مجله نوجوان 155 صفحه 24

کد : 166809 | تاریخ : 04/11/1386

حیم - اعصاب نورد یک اعصاب­نوردی عمومی ای دوستان اعصاب­نورد! ای اعضای کلوپ اعصاب­نوردی! ای دانش­آموزان عزیز ! هفته­هایی را که پشت سر گذاشتیم، خیلی حال داد! قرار بود که معلمها روی اعصاب ما دانش­آموزان نوردی کنند ولی دست تقدیر بازیهایی کرد که ما همگی . با هم صفا کردیم و رفتیم روی اعصاب و روان معلمها سرسره بازی کردیم! آسمان . ما را دوست داشت و هِی از آن بالا، برف ریخت و بادها هِی فوت کردند و خیابانها یخ زد. هیچکس باور نمی­کرد کسی بتواند مدارس را تعطیل کند. آنهم در ابتدای امتحانات سراسری! ولی ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا مدارس که هیچ اداره­جات هم تعطیل شوند و همگی و دسته جمعی برای مراسم پایکوبی برویم روی اعصاب معلمها! معلمهایی که می­خواستند انتقام چند ماهۀ گذشته را از بچّه های طفل معصوم بگیرند و با دادن نمرات پایین، خون دانش­آموزان را در شیشه کنند و مثل غولهای مرحلۀ هفت و هشت بازیهای پی اس وان و و پی اس تو و مگا میکرو، اسباب باخت آنها را فراهم بیاورند، حالا باید در منزل بنشینید و با رد شدن هر زیرنویس خبر تلویزیون خون خودشان را بخورند. از همه بدتر اینکه حالا باید ونگ ونگ بچّۀ خودشان را هم تحمل کنند چون با وجود اینکه همه می­دانند که مدرسها تعطیل است، دیگر هیچ کس حاضر نیست بچّۀ آنها را نگه دارد. آخ که چه کیفی دارد دیدن قیافۀ عصبانی معلّمان عزیز در حالی که با . چشمانی پر از خشم به بیرون از پنجره نگاه می­کنند و دانه­های برف، رقص . کنان از آسمان به روی زمین می­بارند و برای آنها شکلک در می­آورند. اگر امسال قرار باشد به کسی مدال اعصاب­نوردی را اهدا کنیم حتماً آن شخص کسی .نیست جز جناب آقای «زمستان» که اسباب این همه خنده و شادمانی را برای ما فراهم آورده است. با ما تماس بگیرید حالا که همه جا تعطیل است و می­خواهید بروید برف بازی، اصلاً لازم نیست با ما تماس بگیرید. همین که ما بدانیم شما در حال اعصاب­نوردی هستید برای ما کافی است.

[[page 24]]

انتهای پیام /*