قلمرو دخالت دین در عرصه امور اجتماعی – سیاسی از منظر امام خمینی

کد : 158907 | تاریخ : 28/05/1396

قلمرو دخالت دین در عرصه امور اجتماعی – سیاسی از منظر امام خمینی

احمد حیدری

‏ ‏

‏امام از نظر نویسنده در ساحت احیاگری دینی و اصلاح گری اجتماعی دارای مرتبتی‏‎ ‎‏وٰالاست، زیرا ایشان در حالی که کج اندیشان تنگ نظر می کوشیدند دین را ناقص معرفی‏‎ ‎‏کنند، و بداندیشان در تلاش بودند دین را به عنوان سدّ هوس رانی هایشان مورد تعرض‏‎ ‎‏قرار دهند، با تکیه بر مبانی دینی قیام کردند و انتظارات بشر از دین را در عمل به عینیت‏‎ ‎‏رساندند و اسلام را به عنوان دین پویا و زنده و نجات دهنده جوامع بشری به صحنه باز‏‎ ‎‏گرداندند و در عصری که مارکسیست و لیبرالیست ها، عصر دین و دخالت آن در اداره‏‎ ‎‏جامعه را سپری شده معرفی می کرند، اعلام کردند که مارکسیسم بین المللی پاسخ گوی‏‎ ‎‏هیچ نیازی از انسان نیست و در غرب هم خبری نیست و تنها مکتب اسلام است که‏‎ ‎‏پاسخ گوی همه نیازهای مادی و معنوی انسان است.‏

‏نویسنده برای روشن شدن نظریات امام درباره نقش دین، ابتدا رابطه انسان و دین را‏‎ ‎‏از دیدگاه متفکران غربی و قرآن و عالمان دین بیان کرده و آن گاه نیاز بشر به دین را از‏‎ ‎‏منظر آنان بررسی کرده است. وی برای این منظور به نظریات امام اشاره کرده و بیان‏‎ ‎‏داشته است که امام ضمن تأکید بر جامعیت دین، آن را در تمام زمینه های زندگی انسان‏‎ ‎‏پاسخ گو می دانستند و معتقد بودند که دین برای هدایت و تأمین سعادت مادی و معنوی‏‎ ‎‏انسان آمده است و قرآن و تعالیم انبیا هیچ یک از نیازهای انسان را مورد غفلت قرار‏‎ ‎‏نداده است. به اعتقاد امام اسلام بر خلاف مکاتب دیگر غیرتوحیدی در تمام شئون‏‎ ‎


‎[[page 31]]‎

فردی، اجتماعی و مادی، معنوی و فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی دخالت و‏‎ ‎‏نظارت دارد و دینِ سیاست است و تمام شئون سیاست را در بر دارد. فلسفه دین از نظر‏‎ ‎‏ایشان تشکیل حکومت برای اداره انسان تأمین استقلال و آزادی و رشد و کمال او‏‎ ‎‏است.‏

‏نویسنده در بیان علت نیاز بشر به دین نیز نظریات متفکران مختلف غربی و اسلامی‏‎ ‎‏را  مطرح ساخته و معتقد است از نظر اسلام و قرآن، دین، پاسخ گوی نیازهای واقعی و‏‎ ‎‏حقیقی انسان است.‏

‏وی نهایتاً حاضر در پاسخ به این شبهه که انسان باید دینی باشد یا دین باید انسانی‏‎ ‎‏باشد، راه حل های اندیشمندان مختلف را مطرح ساخته و معتقد است: امام در این زمینه‏‎ ‎‏درد اصلی بشر امروز را، درد بی ایمانی می دانستند و معتقد بودند که انسان تا زمانی که به‏‎ ‎‏فطرت توحیدی بازنگردد، روی نجات و سعادت را نخواهد دید، لذا خطاب به رهبر‏‎ ‎‏شوروی سابق نیز نوشتند که مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به دین و خدا است؛ همان‏‎ ‎‏مشکلی که غرب را نیز به بن بست رسانده ، یا خواهد رساند.‏

‏ ‏

‎[[page 32]]‎

انتهای پیام /*