امیربیک عثمانف
معاون صدا و سیمای جمهوری قرقیزستان: آزمون و تجربۀ امروز ایران اسلامی در آینده به تمدن ویژه ای خواهد انجامید
گفتگو از: سهراب هادی
حضور: جناب آقای عثمانف از اینکه در مراسم برگزاری پنجمین سالگرد رحلت حضرت امام در این فضای صمیمانه و روحانی به ایران سفر کردید و برای مردم و ملت قرقیزستان خاطره و دستاوردهایی خواهید برد خوشحالیم شاید بد نباشد در ابتدای این گفتگو معارفهای از شما برای خوانندگان حضور از زبان خودتان داشته باشیم.
عثمانف: نام کامل من امیدبک عثمانف است، و معاون صدا و سیمای جمهوری قرقیزستان هستم و در آنجا مسئولیت بخش تلویزیون را به عهده دارم.
تحصیلات من در رشتۀ اقتصاد است. بعد از فارغالتحصیل شدن در این رشته حدود پنج سال در سازمان آمار دولتی به عنوان کارشناس امور اقتصادی به کار پرداختم و بعد از آن به تلویزیون دعوت شدم.
حضور: در تلویزیون در چه زمینههایی بیشتر فعالیت دارید.
عثمانف: در ابتدای همکاریام، مفسر تلویزیون بودم و در زمینههای اجتماعی و اقتصادی تحلیلهایم را ارائه میدادم. مدتی مدیریت اخبار تلویزیون به عهدۀ من گذاشته شد. بعد از آن سردبیر بخش خبری و اقتصادی و اجتماعی شدم. مدت کوتاهی از مسئولیت فاصله گرفتم امّا دوباره به تلویزیون برگشتم و مسئولیت آن را عهدهدار هستم و اخیراً به موضوعات سیاسی میپردازم. ولی در گذشته همانطور که گفتم بیشتر به تحلیل مسائل اقتصادی و اجتماعی میپرداختم.
حضور: در مسائل اجتماعی بیشتر به چه موضوعاتی میپردازید.
عثمانف: محور اصلی کارم حول مسائل و موضوعات مذهبی بود. اینکه در عصر جدید با توجه به شرایط و مقتضیات تازه، اسلام را چگونه میتوان وارد عرصۀ اجتماع کرد و مسائلی از این دست، موضوعات همیشگی کارم بود. دو سال قبل ادارۀ مفتیات ماوراءالنهر در تاشکند مرا شایستۀ دریافت جایزۀ ویژۀ خود شناخت و به حج اعزام شدم. این سفر توجهام را به مسائل دینی و اسلامی عمیقتر ساخت و انگیزۀ تازهای شد تا بیشتر به موضوعات دینی بپردازم و در این زمینه تحقیقات جدی انجام دادم.
حضور: مایل هستید با تحلیلی کوتاه محتوا و نحوۀ انجام این تحقیقات را برای خوانندگان حضور توضیح بفرمائید.
عثمانف: نتایج این تحقیقات به صورت سلسله مقالاتی از طریق روزنامهها انتشار یافت. بخش دیگری از این تحقیقات به صورت مصاحبه تهیه شد. در این مصاحبهها که با شخصیتهای دینی انجام میگرفت دربارۀ وضع دین اسلام در شرایط فعلی جهانی و منطقهای گفتگو میکردیم و ماهیت جهانبینی دینی را در مقایسه با سایر جهانبینیها مورد بحث قرار میدادیم. این مصاحبهها همگی از طریق تلویزیون پخش شد.
حضور: استقبال مردم از این برنامهها چگونه بود و چه تأثیری در افکار عمومی و مخاطبان شما داشت.
عثمانف: این برنامهها بیشتر به نیازهای مردم پاسخ میداد، به همین دلیل بخوبی پذیرفته شد، سطح فرهنگ دینی در کشور ما و در میان مردم، عمق چندانی ندارد. مردم با فرهنگ دینی آشنایی خوبی ندارند و بخاطر تازگی و بکر بودن موضوع از آن بخوبی استقبال کردند. در این سفر من حس کردم رشد فرهنگ دینی در ایران بسیار بالاست و مردم عمق دین را درک میکنند و ارزشهای دینی در همۀ ابعاد زندگی آنان تعبیر و تأثیر روشن و خوبی دارد.
حضور: این اوّلین باری است که به ایران سفر میکنید.
