رویکرد به دین و دنیا در تمدن اسلامی

کد : 159826 | تاریخ : 13/06/1396

رویکرد به دین و دنیا در تمدن اسلامی*

در موضوع و مطلبی که این جمع و همایش حول محور آن برگزار شده، یعنی تمدن اسلامی در اندیشۀ حضرت امام(ره)، باید عرض کنم تمدن اسلامی آمیخته ای از دنیا و آخرت و عالم ماده و معناست. در اسلام و فرهنگ قرآن و اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین دنیا و آخرت هر یک به تنهایی، مذموم و مردود شمرده شده است. حضرت علی(ع) در جمله ای می فرماید: «لَیْسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ الدُّنْیٰاه لاخِرَتِهِ وَ لاآخِرَتِهِ لِدُنْٰیٰاه» از ما و پیرو ما نیست کسی که دنیا را برای آخرت و یا آخرت را برای دنیا ترک کند. یعنی نه «دنیانگری» محض درست است و نه «آخرتنگری» محض. نه این روش و منش درست است که بگویید ما را به دنیا چه کار، ما باید برویم سراغ عبادت خودمان و حال و هوای معنوی خودمان و نه آنکه برای دین هم تفسیر دنیوی داشته باشیم و اینگونه نظر بدهیم که اگر ما بتوانیم مشکلات دنیایی مردم را حل کنیم و به وضع ملی و اقتصادی مردم برسیم، مردم طبعاً مشکل اخلاقی و معنوی نخواهند داشت.

اسلام دنیا و آخرت را با هم مورد توجه قرار داده است؛ البته، بر سر دو راهیها، آنجایی که راه دنیا و آخرت از هم جدا می شود و وضعیتی به وجود می آید که شما یکی از آن دو را باید انتخاب کنید، در این جا اسلام می فرماید: دنیا را رها کن و به سراغ آخرت و معنویت و اخلاق برو. جمله ای دارد امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه، می فرماید: «اَلزُهْدُ کلُّه بَیْنَ الْکَلِمَتَیْنِ مِنَ الْقُرْآنِ، قٰالَ اللهُ سُبْحانَهُ لَکَیْلٰا تَأسُوا عَلیٰ مٰافٰاتکُمْ وَلٰا تَفْرَحُوا بِمٰا ٰاتٰاکُمْ وَ مَنْ لَمْ یَأسِ عَلَی الْمٰاضی وَلَمْ یَفرَحُ بالآتی فَقَدْ اَخَذَ الزُّهْدُ بِطَرَفَیهِ[1]؛ تمام زهد و پارسایی بین دو کلمه از قرآن است، خداوند سبحان فرموده است: هرگز بر آنچه از دنیا از دستتان می رود اندوه مخورید؛ نیز بر آنچه که از دنیا نصیبتان می شود شادی نکنید[2] و کسیکه بر گذشته افسوس نخورد و به آینده شاد نگردد زهد را از دو قسمت آن (بی اعتنایی به گذشته و آینده) دریافته است.»

دلتان را به ارزشها بدهید و به اصالتهای معنوی. اخلاق و معنویت را اصل قرار بدهید که اگر این اصل شود دیگر اقبال و عدم اقبال دنیا به انسان، وی را از راه منحرف نمی کند. بنابراین شما در روایات ملاحظه می فرمایید که آنچه از دنیا مذموم شده «دنیادارایی» نیست؛ بلکه «دنیادوستی» است. در هیچ روایت یا متنی از متون اسلامی، دنیا به ماهو دنیا، مذمت نشده است؛ بلکه آنچه مذمت شده، دنیادوستی است. در روایت معروف هم می فرماید: «حُبُّ الدُّنْیٰا رَاْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ»؛ دوستی دنیا سرمنشأ هر انحراف و فسادی است.

 سابقه تمدن در تاریخ اسلام

تاریخ اسلام در زمینۀ تمدن، سابقۀ بسیار پرافتخاری دارد. آن روزی که مسیحیت به بهانۀ دین و معنویت انزواگرایی را تبلیغ می کرد و محاکم تفتیش عقاید را تشکیل می داد و هر کس، نظری غیر از پاپ داشت را به محکمه می کشاند، می کشت، اعدام می کرد، می سوزاند و به دار می آویخت؛ ما می بینیم آنجا اسلام منادی تمدن است. اسلام منادی ادارۀ یک جامعه، بر اساس روابط صحیح و عادلانه، اخلاق و ارزشهای انسانی است. سابقۀ جزیرةالعرب در قبل از بعثت نبی اکرم(ص) هم سابقۀ خوبی نیست. محیط جزیرةالعرب را در قبل از بعثت ببینید که در چه وضعیتی قرار داشت. آن قدر دچار وحشت و انحطاط اخلاقی و فساد و تباهی شده بودند که قدرتهای بزرگ استعماری روز، حتی به فکر استثمار و استعمار این سرزمین نبودند. قتل و غارت، آدم کشی، ناامنی و زنده به گور کردن دختران، کارهای عادی و روزمرۀ مردم جزیرةالعرب بود.

بعثت نبی اکرم اسلام، تمدن واقعی بشری را به ارمغان آورد، و آنچنان تحولی در میان این مردم به وجود آورد که «گوستاولوبون» وزیر اسبق فرهنگ فرانسه، در کتاب تاریخ تمدن اسلام می گوید: تاکنون هیچ مردمی به مانند مردم جزیرةالعرب دیده نشده که در مدتی کوتاه و اندک بتوانند به این حد از تمدن نائل شوند.

