مقاله خانم پروانه مافی

کد : 166891 | تاریخ : 30/10/1396

 مقاله خانم پروانه مافی

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اِنّه خیرُ ناصر و معین 

اَلْحَمْدُلله الَذی جَعَلْنٰا اَحراراً ثُمٌ جَعَلْنٰا مُسلِمینْ

ما را رها کنید در این رنج بی حساب    

                                            با قلب پاره پاره و با سینه ای کباب

‏السلام علیک یا روح الله ای عبد صالح پروردگار. سلام بر تو ای احیا کنندۀ دین خدا در جاهلیت قرن بیستم، درود بر تو و نهضت تو که بعثتی بود برای کاشتن بذر ایمان و اعتقاد، آزادی و استقلال، در ذهن و دل امّت اسلام، سلام و صلوات بر کلام دلنشینت همان آیه هایی که در حرای خودسازی بر دلت تأبیده بود و پانزده خردادت جلوه ای از‏ فَاصْدَعْ بِمٰا تُؤمَرْ‏ که خشم طواغیت را برانگیخت. ‏

‏درود بر تو که با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار فرشته مرگ را ملاقات نمودی، اِماما ششمین سالگرد ارتحال ملکوتی ات را با یادمان پیروزی خون بر شمشیر در صحرای تفتیده کربلا، آن ماتم عظیم و محشر کبریٰ در شرایطی برپا داشته‏‏ ‏‏ایم که نه چندی پیش آن عزیزترین یادگار، همو که فرزند خلف و صالح تو و مروارید درخشنده بیت مکرم بود را در فضایی بهت‏‏ ‏‏آلود و باور نکردنی از دست دادیم و او چهره در نقاب خاک کشید و به عشق دیدار یار و وصل معشوق چه خوش آرمید امّا ‏
‎[[page 218]]‎‏آنچه که امت تو را در این ماتم های جانگداز توان ماندن و استقامت می بخشد موهبت استمرار ولایت فقیه و تداوم آن است که در چهره نورانی و مصمم حجت دیگری از افق همان خط و راه درخشیدن گرفته و هموست که هدایت امت و حفظ نظام و بار این امانت سنگین را بر دوش می کشد. بر ماست که برای تداوم و حفظ ارزشهای انقلاب و امام هرچه بیشتر در کلام نغز و اندیشه منور آن بزرگوار تتبّع نماییم و حریّت را در کلام امام عزیز در رابطه با عاشورا و انقلاب جویا شویم، ابتدا می پردازیم به مختصر تعریفی درباره معنای این کلمه. ‏

‏کلمه حریت و آزادی بیشتر در قرون اخیر بر سر زبانها افتاده ولی مطلب آزادیخواهی انسان مطلب تازه ای نیست که در این قرون به وجود آمده باشد و همیشه مدّنظر او بوده و در اعماق فکر او جای داشته و جزء آرزوهای دیرینه وی محسوب شده است. علاقه انسان به حریت مانند سایر علاقه های او ریشه تکوینی دارد و منشأ آن وجود اراده در اوست. انسان می خواهد ارباب خود باشد. هیچ مستبدی برای او حد و بندی نگذارد میل دارد آزاد باشد و به آنچه مورد علاقه و نظر اوست عمل کند و چون اراده از انسان جدا نیست لذا علاقه به حریّت و آزادی نیز همواره با او هست. ‏

‏در تمدن جدید چون پایه و اساس کار بر حداکثر تمتّع و بهره‏‏ ‏‏برداری از مادیات و لذایذ مادی قرار دارد لذا کلیه افراد از قید معارف و عقاید دینی و حتی اصول اخلاقی آزادند و هر عملی که میل داشته باشند مجازند بجا آورند. اینگونه حریت روح انسانیت و ملکات فاضله را در انسان می کشد و او را تا سر حد حیوانیت تنزل می دهد و از تکاملی که ناموس خلقت برای آن در نظر گرفته است باز می دارد ولی اسلام چون در مرحله اول اساس تعلیمات خود را بر توحید و در مرحله دوم بر اخلاق و ملکات فاضله قرار داده است و برای عمومِ کارهای فردی و اجتماعی دستوراتی داده و حدودی قایل شده است. لذا حریت به آن معنی که در تمدن جدید دیده می شود در آن وجود ندارد بلکه حدود دیگری برای آن در نظر گرفته است و آن «آزادی از قید بندگی غیر خداست» این آزادی شاید در یک جمله خلاصه شود ولی پس از دقّت و بررسی مشاهده می گردد ‏
‎[[page 219]]‎‏که این جمله معنی وسیعی دارد که بسیاری از قید و بندهایی را که در جهان متمدن کنونی وجود دارد را از پای بشر باز می کند؛ یعنی هر ملتی را از قید هر نوع استعمار و استعباد و سیادت سایر ملل آزاد ساخته و هر طبقه ای از طبقات اجتماع را از بند رقیّت و بندگی سایر طبقات رها می کند و از این رو افراد و جامعه های قوی و ضعیف و نژادهای گوناگون را علی السّویه از آزادی بهره‏‏ ‏‏مند ساخته و این بزرگترین آزادی است که اسلام به بشر اعطا کرده است. ‏

