توران مقدسی

جوانان؛ آینده سازان جهان اسلام

کد : 166302 | تاریخ : 20/10/1396

جوانان؛ آینده سازان جهان اسلام

 خانم توران مقدسی

بحث درباره نوجوان و جوان، مسائل و مشکلات آن ها و بهره گیری از قدرت و توانشان، بحثی قدیمی و ریشه دار است که مورد توجه فلاسفه و مربیان و به ویژه انبیای عظام و حضرات معصومین علیهم السلام بوده است. کوشش در این زمینه ها، به ویژه پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مان ضروری تر می نماید. به این دلیل که عصر انقلاب ما، به حقیقت عصر شکوفایی نیروها و استعدادهای نوجوانان و جوانان است. بخش اعظم کارهای کشور و اداره کارگاه عظیم انقلاب اسلامی و حفظ آن از خطرات و گزندها ـ چه در داخل کشور و چه در مرزها و جبهه ها ـ به عهده این گروه است.

 

ورود به مرحله مسئولیت پذیری

از دیدگاه روان شناختی، در دوران جوانی، جنبه های مثبت و سازندگی هر فرد آشکار می گردد، شور و هیجان موجود در سالهای نوجوانی در این دوران، هم به حد اعلای خود می رسد و هم با افقهای فکری جدیدی که به روی جوان گشوده می شود امکان |رقراری روابط اجتماعی مثبت و سازنده ای را فراهم می سازد. این مرحله که بین سنین 17 تا 25 سالگی را در بر می گیرد ورود به مرحله مسئولیت پذیری است و باید جوان به نیکویی رشد و پرورش یابد تا منشأ آثار خیر برای خود و اجتماعش باشد. در این دوران، مسیر و جهت زندگی انسان پایه گذاری می شود. جوانی فرصتی است بزرگ و طلایی. جوانی از بهترین نعمتهای خداوندی است که با برنامه ریزی حساب شده می توان غرض خلقت را در حقیقت او بیان کرد. در نظام خلقت هر دستگاه و موجودی را دستورالعملی است و این برنامه و دستورالعمل در رابطه با انسان، در قالب دین می باشد. زیرا دین به عنوان راه و روش زندگی، همه برنامه های لازم را از نظر مسائل جسمانی ـ عقلانی ـ اجتماعی ـ عاطفی و غیره در بردارد و انسان اگر از دین تخطی کند فنا خواهد شد.

 

پرورش انسان قرآنی

پیامبر(ص) فرمودند قرآن، ادب انسانی است و نگهدار او. باید انسانی قرآنی باشیم، یعنی تمام حرکات و سکنات و گفتار ما پاک باشد. در زمینه تعلیم و تربیت، یکی از مطالبی که امام(ره) کراراً بر آن تأکید داشتند تهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند. پس نظام آموزش و پرورش ما باید اساس کار خود را بر آن بگذارد که افراد به گونه ای پرورش یابند که آرسته به ارزشهای اسلامی انسانی باشند. در کشورهای به اصطلاح پیشرفته، این نقیصه و ضعف و پیامدهای آن را می بینیم. آیا شاگردان ممتاز که در مسابقه «بیست جویی»، گوی سبقت را از دیگران می ربایند به همان نسبت، در میدان «حقیقت جویی» ممتازند؟ حال این سؤال مطرح است که در کلام کنونی ما، آیا ارزشهای رفتاری، عزت نفس، مسئولیت شناسی و پای بندی اعتقادی و فرهنگی حق شان محفوظ می باشد. آن چه که بیشتر مد نظر گرفته می شود تعلیم است که آن هم متأسفانه به علت تهاجم شدید فرهنگی، با افت همراه است و تربیت و تهذیب نفس متمایل به کمرنگ شدن است. به عنوان مثال، می توان گفت یکی از علت ها این است که بچه ها پاسخ های کلیشه ای درس ها را می آموزند اما جان کلام را در نمی یابند و لذت بردن از زیبایی مرموز و درهم تنیده گلبرگ گل سرخ و نقاشی های ظریف و ماهرانه بال پروانه ها را در نمی یابند. آنها نامها و تاریخ تولد ائمه معصومین علیهم السلام  را حفظ کرده اند ، اما عشق ورزیدن به خصلت های خداگونه آنها را نیاموخته اند و در نتیجه، عبودیت و بندگی ائمه اطهار بیدار کننده دل آنها نمی شود. از ائمه نقل شده است که به شما آموزش دهم تا از نادانی نجات پیدا کنید و به تربیت و پالایش روحی شما همت گمارم تا به دوره کمال انسانی دست یابید. مطمئناً چنین انسانهایی در هیچ شرایطی، تغییر جهت نخواهند داد.

