حجة الاسلام و المسلمین محمدعلی تجری

جلوه های عرفان در دیدگاه های قرآن پژوهانۀ امام خمینی رحمه الله

کد : 156623 | تاریخ : 08/05/1396

جلوه های عرفان در دیدگاه های قرآن پژوهانۀ امام خمینی رحمه الله

 حجة الاسلام و المسلمین محمدعلی تجری[1]

درآمد

اسلام در دامان خود شخصیت های بزرگی را پرورش داده است که یکی از برجسته ترین آن ها، حضرت امام خمینی رحمه اللهاست.

امام خمینی از نوادر روزگار است. وی شخصیتی جامع و ذو ابعاد داشت؛ او فقیهی اصولی، فیلسوفی عارف، مجاهدی عابد و سیاست مداری وارسته بود. در این میان، بُعد اخلاقی و عرفانی امام رحمه الله از همان آغاز و از دوران جوانی تا کهنسالی، جلوه ای خاص داشت. او بخش مهمی از عمر پربرکت خود را به تحصیل، تدریس، تصنیف و تألیف در علوم مختلف اسلامی از جمله اخلاق و عرفان، گذراند و در این زمینه آثاری ارزشمند از خود بر جای نهاد؛ آثاری نظیر: اربعین یا چهل حدیث، شرح حدیث جنود عقل و جهل، شرح دعای سحر، مصباح الهدایه، حاشیه بر مصباح الانس، آداب الصلاة، سرّ الصلاة و جز این ها. این آثار به  همراه سیرۀ عملی و زندگانی عارفانه و به یادماندنی گواه روشنی بر پیشتاز بودن او در  سیر و سلوک و عرفان نظری و عملی است. اندیشه های عرفانی حضرت امام رحمه الله در  مباحث مختلف علمی ایشان از جمله در تفسیر و علوم قرآن، بسیار در خور تأمل و درنگ است.

آنچه در پیش رو دارید نگاهی است به اندیشه های عرفانی امام در مهم ترین مباحث علوم قرآنی.

علوم قرآنی مباحث بسیار گسترده ای دارد. عمده ترین عناوینی که در این باره در لا به لای آثار گفتاری و نوشتاری امام مشاهده می شود و از مهم ترین مباحث علوم قرآنی به شمار می رود عبارتند از:

1. نزول قرآن؛

2. اعجاز قرآن؛

3.تحریف قرآن.

اینک بر آنیم که با بررسی این مباحث از علوم قرآن به اختصار به تبیین اندیشه های عرفانی حضرت امام رحمه الله بپردازیم.

امام و نزول قرآن

در این که قرآن کریم در مدت بیست سال و اندی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد جای تردید نیست و همگان بر آن اتفاق نظر دارند و آیاتی از قرآن [اسراء، 106؛ فرقان، 32] نیز گواه آن است. این نزول را نزول تدریجی نامیده اند ولی آیا قرآن تنها تدریجاً نازل شده است؟ یا علاوه بر نزول تدریجی به گونۀ دیگری نیز نازل شده است؟ این موضوعی است که از دیر زمان مفسران و صاحب نظران را به بحث و گفت و گو مشغول کرده است.[2] بسیاری از محققان[3] بر این باورند که قرآن علاوه بر نزول تدریجی، نزول دیگری نیز، پیش از آن داشته است که از آن به عنوان «نزول دفعی» یاد می کنند و برخی[4] مدعی اتفاق و اجماع امت اسلامی، از خاصه و عامه و تواتر نصوص در این باره شده اند که به نظر می رسد این ادعا مبالغه آمیز باشد. در هر صورت می توان تعدد نزول را نظریه مشهور صاحب نظران دانست. گو این که معتقدان به تعدد نزول نیز سخنانشان دربارۀ مراتب نزول و خصوصیات آن یکسان نیست که طرح این مسأله مجال دیگری می طلبد.[5]

حال دیدگاه امام خمینی رحمه الله را در مورد نزول وحی، در دو محور زیر پی می گیریم:

الف. مراتب و مراحل نزول؛

ب. عدم امکان درک حقیقت آن.

