حجت الاسلام و المسلمین سید علی خمینی

پاسخ به شبهات

کد : 159934 | تاریخ : 21/06/1396

پاسخ به شبهات

16 / 8 / 91- پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران تصمیم دارد با راه اندازی سرویس ویژه ای نگاه تازه و جامع تری نسبت به  موضوع حوزه، دانشگاه و اندیشه های امام خمینی ارائه کند. نخستین مطلب ویژه در این خصوص یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین سید علی خمینی است که در زیر از نظرتان می گذرد:

 

برای فعالیت در حوزه افکار و اندیشه های حضرت امام(س) در زمینه حوزه و دانشگاه نکاتی را که گاهی بدان ها اندیشیده ام با شما در میان می گذارم تا همه با هم در مورد آنها بیندیشیم. هیچ گاه نباید از این نکته غفلت داشت که امام بزرگوار دارای شخصیتی چند بعدی است، ابعادی که در کنار هم تشکیل دهنده  یک کل واحد و یک ساختار منسجم اند و غفلت از هریک از این ابعاد موجب می شود که در شناخت او به بن بست برسیم یا با تناقض روبرو شویم.

برای فعالیت در این حوزه باید ابعاد شخصیتی امام به درستی شناخته شود، امامی که وقتی بر منبر فقه می نشیند غوغای ولایت فقیه را برپا می کند و وقتی بر سریر فلسفه و عرفان تکیه می زند کار به جایی می رسد که ظاهر بینان ظرفش را تطهیر می کنند درعین آن که مقلدانش به حکم او احکام طهارت را جاری می سازند.

همو که گاهی در کمال رأفت فرمان هشت ماده ای صادر می فرماید و زمانی در اوج اقتدار فرمان هجوم می دهد تا غائله ی کردستان در طرفه العینی خاموش شود و ناامنی منافقانه به درنگی پایان پذیرفته کشتی کشور به وادی امنیت برسد.

غفلت از این ابعاد گوناگون که در عین رابطه تضاد در یک واحد با هم ملایم شده اند باعث شده که دوستانی به دنبال شاخص شخصیت او راه را ناقص پیموده و دوستانی دیگر به دنبال رحمت علی الاطلاق وی چشم از جلوه های اشداء علی الکفار بر بندند و هر دو در این وادی به تناقض رسیده راه به سرگردانی بپیمایند.

او به حکم مخالفانش - چه رسد به دوستان بی شمارش- در تمام عمر پر فراز و نشیبش مسیری عقلانی را طی کرد و ما در فهم او به تناقض می رسیم، چرا؟

بارها اندیشیده ام و این اندیشه را با شما هم در میان می گذارم که ما به عنوان کسانی که نام امام را یدک می کشیم و نان امام(س) در سفره مان قرار دارد، تا چه میزان تلاش کرده ایم تا شاکله نظام مند معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شنانسی او را تبیین کنیم و با ساختار سیاسی مد نظر او تطبیق دهیم؟

آیا می دانیم هر پرسش، شبهه    ، انتقاد و ایرادی را باید در کدام پوشه(فایل) قرار دهیم و چگونه بدان پاسخ دهیم؟ در تبیین این گفتمان تا چه میزان در شخص امام، غرق بوده ایم و تا چه میزان توانسته ایم از این بحر فضائل بیرون زده به شخصیت او برسیم؟ شخصیتی که باید با گزاره های ملموس و روشن به صورتی مدون پیش روی پیروان، دوستداران، حتی دشمنان او باشد.

