سیمای امام خمینی (س) در آیینۀ شعر معاصر عرب

کد : 165850 | تاریخ : 21/09/1396

سیمای امام خمینی(س) 

در 

آیینۀ شعر معاصر عرب 

  عسگری محمدی سیف آباد

اشاره‏: ‏

‏آنچه به نظر خوانندگان گرامی می رسد برگرفته از رسالۀ کارشناسی ارشد آقای عسگری محمدی سیف آباد است که در دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس در تابستان 1376 تهیّه شده است. استاد راهنمای این رساله آقای دکتر محمد علی آذر شب و استاد مشاور آقای دکتر صادق آیینه وند هستند. ‏

‏ یکی از شخصیتهای برجسته و متمایز عصر حاضر در میان تمامی رهبران جهان و اندیشمندان دینی و سیاسی و نهضتهای آزادیبخش و انقلابی، امام خمینی (قدس سره الشریف) است آنکه در کمال بزرگواری، اعتلای روحی، علوهت، مناعت طبع، شرافت و نجابت و اباء نفس، حماسه جاوید انقلاب شکوهمند اسلامی را پدید آورند که در سایه آن، تاریخ شاهد تبلور و ظهور ‏
‎[[page 231]]‎‏اندیشه های نوین و آرمانهای مقدس و ناب اسلامی رهبر کبیر انقلاب شد و نیز او بود که مجد و عظمت و عزت دیرینه را به اسلام و کرامت و کیان غصب شده را به مسلمانان آن هم پس از طی قرنها مظلومیت و استضعاف باز گرداند. از این رو  آنحضرت(ره) چه در دوران حیات پر برکت و سرشار از عشق و فداکاری و شهادت طلبی و ایثار و استقامت و جهاد در راه خدا و دوستی خاندان عصمت و طهارت(ع) و احیای ارزشهای دینی و مبارزه علیه مستکبران و ستمگران و چه بعد از رحلت ملکوتی خویش به نحوی در ادبیات دنیای اسلام بطور عام و در ادبیات معاصر عرب بطور خاص بجا گذاشته اند دلیل بر این مدعا، حجم انبوه سروده شاعران معاصر عرب در حدود پنجاه هزار بیت شعر تاکنون در وصف انقلاب و مدح و رثای امام(ره) است که در آن تحت تأثیر سیمای ملکوتی امام(ره) به بیان ما فی الضمیر و عواطف پاک قلبی با بهره گیری از قریحه ها و مضمون آفرینیهای بکر و تازه در هر دو قالب مدح و مرثیه پرداخته اند که بی شک حاکی از تأثیر پذیریهای این شاعران از اندیشه های متعالی و آرمانهای والای حضرت امام(ره) می باشد که به یمن مجاهدتها و نهضت رهایی بخش خود، پیام آور شکوفایی و احیای فرائض و سنن الهی در تمام ابعاد جامعۀ اسلامی وتحرک بخشیدن به نهضتهای فکری و دینی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و طلایه دار حقانیت اسلام و مسلمانان شد و روح التزام و اصالت را در کالبد هنر دمید که لاجرم می توان آنرا در بعد ادبیات «ادب تعهد و مقاومت» محسوب کرد. بهرحال این تحقیق، تلاشی در جهت تبیین و باز شناخت حجم تأثیر قیام و اندیشه ها و آرمانها بخصوص شکوه سیمای شخصیت والا و ملکوتی امام(ره) در آیینه شعر معاصر عرب و ارزیابی موفقیت این شاعران در بیان بعد خصوصیات و صفات برجسته آن حضرت(ره) و آشنایی با دید و نگرش آنان در این زمینه است. ‏

‏«فرحمه الله حیا و میتا والسلام علیه یوم ولد و یوم قاد الامه و یوم ارتحل و یوم یبعث حیا»  ‏

‏انقلاب شکوهمند اسلامی و در راس آن امام خمینی رحمة الله علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با ویژگیها و خصوصیات منحصر به فرد خویش در کمال بزرگواری، اعتلای روحی و علو همت حماسه جاوید انقلاب را آفریدند انقلابی که بی شک یکی از شگفتیهای اعجاز برانگیز و تحسین آمیز عصر حاضر بوده که به لطف و برکت مواهب خداوندیش توانست چون آفتابی فروزان چشمان جهانیان را به خود معطوف دارد و تاریخ شاهد تبلور و ظهور اندیشه های نوین و آرمانهای مقدس و ناب اسلامی راهبر کبیر انقلاب باشد آنکه با فروغ و شکوه بی بدیل خویش فرصت یافت تا مشعل دلها و افق دیدگان آزادگان و حق ‏
‎[[page 232]]‎‏پویان را منور و روشن سازد و رایت نورانی حق مداری و ظلم ستیزی را بر بام و بلندای افق آرزوها به اهتزاز در آورد و برای اسلام حیاتی نو و برای مسلمانان جان و امیدی تازه و حرکتی پویا و دوباره بخشید. بزرگ مردی که از شخصیتی ممتاز و برجسته در میان تمامی زعما و اندیشمندان نهضتهای آزادیبخش و انقلابی عصر حاضر برخوردار بودند. ‏