عثمانف: بله.
حضور: پیش از این، ایران را چگونه میشناختید.
عثمانف: من بیشتر ایران را از طریق مطالعه روزنامهها و نشریات و کتابهای درسی میشناختم.
حضور: آیا این کشور، همان ایرانی است که شما آن را با خواندن کتابها شناختهاید.
عثمانف: نه! ایران به نحو غیرقابل توصیفی مرا غافلگیر کرد. بیش از انتظارات من بود.
حضور: ایران امروز را چطور میبینید
عثمانف: امیدواری در همه جا موج میزند. اگر چه مشکلات زیاد است و به نظر میرسد که به آسانی نمیتوان بر آن فائق آمد، امّا ارادۀ سازندگی همۀ موانع را از میان برمیدارد. این اراده هم اکنون در ایران محسوس است. من وضع ایران را از این نظر با کشورهای بزرگ صنعتی مقایسه نمیکنم، آنها حتی اگر مسائلی از نوع مشکلات ایران را در کشور خودشان حل کرده باشند، در عوض با بحرانهای حادتری مواجهاند. وضع ایران را نمیتوان با آن کشورها سنجید.
در ایران روح و معنویتی جاری است که هرگز امکان ظهور و بروز چنین بحرانهایی را به وجود نمیآورد، بحرانهایی که از فرهنگ و ارزشهای غیرالهی غرب برخاستهاند.
حضور: در این سفر چه موضوعاتی بیشتر توجه شما را جلب کرده است.
عثمانف: خیلی چیزها! اصلاً ایران برای ما دور از انتظار بود. نخست به مشهد آمدیم. و از آنجا به تهران آمدیم. در راه خیلی چیزها برای ما تازه بود: توسعه شهرها، جادهسازیها، کارخانهها، رغبت مردم به ساختن خانه آنهم در کنار رودخانهها، کیفیت حمل و نقل، سرویسهای خدماتی، و... این همه برای ما دیدنی بود. آنچه که در این میان بیشتر مورد توجه ما بود، کنار هم نشینی این پدیدهها با سنتهاست. اینها برای ما از آن جهت اهمیت دارند که خودمان چنین راهی را در پیش داریم. ما به تازگی از آداب و هنجارهای نابسامانی که ایدئولوژی حاکم بر نظام کمونیستی بر ما تحمیل کرده بود کناره گرفتهایم و مایلیم زندگی آیندۀ خودمان را با تکیه بر سنتهای ملی و فرهنگی خودمان پیریزی کنیم. حس خودآگاهی فرهنگی و ملی و ارج نهادن به ارزشهای آیینی در بین ملت ما برانگیخته شده است و برای پاسخگویی به این نیاز ما به تأمل و اندیشیدن در خصوص راهی که کشورهای دیگری نظیر ایران دنبال کردهاند نیازمندیم. در حال حاضر، از پیش آمادهترین الگو، الگوهای غربی است. امّا این مدلها پاسخگوی نیازهای ما نیستند. ما در انطباق الگوهای کشورداری با ارزشهای فرهنگی و دینی به تجربه مستقلی نیاز داریم. راهی که ایران انتخاب کرده است. ایران آزمون مهمی را تجربه میکند که به گمانم به تمدن ویژهای خواهد انجامید. تمدنی که اسلام رکن اصلی آن است. من بدانجهت بر این نکته تأکید میکنم که بعضیها چالشهایی را که در ایران بخاطر تطبیق نظام کشورداری با آرمانها و سنتهای دینی پدید آمده دلیل شکست آن میدانند. ولی بروز این چالشها اجتناب ناپذیر است. ایران در حقیقت راه مستقلی را تجربه میکند. راهی که سرنوشت هم دارد و بروز برخی مشکلات از نوع آنچه هم اکنون مشاهده میشود نمیتواند اصالت آن را خدشهدار کند. بعضیها فکر میکنند که کشورهایی چون ایران به این دلیل که تفکرات دینی را حائز اهمیت میداند از قافله تمدن باز خواهند ماند. امّا در ایران نشانههای زیادی وجود دارد که این نظر را رد میکند. حتی کشوری چون عربستان هم چنین نیست. اینکه کشورهای اسلامی از قافلۀ تمدن عقب میمانند بیشتر از یک سوءتفاهم برخاسته است تا یک داوری واقعبینانه.
