عاشورا و مسئله حکومت

کد : 165334 | تاریخ : 27/08/1396

‏ ‏

عاشورا و مسئله حکومت

‏ ‏

‏حجة الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر ‏

‏ ‏

‏مسئله حاکمیت در جهان بینی توحیدی، از شئون ویژۀ تکوینی و تشریعی آفریدگار جهان است که در نظام حیات اجتماعی انسان، به وسیلۀ پیام آوران، امامان و صالحان زمین به اجرا در می آید. ‏

‏استقرار عدالت که زمینه ساز رشد و تکامل انسان است، جز در پرتو خلافت الهیه میسر نیست. آنچه که استقرار این حاکمیت الهی را تضمین می کند، فریضۀ بزرگ امر به معروف و نهی از منکر است که موجب اقامۀ حدود و اجرای احکام الله می گردد. ‏

‏در منابع حدیثی فریقین روایات فراوانی وجود دارد که به ضرورت مبارزه با ستم و فساد حاکمان اشاره دارد، حتی اگر در کسوت اسلام باشند. با توجه به این حقیقت، آنچه در برخی روایات، یا گفتار صحابه در مشروعیت اطاعت حاکم جائر آمده، پایه و اساس درستی ندارد و دسیسه حکام جور در آن دخالت داشته تا حکومتهای نا مشروع خویش را توجیه کنند. در زمان روی کار آمدن یزید، نظام حکومتی در یک حال چرخش و ایجاد یک بدعت مخرب در تبدیل خلافت رسول الله (ص) به سلطنت موروثی بود و در مقابل یک برخورد اصلاحی – اگر چه خونین – لازم بود. ‏

‏ایجاد یک تغییر اصولی مخرب در مکتب اسلام باید یک سری زیر بناهای فکری داشته باشد که امویان با طرح مسئله جبر و نسبت دادن حوادث به قضا و قدر الهی این زیر بنا را به وجود آوردند.بدعت در نظام حکومتی و زیر بنای فکری یاد شده، شرایطی را ایجاد نمود که امام حسین(ع) نقش تاریخی و مسئولیت الهی خود را ایفا کند. آن حضرت دو سلاح موّثر برای اینکار در اختیار داشت، یکی روشنگری افکار عمومی و افشای حکومت پلید اموی و دیگری جنگ و مبارزه تا پذیرش شهادت و فریاد رسای شهادت بهترین پیامی بود که حسین(ع) جهت احیای اسلام برای تمامی تاریخ می توانست برگزیند و چنین کرد.  ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

[[page 88]]

انتهای پیام /*