صیغۀ طلاق
مسأله 1- طلاق واقع نمیشود مگر آن که بگوید:«أنتِ طالق»یا«فلانة طالق»و بالجمله باید به لفظ«طالق»باشد و به غیر آن واقع نمیشود،حتی مثل«أنتِ الطالق»که الف و لام دارد،چه برسد به مثل«مطلّقة»یا«طلّقتُ»،پس به الفاظ غیر صریح و کنایه هم واقع نمیشود.
مسأله 2- چند زن را با یک صیغۀ طلاق میتوان طلاق داد،مثل این که دو زن داشته باشد و بگوید:«هُما طالِقان»یا بیشتر داشته باشد و بگوید:«هُنَّ طَوالِق».
مسأله 3- طلاق به غیر صیغۀ عربی با لغتهای دیگر در حال قدرت داشتن بر
[[page 381]]عربی واقع نمیشود،پس طلاق به فارسی یا ترکی و غیر اینها با امکان عربی باطل است.
مسأله 4- شرط است که طلاق به طور تنجیز واقع شود،پس اگر بگوید:«اگر زید بیاید أنتِ طالق»یا بگوید:«اگر آفتاب طلوع کند أنتِ طالق»طلاق صحیح نیست،بلی اگر تعلیق کند به چیزی که حاصل است،مثل این که بگوید:«اگر فلان زن،زن من است،فهی طالق»ظاهراً صحیح است.
مسأله 5- اگر مکرر کند صیغۀ طلاق را بدون آن که رجوعی در بین واقع شود یک طلاق محسوب میشود،و همینطور اگر بگوید:«أنتِ طالق ثلاثاً»یک طلاق واقع میشود.
مسأله 6- شرط است در صحت طلاق،آن که نزد دو شاهد مرد عادل،واقع شود که هر دو صیغۀ طلاق را بشنوند و باید هر دو با هم باشند و کفایت نمیکند آن که نزد یکی از آنها طلاق دهد و نزد دیگری در مجلس دیگر طلاق دهد.
مسأله 7- دو شاهد باید غیر از کسی که طلاق را جاری میکند باشند و غیر از شوهر زن باشند.
مسأله 8- اگر دو شاهد عادل باشند پیش کسی که طلاق میدهد،و فاسق باشند یا یکی از آنها فاسق باشد واقعاً،ترتیب آثار صحت بر آن طلاق مشکل است،گرچه بیوجه نیست.
[[page 382]]