حضور: به نظر شما ریشۀ این سوءتفاهمات در کجاست. آیا به تسامح کشورهای اسلامی بر میگردد یا ریشههای آن را باید در اهداف و اغراض سوء و ستیزهجوییهای آمریکا و به طور کلی غرب جست؟
عثمانف: در این که غرب و رسانههای غربی به آن دامن میزنند، البته تردید نباید کرد. امّا کشورهای اسلامی هم در فراهم آمدن این زمینهها مقصرند. مطمئناً تصویری که غرب از اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی کشورهای اسلامی به خصوص انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهد، تصویری واقعی و مورد قبول ایرانیان و مسلمانان نیست. آنها هرگز مجد و عظمت اسلام را برنمیتابند تا آنکه بخواهند آن را انعکاس دهند. این به عهدۀ کشورهای اسلامی است که واقعیتهای موجود را به همۀ جهان منعکس نمایند. نه اینکه صرفاً به انتقاد از رسانههای غربی اکتفا کنند و به رد و تکذیب آن بنشینند.
حضور: به نظر شما کشورهای اسلامی چگونه میتوانند این خلأ را جبران کنند و تصویر واقع گرایانهتری از خود به نمایش بگذارند.
عثمانف: ببینید تمامی اخبار و اطلاعاتی که در جوامع اسلامی رواج دارد توسط خبرگزاریهای غربی تهیه میشود. ما هنوز یک خبرگزاری پرقدرت و متشکل که به کشورهای مسلمان تعلق داشته باشد نداریم. وجود چنین دستگاه خبری بسیار ضروری است. زیرا در آن صورت در کنار اطلاعات و تفاسیری که از ذهنیت رسانههای غربی در جهان پراکنده میشود، اخبار و اطلاعات و تفاسیری هم خواهیم داشت که با توجه به مشترکات ذهنی کشورهای اسلامی و مطابق با سیاستها و اقتصادهای سیاسی آنان تدوین میشود و در سطح جهان انتشار می یابد. امروز تمام خبرهایی که کشورهای آسیای مرکزی از جمله قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان دریافت میکنند توسط خبرگزاری رویتر، بی بی سی، سی ان ان و غیره تهیه میشود بدون شک آنان حقایق را آن چنان که مطابق واقعیتهای موجود در جهان اسلام است بازتاب نمیدهند، بلکه خواست و سلائق خودشان را نیز در شکل و محتوای اخبار دخالت میدهند و بدین ترتیب جهان را آنگونه که خود دریافتهاند و دربارۀ آن قضاوت میکنند به دیگران میشناسانند. و این بیرحمانهترین شکل و غیر انسانیترین صورت اطلاعرسانی و آگاهی بخشی است. اگر کشورهای اسلامی نیز یک مرکز خبری نیرومند با همان پشتوانه و قدرت داشته باشند و بتوانند با آنان از جهت نحوۀ کار و بعد تبلیغاتی رقابت کنند، بدون تردید وضع عوض خواهد شد.
حضور: شما خودتان با توجه به تجاربی که از کار در رسانههای همگانی اندوختهاید، برای دریافت و انتشار اخبار واقعی مربوط به کشورهای اسلامی و شرق چه راههایی را آزمودهاید و به چه نتیجهای رسیدهاید.
عثمانف: به نظر من تنها راه صحیح، مصاحبه با مهمانانی است که از نزدیک از این کشورها دیدن میکنند. قضاوت آنها در افکار عمومی جهان تأثیر بسزایی دارد. این میهمانان ممکن است متخصصانی باشند از کشورهای غربی و یا جهانگردانی که به سیاحت آمدهاند، در هر حال انتشار اخبارِ رویدادها و تحلیل حوادث از زبان آنها یکی از راههای مهم است که میتواند با اطلاعات و اخبار مراکز مهم خبری غرب مقابله کند. البته این راه تا زمانی کارآیی خواهد داشت که آن مرکز نیرومند خبری ویژۀ جهان اسلام تحقق پیدا نکند. وگرنه با وجود آن، که به سهولت کلیه کشورها را تحت پوشش خواهد داد راههای مفیدتر انتشار اخبار مربوط به شرق و جهان اسلام به تمام جهان عملی خواهد شد.
