مجله نوجوان 155 صفحه 27

کد : 166812 | تاریخ : 04/11/1386

نیایش سپاس ای مهربان­ترین خداوندا، سپاسگزارم که نامهایت را به من آموخته­ای که با زمزمۀ آنها آرام می­شوم. خداوندا، سپاسگزارم که آینه­ام را از غبارها پاک کرده­ای تا هستی را نگاه کنم. خداوندا، سپاسگزارم که به من نیروی فهمیدن هستی را بخشیده­ای تا آینه­ام را نور شناخت آفتابی کند. خداوندا، سپاسگزارم که دِلِ حقیرم را با یادت بزرگ کرده­ای. آخر دلی که تو در آن باشی از جهان بزرگ­تر است. خداوندا، از اینکه همیشه با منی، سپاسگزارم خداوندا، از اینکه نمی­گذاری آینۀ دلم جز تو را نشان بدهد. سپاسگزارم. سپاس، سپاس، سپاس ای مهربان­ترینِ مهربانها. ترنم کلمات آینه­های خوبی اگر در برابر آینه، گُل بگذاریم. آینه گل را نشان می­دهد؛ و آینه، همان گل است. اگر در برابر آینه، خار بگذاریم، آینه، خار را نشان می­دهد؛ و آینه، همان خار است. ما آینه­ای در برابر جهانیم. اگر به گل فکر کنیم، گلیم؛ اگر به خار فکر کنیم، خاریم. اگر گل را از برابر آینه برداریم، آینه، دیگر گل را نشان نمی­دهد؛ آینه، حافظه ندارد. امّا ما به هر چه بیندیشیم، جزئی از ما می­شود و دیگر از آینۀ ذهن ما بیرون نمی­رود. ذهن، آینه­ای است که حافظه دارد. آنهایی که می­خواهند خوب باشند، به چیزهای خوب فکر می­کنند، تا آینه­شان سرشار از خوبها شود.

[[page 27]]

انتهای پیام /*