 

عوامل مؤثر در تعلیم و تربیت

در حالی که اسلام توصیه به استقلال و تکریم شخصیت جوان و بازگشت به هویت حقیقی خود دارد، این امر او را به کشف خود و یا خودشناختی وامی دارد و در می یابد کیست و چیست؟ و توان و امکانش چقدر است؟ آنچه مهم است کنترل و مراقبت او و هدایت او به سوی کمال است، تا این که خود را بیاید و به ارزش های وجودی خود پی ببرد. لازم است میل استقلال طلبی و شخصیت او به نیکی ارضا شود. زیرا مسئولیت هایی به او داده خواهد شد و اگر خوب رشد نیافته باشد دچار اشکال خواهد شد. بسیاری از انحرافات، ناکامی ها و شکست ها و احیاناً خودکشی و عصیانها، از ضعف شخصیت و سوء تشخیص جوانان از خویش و توانایی های شخصی در راه سازگاری سالم با اجتماع است.

خوشبختی، عشق، سعادت و پیشرفت زمانی نصیب فرد می شود که از قواعد و استعدادهای طبیعی خود استفاده نماید. اعتماد به دیگران و پیروی کورکورانه، آنها را نابود و به دست فراموشی می سپارد. از این رو تکریم شخصیت او بهترین طریق تربیت و هدایت او به استقلال واقعی است و بر عکس آن، موجب عدم استقلال و خودباختگی و احساس حقارت در او می شود. امام عزیز چه نیکو، در فرازهای مختلف بر این مسأله تأکید داشته اند که باید مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید تا جوانان بتوانند مؤثر واقع شوند. آن ها می خواستند به شما بفهمانند که شما هیچ نیستند و هرچه هست از آن طرف مرزها، از آمریکا و روسیه است. این باور غلط را بشکنید، با شجاعت در فرهنگ خودتان کار کنید و در کارهای خودتان عمل کنید و خودکفا شوید. برگشتن به خویشتن خویش و یافتن سرمایه های وجودی از بهترین مسائل تعلیم و تربیت است و باید گرفت به منزله جان دوباره دادن به جوان و حیات او به سمت امری بسیار اساسی است.

 

کسب هویت فرهنگی

استقلالی که امام(ره) بر آن پافشاری دارند آیا جز به استقلال فرهنگی و یا به تغییر دقیق تر بازیابی هویت فرهنگی میسر است. کسب هویت فرهنگی ریشه و اساس است؛ اگر جامعه بدان دست یافت به طور مسلم به استقلال در ابعاد مختلف دست یافته و به خود باوری رسیده است و در حل مشکلات به فرهنگ خودی روی می آورد. پس از مسأله استقلال، عامل مهم دیگر در تعلیم و تربیت، همه جانبه بودن آن است در همه زمینه هایی که کشور احتیاج دارد و برای برآورده شدن چنین اهدافی، ابتدا باید این قشر را از دو جهت ضروری بشناسیم.

الف: از جهت سازندگی و هدایت خود آنان، به این دلیل که انسانند و می بایست از حیات این جهان بهره گیرند و به سعادت برسند.