حضور: شما در سخنانتان اشارهای داشتید به عربستان سعودی و سایر کشورهای مسلماننشین، البته ملتهای اسلامی در ایمان دینی و اعتقاد به خداوند و منزلت وحی و کلامالله مجید وحدت نظر دارند، امّا این برای ما بسیار مهم خواهد بود که بدانیم آیا رژیمهای حاکم بر این کشورها نیز از نظر شما یک خط واحد را سیر میکنند یا اینکه با هم تفاوتهای اساسی دارند. این سئوال را بدین جهت مطرح کردهایم که میدانیم شما به این کشورها، خصوصاً عربستان سعودی سفر داشتهاید.
عثمانف: با آمدنم به ایران، این مقایسه خودبخود صورت گرفت. من هنگامی که به کشورهایی چون عربستان سعودی اشاره کردم منظورم همانندی نظامهای حکومتی آنها با یکدیگر نبوده است. این نظامها از نظر ساختار و اهداف با هم تفاوتهای زیادی دارند، به طوری که نمیتوان آنها را به اعتبار اشتراک دینی ملتهایشان یکجا طبقهبندی کرد. من دو سال پیش برای انجام مراسم حج به عربستان رفتم. مشاهداتم در آنجا، با آنچه که در ایران میبینم بسیار متفاوت است. نظام حکومتی آنجا، از نظر ساختار حکومتی شکلی متناسب با شرایط و نیازهای دوران ما ندارد و به نظر میرسد که به قرون گذشته متعلق است. همگامی و هماهنگی چندانی در جهت درک شرایط نوین جامعه بشری در آن دیده نمیشود. حکومت آنجا فاقد انعطافپذیریهای لازم برای مواجهه با شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی امروز است. آنها به نوعی تنبلی بیمارگونه توأم با رفاهزدگی روی آوردهاند و به آن دلخوشاند. توجه به معنویت در آنجا عمقی ندارد. از نظر فرهنگی هم تمایلی به رشد و ارتقاء ندارند. آنها زبان فرهنگ و هنر عصر جدید را هنوز درنیافتهاند و با سینما، تئاتر و... رابطهای برقرار نکردهاند.
امّا در ایران، وضع به طور کلی فرق میکند. اینجا سرشار از روح تمدن است.
برخلاف عربستان که به همان بعد ظاهری و سطحی تمدن کفایت کرده است، گویی ایرانیها به چیزی جز دستیابی به روح تمدن رضایت نمیدهند. ایرانیها زبان فرهنگ و تمدن عصر جدید را بهخوبی آموختهاند و به رویارویی با ارزشهای دنیوی آن برآمدهاند. ایدهای که غرب از آن به بنیادگرایی اسلامی تعبیر کرده و تمام تلاش خود را در جهت مهار کردن آن به کار میبرد.
حضور: شما به نکتۀ مهمی اشاره کردهاید. دقیقاً یکی از نقاط کور در روابط ایران با غرب نیز همین نکته است. اختلاف ایران با غرب، اختلاف ماهوی و مربوط به روح حاکم بر فرهنگ اسلامی در ایران و فرهنگ غربی است. ایرانیها به تعالیم معنوی برخاسته از دین الهی اسلام اعتقاد کامل دارند و تمامی مایهها و خصلتهای فرهنگیشان در امتزاج با این جوهرۀ معنوی شکل گرفته است.
امّا آنچه بر فرهنگ غرب غلبه دارد سودای رهایی انسان از دین و ارزشهای الهی است که البته خیالی بیش نیست و باطل است و محال مینماید. ولی سیاستمداران غربی به خصوص امریکاییها به گونهای موذیانه این تفاوتها را نادیده گرفته و ایران را به تهمتهایی بیاساس متهم میکنند و آنگاه رسانههای گروهی غربی که در خدمت منافع غیر انسانی همین سیاستمداران گام برمیدارند، به طور شبانهروزی این تهمتها را در سراسر جهان منتشر میکنند و بدین وسیله میکوشند چهرۀ جمهوری اسلامی ایران را در انظار جهانی نامطلوب جلوه دهند. آنها اختلاف ایران با غرب را به سطوح اقتصادی تنزل میدهند تا بلکه بتوانند عمق اختلافات را بپوشانند.
اختلافاتی که به هیچ عنوان نمی توان ماهیت آن را به معاهدات تجاری و اقتصادی فروکاست.
