بخش دوم: حیات سیاسی

گفتار اول: استقرار در نجف اشرف

کد : 164466 | تاریخ : 29/07/1394

‏ ‏

گفتار اول: استقرار در نجف اشرف

‏آقامصطفی و امام خمینی(س)، از بغداد رهسپار کاظمین شدند. دو روز در این شهر در‏‎ ‎‏مهمانخانه جمالی که صاحبش اصالتاً ایرانی بود، توقف کردند. البته امام و حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی با اطلاع قبلی این مهمانخانه را انتخاب نکردند، بلکه راننده تاکسی که آنها را به‏‎ ‎‏کاظمین منتقل کرد، چون با صاحب آنجا آشنا بود، بدان علت، آنها را به آن مهمانخانه‏‎ ‎‏برد. صاحب مهمانخانه عبدالامیر جمالی بود که کم و بیش با علما و روحانیونی که از‏‎ ‎‏نجف و سایر بلاد به کاظمین می آمدند، آشنایی داشت. با توجه به این که آنها ساعت دو‏‎ ‎‏بعدازظهر سیزده مهر 1344 به بغداد رسیده بودند، ورودشان به کاظمین بعد از ظهر‏‎ ‎‏همان روز بوده است. ‏

‏     حاج آقا مصطفی ساعتی پس از ورود به کاظمین و کمی استراحت، چون پولی به‏‎ ‎‏همراه نداشتند و روحانیون و مبارزین ایرانی مقیم عراق از ورود آنها اطلاعی نداشتند، از‏‎ ‎‏همان مسافرخانه به نجف تلفن کرد. ایشان به منزل شیخ نصرالله خلخالی، از دوستان‏‎ ‎‏قدیمی و مورد اعتماد و علاقه امام خمینی تلفن کردند تا وی را در جریان امر قرار دهند.‏‎ ‎‏شیخ نصرالله خلخالی از مجتهدین و فقهای در مظان مرجعیت حمایت می کرد و از تمکن‏‎ ‎‏مالی خوبی برخوردار بود؛ اما در این روز وی در نجف نبود و به مسافرت رفته بود. حاج‏‎ ‎‏آقا مصطفی به ناچار به منزل آیت الله خویی تلفن کرد؛ چون آیت الله خویی و کسانی که در‏‎ ‎‏اطراف ایشان بودند، از دوستان شیخ نصرالله خلخالی بودند. مستخدم آیت الله خویی‏‎ ‎


‎[[page 87]]‎‏مورد خطاب حاج آقا مصطفی قرار گرفت و در پایان خبر ورود امام خمینی(س) و حاج‏‎ ‎‏آقا مصطفی در نجف منتشر گردید. در ساعات پایانی بعد از ظهر نیز شیخ نصرالله ‏‎ ‎‏خلخالی از مسافرت برگشت و مشتاقان امام برای اطلاع از این رخداد به مدرسه آیت الله ‏‎ ‎‏بروجردی نجف که معمولاً شیخ نصرالله خلخالی بعدازظهرها آنجا می رفت، هجوم‏‎ ‎‏آوردند. یکی از دلایلی که امام و حاج آقا مصطفی تا موقع ورود به کاظمین ناشناخته‏‎ ‎‏مانده بودند، این بود که در گذرنامه امام، نام خانوادگی ایشان مصطفوی ذکر شده بود و‏‎ ‎‏اسم مشهورتر ایشان ـ خمینی ـ در گذرنامه نیامده بود. در مدتی که حاج آقا مصطفی‏‎ ‎‏سرگرم تماس با نجف بود، امام خمینی(س) نیز از فرصت استفاده کرده، برای زیارت‏‎ ‎‏حرم امام موسی کاظم(ع) رفتند. در موقع مکالمه حاج آقا مصطفی، جمالی، صاحب‏‎ ‎‏مسافرخانه، وی و امام را شناخته و با اصرار آنها را به خانه خودش برد تا از رفاه و راحتی‏‎ ‎‏بیشتری برخوردار شوند. خود جمالی نیز سعی کرد که خبر ورود آنها را به افراد مختلف‏‎ ‎‏اطلاع دهد. وقتی صحّت این خبر برای افراد گردآمده در مدرسه آیت الله بروجردی‏‎ ‎‏نجف، مسلّم گردید، با کمک نصرالله خلخالی و دیگران، بدون درنگ وسایل نقلیه برای‏‎ ‎‏عزیمت به کاظمین فراهم شد و مشتاقان، به استقبال امام و حاج آقا مصطفی رهسپار‏‎ ‎‏شدند. افرادی چون شیخ مجتبی لنکرانی، شیخ غلامرضا رضوانی، شیخ محمدحسن‏‎ ‎‏قدیری، شیخ نصرالله خلخالی و غیره هر یک با طرفداران و شاگردان خود در اولین‏‎ ‎‏فرصت خود را به کاظمین رساندند. چون شب در پیش رو بود، بقیه افراد، خود را برای‏‎ ‎‏روز بعد آماده کردند. ‏

‏     دولت عراق نیز با مشاهده جنب و جوش یاران و دوستداران امام، در روز دوم ورود‏‎ ‎‏امام، یکی از وزیران دولت به نام عبدالرزاق محی الدین (وزیر وحدت عراق) را به دیدن‏‎ ‎‏امام فرستاد. مشارٌالیه از طرف عبدالسّلام عارف، رئیس جمهور عراق، این مأموریت را‏‎ ‎‏انجام می داد و ظاهراً با گشاده رویی از امام و حاج آقا مصطفی استقبال کرده، و اعلام‏‎ ‎‏می کند که هر نوع تسهیلاتی لازم داشته باشند، دولت حاضر است آنها را تأمین کند. در‏‎ ‎‏روز دوم ورود امام به کاظمین، علمای طراز اول نجف نیز هر کدام، یکی از فرزندان خود‏‎ ‎