‏همانگونه که آن بزرگوار همواره غم و اندوه امت ستمدیده و در رنج و مشقت را بدوش می کشیدند و پیوسته شریک رنجها و مظلومیت و بسیار متفکر به حال و شؤون زندگی آنان بودند و در واقع برای خدا و امت زیستند یاریگر مظلوم و دشمن سرسخت ستمگران بودند و هماره به امام حسین(ع) و اهل‏‏ ‏‏بیت عصمت و طهارت عشق می ورزیدند. کسی که کربلا با تمام معالم و نشانه هایش ترسیمگر راه و حرکت و دایماً نصب العین آنحضرت(ره) بود. بنابراین از سؤالها و اهداف اصلی این مقاله مطالعه و تحقیق در تأثیر اندیشه های متعالی و آرمانهای مقدس اسلامی بخصوص تبیین جلوه و شکوه سیمای شخصیت روشن و برجسته امام راحل (قده) در آیینه شعر معاصر عرب است که با ایجاد نهضت رهایی بخش خود پیام آور شکوفایی و احیای اصول و فرائض و سنن الهی و ارزشهای اسلامی و انسانی در تمامی ابعاد جامعه امت اسلامی همچون تحرک بخشیدن به نهضتها و جنبشهای فکری دینی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و غیره شده لذا در حرکتهایی که امروز در کشورهای اسلامی علیه ظلم و جور و نژادپرستی، تبعیض، اشغال و تهاجم فرهنگی غرب و احیانا شرق صورت می گیرد باعث گردیده تا امام راحل(ره) طلایه دار حقانیت و مظلومیت اسلام و مسلمانان بشمار آیند رهبر فقید امت جهانی اسلام با انفاس قدسیه و دم مسیحایی و ید بیضا و سیمای نورانی خود تأثیر شگرفت و ریشه دار و مشهود خود را با عملکردهای انقلابی و التزامی اسلامی به سیره خاندان امامت و ولایت با استناد به اشعار در دست تحقیق در ادبیات جهان اسلام بطور عام و در ادبیات معاصر عرب بطور خاص، چه در دوران حیات پر برکت و سرشار از عشق و فداکاری و شهادت طلبی ایثار استقامت و جهاد در راه خدا و چه پس از رحلت ملکوتی خویش بجا گذاشته اند دلیل بر این مدعا حجم زیاد و چشمگیر سروده شاعران معاصر عرب در حدود پنجاه هزار بیت البته تا کنون بصورت مدح و مرثیه و سخن (سمیح القاسم) ‏‎[2]‎‏ شاعر فلسطینی در این باره است. «بحمد الله با وقوع اعجاز قرن یعنی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره الشریف) و شکستن بتهای زر و زور و تزویر تحولی همه جانبه در ادبیات ایران و خاورمیانه صورت گرفت.» جانمایه کلام اینکه با وجود امام ‏
‎[[page 233]]‎‏خمینی(ره) و وقوع شگفتی قرن انقلاب اسلامی مدح و مرثیه نیز رنگی تازه یافت چرا که دیگر آن انگیزه های ناخالص و غیر الهی در این جریان سهیم و دخیل نگردید بلکه اعتقاد و ایمان و عشق به ولایت و رهبری موجبات تحول و تطور چشمگیر را در ادبیات فراهم آورد که لاجرم می توان آنرا «ادب تعهد و مقاومت» نامید البته باید اذعان داشت، گذشته از فاجعه خونبار عاشورای حسینی(ع) قضیۀ فلسطین و مسائل مسلمانان نیز در روند رو به رشد این پدیده بسیار مؤثر بوده است. بهر حال بنا به باور این شاعران مدح و رثای امام (قده) مدح فضیلت و انسانیت و دیگر فضایل نیک آدمی است و ستودن مردان خدا به خدا برمی گردد. ‏‎[3]‎ ‏و همه اینها نشانگر عمق عشق و پیوند ناگسستنی امتی پاکباخته با رهبر و مراد خویش است که روح التزام دینی را در کالبد هنر دمیدند و فرزندان صاحب ذوق و احساس امت اسلامی با عطف عنایت خاص و بهره گیری از قریحه ها و احساسات پاک و زلال و عشق و عاطفه و زبان شعری روان و رسا و خلق مضامین بکر و جدید که در نوع خود قابل تقدیر و تحسین است تمام تواناییهای خود را در ترسیم و بیان عمق نفوذ و باز شناخت جایگاه و منزلت شامخ امام خود بکار  گرفته اند تا منظر شخصیت والا و سیمای روشن و ماندگار آن حضرت را در قالب کلمات و روح ترکیبهای شفاف بریزند و کام اشعارشان را به نام و یاد آن بزرگوار حلاوت بخشند در این مقوله هر چند مختصر برآنیم که این موضوع قابل تأمل را با تتبع و تفحص در اشعار شاعران معاصر عرب بصورت تحلیلی و توصیفی و با گلچینی از سروده ها بیان کنیم و نیز کوششی بمنظور پی بردن به درجه موفقیت این شاعران در بعد معرفی خصوصیات و بیان صفات والای امام(ره) و آشنایی با دید و نگرش آنان در این زمینه است. ‏

سیمای شخصیت برجسته امام(ره) در شعر عربی معاصر: 

‏شاعران در تبیین این موضوع تعابیر عالی و زیبایی از شخصیت بزرگ امام(ره) با طرح عناوینی چون: وارث انبیا و ائمه هدی(ع)، انتساب حسب و نسب آن حضرت به خاندان بنی هاشم، سلیلی از سلاله فاطمه زهرا(ع)، فرزند علی و حسین و ائمه(ع) و نایب امام مهدی(عج) عناوین خاص دیگر ارائه داده اند که هر یک را اجمالاً با ذکر ابیات خاص خود مورد امعان نظر قرار می دهیم. ‏

الف – وارث انبیاء و ائمه هدی(ع): 

‏شاعر «حسن یاسین» در قصیده «یا دوحة المجد» در تقریب این معنا و بیان وجه اشتراک رسالت امام(ره) با رسالت پیغامبران بزرگ الهی همچون حضرت ابراهیم و موسی و عیسی(ع) که بنا به اهمیت رسالت خویش از برخی موهبتهای روحانی و مافوق اندیشه ‏
‎[[page 234]]‎‏بشری و ویژگیهای خاص معنوی که خدای تبارک و تعالی به آنان افاضه فرموده بوده در اثبات حقانیت و پیغام آوری خود، برخوردار بوده اند به این جنبه از صفات برجسته امام(ره) که وارث پیغامبران و ائمه هدی(ع) است با بذل توجهی ویژه اینگونه اشاره می کند: ‏

‏امام(ره) را رویایی صادق بسان وحی الهی یافتم همچون رویای حضرت ابراهیم(ع) که حقیقت پیدا کرد و به یمن آن خلیل الله شد. پس امام(ره) نیز خلیل الله است و همچنین در مقام زنده گردانیدن مردگان – غفلت زدگان – بمنزله حضرت عیسی و دست او یعنی قدرت اوست بلکه فراتر از این خود روح خدای رحمان است که او را در غیبت انبیا و نبود وحی به جانب ما فرستاد. ‏

‏أبْصَرتُه حُلماً کالوحی تَعرِفُه ‏

‏ کما الخلیلُ خلیلُ الله مذکانا‏

‏بل انت روحُ کما عیسی و راحتُه ‏

‏أحیا المواتَ و انت الروحُ أحیانا‏

‏بل انت روحُ الرحمٰن اَرْسَلَها‏

‏فی غیبة الرُسُل و الالهامِ تحنانا ‏‎[4]‎

‏و دیگر شاعری در قصیده (صورت ایران) «امام(ره)» را بدین گونه وصف می کند: ‏

‏او موسای زمان است که با عصای سحر آمیز خود تمام بتها و تندیسهای نمادین شرک را در هم شکست گویی که آتش و قبس طور سینا خاموش نگردیده و این بار از دامن (قم) نور هدایت را برای مردم متجلی ساخته است بنابر این اگر چه زمان موسی و معجزه هایش سپری گشته ولی (امام خمینی) همواره چون موسی معجزه آفرین خواهد ماند.‏