عثمانف: من هم همیشه به این فکر میکنم که چرا غربیها و در رأس آنها آمریکائیها میخواهند همۀ مردم را مجبور کنند تا ارزشهای آنان را بپذیرند. مثلاً اگر یک حبه قند سفید است و ابعاد شخصی دارد آنها به جای برخورداری از این ویژگیها، به یکبارگی درصدد دگرگون کردن آن برمیآیند و آن را مطابق سلیقه خود درمیآورند. روح انحصارگری ذات آنها را فرا گرفته است و به همین دلیل در امور داخلی همۀ کشورها و ملتها مداخله میکنند. منشور جهانی سازمان ملل و همۀ معاهدات را به بازی میگیرند و تنها به سلطۀ خود میاندیشند. آنها حتی به اروپا هم رحم نمیکنند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به کشورهای استقلال یافته روی آوردند و میخواهند آنها را نیز به تقلید از خودشان وادارند. ما میخواهیم راه خاص تولیدات مادی و تکنولوژی را از آنها بیاموزیم، ولی طریق زندگی خودمان را حفظ کنیم، ولی آنها ارزشهای فرهنگی، قومی و ملی جامعۀ ما را به مبارزه فرا خواندهاند و درصدد استحاله آن برآمدهاند.
حضور: کی و چه هنگامی شما احساس کردید که حوادث و تحولات ایران و انقلاب اسلامی انعکاس جهانی دارد و بر حوادث جهانی اثر میگذارد.
عثمانف: درست از وقتی که آمریکاییها بدگویی علیه ایران را شروع کردند ما متوجه تحولات ایران شدیم و اخبار مربوط به ایران را از روزنامهها و رادیوها دنبال کردیم. حکومت شوروی هم، اگر چه قبلاً از حوادث ایران خشنود نبود ولی از آنجا که انقلاب اسلامی را در رویارویی با امریکا میدید اخبار آن را بازتاب میداد تا به هر حال وجهۀ انقلابی خود را حفظ کند.
البته از موقعیت ایران و جایگاهی که در تمدن جهانی دارد همه ما به خوبی آگاهی داشتیم، با وقوع انقلاب اسلامی ابعاد جدید این تمدن هم شناخته شد. خود من در بچگی داستانِ پهلوانان ایران به ویژه حماسه فردوسی و سرگذشت رستم را به زبان قرقیزی خوانده بودم و از طریق این داستانها با فرهنگ ایرانی آشنا شدهام امروز تحصیل کردگان و روشنفکران ما فرهنگ ایرانی را بیشتر از طریق مطالعۀ آثار شاعران بزرگی چون فردوسی، خیام، حافظ، سعدی، مولوی میشناسند. اشعار آنان معنویت عظیم فرهنگ ایرانی را بازگو میکند. معنویتی که در هیچ یک از فرهنگهای جدید بشری احساس نمیشود.
حضور: با این همه، ایران امروز وضع خاصی دارد. ما تجلی نوینی از آن معنویت را اکنون دوباره در عرصۀ جهانی مشاهده میکنیم. ایران امروز همان روح اسلامی است که از کالبد استتار و تیرگی قرون و اعصار بدر آمده و جهان را به راهی نو فرا میخواند. ایرانیان اکنون هویت تازهای یافتهاند که در رژیم گذشته مجال بروز آن را نیافته بودند. آنچه ما را با رژیم گذشته درگیر کرد و وادار نمود تا مبارزۀ گستردهای را آغاز کنیم و به پیروزی نهایی برسیم همین نیاز به خودآگاهی دینی و خلأ معنویت بود. معنویتی که از ذات دین برمیخیزد. نمونههای درخشان چنین معنویتی در زندگی پیامبر اسلام و پیشوایان دینی تحقق پذیرفته است. در روزگار ما امام خمینی مظهر چنین معنویتی است. وی با رهبری و هدایت قیام اسلامی ملت ایران، ارکان حکومت سلطنتی را متزلزل ساخت و جمهوری اسلامی را جایگزین آن نمود. برداشت شما از مجموعۀ این تحولات در ایران چیست و شخصیت حضرت امام را چگونه میبینید.
