پاسخ حضرت امام(س) در جواب کسانی که دین و سیاست و حکومت را از هم جدا می دانستند، چه بود؟

با مروری کوتاه بر قوانین اسلامی و آیات قرآن، روشن می گردد که اسلام دین جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگی انسان را در نظر گرفته است. این دین همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستی دعوت می کند.

کد : 165135 | تاریخ : 21/08/1396

با مروری کوتاه بر قوانین اسلامی و آیات قرآن، روشن می گردد که اسلام دین جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگی انسان را در نظر گرفته است. این دین همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستی دعوت می کند و دستورات اخلاقی و مربوط به خودسازی فردی دارد، احکام و دستوراتی در مورد مسائل حکومتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی، فرهنگی، تربیتی و... دارا می باشد. سیره و روش پیامبر اکرم(ص) نیز نشان دهندة این است که دین از سیاست جدا نیست و خود آن حضرت، ضمن تشکیل حکومت، مسئولیت اجرایی و قضایی آن را بر عهده داشته اند. حضرت علی(ع) نیز حکومتی بر اساس عدل و اجرای دستورات الهی بنا نهادند. بنابراین تشکیل حکومت نیز از ضروریات دین اسلام است و آیات فراوانی به زوایای مختلف آن پرداخته است، از جمله:
1. آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر( آل عمران(3): 104 و 110؛ توبه (9) : 71)
2. آیات لزوم اطاعت از اولی الامر (نساء (4): 10 و 59 و 65)
3. آیات نهی از پذیرفتن ولایت و سرپرستی بیگانگان، کافران، ظالمان، فاسقان، جاهلان (آل عمران (3): 28 و 118؛ نساء (4): 6 و 141 و 144؛ مائده (5): 51 و 57؛ هود (11): 113)
4. ولایت پیامبر(ص) بر امت و ولایت مؤمنان بر یکدیگر (احزاب (33): 6؛ توبه (9): 71).
5. لزوم مشورت با مؤمنان و مشارکت دادن آنان در امور سیاسی و اجتماعی (آل عمران (3): 115 و 151؛ شوری : 38)
6. وجوب نجات مظلومان و مستضعفان و آیات مربوط به جهاد و دفاع (نساء (4): 75).
7. برپایی عدالت اجتماعی و قوانین الهی که یک از اهداف دین و بعثت پیامبران است. (نساء (4): 58 و 135؛ حدید (57): 29؛ مائده (5): 8؛ نحل (16): 90)
8. آیات نهی کننده از حکم کردن به غیر دستورات الهی (مائده (5): 44 و 45 و 47 و 50).
9. بیان خصوصیات جامعه اسلامی (اعراف (7): 157، فتح (48) : 29).
10. بیان لزوم تهیه نیرو و تجهیزات لازم برای حکومت اسلامی و پاسداشت آن (انفال (8): 60)
11. بیان ویژگی های رهبر و کسی که مردم از او اطاعت و پیروی می کنند و اصلح بودن او از همه (یونس (10): 35).
12. اعلام پیروزی دین خدا بر همه ادیان و مکاتب و قرار گرفتن حکومت در دست صالحان و ترسیم حکومت داوود و سلیمان (قصص (28): 5؛ فتح (48): 28؛ توبه (9): 33؛ نمل (27): 26).
علاوه بر این حضرت امام نیز در موارد متعددی در سخنرانی های خویش و در کتاب ولایت فقیه به این مسأله توجه داده است و انگیزة کسانی که دین را از سیاست جدا دانسته و آن را تبلیغ نموده اند، بیان کرده است:
1. در بعضی موارد آن را از استعمارگران دانسته؛ (ولایت فقیه، ص 22).
2. مبلغین و مروجین آن را از روحیة مقدس نمایی بعضی از روحانیون دانسته است. (ولایت فقیه 144 ـ 145).
3. جدایی دین از سیاست را لازمه عدم شناخت صحیح از دین می داند. (صحیفه امام، ج 3، ص 227 ـ 228).
4. طرح جدایی دین از سیاست را برای جلوگیری از ظهور اسلام مطرح کرده اند. (صحیفه امام، ج 10، ص 14 ـ 15).
5. ایشان قائلند که دین اسلام از اول از سیاست جدا نبوده است. (صحیفه امام، ج 2، ص 370 ـ 373).
6. بلکه فرموده اند: دین اسلام یک دین سیاسی است، یک دینی است که همه چیزش سیاست است حتی عبادتش. (صحیفه امام، ج 2، ص 14 ـ 15).
7. احکام اجتماعی و سیاسی و مسائل مربوط به جنگ در قرآن فراوان آمده است. (صحیفه امام، ج 9، ص 177 ـ 178).
از نظر حضرت امام رسول الله(ص) پایه سیاست را در دیانت گذاشته است و تشکیل حکومت داده است. (صحیفه امام، ج17، ص204) ایشان می فرمایند اسلام سیاست است. اسلام از سیاست دور نیست اسلام یک حکومت بزرگ به وجود آورده است؛ یک مملکت بزرگ به وجود آورده است اسلام یک رژیم است یک رژیم سیاسی (همان، ج6، ص200) حضرت امام آمیختگی دیانت و سیاست را مختص اسلام ندانسته و قائل هستند که انبیا از آدم(ع) تا رسول خاتم(ص) برای اقامه قسط و عدل در جامعه و برپایی حکومت آمده اند و لذا می فرمایند: تمام انبیا از صدر بشر و بشریت، از آن وقتی که آدم(ع) آمده است تا خاتم انبیا(ص) تمام انبیاء برای این بوده است که جامعه را اصلاح کنند؛ فرد را فدای جامعه می کردند. ما فردی بالاتر از خود انبیا نداریم. ما فردی بالاتر از ائمه علیهم السلام نداریم. این فردها خودشان را فدا می کردند برای جامعه. خدای تبارک و تعالی می فرمایند: که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان بر ایشان دادیم و فرستادیم. لیقوم الناس بالقسط؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلم ها از بین برود، ستمگری ها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود. (همان، ج15، ص213)

انتهای پیام /*