‎[[page 88]]‎‏را برای عرض خیرمقدم، راهی کاظمین کردند.‏‎[1]‎

‏    در روز سوم ورود امام و آقامصطفی به کاظمین، عصر آن روز ـ پنج شنبه پانزدهم‏‎ ‎‏مهر 1344، آن دو به همراه کسانی که به استقبالشان آمده بودند، به اتفاق هم به سوی‏‎ ‎‏سامرا حرکت کردند. وضعیت در سامرا متفاوت تر از کاظمین بود. در سامرا خبر ورود‏‎ ‎‏آنها پیچیده بود و کاروانی نیز همراه ایشان بود؛ بنابراین با شعار «یعیش الخمینی،‏‎ ‎‏فلیسقط الشاه» از ایشان استقبال شد. مجلس جشنی نیز به همین مناسبت در مدرسه‏‎ ‎‏آیت الله میرزاحسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی، برپا گردید. در این جشن،‏‎ ‎‏علاوه بر طلاب و روحانیون، طبقات مختلف مردم و مقامات دولتی عراق نیز شرکت‏‎ ‎‏کردند. در این مراسم، شیخ سعید البدری، از روحانیون بزرگ اهل تسنن و دکتر محمد‏‎ ‎‏صادقی در تجلیل از مقام علمی، فقهی و مجاهدات امام خمینی(س) سخنرانی کردند. ‏

‏     عصر روز جمعه شانزدهم مهر 1344 امام، حاج آقا مصطفی و استقبال کنندگان همراه‏‎ ‎‏آنها، راهی کربلا شدند. در 30 کیلومتری شهر، در قصبه «مسیّب» افرادی از طلاب علوم‏‎ ‎‏دینی و مردم کربلا و نجف به استقبال آمده بودند.‏‎[2]‎

‏    بنابراین با استقبال شایانی وارد کربلا شدند و پیش از همه به زیارت مرقد مطهر امام‏‎ ‎‏حسین(ع) و شهدای کربلا شتافتند. مدت توقف در کربلا بیش از دو شهر قبلی، یعنی‏‎ ‎‏یک هفته به طول انجامید. با توجه به اکثریت جمعیت شیعه در کربلا که بسیاری از آنها‏‎ ‎‏نیز ایرانی الاصل بودند، استقبال بسیار خوبی، علیرغم ممانعتها و توطئه ها و شایعات‏‎ ‎‏منتشر شده، از امام خمینی(س) و حاج آقا مصطفی به عمل آمد.‏‎[3]‎

‏    مقصد نهایی پدر و پسر مبارز در عراق، نجف اشرف بود. شیخ نصرالله خلخالی در‏‎ ‎‏نجف برای آنها منزلی با اسباب و اثاثیه مورد نیاز تدارک دیده بود.‏‎[4]‎‏ عاقبت عصر جمعه‏‎ ‎‏23 مهر 1344، امام و حاج آقا مصطفی همراه کاروان عظیمی، رهسپار نجف شدند. پس‏‎ ‎


‎[[page 89]]‎‏از ورود به نجف، ابتدا به زیارت حرم علوی شتافتند، آنگاه راهی خانه ای که در خیابان‏‎ ‎‏رسول، کوچه شربه ای ها اجاره شده بود، شدند. ‏

‏     در نخستین شب ورود، برخی علمای بلندپایه و مطرح نجف از جمله، آیت الله ‏‎ ‎‏شاهرودی و آیت الله خویی و شماری از علمای حوزه علمیه نجف از آنها دیدار کردند.‏‎ ‎‏آیت الله سیدمحسن حکیم نیز در دومین شب ورود آنها به دیدارشان رفت. در کلیه‏‎ ‎‏مراحل انتقال امام و حاج آقا مصطفی به عراق تا استقرار در نجف، تلاشهای پنهانی‏‎ ‎‏وجود داشت که ورود آنها را عادی جلوه دهد و در نهایت، نگذارند استقبال باشکوهی‏‎ ‎‏صورت گیرد.‏‎[5]‎

‏    به هر صورت با استقرار امام و حاج آقا مصطفی، مرحله دیگری از نهضت اسلامی‏‎ ‎‏شروع شد که متفاوت تر از دوره های قبل بود. در این مرحله، سید مصطفی پس از امام،‏‎ ‎‏نقش اول را در هدایت نهضت اسلامی بر عهده داشت. در این دوره که حدود سیزده‏‎ ‎‏سال به طول انجامید، در دوازده سال آن، سید مصطفی حلقه اتصال اجزای نهضت‏‎ ‎‏اسلامی در ایران و نقاط مختلف جهان، با کانون آن در نجف بود. در ادامه به بررسی‏‎ ‎‏نقش ایشان در ارتباط با موضوعات گوناگون خواهیم پرداخت. ‏

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 90]]‎

  • )) همان؛ ص 465ـ470 ؛ روحانی، حمید؛ نهضت امام خمینی؛ ج 2، ص 199ـ200.
  • )) روحانی، حمید؛ نهضت امام خمینی؛ ج 2، ص 201ـ202.
  • )) محتشمی، علی اکبر؛ خاطرات سید علی اکبر محتشمی؛ ص 471ـ475.
  • )) کمیته علمی کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ج 1، ص 33ـ34.
  • )) روحانی، حمید؛ نهضت امام خمینی؛ ج 2، ص 204ـ205.

انتهای پیام /*