عثمانف: ما در ابتدا همه چیز را سیاه میپنداشتیم. مطبوعات مارکسیستی اگر چه وابستگی نظام سرنگون شدۀ قبلی به آمریکا را تحمل نمیکردند و از انقلاب ایران در ظاهر راضی بنظر میرسیدند، امّا سیاست رهبران انقلاب اسلامی که در شعار معروف «نه شرقی نه غربی» بخوبی منعکس شده هم باب طبعشان نبود. به همین دلیل همآوا با مطبوعات غربی به ترسیم چهرهای مخدوش و تحریف شده از انقلاب اسلامی پرداختند. از نظر تحلیلگران غربی ایدههای اصلی انقلاب اسلامی نوعی بنیادگرایی بود که با خشونت و تندروی درآمیخته است و باید با آن مقابله کرد. اینها خط سیر اصلی تحلیل محافل غربی و شوروی بود. امّا از میان این تحلیلها و اخباری که در دسترس ما قرار میگرفت آنچه به طور پراکنده دستگیرمان میشد از انقلاب اسلامی ایران تصویر دیگری را ارائه میکرد. تصویری که با واقعیتها تطابق بیشتری داشت. امام خمینی با آنکه بیش از هفده سال در خارج از کشور به سر برده بود، ضربان قلب مردم ایران را در دست داشت. دلهای آنان را به دست آورده بود و آنان را به راهی که صلاحشان بود هدایت میکرد.
حضور: به نظر شما انقلاب اسلامی در میان مردم کشورهای تازه استقلال یافته بیشتر از چه جهاتی حائز اهمیت است.
عثمانف: برای ملت ما یا سایر ملتهای کشورهای تازه استقلال یافته، انقلاب اسلامی از جهات گوناگون مهم است. اوّل از جهت معنویتی که دارد، دوّم به خاطر روح خوداتکایی و بریدن از سلطه، سوم از جهت راهی که برگزیده، نه از شرق پیروی کرده و نه به راه غرب میرود بلکه راهی خاص را، برگزیده و با الهام از دین اسلام و معنویت ایرانی آن راه را طی میکند.
حضور: آیندۀ این راه را چگونه میبینید.
عثمانف: من بر آن هستم که موفق خواهید شد. البته در کوتاه مدت بهبود وضع اقتصادی خیلی مؤثر است. باید تولیدات صنعتی را افزون نمایید. محصولات قابل رقابت در بازار را افزون کنید. این گام اوّل است. ولی امروز از عجایب روزگار ما این است که اقتصاد جای فرهنگ را گرفته، گویی انسانها فراموش کردهاند که فرهنگ پایۀ زندگانی است نه اقتصاد. امروز قبل از هر چیز کالا ارزش دارد. یک کشور را جهانیان به اقتصادش میشناسند. این که در ایران جواهرات دلکش تولید میشود و صنایع دستی آن رونق دارد یک ارزش شده است. ولی رشد و اعتلای فرهنگی امر دشواری است. تولید انبوه لباس گوناگون و کفشهای ورزشی به مراتب آسانتر است. و نظامهای اقتصادی به این ابعاد بیشتر توجه دارند. به ماشینهای گوناگون مثل «تویوتا» و «سونی» فکر میکنند، نه به فرهنگ. برای مطلوب جلوه دادن ایدهها و ارزشهایتان، اوّل باید نیازها را برآورده سازید. بعد از آن ارزشهای واقعی، خود به خود تثبیت می شوند.
حضور: حضرت امام خمینی در پیامشان به گورباچف، به یکی از فرازهای درخشان انقلاب اسلامی ایران اشاره کردند و آرمان اصیل انقلاب اسلامی را که همان ایمان به توحید است به ایشان یادآوری نمودند و او را به تأمل در جلوههای هستی و دین الهی اسلام فرا خواندند. آیا شما این پیام را مطالعه کردهاید.
عثمانف: بله. البته! با پیام امام خمینی به گورباچف ما در حقیقت به عمق شخصیت ایشان پی بردیم و فهمیدیم که امام خمینی شخصیتی سیاسی در ردیف سایر رهبران کشورها نیست. بلکه مقام مذهبی دارد و در میان مردم شخصیتی مقدس است. آن پیام، مهمترین و رساترین صدای انقلاب ایران در میان ملت ما بود.
حضور: چه آثار دیگری از حضرت امام خواندهاید.
عثمانف: بعضی از آثاری که به زبان روسی ترجمه شده و هم چنین ترجمه انگلیسی پیامهای امام به مناسبت حج را خواندهام. ولی در اینجا فهمیدم که امام خمینی آثار بسیاری تألیف کردهاند که غالباً به زبان عربی است و به فارسی هم ترجمه شده است. خیلی دوست دارم ترجمههای این آثار به زبانهای روسی یا انگلیسی را بخوانم.