پیغمبر عظیم الشأن در چه جامعه ای تمدن را ایجاد کرد؟ جامعه ای که دارای آن سابقه بود؛ و از چه کسانی ابوذر غفاری ساخت؟ در دیدگاه عمومی آنچنان مدینۀ فاضله ای ساخت که می بینیم برای همیشه با عزت و افتخار در تاریخ ثبت و ضبط است. پیامبر این گونه دگرگونی ایجاد کرد. امّا اساس این تمدن چه بود؟ اساس، اصول اخلاق اسلامی، معنویت، ارزشها و اصالتها بود. اساس، کلمۀ توحید بود.

اگر تمدنی بر اساس اصالتها و ارزشهای اسلامی نباشد؛ اگر اساس، پیشرفت معنویات و ارزشهای اسلامی نباشد، هر چند از نظر علمی و صنعتی پیشرفت کند؛ مانند دزدی می ماند که با چراغ وارد خانه ای می شود.

اینجاست که فرق بین تمدن غرب و تمدن اسلامی روشن می شود و تقابل دو جریان معلوم می گردد. غرب برای رسیدن به تمدن، چه حد و مرزی قائل است؟ حد و مرزی برایشان وجود ندارد؛ آزادی و بی بند و باری مطلق. امّا امیرالمؤمنین را در نظر بگیرید. پیامبر گرامی و عظیم الشأن اسلام را در نظر بگیرید؛ ایشان کاری که کرد این بود که جامعه را از نظر اخلاقی متحول کرد و روابط اسلامی را بین مردم و آحاد جامعه برقرار کرد و میان آنها عدالت اجتماعی را بسط و گسترش داد. آن حضرت، فریاد «لٰاتَظلِمُونَ وَلٰا تُظْلَمُونَ»[3]؛ نه ظالم باشید و نه مظلوم، را سر داد.

 کنار گذاشتن ارزشها علت افول تمدن اسلامی

چه شد که تمدن اسلامی افول کرد؟ تمام مصائبی که در طول تاریخ، نصیب ما مسلمانها شده از این ناحیه بوده که متأسفانه، به یک مرتبه، ارزشهای اسلامی و اصالتهای اسلامی فراموشمان شد. مگر مسلمانها یک روزی پیشرو تمدن بشر نبودند. مگر مسلمانان یک روزی آن گونه نبودند که دانشجویان و دانش پژوهان اروپایی از طریق مدیترانه می آمدند و در مقابل علمای ما و دانشمندان ما، در اسپانیای فعلی و اندلس سابق زانو می زدند و علم می آموختند و بعد آن علوم را به عنوان ارمغان به اروپا می بردند. آن روز که در اروپا مکتبخانه های ما و کاوشهای علمی ما سرعت خیره کننده ای داشت، اروپا دچار توحش بود.

در کتاب تاریخ تمدن اسلام، نوشته گوستاولوبون آمده است که در زمان هارون رشید یکی از علمای مسلمان، ساعتی را می سازد که زنگ هم می زده؛ مسلمانها آن ساعت را به عنوان سوغات برای پادشاه فرانسه می برند، پادشاه فرانسه آن را در کاخش نصب می کند؛ وقتی صدای زنگ ساعت بلند می شده، مردم فرانسه از خانه بیرون می ریختند و با بیل و کلنگ کاخ سلطنتی را محاصره می کردند و می گفتند که از رهبران مذهبیمان شنیده بودیم که شیطان یک موجود مرموزی است که دشمن بشر است و می خواهد آن را منحرف کند؛ اما تا حالا آن را نشناخته بودیم؛ با این صدا آن را شناختیم. آمده ایم که به حسابش برسیم و بشر را از شرش راحت کنیم.

این است تاریخ تمدن اروپا؛ این است تاریخ تمدن غرب. اروپایی که دانشمندان را می کشت و کسب علم را مخالف دین می دانست. غرب و اروپا تمدنی نداشت. آنها هرچه آموختند و یاد گرفتند از اسلام و مسلمانان بود.

اما چه شد که این تمدن اسلامی یک مرتبه از کف مسلمانان رفت؟ علت این بود که این تمدن اسلامی از جریانات ضداخلاقی، متأثر شد. مسلمانان اندلس به یک مرتبه در منجلاب فساد غوطه ور شدند. دشمنان کاری کردند که مسلمانان یک مرتبه تمام ارزشهای اسلامی و اصالتها را فراموش کردند و تمدن از کفشان رفت.

 وظیفۀ ما در احیای ارزشها

امروز همانطوری که امام عزیزمان و مقام معظم رهبری فرمودند؛ باید تلاش کنیم تا اولاً ارزشهای اسلامی را زنده کنیم. ثانیاً خود را باور کنیم و بدانیم و بفهمیم که ما می خواهیم کار کنیم و در نتیجه انشاءالله ایرانی عزیز، سربلند و اسلامی داشته باشیم. همانطور که امام عزیز فرمودند چه دشمن بخواهد و چه نخواهد این انقلاب صادر شده است و امروز دنیای بشریت تشنۀ اسلام ناب محمدی است. ما می توانیم در پرتو ارزشهای اسلامی، انشاءالله تمدن اصیل اسلامی را به ارمغان بیاوریم.

 

پی نوشتها:

 

منبع: کنفرانس تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص 121.


* حجت الاسلام والمسلمین سعادت، نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه.



[1] - کلمات قصار، 431.

[2] - حدید / 23.

[3] - بقره / 279.

انتهای پیام /*