‏فنارُ سینا ما غابت و لا انطفاتْ‏


‎[[page 235]]‎‏ ‏  ‏توزعتْ فغدتْ فی قمٍّ نیرانا‏

‏هنا الخمینیُّ، والعصا معه ‏

‏تحطِّم الشرکَ أصناما و اوثانا‏

‏إنْ یمضِ موسٰی و تمض المعجزاتُ به ‏

‏یَبقَ الخمینیُّ هنا موسی بنُ عمرانا‏‎[5]‎ 

‏صفات نیکو و حسنات آنچنان در وجود او گرد آمده که در حیطه شمارش نیاید. ‏

‏و لا تُحصٰی صفاتُ الخیر فیه ‏

‏و هل یُحصٰی لفضل الله عدّ‏‎[6]‎

‏و همچنین فضایل و سجایای والای او دنیا را با تمام فریبایی و زیباییهایش مقهور خویش ساخته است. ‏

‏أعیتْ سجیّته کلَّ القصور و ما‏

‏حاکوه من زُخرف الدنیا و ما نَضَدوا‏‎[7]‎

ب: امام خمینی(ره) سلیلی از سلاله امام حسین(ع): 

‏درخت بالا بلند‏ ‏و همیشه سرسبز و تناور امامت و ولایت ریشه در اعماق روح زمان و آفرینش داشته و در دامان مطهر بانوی گلها حضرت زهرای اطهر مردانی رشد یافته اند که انقلاب خونین و حماسه جاوید کربلا و روز عاشورا را آفریدند تا آنجا که داغ استقامت و صلابت بر دل کوهها نهاده و آب را شرمنده ایثار خویش کردند. بنابراین کسی که در مدرسه عشق، نزد حسین(ع) درس خوانده و خود از سلاله و حفید پاک او باشد یقیناً هدایت جامعه و زعامت و رهبری و جهاد و انقلاب و قیام بر ضد هر چه ظلم و ستم بدست توانمند او جامه عمل خواهد پوشید.‏

‏این امام خمینی است که بقول شاعر از تبار و اولاد حسین(ع) است آنکه نهضتی را بخاطر باز گرداندن عزت و بزرگواری و شکوه و جبروت اهل بیت – سلام الله علیهم – راهبری کرد که در طول روزگاران گذشته غبار فراموشی و گمنامی بر چهره معصوم و پاکش نشسته بود او دولتی بنیان نهاد و امتی وارسته با دل و جان از ولی امر خود طبق آیه کریمه: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» اطاعت و امتثال کردند و هرگز از فرمان امامشان سر برنتافتند و ما خود بوضوح از سرزمین ایران شنیدیم که بخاطر نصرت و پیروزی سرود ای وای بر حسین سردادند و ندای لبیک را شاهد بودیم که آمیخته با خون و اشک فریاد برآوردند و سرانجام خرمن هستی نمرودیان را به آتش کشیدند: ‏

‏و رایناک فی حَضید حسین‏

‏الخمینیّ للجهاد و قودا‏

‏قادها ثورةً لاهل البیت‏

‏ما کان فی دهرهم مفقودا‏

‏دولة شعبُها یطیعٌ ولیاً ‏ 

‏لیس یَرضیٰ عن أمره أن یَحیدا‏

‏وَ سَمِعْنا ایرانَ تنشد للنصر ‏

‏حسیناً یا للحسین نشیدا‏

‏و راینا لبّیک بالدم تندٰی ‏

‏و بدمعٍٍ فتحرق النمرودا ‏‎[8]‎

‏و به خاطر انتساب به دودمان عصمت و طهارت (ع) از اصل و نسب نیک برخوردار ‏
‎[[page 236]]‎‏است و هیچ کرامت و فضیلتی بالاتر از آن وجود ندارد. ‏

‏قد طِبْتَ اصلاً لا کرامةَ بعده‏

‏اذ کنتَ منتمیاً لاهل کساء‏‎[9]‎

‏او از سلاله فاطمه زهرا(س) در این عصر است که با سلحشوری و بزرگی و شجاعتش تمام دنیا را به لرزه درآورد. ‏

‏من نسل فاطمة البتول... حسینُها ‏

‏هَزَّ العوالمَ فارساً و هماما‏‎[10]‎

ج: نسبت امام(ره) با پیامبر(ص) و ائمه هدی(ع): 

‏امام خمینی (قده) در اصل و تبار خویش منسوب به پیامبر(ص) است و عزم و اراده را از علی(ع) به ارث برده، آنانکه بزرگواریشان گویای علو مقام و سمو آنهاست: ‏

‏لأحد یُنمیٰ / من حیدرٍ عزما، عزما / أمجادهم ضما، مَنْ منهم‏

‏أسمیٰ / بیادر النُعمیٰ ‏

‏ببیضهم تُحمی / ما أخطاوا المرمٰی...‏‎[11]‎

‏فخر رازی از زمخشری صاحب تفسیر (الکشاف) نقل می کند که از پیامبر(ص) سؤال شد: خویشاوندان تو کیانند که محبت آنان بر ما واجب است؟ فرمودند: «علی و فاطمه و ابناهما» بهمین خاطر شاعران زیادی در اشعارشان از امام خمینی(ره) بعنوان فرزند حسین(ع) یاد کرده اند بدین گونه که آن حضرت از تبار کریم الاصل و نیک نژاد و آراسته به زیور عقل و خرد برتر و استواری ‏اندیشه و عمل است آنکه شرف اصالت در ‏وجود او متجلی و هویداست. هر دلیر مرد انقلابی قدم بر جای پای او می گذارد و هر آزاده ای به روشنایی اندیشه او ره می سپارد. ‏

‏یا ابنَ الحسین و انت نِعْم أروُمة ‏

‏زِینتْ بعقلٍ راجحٍ و مسدد‏

‏فبنور رایک کل حر سائرِ ‏

‏و الثائر المقدام فیکم یقتدی‏

‏شرفُ الاصالة فیک شعَّ بریقُه ‏ 

‏و لقد رأینا فیک رأی المُرشد ‏‎[12]‎

‏و نیز شاعر «سمیح حماده» در اشاره به اصل و تبار امام(ره) و نسبت ایشان با خاندان رسالت و امامت می گوید: امام خمینی(ره) همچون شمشیری برنده در پیش آمدهای ناگوار همواره سید و سرور امت اسلامی بوده و منسوب به اهل بیت(ع) و از شجره بنی هاشم است آنکه شمیم عطر خوش آن حاکی از بوی عنبر است. ‏