حضور: کار اصلی مؤسسه، تنظیم و چاپ آثار امام به زبانهای ملل است. ما در حال حاضر، وصیتنامه آن حضرت را به چندین زبان ترجمه و چاپ کردهایم. وضع چاپ در کشور ما خوب است. امیدواریم در آینده برخی دیگر از آثار حضرت امام را به زبانهای زندۀ دنیا ترجمه و منتشر نمائیم
عثمانف: وضعیت چاپ در ایران بسیار مطلوب است. سال گذشته نمایشگاه کتاب ایران در بیشکیک و در نزدیکی مقر صدا و سیما برگزار شد. من در این نمایشگاه از نزدیک شاهد ارتقا کیفی وضع نشر در ایران بودهام.
حضور: وضعیت کلی نشر، فرهنگ، و موقعیت صدا و سیما در کشور شما چگونه است.
عثمانف: کار نشر روال خوبی ندارد. روزنامههایی که قبلاً تیراژشان بین 100 الیٰ 300 هزار بود، حالا با تیراژی در حدود ده الی بیست هزار به زبان قرقیزی، منتشر میشود، تیراژ این نشریات به زبان روسی نیز از سی الی شصت هزار بیشتر نیست. تلویزیون و رادیو به تنها کانال کسب اخبار که در دسترس همگان قرار دارد تبدیل شده است. از همین رو هر چیزی که از طریق تلویزیون پخش میشود به عنوان خبر اصیل ارزیابی و پذیرفته میشود. یعنی هر آنچه ما میگوییم آنها میپذیرند. ما در طول روز حداقل 5/5 – 5 ساعت برنامههای تلویزیونی و 25 ساعت از طریق دو شبکه رادیو برنامۀ رادیویی پخش میکنیم. در این مدت همه گونه اطلاعاتی به مردم داده میشود. البته توانایی تکنیکی و فنی ما محدود است. از کل برنامهها، 5/3 ساعت برنامههای خودی یعنی اخبار، گزارش، و نظایر آن است و این همۀ امکانات ما را تشکیل میدهد. ما امکان اعزام خبرنگار به خارج از کشور نداریم. از اینرو مطالبمان به موضوعات داخلی مربوط میشود. اگر دولتهایی مانند ایران به ما برنامههای ویدئویی، فیلمهای سینمایی، یا موسیقی و فرهنگی ارائه نمایند ما آمادۀ پخش آن هستیم.
حضور: از مسائل قرقیزستان و تحولات اخیر آن برای ما بگویید.
عثمانف: من فکر میکنم در جامعۀ ما تا این لحظه، جای یک ایدئولوژی منسجم همپای زمان خالی است. ایدئولوژیای که ویژۀ گذشتن به دورۀ اقتصادی جدید باشد. منظورم یک نظام هماهنگ و کامل دولتی است. البته شخصیتهایی چون رئیس جمهور آقایف یا بعضی دیگر از جمله رئیس پژوهشگاه علوم، کارشناس شناخته شدهای چون آقای کوی چویف دائم نظرات خودشان را دربارۀ مسائل روز ارائه میدهند. امّا یک خط مشی جامع همانند برنامههای 5 ساله شما یا برنامههایی که در شوروی سابق وجود داشتهاند، در کشور ما وجود ندارد. من فکر میکنم این خودش علت کندی اصلاحات ماست. من بر روی این نکته مخصوصاً تأکید میکنم چون گذشتن از وضع اقتصادی گذشته به اقتصاد بارز و رواجبخش خصوصی فرهنگ خاص خودش را میخواهد. طبیعی است که بیشتر خدمات اجتماعی به عوض پول ارائه خواهند شد. در چنین محیطی نقش افراد، لیاقت و کاردانی آنها تأثیر به سزایی دارد. ولی مردم ما هنوز عادت دارند که دولت نیازهایشان را رفع کند. و هنوز به کمکهای دولتی چشم دارند. و این درد نه تنها دامنگیر افراد عادی است بلکه خود رهبران هم به آن دچارند.
حضور: از این که وقتتان را برای گفتگو در اختیارمان قرار دادهاید، تشکر میکنیم.
عثمانف: من هم از شما سپاسگزارم.
منبع: حضور، ش 11، ص 32.