آیا روش بحث پیرامون اندیشه های او که رکن نظام جمهوری اسلامی و فراتر از آن است را توانسته ایم ترسیم کنیم یا باید هنوز هم با ارزش های غربی یا شرقی گفتمانی را داوری کنیم که مدعی نه این و نه آن بوده است؟

آیا به این نکته واقف شده ایم که هیچ اندیشه ای را نمی توان ورای پارادایم غالب بر آن و با جهان بینی غیر آن به نقد نشست؟ آیا می توانیم گزاره های مکتب مشاء را با سازمان فکری اشراق نقد کنیم؟ و یا حکم اخلاقی کانت را با جهان فلسفی پیش از او به نقد بنشینیم؟

پس روش بررسی گزاره های امام(س) چیست؟

اگر فقه است پس چرا آنان که در احکام فقهی و پوستین دین مانده اند هنوز در تحلیل تفسیر سوره حمد امام یا مفاد نامه او به گورباچف مانده اند و از سر سیاست است اگر جرئت نمی کنند به تندی با آن گزاره ها روبرو شوند؟

اگر میزان عرفان و فلسفه -آن هم با تفسیر رایج- است پس چرا فیلسوفان و عرفا در تفسیر این شخصیت عاجزند و در تبیین کلمات کلیدی جملات امام به بن بست می رسند؟

آیا نمی بینید و نمی بینیم کسانی را که با تمسک به جایگاه مجلس و مردم در اندیشه های امام در تبیین ولایت مطلقه حیران شده اند؟ و یا کسانی را که با چنگ زدن به حبل ولایت مطلقه جمله میزان رای ملت است و همه باید به قانون برگردیم را نمی فهمند؟

این تناقضات از کجاست؟ و چراست؟ آیا امام مجموعه ای از فقه، عرفان، فلسفه، اخلاق و سیاست است یا هیچ کدام از آن ها و ورای آن ها؟ این همه سوال ها از یک سو هجوم می آورند، در حالی که ما تا به حال نتوانسته ایم پاسخ جامعی بدان ها بدهیم، هر چند بی شک هر یک تلاش هایی داشته ایم.

از سوی دیگر هجمه  ابهاماتی است که برخی دوستان و بسیاری دشمنان بارها و بارها و بارها بیان کرده اند به نحوی که تکرار، دلیل بر صحت شان تلقی شده و ما گاهی به واسطه فهم ناقص مان از اندیشه های امام و یا شناخت ناقص مان از حوادث تاریخی و یا مصلحت اندیشی های گاه به جا و گاه نا به جا از کنار آنها گذشته ایم و البته در بسیاری از موارد پاسخ در خور داده ایم، اما به یک بار اکتفا کرده ایم و به حکم «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» کم گویی و گزیده گویی را ترجیح داده ایم حال آن که اولاً: همان صدای اولیه  ما هم به جایی نرسیده و ثانیاً: در مقابل تکرار بی نهایت اشکالات آن یک بار افاقه نکرده است.

به عنوان نمونه، ما چند بار با دلیل و برهان و شاهد و مؤید ثابت کرده ایم که فلان کلام، کلام امام نیست، یا فلان نامه، نامه ی امام هست؟ اما آیا نمی بینیم- با آن که از پاسخ ما سال ها می گذرد- هر روز همان اشکالات و همان تهمت ها از جانب دوست و دشمن تکرار می شود و جوان و غیرجوان در مواجهه با آن هستند، بدون این که بدانند که ما چگونه به این سخن پاسخ گفته ایم. در این فضایی که می خواهید تأسیس کنید باید سوال ها و پاسخ های جدید خلق شود، همچنین باید جواب نقد های تکراری مورد غفلت واقع نشده به دفعات و از زبان افراد مختلف و با ادبیات مختلف طرح شود.

بی تعارف می گویم ما بیشتر امام(س) را در قالب فقه دیده ایم چون تخصص مان بیشتر این بوده است، اما با اساتید فلسفه شرق و غرب بنشینید و ببینید که اینان اندیشه های فلسفی او را چگونه فهم کرده اند؟ با اساتید جامعه شناسی و علم سیاسی بنشینید و ببینید که اینان چگونه توانسته اند نظام سیاسی مورد نظر امام را در چارچوب روز و با زبانی دیگر تبیین کنند؟ و نیز اساتید سایر رشته ها. سخن بسیار است و مجال کم. در پایان خاضعانه از خداوند می خواهم که به همه ما توفیق دهد که در مسیر نشر دینش موفق باشیم.

 

منبع: حضور، ش 82، ص 261.

انتهای پیام /*