مراتب نزول

دربارۀ محور نخست، حضرت امام رحمه الله مانند بسیاری از محققان و بر خلاف نظر برخی[6] ـ که تنها به نزول تدریجی آیات معتقدند ـ علاوه بر نزول تدریجی، نزول دفعی و یک بارۀ قرآن را پذیرفته است و برای اثبات آن به قرآن و روایات استناد کرده است.[7]

نکته ای که در کلام امام رحمه الله جلب توجه می کند، این است که ایشان مراحل نزول قرآن را منحصر به دو مرحلۀ یاد شده نمی داند. او با نگاهی عارفانه به موضوع و تحلیل آن معتقد است حقیقت قرآن قبل از تنزل به منازل خلقیه و تطوّر به اطوار فعلیه از شئون ذاتیه و حقایق علمیه در حضرت واحدیت است. این حقیقت، همان حقیقت کلام نفسی است که به تعبیر عرفا از جمله حضرت امام رحمه الله مقارعۀ ذاتیه و حقایق علمیه در حضرات اسمائیه است که درک و فهم آن با علوم رسمی و مکاشفات غیبی ممکن نیست جز به مکاشفۀ تام الهی، برای ذات مبارک رسول ختمی و اوصیای معصوم او علیهم السلام. قرآن کریم در این مرحله بدون تنزّل به منازل و تطوّر به اطوار بر قلب پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام تجلّی کرده است ولی دسترسی دیگران به این حقیقت جز با تنزل آن از مقام غیب به موطن شهادت و تطور به اطوار ملکیّه و تکسّی به کسوت الفاظ و حروف دنیاویه ممکن نیست. به هر حال، چون به تعبیر حضرت امام:

قرآن سرّ است، سرّ سرّ است، سرّ مستتر به سرّ است، سرّ مقنع به سرّ است.

لذا برای استفاده ما انسان های محدود به حدود طبیعت و محبوس در زندان مادیت، چاره ای جز تنزّل آن به مرتبۀ پایین و درآمدن به صورت الفاظ نیست ولی این نزول به یک باره صورت نگرفته است بلکه از نظر ایشان به اعتباری دارای مراتب هفت گانۀ نزول است، بدین معنا که این لطیفۀ ربّانی مواطن و نشئه های هفت گانه نزول را پیموده است؛ مواطنی که از غیب مطلق آغاز و به شهادت مطلق ختم شده است، تا به کسوت الفاظ و حروف در این عالم که نازل ترینِ عوالم است، درآمده و در دسترس بشر قرار گرفته است و قرآنی که هم اکنون در دست ما است نازلۀ هفتم قرآن کریم است.[8]

استناد حضرت امام خمینی رحمه الله در این نظریه ـ به گفتۀ خود ایشان ـ روایات می باشد.[9] از جملۀ این روایات، روایت معروف «إنّ هذا القرآن أنزل علی سبْعة أحرف»[10] می باشد که به نظر او، شاید نزول قرآن بر هفت حرف اشاره به مراتب هفت گانۀ نزول باشد و البته این برداشت، ارتباطی به اختلاف قرائاتی که برخی آن را[11] از روایت مذکور دریافت کرده اند ندارد، همچنان که با روایات معتبر دیگری که می گوید: «قرآن یکی است و از سوی خدای یکتا نازل شده است».[12] منافاتی ندارد. و به هر حال حضرت امام خمینی رحمه الله مواطن هفت گانه نزول قرآن کریم را با بهره گیری از اصطلاحات عرفانی و بدون توضیح مطرح کرده است[13] که فهم کامل آن منوط به آگاهی از مباحث عرفانی است. این مواطن و مراتب عبارت است از: حضرت علمیه؛ حضرت اعیان؛ حضرت اقلام؛ حضرت الواح؛ حضرت مثال؛ حس مشترک و شهادت مطلقه.[14] که در ذیل به شرح اجمالی آن ها خواهیم پرداخت.