ب:  بهره گیری از نیروی جوانی در رابطه با جامعه و اجتماع. هر گونه بی توجهی به سرنوشت آنان بی توجهی به حیات جامعه است. در ساختن شخصیت نوجوان و جوان می بایست جنبه های مختلف زیستی ـ عاطفی ـ اجتماعی ـ سیاسی ـ رغبت ها ـ علایق و گرایش ها که موجد انگیزه ها و حرکت ها هستند مورد توجه قرار گیرد. در امور مذهبی، علایق مذهبی که عامل سازنده و مثبت است و عاملی برای به کنترل در آوردن همه غرایز او می باشد در نظر گرفته شود. تأکید امام بر روی مطالب و اموری است که حیات و قوام نسل بدان استوار می باشد. برای رسیدن به این اهداف باید زمینه رشد استعدادها و بهره وری از استعدادهای الهی فراهم گردد؛ زیرا جوانی یکی از فرصت های گرانبها در طول زندگانی است و او مظهر قوت و نیروی سرشار و لبریز از عشق و امید است که باید به آن عنایت شود.

یکی دیگر از مسایل مهم آینده جوانان و جامعه این است که باید آنها را برای آینده اسلام و بشریت تربیت نمود زیرا آنان گردانندگان فردای جامعه الهی اند. در این خصوص، امام بزرگوار تأکید فرموده اند که باید آنها را برای فردا آماده کرد و مطابق آینده تربیت کرد زیرا نیاز امروز با فردا متفاوت خواهد بود. شرایط خاص اجتماعی سیاسی و جو غالب در سال های آینده، تکالیف خاصی را برای امر تعلیم و تربیت رقم می زند. برنامه آموزش باید به نحوی صورت پذیرد که تحصیل و تهذیب، همگام با هم پیش رود چرا که آن ها دلی رقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند و از طرفی آسیب پذیرترند. از این رو، باید محیط و شرایط را به نوعی آماده ساخت تا دوران بلوغ را به سلامت پشت سر بگذارند و از این مرحله طوفانی حیات به سلامتی درگذرند. برای رسیدن به این اهداف باید در دوران مدرسه عنایت بیشتری شود تا نتیجه اش در دانشگاه معلوم گردد.

حضرت امام(ره) فرمودند: دوره مدارس، مهم تر از دانشگاه است زیرا رشد عقلی بچه ها در این دوره شکل می گیرد و دانشگاه دیر است و از طرف دیگر معلمان متعهد و مهذب باشند. یک معلم به عنوان الگو، دائماً در جهت رشد و سازندگی خود قدم بردارد. در کلام امام راحلمان(ره) آمده است: باید سعی کنید کسانی که فرزندان ما را فاسد بار می آورند به مدارس و دانشگاه وارد نشوند. این جاست که یک معلم خوب همیشه حاسبوا ان تحاسبوا را چراغ راه خود قرار می دهد و علاقمندی او در برقراری ارتباط با این نسل و هدایت آنها در جهت کمال و علاقه به همفکری و همراهی با شاگردان، نقش مهمی را ایفا می کند و یکی از مهم ترین عوامل ساختار شخصیت او محسوب می شود. نهرو می گوید رسول خدا(ص) از شهر مدینه برای حکمرانان جهان پیامی فرستاد و آنها را به قبول وجود خدای یگانه و رسولش دعوت کرد. لابد تعجب کردند که این گمنام کیست که جرأت کرده است برای آن ها دستور صادر کند. از این پیام های رسول(ص) می توان دریافت که حضرت چه اعتماد و اطمینان فوق العاده ای به خود و رسالتش داشته است و با ندای ملکوتیش که نشأت گرفته از ایمان و اعتقاد به خدا بوده، توانسته است نیمی از جهان را متحول نماید.