‏إنّ الامام خمینیٌّ سیّد اُمّة ‏

‏مازال سیفاً فی الکریهة مُشهرا‏

‏یُنمٰی لبیتٍ من أرومة هاشم ‏ 

‏و عبیرهُ بشذاه یحکی العنبرا ‏‎[13]‎

‏و یا این بیت از نبیل حلباوی (در قصیده فارس العشق) بدینگونه که: امام(ره) نکهت و شمیم عطر خوش پیامبر(ص) و ائمه(ع) را به مردم چشانید و مشامشان را از رایحه آن بزرگواران عطر آگین ساخت. ‏

‏ذَوَّقَ الناس نکهةً و شمیماً‏

‏من عبیر النبیّ و الأوصیاء‏‎[14]‎

چیزی که در جای جای بیشتر قصاید


‎[[page 237]]‎‏جلب توجه می کند اشاره خاص شاعران در سروده هایشان چه به سبک اقتباس و تلمیح از احادیث نبوی و روایات و چه به طریق زبانی و مضامین رایج دیرین شعری به حسب و نسب نجیب امام خمینی(س) است. شاعر (عبود الاحمد) در قصیده «وقفه علی قبرک» در تأیید مطلب فوق می گوید: امام(ره) فرزند ائمه(ع) و از عترت پیامبر(ص) است که فضیلتها و بزرگواریشان در شمار اعداد نگنجد آنانکه سیرت چشمه فیاض سیرت و رفتارشان منبعث از کتاب خداست و در هدایتگری همانند قرآنند نوری هستند متصل و پیوند خورده با نور که هرگز از هم جدا نمی شوند چرا که این فرمایش صریح پیامبر(ص) است که من در میان شما دو چیز گرانبها و نفیس به امانت گذاشته ام که هر دو کلام ناطق خدا هستند (حدیث ثقلین). ‏

‏یا ابن ائمة لا تُحصٰی فضائلُهم ‏

‏و هَدْیهُم من کتاب الرحمة انبثقا‏

‏هم و الکتاب سواءٌ فی هدایته ‏

‏نور یتّصل نورا قط ما افترقا‏

‏قد قاله فی صریح القول صادقُه ‏

‏خلفتُ عندکم الثقلینِ قد نطقا ‏‎[15]‎

‏او فرزند پیامبر(ص) و از سلاله طه ی امجد و بزرگوار است آنکه امت اسلامی را از مکر و نیرنگ هر فرومایه عداوت پیشه رهایی بخشید و شریعت و آیین هدایت و رشد را بالنده و پویا ساخت و تاج و تخت ستمگر ملحد را در هم شکست. ‏

‏ یا ابن النبیّ سلیلَ طه الأمجد ‏

‏و محرراً من کید نَذْلٍ مُعتدی‏

‏یا ناشرا دین الهدایه عالیاً ‏

‏ومحطّما عرشَ البغی الملحد ‏‎[16]‎

‏استاد (حسن عاشور) نیز در قصیده بلند خود (یا حاملا فوق کف المجد ثورته) با بیانی شیوا و شاعرانه خاطرنشان می سازد که امام خمینی(ره) پرورش یافته خانه وحی و حامل میثاق و پیمان مکتوب آسمانی و مولود و فرزند محراب و نماز است که نمایانگر اظهار خضوع و تضرع و ترسیم کننده راه بی کران شور و اشتیاق به خداوند است. ‏

‏یا ابن البیوت التی وحیٌ السماءِ بها‏ 

‏قد یحمل میثاقَ السما کتبا‏

‏وابن المحاریب تزهو فی تبتّلها‏

‏لله تنسج دربَ الشوق مرتحبا ‏‎[17]‎

د: نایب امام زمان(عج): 

‏سراینده با اقتباس از فرمایش پیامبر(ص) (یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا) امام خمینی را وارث علم محمد(ص) و نایب امام زمان(عج) دانسته و همگونی ارتباط معنا و پیوند هر دو قیام را به خوبی ترسیم کرده است. ‏

‏و وَرِثْتَ علم محمدٍ لتنوبَ عن‏ 

‏مهدیّه و تُعلَّم الاسماء‏

‏و لذا ملات القُطر عدلاً بعد ما‏ 

‏شاع الفساد و عمّتِ البأساء ‏‎[18]‎

هـ: فرزند زهرا(س): 

‏امام(ره) از تبار پاکان و فرزند شجاع ‏
‎[[page 238]]‎‏حضرت زهرا – سلام الله علیها – و دوستدار واقعی خاندان عصمت و طهارت است. ‏

‏انت للزهرا فرع أصیدٌ ‏

‏و لال البیت اُوْفٰی مسلمِ ‏‎[19]‎

‏راستی چه فضیلتی فراتر و چه پیوندی نیکوتر از فرزند زهرای اطهر(س) بودن؟ و در امان بانوی زیبا گلها پرورش و رشد یافتن و از زلال نور مهر و محبت آن آفتاب همیشه روشن نوشیدن آری او، خمینی و از سلاله فاطمه(س) است. ‏

‏هو الخمینیُّ من أبناء فاطمة‏

‏تسعی الیه کمجری الماء فی النهر ‏‎[20]‎

‏شاعر (حسن قدس) با اقتباس از حدیث قدسی (لافتی الاعلی لا سیف ال ذوالفقار) اظهار می دارد که امام(ره) علوی تبار و فرزند برومند علی(ع) است.‏

‏و ابن من فی شانه قد قال رب المستجار- (لافتی علی سیف لاذوالفقار)‏‎[21]‎‏ ‏

 کمالات و سجایای امام(ره): 

‏در این راستا شاعران عرب در چشم اندازی وسیع به ترسیم معنویات و کمالات عینی و باطنی سجایای نیک اخلاقی دینی روحانی و برخی خصوصیات منحصر به فرد آن حضرت پرداخته اند. من جمله یکی از شاعران در صلابت و استواری ایمان و شهادت طلبی امام(ره) اینچنین هنرنمایی می کند: خوشا به حال آنکه ایمان را پناهگاه و سپر خویش قرار دهد زیرا آنکه در نیل به هدف جویای مرگ است مرگ را به بیم و هراس می اندازد. ‏

‏طوبی لمن جعل الایمان جنته ‏

‏فبالطلاب یریب الموت سائله ‏‎[22]‎‏ ‏

‏چهره نورانی و جذبه شکوه سیمای ملکوتی امام همچون آفتابی از دیدرس شعور و احساس زلال شاعران دور نیفتاده و آنان با سرود شاعرانه و عاشقانه شان نمای روشن ‏
‎[[page 239]]‎‏عشق و دلدادگی خود را در آیینه شفاف سیمای تابناک معشوق و محبوب جاودانه خویش امام(ره) تصویر کشیده اند شاعر (وهیب عجمی) و (دکتر محمود عیسی) در این باره اینگونه سروده اند: چهره امام خمینی در گسترای آفاق و در ضمیر هر آزاده منش ترسیم گشته و نبض جاری دلهاست سیمایی بسان کتاب آسمانی قرآن که با آن مأنوس شدم و در آن آیه های هدایت و خیر و برکت وادب خواندم. ‏