توضیح اجمالی مراتب هفت گانه نزول قرآن کریم

1. حضرت علمیه: همان مرتبه غیب الغیوب و الوهیت است.[15] خوارزمی می گوید:

حضرت علمیه همان امّ الکتاب است که اصل کتب الهیه او است.[16]

قرآن کریم نیز می فرماید:

«وَ إنَّهُ فِی اُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»؛[17] و به راستی اصل کتاب نزد ما است که ارجمند و حکمت آمیز است.

2. حضرت اعیان: در کلمات عرفا به گفتۀ سید شریف عبارت است از حقایق ممکنات  در علم حق تعالی و یا به عبارت دیگر، صور ممکنات در علم حق تعالی را اعیان ثابته گویند.[18]

3. حضرت اقلام: نزول قرآن در این مرتبه از نزول در مرتبه علم تفصیلی است.

صدر المتألهین می گوید:

از هر یک از عقول مجرد طولیه و افلاک می توان تعبیر به قلم نمود و عقول را به اعتبار آن که واسطه در فیض صور علمیه بر نفوس کلیه فلکیه و موجب وجود آن ها هستند قلم گویند.[19]

4. حضرت الواح: شریف گوید:

الواح بر سه قسمند: الف. لوح عقل و آن عبارت است از: لوح قضاء سابقِ بر مجردات؛

ب. لوح قدر یا لوح محفوظ که لوح نفس ناطقه کلیه در مرتبه تفصیلِ لوح اول، یعنی لوح قضا  است؛

ج. لوح نفوس جزئیۀ سماویه که محل انتقاش کلیه موجوداتی است که در این عالم است با اَشکال و هیأت ها و تصاویر آن ها. این لوح را سماء دنیا نیز نامیده اند.[20]

5. حضرت مثال: حد فاصل میان مجردات و مادیات را حضرت مثال یا عالم خیال گویند.[21]

6. حس مشترک: که مرحله ششم تنزل قرآن است، همان لوح نفس می باشد و نزد حکما قوّه ای است که صور جزئیات در آن ترسیم می شود[22] و به گفته ملاصدرا:

صور محسوسات ظاهری ابتدا همه بدان رسد. حس مشترک مجموع فرآورده های تمام حواس ظاهری و مخزن آن ها است.[23]

7. شهادت مطلقه: مقصود از آن، عالَم اجسام و ماده و مادیات است که گاه عالم مُلک یا عالَم ناسوت نیز گفته می شود.[24]

محال بودن فهم حقیقت نزول قرآن

دربارۀ محور دوم از نظر امام خمینی رحمه الله اساساً انگیزۀ بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و نزول  قرآن بوده است. انگیزۀ نزول این بوده است که قرآن در دسترس همگان قرار  گیرد  و  هر کسی بتواند به اندازه سعه وجودی و فکری خود از آن بهره برد.[25] ولی  آیا  ابعاد بعثت و حقیقت و ماهیت وحی و نزول قرآن برای همگان قابل درک است؟  این پرسشی است که پاسخ آن از نظر امام خمینی رحمه اللهمنفی است و امام آن را  مکرراً   و با بیان های متفاوت تأکید کرده است؛[26] زیرا این موضوع از لطایف معارف  الهی  و اسرار حقایق دینی و علوم عالی است که درک و فهم حقیقت آن منوط به  خروج از حدود عوالم امکانی و وصول به عالم وحی است و این جز برای اولیا ـ که در  رأس آنان وجود مقدّس ختمی مرتبت است ـ برای دیگران امکان ندارد و جز آنان نه از  راه عقل و استدلال می توانند به حقیقت و ماهیت و ابعاد موضوع پی ببرند، و نه از طریق  ریاضت و کشف و شهود. البته ممکن است افراد اندکی بتوانند به گوشه ای از  ابعاد  آن دست یازند، ولی تمامی ابعاد آن در پردۀ ابهام است و کشف نشده خواهد  ماند.[27]

