مقدمه
بدان که بر هر مکلّف که جامع شرایط باشد وجوب حج به دلیل قرآن و احادیث وارده از نبی اکرم و ائمۀ معصومین علیهم السلام ثابت است.حج یکی از ارکان دین است و از ضروریات آن به شمار میرود.ترک حج با اقرار به وجوب،یکی از گناهان کبیره و با انکار،موجب کفر است.خداوند متعال در قرآن مجید فرمود: «وَ لِلّٰهِ عَلَی النّٰاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعٰالَمِینَ» .
شیخ کلینی قدس سره به طریق معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت نموده که هر کس از دنیا رود و حَجة الاسلام را بهجا نیاورد،بدون این که او را حاجتی ضروری باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهی از رفتن آن جلوگیری نماید،چنین کسی در حال مردن به یهودیت یا نصرانیت از دنیا خواهد رفت.این آیه و این روایت در اهمیت حج و وجوب آن کافی است،و روایات بسیاری در این دو قسمت وارد شده که این مختصر،گنجایش ذکر آنها را ندارد،و چون که مستحبات حج،بیش از آن است که در این رساله بیان شود،لذا به بیان مقداری از آنها اکتفا کرده و بقیه را به کتب مفصله وامیگذاریم که بهجا آوردن آنها به امید ثواب اشکالی ندارد،و نظر به این که این مناسک برای فارسیزبانان میباشد و تکلیف آنها عمره و حج تمتع است،اکتفا به
[[page 149]]بیان احکام آنها شد،و قبل از شروع در مناسک که مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلی چند،بعض مسائل و شرایط وجوب حَجة الاسلام و بعض مسائل نیابت و وصیت به حج و چند مسألۀ دیگر بیان میشود.
مسأله 1- حَجة الاسلام-که حج واجب بر شخص مستطیع است-بیش از یک مرتبه در تمام عمر واجب نیست.
مسأله 2- وجوب حج،بر شخص مستطیع فوری است؛یعنی واجب است در سال اول استطاعت بهجا آورد و تأخیر آن جایز نیست و در صورت تأخیر واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنین...
مسأله 3- اگر درک حج،بعد از حصول استطاعت،متوقف بر مقدماتی مثل سفر و تهیۀ اسباب آن باشد،تحصیل آن واجب است به طوری که در همان سال به حج برسد و در صورتی که شخص کوتاهی کند و به حج در آن سال نرسد حج بر او مستقر میشود که باید در هر صورت بعداً به حج برود،هرچند استطاعت از بین برود.
[[page 150]]