‏وجه الخمینی فی الآفاق مُرتسمٌ‏

‏نبض القلوب و فی وجدان کل أبی‏‎[23]‎

‏صحبتُ وجَهک قرآناً ارتِّله‏

‏قرأتُ فیه  الهدی والوعد والأدبا‏‎[24]‎

‏ای پاسدار و حافظ اسلام سیمای تو همواره نور جاری و ریزانی است که سرشار از عطا و مهربانی است. ‏ 

‏یا حارس الاسلام وجهُک لم یَزَلْ‏

‏نوراً دفوقا بالعطاء الغامر‏‎[25]‎

‏ودیگری شاعری تحت تأثیر ارتحال جانگداز ملکوتی امام می گوید: فروغ امام ناپدید نگشته چرا که خاطره چهره آسمانی اش حضور خورشیدی سرشار از روشنی و درخشندگی است و قلب بهاریش افقی از شکوفه های گل سرخ است که از آن شمیم فرو می بارد شاعر در ادامه می افزاید چه همدم و انیس خوبی که در جماران مونس زمین و مردم و آسمان بود امامی که شمیم روح نوازش بابوی خوش خود مشام جهانیان را عطر آگین می ساخت. ‏

‏لم تغب وجهک السماوِِِیُّ شمسٌ‏

‏من حضورٍ تفیض با للالاء‏

‏لم تغب قلبک الربیعیُّ اُفق‏

‏من ورودٍ ینهل بالا نداء‏

‏أیّ اُنس قدکان فی (جمران) ‏ 

‏مونس الارض و الوری والفضاء‏

‏و شذی للامام فوق رباها‏

‏ضمَّخ العالمین بالاشذاء‏‎[26]‎

‏خون حسین(ع) و نورحق درسیمای آن حضرت  فروزان و جاری بود. بطوریکه در پیشانی بلند او نشانه فاتح و پیروز مندی بود که اولیا از آن حکایت کرده بودند. ‏

‏فدم الحسین بو جنتک مشاعل‏

‏والحق  جیّاش بهاهدّار‏‎[27]‎

‏کنتُ اقراًعلی جبینک سیما ‏

‏فاتحٍ  عنه قد حکی الاولیاء‏‎[28]‎

‏شکوه تبسم و فروغ لبخند امام هرگز به خاموشی نگراییده بطوریکه آن را همچون منشوری روشن که برپیشانی ستاره سها نوشته شده باشد هماره می خوانم. ‏

‏لم تخب بسمتهُ مازلتُ اقرؤها‏ 

‏سِفراً مضیئاً علی هام السُّهی کُتِبٰا‏‎[29]‎

‏لبهای بسام امام همچون گل سرخی بود که پروانگان دشتها بر آن فرود می آمدند. ‏

‏حطّت فراشاتُ الحقول به علی ‏

‏فم وردةٍ هو ثغرک البسّام ‏‎[30]‎

‏و لبخندی که در سیمای روشن امام طلوع می کرد پرده از اسرار نجوای شبانه مان ‏
‎[[page 240]]‎‏ برمی داشت. ‏

‏و بسمةٍ اشرقتْ فی وجهه ألقا‏

‏تُنتِّف اللیل عن أسرار نَجوانا‏‎[31]‎

کمالات باطنی و معنوی امام(ره): 

‏در این کمینه صفحات به جستجوی رائحه عطرآگین و مشک دل انگیز گل وجود مطهر و پاک امام راحل که ریشه در عمق اصالت و پاکدامنی و طهارت نفس و جلای روح و دیگر سجایای نیک معنوی و انسانی داشته و در واقع مصداق شجره طیبه ای است که فرعها فی السماء می باشد باگشت و گذار در گلشن با طراوت شعر شاعران معاصر عرب برمی خیزیم تا چند گلبرگی به قصد معرفت و باز شناخت فضایل و خصایل اصیل و نیکوی آن حضرت از باغ سرسبز سروده ها برچینیم. ‏

‏شاعر«دکتر محمود عیسی» در قصیده ای غرا و با بیانی شاعرانه صفاتی چند از آن حضرت را برمی شمارد که حقا حاکی از عمق عشق و دلباختگی شاعر و مردم به امام(ره) است او می گوید: هیچ زیبارویی بجز «امام خمینی» تاکنون نتوانسته دل و جان از کف ما برباید زیرا خداوند در صفات نیک همچون نفس زکی و پاک و اخلاق حسنه طهارت روح، صبر و شکیبایی، اوج عزت و سربلندی و نورانیت وجود نمونه کامل دینداری و دیگر صفات بارز انسانی، او را پاک و نیکو سیرت آفریده و جامه زیبای خلقت بر وجود و نفس مزکای او پوشانیده است. ‏

‏ماکل حسناء تغرینا بفتنتها ‏

‏الا الخمینیةُ النجلأء نهواها‏

‏فالله طیَّبها، بالخُلق حجَّبها ‏

‏للخَلق حبَّبها، بالطُهر سوّاها‏

‏بالصبر جمّلها بالعز کلّلها ‏

‏بالدین کمَّلها بالنور جلاها‏

‏فخِلتُها من لهیب الجَمْر موقدةً ‏

‏تُضیءُ رأد الضحٰی فی الصبح ذکراها‏

‏تلألأتْ من جبین الشمس جذوتُها‏

‏وأخصبتْ فی قوافینا مرایاها ‏‎[32]‎

‏او زاده و پرورش یافته خانه علوی است که در اصل و نسل بسیار پاکیزه است. ‏

‏و ما دلباخته و گرفتار عشق او هستیم، باشد که در عشق  دلدادگی بلند آوازه گردیم. ‏

‏یا ابن بیت علویٍّّ ‏

‏زاد فی الدوحة طُهرا‏

‏و نهیمُ فی هواکً‏

‏علّنا فی الُحُبّ نَبرا ‏‎[33]‎

‏امام خمینی(ره) آنچنان پاک و مطهر است که اگر او را دریایی فراگیرد امواجش زلال گردد. ‏

‏طاهراً کنتَ لو یواریک بحرٌ ‏

‏عَذُبَ الموجُ فوق یّمِ خشوع ‏‎[34]‎

سجایای امام(ره) 

‏او کسی است که در جمیع صفات و خصال والا و در شان و مقام بر همه دانشمندان و بزرگان برتری یافته و مناعت طبع و آزادمنشی و شرافت را از نیاکانش به ‏
‎[[page 241]]‎‏ارث برده و عنوان آنها گشته است بطوریکه در برابر او سر تسلیم فرود آوردند. ‏