گواه سخن امام بحث های دامنه دار صاحب نظران، و تحلیل هایی است که عده ای در این باره اظهار داشته اند؛[28] آرائی که با احتمال و گمان همراه است و به فرمودۀ فیض کاشانی تکلّفات مفسران[29] است و به عقیدۀ علامه طباطبائی[30] برخی از آن ها بیش تر به گزافه گویی و بیهوده سرایی و به سخن راندن بی دلیل شبیه است تا بیان یک حقیقت. علامه طباطبائی می نویسد:

برخی از دانشمندان ناگزیر شده اند آیات مربوط به وحی، لوح محفوظ، ام الکتاب، نزول قرآن و... را به انواعی از استعاره و مجازگویی حمل کنند و با این عمل خود، قرآن را هم پایۀ یک کتاب شعری قرار داده اند.[31]

همچنین ایشان از پژوهشگری یاد می کند که در این مباحث به افسانه سرایی و برداشت های خنده آور و زشت دچار گردیده و لوح محفوظ را ـ که به تصریح قرآن[32] جایگاه قرآن مجید است ـ عبارت از عالم طبیعت و بیت المعمور را ـ که بر اساس برخی از روایات[33] محل نزول قرآن پیش از نزول تدریجی بوده است ـ عبارت از کره زمین ـ که با سکونت بشر معمور و آباد شده ـ دانسته است.[34] آری این است راز سخن امام رحمه الله که می فرماید:

در ماه مبارک رمضان قضیه ای اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن قضیه در ابهام الی الابد مانده است برای امثال ماها، و آن نزول قرآن است... باید بگویم غیر از خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و آن هایی که در دامن رسول اکرم صلی الله علیه و آله بزرگ شده اند و مورد عنایت خدای تبارک و تعالی ـ عنایات خاص او ـ بودند برای دیگران مطلقاً در حجاب ابهام است.[35]

اعجاز قرآن

امام مانند محققان دیگر، قرآن کریم را در تمامی ابعاد، معجزه می داند و بر این باور است که اعجاز این صحیفۀ آسمانی، منحصر به جنبۀ خاصی نیست.[36] در نگاه او فصاحت و بلاغت بی مانند قرآن، خبر دادن از امور غیبی، اتقان، جامعیت و همه جانبه بودن احکام و قوانین آن ـ به ویژه با توجه به وضع محیط و عصر نزول ـ هر یک معجزه و فراتر از توان بشر است.[37] ولی مهم ترین جلوۀ قرآن کریم، در بُعد عرضۀ معارف، حقایق و مسائل دقیق عرفانی است. که در زمان و محیط نزول بی سابقه بوده است. با توجه به این که نزول این کتاب آسمانی با این همه معارف عمیق و حقایق شگفت در تاریک ترین شرایط محیطی و زمانی و در میان عقب افتاده ترین مردم صورت گرفته است.[38]

از نظر امام خمینی رحمه الله قرآن در بردارنده مسائل دقیق و مهم عرفانی است که در روم آن زمان ـ که مهد علم و فلسفه و تمدن بوده است ـ و در نزد بزرگ ترین فلاسفۀ یونانی سابقه نداشته و حتی ارسطو و افلاطون نیز از رسیدن به آن ناتوان بوده اند و مهم تر از آن، این که به اعتقاد ایشان یکی از امتیازات این عطیۀ ربانی بر دیگر کتب آسمانی، این است که قرآن کریم از حق تعالی به مبدئیت تمامی شئون ذاتیه و صفاتیه و فعلیه و به جمیع تجلیات جمالیه و جلالیه صادر شده و دیگر کتاب های آسمانی را این مرتبت و منزلت نیست.[39]

و از سوی دیگر این مائدۀ آسمانی جامع تمامی معارف و حقایق اسماء و صفات و نیز جامع دعوت به مبدأ و معاد، اخلاق و زهد، ترک دنیا، رفض طبیعت، سبکبار شدن از عالم ماده و رهسپار شدن به سرمنزل حقیقت است به گونه ای که مثل آن قابل تصور نیست و هیچ کتاب آسمانی و غیر آسمانی را این ویژگی و امتیاز نیست.[40] بی تردید این نگرش امام به قرآن کریم و اعجاز آن فرایند مقام معنوی و عرفانی آن عارف واصل است.

