در احکام رجوع
و آن عبارت است از برگرداندن زن در زمان عدّه به زوجیت پیش،پس در طلاق بائن رجوع نمیتواند بکند و بعد از عدّه نیز رجوع نمیتواند بکند.
مسأله 1- رجوع واقع میشود به هر لفظی که دلالت کند بر واقع کردن آن؛چه عربی و چه غیر عربی،مثل این که بگوید رجوع کردم یا برگرداندم تو را به زنی خودم،و هر چه مفید آن باشد.
مسأله 2- با هر عملی که مرد با زن انجام دهد که آن عمل به غیر شوهر جایز نیست مثل نزدیکی کردن و بوسه نمودن و دست مالی نمودن به شهوت،رجوع واقع میشود.
مسأله 3- لازم نیست اول رجوع کند بعد این اعمال را انجام دهد،بلکه این اعمال جایز است بیقصد رجوع و به هر یک از آنها رجوع واقع میشود،گرچه قصد رجوع نکند،بلکه بعید نیست که در خصوص نزدیکی حتی با قصد رجوع نکردن نیز رجوع واقع شود،ولی در غیر نزدیکی محل تأمل است.
مسأله 4- اگر این اعمال از آدم خواب یا غافل و یا کسانی که قصد رجوع ندارند واقع شود،رجوع حساب نمیشود.
[[page 389]]