نکته دیگری که باید همواره مدنظر مربیان تربیت باشد دشمنی با استکبار و ایادی آنها است که باید به این نسل تعلیم داده شود. امام عزیز همیشه بر این مسأله تأکید فرموده اند که هیچ گاه سلاح خود را علیه استکبار زمین نگذارید و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا را شعار خود سازید و خود را از مردم پابرهنه و مستضعف و بی پناهی که تمام عزت ما رهین منت و خدمت آنان است جدا نسازید. از نقطه نظرها و دیدگاههای اساسی امام(ره) این بود که باید از محیط های تربیتی بخصوص دانشگاهها غافل نبود. در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش های خودی منحرف کنند و به سوی ارزشهای حاکم بر نظم جهانی بکشاند و دولتمردان را از بین ایشان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حاکم نمایند تا به دست آنها هر چه می خواهند بکنند. بر همه افراد لازم است به متصدیان کمک کنند و برای همیشه نگذارند که دانشگاه به انحراف کشیده شود و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به دفع آن بکوشند و در دفاع از انقلاب و ارزش های آن تا پای جان باشند و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام شهیدان زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم اولاصیاء فراهم سازند. هم اکنون یک جنگ وحشیانه و همه جانبه علیه اسلام و پیروان نهضت جهان اسلام، در تمام ابعاد آغاز شده است همه نیروهای مختلف سعی دارند که دولت را تضعیف کنند و از حربه های مختلف استفاده نمایند. قدم اول، برنامه ریزی دقیق برای این نسل و حمایت از آن هاست. برنامه ای که او را به مرحله انقطاع الی الله برساند که مصداق آن را در جبهه های جنگ می توان یافت. امام در این رابطه فرمودند: این ایثارتان برای خداست که ارزش به شما داد و این ارزش را با هیچ معیاری نمی توان اندازه گیری کرد. فداکاری شما بی نظیر است که فقط آن را می توان در صدر اسلام پیدا کرد. از عواملی که موجب تداوم انقلاب می شود اتحاد و به هم فشرده شدن صفوف ـ بخصوص در میان این قشر ـ است. برای رهایی از زیر بار استکبار و بیگانگان این اصل لازم و ضروری است. برای رسیدن به این هدف مهم باید نهادهای مورد نیاز جامعه بر پایه تعالیم قرآن ایجاد شوند.

 

ارتباط روحانیت با جوانان

از مسائلی که امام در هدایت نسل جوان مؤثر می دانستند ارتباط جوان با روحانیت است. امام توصیه فرمودند: در مسیر ارزشها و معنویات از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید و هیچگاه تحت هیچ شرایطی، خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید. روحانیون مبارز، در طول تاریخ و در سخت ترین شرایط همواره با دلی پر از امید و قلبی سرشار از عشق و محبت، به تعلیم و تربیت و هدایت نسل ها همت گماشته اند و در بسیاری از موارد که روشنفکران در مبارزه با طاغوت به ناامیدی رسیده بودند روح امید را به مردم برگرداندند. با بررسی تاریخ، درستی کلام امام محقق می گردد. در طول انقلاب، روحانیون مبارز و متعهد دشواریها را به جان خریدند و تهمت ها را تحمل کردند و با افکار الحادی و انحرافی مبارزه کردند، انقلاب اسلامی ایران در انتهای قرن بیستم، موازنه سیاسی استکباری را به نفع ملتهای تحت ستم و عقب مانده و مظلوم در کشورهای جهان سوم تغییر داد و ناقوس مرگ تدریجی آنان را به واسطه بیداری و هوشیاری ملتهای مستضعف به صدا در آورد. طنین بیدارباش آن بزرگ بت شکن عصر حاضر و کفرستیز یگانه دوران، امام(ره) توانست تحول عمیقی را در مردم محروم و توده های میلیونی خصوصاً قشر جوان پدید آورد. لیکن با فروکش کردن هیجانات روحی و روانی و بروز بعضی از مشکلات و نارسایی ها که پدیده طبیعی هر انقلاب و هر حرکت آزادی خواهانه است مسائلی کم کم رخ نمود، از جمله هجوم بی وقفه در کمین نشستگان، زمینه های رفاه طلبی، آزمندی، هوسرانی، عیاشی و خودخواهی عده ای سودجو و وابستگی به گروههای معاند را فراهم آورده و قشرهای جوان را به فتور وستی در ایمان و باورهای مذهبی و ملی فرا می خواند. با توجه به اهمیتی که حضرت امام(ره) برای جوانان قایل بودند متقابلاً نقشه هایی که دشمنان در جهت پایمال کردن نسل جوان دارند به مسئولین و دست اندرکاران یادآوری می کند که لازم است به مسائل و مشکلات این قشر رسیدگی و زمینه های پیشرفت این عزیزان را فراهم نمایند.

 

منبع: مجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 151.

انتهای پیام /*