امام رحمه الله می فرماید:

مسائل عرفانی به آن نحو که در قرآن کریم است در کتاب دیگر نیست و این ها معجزه رسول اکرم صلی الله علیه و آله است که از مبدأ وحی، آن طور آشنایی دارد که اسرار وجود را برای او بازگو می نماید. و خود با عروج به قلّه کمال انسانیت، حقایق را آشکارا و بدون هیچ حجابی می بیند.[41]

امام رحمه الله معتقد است که تحدّی قرآن و دعوت او به همانندآوری، مختص به عصر رسالت نبوده و شامل همۀ اعصار و دوران ها می باشد. ایشان می فرماید:

امروز ملت اسلام، همین نشانۀ خدا را در دست دارند و به تمام عایله بشری از روی کمال اطمینان اعلان می کنند که این نشانۀ پیغمبریِ نور پاک محمّدی است [و] هر کس از دنیای پر آشوب علم و دانش مثل او را آورد ما تسلیم او می شویم و از گفته های خود برمی گردیم.[42]

مسأله تحریف

تحریف نیز از مهم ترین مباحث علوم قرآنی است. این واژه اطلاقاتی دارد که به آن خواهیم پرداخت ولی آنچه در علوم قرآنی مورد بحث است مصونیت قرآن از تحریف لفظی است؛ یعنی الفاظ قرآن کریم که بر پیامبر نازل شده و او آن ها را به مردم ابلاغ فرموده است، دچار تغییر و جا به جایی نشده است. به عبارت دیگر قرآنی که اکنون در دست است بی تردید همان قرآنی است که بر پیامبر نازل شده و هیچ گونه کاهش و افزایشی در آن راه نیافته است. در این راستا امام خمینی رحمه الله از معتقدان جدّی و سرسخت عدم تحریف قرآن کریم است و بر آن است که صورت کتبی این کتاب آسمانی، پس از نزول غیبی اکنون بی کم و کاست در دست ما قرار دارد.[43] و از قرآن کریم حتی یک حرف کم یا زیاد نشده است[44] و با توجه به آیۀ شریفه، خداوند حفظ و صیانت قرآن را ـ از دستبرد شیاطین انس و جن ـ ضمانت فرموده است: «إنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»؛[45] بی تردید، ما این قرآن را به تدریج نازل کرده ایم، و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود.[46]

امام رحمه الله مصونیت قرآن از تحریف را مذهب محقّقان و دانشمندان خاصه و عامه می داند.[47] و ضمن آن که نظریۀ تحریف قرآن را نظریه ای ناپسند و مردود می شمرد، آن را توهّم و پنداری می داند که برخی از محدّثان شیعه و سنی بدان دچار شده اند؛ محدّثانی که به تعبیر امام فریب ظاهر برخی اخبار را خورده اند و نوشته های آنان در این زمینه فاقد ارزش علمی بوده و دانشمندان به اظهارات آنان اعتنایی ندارند.[48]

آشنایان به علوم قرآنی می دانند که مهم ترین دلیل معتقدان به تحریف، روایاتی است که آنان، آن ها را در نوشته های خود مطرح و بدان استناد جسته اند.[49] از جمله این روایات، روایتی است که از ذکر صریح اسامی حضرت علی و امامان معصوم علیهم السلام و امامت آنان در قرآن سخن گفته است و سپس توسط تحریف گران حذف گردیده است.