‏بذّ الفطاحِلَ فی جمیع صفاته‏

‏و سما علی کل الأعاظم شانا‏

‏ورث الاباءَ و النبلَ من اجداده ‏

‏حتی غد اِلابائهم عنوانا‏

‏لم یحنِ رأساً للطغاة و انّما ‏

‏حَنَتِ الطغاة رؤوسها إذعانا‏‎[35]‎

‏امام از گوهر روح خدا آفریده شده و فراتر از سنخیت آدمی است بنابراین خصلت ها و سجایای نیک او از هر گونه اخلاق ناپسنده مبراست. ‏

‏جلت سجایاه عن حقدٍفقد خُلِقَت ‏

‏مِن جوهر الله لا مِن حَماة البشر‏‎[36]‎

‏امام خمینی رازی است که تمام فضیلتها در وجود او سرشته شده و با آنها آفریده شده است کسی که بهمراه پاکدامنیش زمین را ترک گفت تا فروزنده و روشن بر آسمان آن سیر کند. ‏

‏هو الخمینیُّ سرٌ فیه قد عَرِکَتْ ‏ 

‏کلُّ الفضائل مجبولاً بها خُلِقا‏

‏فغا دَرَ الارضَ محمولاً بعفّته ‏

‏حتی یدور  علی أفلاکها ألِقا‏‎[37]‎

‏او در عقیده و باور، شرف حسین(ع) را جامه وجود خویش ساخت و گذشته را در سیمای زمان حاضر و نوبر ما آشکار گردانید. ‏

‏مقتصماً شرفَ الحسین عقیدةً ‏

‏تُبدی لنا الماضی بوجه الحاضر‏‎[38]‎

‏بطوریکه در وجود او همت و اراده حضرت مصطفی و قدرت و نیروی علی(ع) و طبع منیع و اباء حسین(ع) نهفته که نیکوترین ابا است. ‏

‏همّة المصطفی و بأس علیّ ‏ 

‏و اباء الحسین نِعْمَ الاباءُ‏‎[39]‎

‏و از همه مهمتر اینکه خداوند سبحان از میان مردم دوستی خود را بر امام(ره) عطا فرموده تا آنجا که فضایلش گواه بر نیک سرشتی اوست. ‏

‏اولاک ربُّک حبَّه دونَ الوریٰ ‏

‏فاذا الفضائلُ فیک بعضُ مأثر‏‎[40]‎

نفسی مطهر و پاک: 

‏شاعر بصورت تلمیح از آیه شریفه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» جز این نیست که خداوند سبحان اراده فرموده که تا هر نوع ناپاکی و پلیدی را از دامن وجود شما اهل بیت محو نماید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. در بعد طهارت نفس امام خاطرنشان می سازد که خداوند پاک منزه دامن وجود او را از هر ناپاکی و پلیدی مطهر ساخته بطوریکه شمشیرش نیز از آلودن به خون دشمنان اجتناب دارد. ‏

‏و الله فی آیه التطهیر طَهَّره ‏

‏و من دماءِ الأعادی سیفهُ جُنُبُ‏‎[41]‎

‏و نیز شاعر دیگری خطاب به امام در این باره می گوید: ای امام خداوند رحمان ترا از میان خلایق برگزید تا خمیر مایه ذات ترا ‏
‎[[page 242]]‎‏از جوهر پرهیزگاری و روشنی سرشته نماید. ‏

‏و اختارک الرحمنُ من بین الوری ‏

‏لِیصوغَ ذاتَک  من تُقیً و مُضاء‏‎[42]‎

‏بالاخره او شکوفه شاخه پربار حیدری است که با هدایت بزرگوارانه اش مردم را سیراب و سرشار گردانید. ‏

‏و بازهرهة الغصن من حیدرٍ ‏

‏تُروِّی الأنام هدیً تُکرمُ‏‎[43]‎

کلام قدسی امام(ره): 

‏از جمله ویژگیهای برجسته امام بیان و کلام نافذ و انفاس مسیحای اعجاز آمیز آن حضرت بود که به محض جاری شدن بر زبان با تأثیر سحر آمیز خود در اعماق دل و جان مخاطبان ریشه می دوانید و خردها و اندیشه ها را به تحیّر و تحسین وا می داشت و در واقع تداعی کننده مفهوم و مصداق (ان من البیان لسحرا) بود. لذا شاعران زیادی با مضمون آفرینیهای زیبای خویش در ترسیم این بعد از صفات منحصر به فرد و جذبه کلام امام ابیاتی بلیغ سروده اند. خانم کوثر شاهین در این باره چنین می سراید: از رمز و راز سخن امام این بود که تمام حروف و کلمات قدسی و ملکوتی می گردید و در نتیجه باعث می شد که تیرگی و تاریکی زدوده شده روشن گردد. ‏

‏مِن سرّ حرفک تَقدّستْ یا سیّدی ‏

‏کلُّ الحروف و أسرِجَتْ غَیراءُ‏‎[44]‎

‏کلام امام دو جنبه داشت ابتدا خاری بود زهرآگین برکام و گلوی ستمگران و سپس انگبینی شیرین بر مذاق ستمدیدگان و رنج کشیدگان، آنچنانکه دلها با شنیدن کلام روحبخش او جان تازه می یافتند پس اگر به عینه او را می دیدند چگونه می شد. ‏

‏کأنّ حدیثَه للظلم صابٌ‏


‎[[page 243]]‎‏و إنّ حدیثه للضعف شهد‏

‏احییت القلوبٌ علی سماعٍ ‏

‏فکیف بشاهدٍ ابهاه قد‏‎[45]‎

‏بطوریکه نسبت به ضعفا بسیار مهربان و عطوفت و بر ناجوانمردان سنگ دل، بسیار سختگیر بودند. ‏

‏عطوفٌ القلب للضعفاء سَمْحٌ ‏

‏و لکن للغشوم الصَلْف صَلْدُ‏‎[46]‎

‏شاعر در تأثیر بیان حکمت آمیز امام(ره) خاطرنشان می سازد که آن حضرت با کلام پند آمیز خودش دلها را زنده می کرد و پرده های جهل و اوهام و تردید را کنار می زد و نیز در نهاد و ضمیر او وحی خداوند مستتر بود که سرچشمه اندیشه را جاری می ساخت و وجودش سرشار از علوم و معارف دینی بود. ‏

