اختیارات ولیّ‏ فقیه در خارج از مرزها

کد : 157967 | تاریخ : 18/05/1396

‏ ‏

‏ ‏اختیارات ولیّ فقیه در خارج از مرزها

میرابراهیم نوری ایرانی

‏ ‏

‏در این مقاله جامعه یا کشوری اسلامی با مرزهای جغرافیایی معین فرض شده که با‏‎ ‎‏سیستمی خاص به نام ولایت فقیه اداره می شود و اوامر حکومتی ولیّ فقیه، دست کم‏‎ ‎‏نسبت به کسانی که در داخل مرزهای مزبور زندگی می کنند و با ایشان بیعت کرده اند،‏‎ ‎‏نافذ و لازم الاجراست لذا درباره این موضوع مسائل ذیل احتیاج به تبیین دارد.‏

‏1) اگر فرد یا گروه مسلمانی در یک کشور غیر اسلامی زندگی می کند آیا واجب است‏‎ ‎‏که از اوامر حکومتی فقیه مزبور اطاعت کند یا نه؟‏

‏در صورت ثبوت ولایت به نصب، با اذن امام معصوم و طبق ادله عقلی و نقلی چنین‏‎ ‎‏کسی حق ولایت مردم را دارد. بنابراین، فرمان وی بر هر مسلمانی نافذ و لازم الاجرا‏‎ ‎‏خواهد بود، پس اطاعت او بر مسلمانان مقیم کشورهای غیر اسلامی واجب است؟‏

‏2) اگر دو کشور اسلامی وجود داشته باشند که مردم یکی، نظام ولایت فقیه را‏‎ ‎‏پذیرفته اند و با فقیه جامع الشرایطی بیعت کرده اند امّا کشور دیگر با سیستم حکومتی‏‎ ‎‏دیگری اداره می شود، آیا اطاعت مردم کشور دوم از ولیّ فقیه مزبور واجب است یا نه؟ ‏

‏در این جا نیز دو فرض را می توان تصور کرد: بیعت و عدم بیعت فرد یا گروه مسلمانی‏‎ ‎‏که در کشور دوم زندیگ می کند که در صورت دوم مسلمانان مقیم در کشور دیگر به‏‎ ‎‏اجتهاد یا تقلید حکومت خودشان را – هر چند به شکل دیگری غیر از ولایت فقیه اداره‏‎ ‎‏شود – مشروع و واجب الاطاعه بدانند که در این صورت وظیفه ظاهری آنان اطاعت از‏‎ ‎‏حکومت خودشان خواهد بود نه از ولی فقیه که حاکم کشور دیگر است.‏

‏3) آیا در دو یا چند کشور اسلامی که ولایت فقیه خاصی را پذیرفته اند، حکم هر یک‏‎ ‎

‎[[page 199]]‎

از فقهای حاکم، بر اهالی کشور دیگر نفوذ دارد یا نه؟‏

‏باید چنین فرض کنیم که ولایت هر دو فقیه یا چند فقیه مشروع است و فرمان او قدر‏‎ ‎‏متیقن در کشور خودش واجب الاطاعه می باشد. چنان که قبلاً اشاره شد وجود دو کشور‏‎ ‎‏اسلامی کاملاً مستقل با دو حکومت شرعی در شرایطی که امکان تشکیل حکومت‏‎ ‎‏واحد اسلامی به هیچ وجه وجود نداشته باشد قابل قبول است و اما فرض این که ولایت‏‎ ‎‏یکی از فقها مشروع و محرز باشد در واقع به موضوع پیش باز می گردد. افزون بر این،‏‎ ‎‏باید فرض کنیم که لااقل فرمان یکی از فقهای حاکم شامل مسلمانان مقیم در کشور دیگر‏‎ ‎‏هم می شود و گرنه نفوذ حکم وی بر آنان موردی نخواهد داشت. با توجه به شرایط‏‎ ‎‏مذکور اگر یکی از فقهای حاکم، فرمان عالی صادر کرد –  به گونه ای که شامل مسلمانان‏‎ ‎‏مقیم در کشور دیگر که تابع فقیه دیگراند هم بشود - دست کم سه صورت می توان تصور‏‎ ‎‏کرد، زیرا حاکم دیگر یا آن را تأیید و یا نقض می کند و یا در برابر آن ساکت می ماند؛ اگر‏‎ ‎‏حکم مزبور را تأیید کند بحثی نیست زیرا به منزله انشای حکم مشابهی از طرف خود او‏‎ ‎‏است و در نتیجه لازم الاجرا خواهد بود و در صورتی که حکم مزبور را نقض کند – نقض‏‎ ‎‏قابل اعتبار و مستند به علم – در این صورت حکم نقض شده دربارۀ اتباع کشورش‏‎ ‎‏اعتباری نخواهد داشت، اما در صورتی که در برابر حکم مزبور سکوت کند، طبق مبنای‏‎ ‎‏اول در اعتبار ولایت فقیه (نصب از طرف امام معصوم) اطاعت او حتی بر دیگر فقها هم‏‎ ‎‏لازم است؛ چنان که حکم یکی از دو قاضیِ شرح حتی برای قاضی دیگر و حوزه قضاوت‏‎ ‎‏او هم معتبر خواهد بود.‏

‏اما طبق مبنای دوم باید گفت که حکم فقیه تنها نسبت به مردم کشور خودش و کسانی‏‎ ‎‏که با او بیعت کرده اند نافذ است و درباره دیگران اعتباری ندارد. موضوعاتِ: وحدت و‏‎ ‎‏تعداد کشورها، و تعدد کشورها از دیدگاه فقهی، مبنای ولایت فقیه، ادله ولایت فقیه،‏‎ ‎‏دلایل نقلی و دلایل عقلی و چند پرسش به طور مبسوط در این مقاله بررسی شده است.‏‎ ‎

‎ ‎

‎[[page 200]]‎

انتهای پیام /*