امام ضمن خدشه دار دانستن سند این روایات و مردود شمردن آن ها[50] به نقد محتوایی آن ها نیز پرداخته است.[51] ایشان آن گروه از محدّثان که معتقد به تحریف هستند را نکوهش کرده و اظهار می دارد که اگر نام یکایک امامان معصوم علیهم السلام و امامت و وصایت آنان به صراحت در قرآن آمده پس چرا هیچ گاه امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام و فرزندان ایشان و احتجاج گران و مدافعان امامت و ولایت به این آیات استناد نکرده اند؟

چرا با وجود چنین آیاتی در قرآن که در اختیار مردم نیز قرار داشته است. امام علی علیه السلام به سفارش ها و بیانات نبوی استدلال نموده است؟ اگر قرآن مملوّ از نام معصومان و اثبات خلافت و امامت آنان بوده است چرا پیامبر در حجة الوداع در واپسین سال زندگی خود از اعلام حتی یک آیه که مربوط به ابلاغ ولایت علی بود نگران و بیمناک بوده است و اصولاً با بودن این آیات چه لزومی داشت که پیامبر هنگام رحلت، دوات و قلم بخواهد تا به نام علی علیه السلام تصریح کند؟[52] آیا برای کسانی که شعارشان «حسبنا کتاب الله » است سخن پیامبر صلی الله علیه و آله اثری برتر از وحی الهی داشت؟

به هر حال از دیدگاه امام راحل، سیره عملی امامان علیهم السلام و یاران خاص ایشان در استدلال به امامت، دلیلی است بر بیهوده گویی مدعیان تحریف. به جا است دامنۀ این بحث را گسترش دهیم:

با مطالعه آثار امام خمینی رحمه الله در می یابیم که در پژوهش های علمی ایشان، هم تأملات عقلی و هم واقعیت های تاریخی جایگاه ویژه ای دارند. علاوه بر آن، آثار عینی نیز مورد  توجه قرار می گیرد زیرا امام برای تأیید سلامتی قرآن از تحریف به قرآنی که به خط  حضرت امیر علیه السلام و خط امام سجاد علیه السلام هم اکنون در موزه ها موجود است نیز استناد کرده است.[53]

پیش تر از این بارها گفته شد که آنچه مورد انکار و نکوهش امام راحل است تحریف لفظی قرآن می باشد ولی تحریف معنوی به معنای برداشت های انحرافی و نادرست از قرآن کریم چیزی نیست که امام رحمه الله آن را انکار کند. تحریف بدین معنا از امور تلخی است که امام خمینی رحمه الله از آن بارها شکوِه کرده است و نسبت به آن اعلام خطر نموده است:

از گفته ها و نوشته های بعضی از جناح ها به دست می آید، افرادی که صلاحیت تشخیص احکام و معارف اسلامی را ندارند تحت تأثیر مکتب های انحرافی، آیات قرآن کریم و متون احادیث را به میل خود تفسیر کرده و با آن تطبیق می نمایند... .[54]

از این رو امام به نویسندگان و متفکران هشدار داده و می فرماید:

لازم است تذکر دهم که نویسندگان و متفکران محترم از تأویل و تفسیر قرآن کریم و احکام اسلام با اراده خود، جداً خودداری کنند.[55]

و در جای دیگر همگان را از برداشت های نادرست سلیقه ای و دخالت آرای شخصی در فهم و برداشت از قرآن بر حذر داشته، می فرماید:

باید شما دانشجویان دانشگاه ها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آرای شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در تأویل احکام اسلام و مدارک آن جداً خودداری فرمایید... .[56]