‏تُحیی القلوب بما تُعطیه مِن حکمٍ ‏

‏تُبدّد الجهلَ و الأوهام و الَّرِّیبا‏

‏فی طَیّهِ الوحُی، وحی الله مستتر‏

‏یفجرِّ الفکر ینجوعاً لِمَن شَربا‏

‏فی طیّهِ العلم، علمُ الدین ینشرُه‏

‏مدی العصور حدیثُ السعادة النجبا‏‎[47]‎

‏امام(ره) نقش و تأثیر خویش را بر دمیدن روح در زبان پویای گفتار و معانی تازه و بکرش ایفا می کرد. ‏

‏لکنه بالروح جَسَّدَََ دوره ‏

‏فی منطقٍ مستحدثٍ و معانی‏‎[48]‎

‏و به همگان از نهانخانه روح خود، مشک و نفحه آسمانی عطا می کرد که همچنان از ظرف وجودش می تراوید. ‏

‏و منحَتم من سرّ روحک نفحةً ‏ 

‏علوّیة و کذا إناوک یَنضح‏‎[49]‎

‏از جمله مظاهر و عوامل شگرف و تأثیرگذار در روح و جان بینندگان و مخاطبین که در اشعار شاعران به وضوح رویت می شود، چشمان نافذ و محسور کننده امام(ره) در برابر فروغ چشمان آنحضرت بی آنکه پلک برهم نهد، سر تعظیم فرود آورد. او نور خدا و نور دیدگان ما و صدای جاری حق برهر زبان است. ‏

‏یا إمام الشرق إنّ (المشتری) ‏

‏من صَدیٰ منبرک الملتزم‏

‏طأطأ الهامَ لعینیک و ما ‏

‏غَضَّ طرفاً لبریق الأنجم‏

‏انت نُور الله فی أبصارنا ‏ 

‏انت صوتُ الحق فی کل فم‏‎[50]‎

‏دیگر شاعری در وصف نجابت و سرشار از عطر محبت آمیز چشمان آن حضرت، دوستی خدا و محبت دودمان پیامبر(ص) جاری می شد و همانند شکوفه گل سرخ، مشک عطرآگین و نفحه ملکوتی در هستی می پاشید. ‏

‏عن کل خلجةِ مقلةٍ فی خفقها ‏

‏حبّ الاله و آل طه تنشر‏

‏کالزهر عطراً فی الوجود و نفحة‏

‏علویه تسمو و تُزهر‏‎[51]‎

‏و نیز دستان امام(ره) دستانی بود که گریبان صبح را در تازگی و طراوت بهم پیوند ‏
‎[[page 244]]‎‏می زد و آثار شب تاریک غم و اندوه را از چهره هر دردمند، پاک می نمود بدین گونه که یکی از آندو خورشید را برمی افروخت و آن دیگر دست مهربان و غرا، غم و اندوه را می زدود. ‏

‏تلفّ کفّاک جیدَ الصبح فی غید‏ 

‏و تنفضان السُّری عن وجه مَنْ و صبا‏

‏کف علی الشمس یُذکیها بجذوتها ‏

‏و کف حدب تَزیل الهَمّ و الکربا‏‎[52]‎

‏فراتر از همه اینها، امام(ره) افکار و اندیشه های والای خویش را با دستان مجروح و خضاب خون گرفته نوشت تا کلام و منشور روشنایی را میان ملتها، منور سازد: و انت تمدالینا / یدأ خضبتها الدماء / یدا کتبت فکرها بالدماء / لتشرق فینا حروف الضیا / حروفک هذی التی یشهق العبیر / بها و بموج الرواء / و انت تشیر الینا / و قد ضاع منا الطریق / انت تمدالینا / لتبعد عنا الحریق... / ‏‎[53]‎

فدایی و فانی در اسلام: 

‏بر احدی پوشیده نیست که «امام خمینی(ره)» عمر گرانمایه و تمام هستی خویش را خالصانه و صادقانه تقدیم اسلام کرد. ‏

‏اعطیتَ للاسلام کلَّک مخلصا ‏

‏و أتاکَ من لطف الإله جَزاءُ‏‎[54]‎

‏تا آنجا که کاملاً در آن ذوب شد و عاشقانه در زیباییهایش غرق گردید و دست تطاول مکر و شر دشمنان را ظفرمندانه از دامن پاک آن کوتاه کرد. ‏

‏قد ذُبْتَ فی الاسلام ذوباً کاملا ‏

‏و وقفتَ عند جماله لا تَبْرَحُ ‏

‏و قطعتَ عنه العادیاتِ و شرَّها‏ 

‏و دفعتَ عنه بکل ظُفرٍ یجرحُ‏‎[55]‎

‏بنابراین بقول شاعر هرکس این چنین باشد، روشنایی اش هرگز به خاموشی نمی گراید و همواره رمز مقدس جاودانگی و روشنی بخش اندیشه و خردها خواهد ماند. ‏

‏إن غاب وجهک الوضّناءُ ‏

‏ما غابَ منک عن العقول ضیاءُ‏

‏قد ذبتَ فی الدین الحنیفِ و من یَذُبْ‏

‏فیه فلن یخفی سناه غطاء‏

‏و غدوتَ رمزاً للخُلود مقدساً ‏

‏أبداً و هل یَعروُ الخلودَ فناءُ‏‎[56]‎

امام به تنهایی یک امت بود: 

‏شاعر می گوید: امام خمینی در عین تنهایی همانند روشنایی ماه کامل در دل تاریکی بعنوان یک امت بحساب می آمد. وی با اقتباس از فرمایش پیامبر(ص) در شأن محبت جاوید و شهادت حرارت بخش امام حسین(ع) در دل مؤمنان «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین، لاتبرد ابدا» شهادت حسین(ع) حرارتی در دلهای مؤمنان ایجاد می کند که هرگز به سردی و خاموشی نگراید‏‎[57]‎‏ به خاطر پرشور و گرمی بخش امام اشاره می کند: ‏


‎[[page 245]]‎‏یا امة فی واحد یا واحداً‏

‏فی اُمة کالبدر فی الظلماء‏

‏لک فی قلوب المؤمنین حرارة ‏ 

‏هیهات تطفئُها برودةُ ماءِ‏‎[58]‎

مجد و بزرگی امام(ره): 

‏مجد و بزرگی در سایه والایی امام به بالاترین درجات و علو مقام دست یافت بگونه ای که دنیا در محرابش به نماز ایستاد و هستی همواره در پیش آمدهای ناگوار از او استعانت می طلبید. ‏