تحریف در مقام تنزل، که در آثار مکتوب عرفانی و در کلام امام خمینی رحمه الله آمده و مورد پذیرش ایشان است، هیچ ربطی به تحریف لفظی قرآن ندارد و مورد انکار امام و علمای بزرگ است. و نباید میان این دو تحریف خلط و اشتباه شود. تحریف به این معنا به طور خلاصه عبارت است از: تنزل حقیقت قرآن از غیب مطلق به شهادت مطلق و عالم طبیعت که این تنزّل از حضرت اسماء آغاز و با طیّ منازل و عوالم مختلف در عالم ملک و طبیعت به کسوت الفاظ و حروف در آمده است.[57] از این رو در نگاه عرفانی امام رحمه الله قرآن کریم با تحریف بلکه تحریف های بسیار به حسب منازل و مراحلی که از حضرت اسماء تا پایین ترین عوالم یعنی عالم طبیعت طی نموده، همراه بوده و در اختیار انسان ها قرار گرفته است. تحریف به این معنا، عدد مراتبش دقیقاً عدد مراتب بطون قرآن است یعنی چنان که قرآن هفت بطن، و به اعتباری هفتاد بطن دارد همچنین دارای مراتب هفت گانه و به اعتباری هفتادگانۀ تحریف است جز این که تحریف، چنان که اشاره شد، تنزل از غیب مطلق به طبیعت مطلق است با طیّ عوالم مختلف و بطونِ رجوع از شهادت و طبیعت مطلق به غیب مطلق. بدین ترتیب، مبدأ تحریف، غیب مطلق است و مبدأ بطون، طبیعت مطلق؛ چنان که فرجام تحریف مُلک و طبیعت و فرجام بطون، غیب مطلق است.

گفتنی است، در نگاه امام رحمه الله چون رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام همۀ مراحل بطون را در نوردیده و به مرحلۀ نهایی آن نایل گشته و احاطۀ علمی پیدا کرده اند بدین جهت از همۀ مراتب تحریف نیز رها و آزاد بوده و به حقیقت قرآنِ غیر محرَّف دست یافته و غیر آنان به هر مرحله ای از مراحل بطون راه پیدا کنند به همان مرحله و میزان از تحریف رها و به مرتبه ای از قرآن بدون تحریف نایل می گردند و کسی که در مرحلۀ ظاهر قرآن توقف کرده و به هیچ مرتبه ای از مراتب بطون راه پیدا نکرده باشد به هیچ مرتبه ای از قرآنِ غیر محرَّف نیز نایل نشده است. امام رحمه الله در این زمینه می فرماید:

ممکن است قرآن شریف برای کسی محرَّف به جمیع انواع تحریف باشد و برای کسی به بعض مراتب و برای کسی محرّف نباشد.

 

کتاب نامه

قرآن کریم.

1. آداب الصلاة، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1380 ش.

2. الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1967 م.

3. انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373 ش.

4. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403 ق.

5. البیان فی تفسیر القرآن، سید ابوالقاسم خوئی، قم، انتشارات دارالثقلین، 1418 ق.

6. تفسیر الصافی، ملا محسن فیض کاشانی، دارالمرتضی للنشر.

7. تفسیر سورۀ حمد، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375 ش.

8. تهذیب الاصول (تقریرات درس اصول امام خمینی)، جعفر سبحانی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1363  ش.

9. شرح چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372 ش.

10. شرح فصوص الحکم، تاج الدین حسین خوارزمی، تصحیح نجیب مایل هروی، انتشارات مولی، 1375  ش.

11. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، دارالفکر، 1401 ق.

12. صحیفۀ امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379 ش.

13. طلب و اراده، امام خمینی، ترجمه و شرح سید احمد فهری، انتشارات علمی و فرهنگی، 1362 ش.

14. قرآن کتاب هدایت، تبیان، دفتر سیزدهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378  ش.

15. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368 ش.

16. کشف الاسرار، امام خمینی، قم، انتشارات مصطفوی.

17. مناهل العرفان، محمد عبدالعظیم زرقانی، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه.

18. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبائی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1371 ش.

 

منبع: مجموعه آثار 6 ـ امام خمینی و اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی (مقالات عرفانی ـ 3)، ص 79.



[1] )) عضو هیأت علمی دانشگاه قم، گروه علوم قرآن و حدیث.

[2] )) الاتقان، ج 1، ص 146 ـ 147.

[3] )) علوم القرآن عند المفسرین، ج 1، ص 230 به بعد؛ التمهید، ج 1، ص 87 ـ 91؛ مناهل العرفان، ج 1، ص 33.