‏و یرتقی المجد فی أعلیٰ مراتبه‏

‏لیستظلّ بما تعلوه من رُتَبِ‏

‏صلّتْ بمحرابک الدنیا و ما بَرِحَت ‏

‏مفاصلُ الکون تستجدیک فی النُوَب‏‎[59]‎

‏دیگر شاعری می گوید: مجد و عظمت ما شاخه شاخه خود، برگهایش را برای تویله کرد، بطوریکه در تو، سیمای صبح و روشنی را می جست، و تو مظاهر مجد را پس از افول نشانه هایش دوباره ترسیم نمودی. ای سوار بر مرزهای مجد و عظمت، تو با صبر و شکیبایی خود در راههایی قدم نهادی که کمتر پیموده شده است، مجد و بزرگی را آنچنان شیفته خویش کردی که شولا و عبای تو گردید و بالاخره خاطرنشان می سازد که مجد و بزرگواری وقف آن قلبی است که با نیروی خردمندی بتپد. ‏

‏أُرخٰی للک المجد من أفتانه وَرقاً ‏

‏مْحاکیاً فیک لونَ الصبح و الا لقا‏

‏ رسمتَه بعد ان غابت معالمه ‏

‏ریّان ینهل من غدائرک الغدقا‏

‏یا راکبا لتخوم المجد راحلة ‏

‏شقّت مع الصبر دربأ قلّما طرقا ‏‎[60]‎

‏و بالاخره شاعری در رثای امام خطاب به زمان خاطرنشان می سازد: که ای زمانه تو چگونه با امام به دشمنی و عداوت برخاستی؟ در حالیکه کشتیهای خیر و برکت صلح و آرامش در گستره چشمان او مسافرت می کردند. ‏

‏کیف عادیتَه و فی مُقلتیهِ ‏

‏سُفُنُ الخیر و السلام تُسافر ‏‎[61]‎

‏ 

پی نویسها و منابع و مآخذ:

‎[[page 246]]‎

  • - مصاحبه با «سمیح القاسم» شاعر فلسطینی، کیهان فرهنگی، ویژه بهمن ماه 1371.
  • - مجمومه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) فرهنگ عاشورا، دفتر سوم، چاپ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) بهار 1375.
  • - شیخ حسن یاسین «یا دوحه المجد»،  مجله الرصد، ش، 21، تموز 1992 ص 18، لبنان بیروت، رایزنی فرهنگی ایران.
  • - المستشاریه الثقافیه للجمهویه الاسلامیه الایرانیه، اللقاء الشعری الاول، بیروت، شباط 1408 ه 1988 / م.
  • - عبدالرحیم – محمد – فرائد القصائد فی الخمینی القائد، مجموعة الشعر، الجزء الاول، الطبعة الاولی، مطبعة دارالمختارات العربیه ص 57، سوریه، دمشق، 1412 ه 1991 / م.
  • - همان ص 53.
  • - سید نبیل حلباوی «سلام علی الحسین» ارسالی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره).
  • - احسان مرتضی «وجع رحیلک» مجله الرصد / ش / 264، ذوالحجه 1409 ه.
  • - مأخذ 5 ص 93.
  • - عبدالمهدی فضل اله «المجد للاسلام» دیوان من راغب حرب الی قوات الاحتلال، ص 58 و 57.
  • - مأخذ 5، ص 98.
  • - همان ص 63.
  • - نبیل حلباوی «فارسی العشق» مجله الرصد، ش 32، حزیران 93 ص 46.
  • - عبود الاحمد «وقفه علی قبرک» ارسالی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره).
  • - عبدالرحیم – محمد – قرائد الفصائد فیالخمینی القائد، مجموعه الشعر، الجزء الثانی، الطبعه الاولی مطبعه دارالمختارات العربیه ص 98.
  • - استاد حسن عاشور «یا حاملا فوق کف المجد ثورته» مجله الرصد / ش/ 32، حزیران 93 ص 50.
  • - حسن طراد «و غدوت رمز اللخلود مقدسا» الرصدر/ ش/ 30 و 31 و نیسان و ایار 93 ص 41.
  • - مأخذ 4 ص 94.
  • - (ع. ک. س) ضیف الجمهوریه الاسلامیه، کتاب الشعریرئی الامام(ره) حوزه هنری.
  • - مأخذ 4 ص 97
  • - ماخذ ص 19.
  • - ماخذ 5 ص 46.
  • - همان ص 42.
  • - عبدالمهدی فضل الله (الراهب والذئب) مجله الرصد/ش/32، حریرات93 ص 53.
  • - همان  ص46.
  • - مأخذ 4 ص 40.
  • - علی حسین کاظم، ارسالی.
  • - مأخذ 5 ص 42.
  • - حسین نجیب حماده «وهناک قافله الضیاء» الرصد /ش/32/، حریران 93 ص 47.
  • - همان دکتر محمود عیسی «باق علی سدره الذکری» ص48.
  • - دکتر محمود عیسی «نفس الی ربها مرضیه رجعت» الرصد/ ش/ 21، تموز1992 ص 34.
  • - ماخذ 5 ص 72.
  • - همان ص 83.
  • - جواد محمد جواد «یا زائر طهران» سوریه الفوعه، ارسالی.
  • - عبدالمهدی فضل الله، العهد/ ش / 217، 5 شعبان، 1410 ه.
  • - مأخذ 5 ص 87.
  • - مأخذ 24، ص 53.
  • - علی حسن کاظم، ارسالی.
  • - مأخذ 24 ص 53.
  • - مأخذ 4 ص 63.
  • - مأخذ 5 ص 23.
  • - (ص. س. م) «حیران» کتاب الشعریرئی الامام(ره) حوزه هنری.
  • - خانم کوثر شاهین «الراحله... الخیال» مجله الرصد /ش/ 21 تموز 1992 م ص 44.
  • - مأخذ 5 ص 35.
  • - (ص. م. ج) «انشوده الموت» کتاب الشعریرثی الامام، حوزه هنری.
  • - مأخذ 5 ص 35.
  • - مأخذ 4 ص 70.
  • - همان ص 49.
  • - مأخذ 15 ص 94 و 93.
  • - خانم کوثر شاهین «الی آیة الله» ارسالی.
  • - مأخذ 5 ص 141.
  • - سید محمد حسین فضل الله «لانک ثوره» مجله الثقافه الاسلامیه/ ش/ 12، شعبان و رمضان 1407 ص 292 سوریه، لبنان، رایزنی فرهنگی ایران.
  • - مأخذ 17.
  • - مأخذ 5 ص 49.
  • - همان ص 43.
  • - همان ص 23.
  • - مأخذ 16.
  • - مأخذ 15، ص 97.
  • - حسن عاشور«یا راکبا لتخوم المجد راحلةً» الرصد/ ش/ 8، حزیران 1991.
  • - استاد موسی فحص، «فالخمینی فی الحیاه منار» مجله الرصد/ ش/ 9، تموز 1991 ص 55.

انتهای پیام /*