[4] )) مناهل العرفان، ج 1، ص 34.

[5] )) الاتقان، ج 1، ص 148 ـ 149؛ مناهل العرفان، ج 1، ص 34.

[6] )) الاتقان، ج 1، ص 148؛ التمهید، ج 1، ص 83 ـ 85؛ مناهل العرفان، ج 1، ص 34.

[7] )) ر.ک: صحیفۀ امام، ج 19، ص 18؛ آداب الصلاة، ص 323؛ تفسیر سورۀ حمد، ص 139 و 140 و 165.

[8] )) صحیفۀ امام، ج 17، ص 431.

[9] )) همان، ج 2، ص 28.

[10] )) بحار الانوار، ج 89، ص 83؛ البیان، ص 171 ـ 177.

[11] )) البیان، ص 187.

[12] )) کافی، ج 2، ص 630.

[13] )) ر.ک: آداب الصلاة، ص 32.

[14] )) آشنایی با این اصطلاحات هفت گانه در پایان این نوشتار خواهد آمد.

[15] )) فرهنگ علوم عقلی، ص 288.

[16] )) شرح فصوص الحکم، خوارزمی، ج 1، ص 104.

[17] )) زخرف (43): 4.

[18] )) فرهنگ علوم عقلی، ص 79.

[19] )) همان، ص 470، به نقل از: اسفار، ج 6، ص 293.

[20] )) همان، ص 506.

[21] )) همان، ص 525.

[22] )) کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 1، ص 664.

[23] )) فرهنگ علوم عقلی، ص 224.

[24] )) همان، ص 347.

[25] )) صحیفۀ امام، ج 14، ص 387.

[26] )) همان، ج 17، ص 250 ـ 251، و ج 18، ص 90، و ج 19، ص 143.

[27] )) آداب الصلاة، ص 322؛ طلب و اراده، ص 23.

[28] )) ر.ک: المیزان، ج 18، ص 75، و ج 15، ص 318 ـ 319.

[29] )) تفسیر صافی، ج 1، ص 57.

[30] )) المیزان، ج 15، ص 451 ـ 452.

[31] )) همان، ج 2، ص 19.

[32] )) «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ * فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ». (بروج: 21 ـ 22)

[33] )) ر.ک: التمهید، ج 1، ص 87 ـ 90.

[34] )) ر.ک: المیزان، ج 2، ص 20 ـ 24.

[35] )) صحیفۀ امام، ج 17، ص 489.

[36] )) آداب الصلاة، ص 263 ـ 264.

[37] )) شرح چهل حدیث، ص 201 ـ 202.

[38] )) قرآن کتاب هدایت (تبیان، دفتر سیزدهم)، ص 62.

[39] )) ر.ک: همان، ص 17.

[40] )) همان، ص 24.

[41] )) همان، ص 63. (برای دستیابی به مآخذ از این کتاب استفاده بیش تری شده است)

[42] )) کشف الاسرار، ص 47.

[43] )) صحیفۀ امام، ج 20، ص 92.

[44] )) همان، ج 18، ص 422.

[45] )) حجر (15): 9.

[46] )) ر.ک: صحیفۀ امام، ج 20، ص 312.

[47] )) ر.ک: انوار الهدایه، ج 1، ص 243.

[48] )) همان، ص 247؛ کشف الاسرار، ص 132.

[49] )) ر.ک: البیان، ص 197 به بعد.

[50] )) ر.ک: انوار الهدایه، ج 1، ص 244؛ تهذیب الاصول، ج 2، ص 96.

[51] )) همان، ج 1، ص 245 ـ 247.

[52] )) ر.ک: صحیح بخاری، ج 8، ص 161.

[53] )) ر.ک: صحیفۀ امام، ج 4، ص 191.

[54] )) صحیفۀ امام، ج 9، ص 309.

[55] )) همان، ج 3، ص 205.

[56] )) همان، ج 2، ص 18.

[57] )) ر.ک: آداب الصلاة، ص 181.

انتهای پیام /*