قُلْ یٰا اَهْلَ الکِتٰاب تَعٰالَوا اِلیٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنٰا وَ بَیْنَکُم اَلاّ نَعْبُدْ اِلاّ الله وَ لٰا نُشْرِِکَ بِهِ شیئاً وَ لٰا یَتَّخِذَ بَعْضُنٰا بَعْضاً اَربٰاباً مِنْ دُونِ اللهِ. 

(آل عمران 65)

‏ای اهل کتاب بیایید به سوی مطلبی که همه در آن اتفاق داریم جز خدا را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او قرار ندهیم و جمعی جمع دیگر را ارباب خود قرار ندهیم. ‏

‏اعطای آزادی به این ترتیب به ملتهای مسلمان از طرف دین مبین اسلام سبب ایجاد و تقویت روحیه عدالتخواهی و آزادی‏‏ ‏‏طلبی می گردد و مسلمانان در سایه این تعلیمات انسانهایی احرار، رافع ظلم و تثبیت کننده عدالت تربیت می شوند زیرا که در تعلیمات اسلامی همواره ترس و زبونی، ذلت و گردن کجی ظلم‏‏ ‏‏پذیری و ظالم‏‏ ‏‏پروری نکوهیده و محکوم گشته اند و تکامل روحی و معنوی آدمیان تنها از راه آزادی و اختیار تحقق می یابد و تصور تحقق حرکت استکمالی انسانها بر اساس زور و اجبار تصویری واهی خواهد بود. ‏

‏شیعه نماینده طبقه ستمدیده و عدالتخواه در نظام خلافت می شود و حسین(ع) شاهد همه شهیدان ظلم در تاریخ و وارث همه پیشوایان حریّت و برابری و حق‏‏ ‏‏طلبی از آدم تا خودش و تا همیشه رسول شهادت و مظهر خونِ انقلاب می گردد و شیعه را در طول تاریخ راهبری می نماید. این است که شیعه بیش از همه مسلمانان در برابر اختناق، نظام استضعاف، بهره‏‏ ‏‏کشی و تخدیر فکری، بنیاد طبقاتی مصلحت‏‏ ‏‏پرستی و محافظه کاری، سازش با زشتی و خیانت، تجاوز و زور و ظلم، ستم‏‏ ‏‏پذیری و ‏
‎[[page 220]]‎‏ستم‏‏ ‏‏پروری، سازش‏‏ ‏‏ناپذیری و مبارز مانده است و از این برتر نقش مجتهد و مرجع تقلید شیعه و هدایت فکری و عملی او در جامعه، در طول زمان و در حین تحول آن و تغییر ارزشها و نیازها به سنگینی و صراحت مطرح می گردد. ‏

‏امام خمینی(ره) همچون جدّ بزرگوارش سیدالشهدا ملتی را که می رفت با کجرویهای تفاله جاهلیت و برنامه های حسابشده احیای ملی‏‏ ‏‏گرایی محو و نابود شود و اسلام و وحی در میان آنان به انزوا کشیده شود را زنده و احیا کرد و به آنها درس حریت و آزادگی آموخت، به آنها فهمانید که سلطنت و ولایتعهدی همان حکومت شوم و باطلی است که حضرت سیدالشّهدا برای جلوگیری از برقراری آن قیام فرمود و شهید شد برای اینکه زیر بار ولایتعهدی یزید نرفت و سلطنت او را به رسمیت نشناخت، قیام فرمود و همه مسلمانان را نیز به قیام دعوت کرد. امام خمینی(ره) به عنوان پرچمدار نهضت حریت پس از ائمه اطهار در مقابل ظلم و زورمداری چنین می فرمایند:‏

‏«تکلیف ما در آستانه شهر محرم‏‏ ‏‏الحرام چیست؟ تکلیف علمای اعلام و خطبای عظام در این شهر چیست؟ در این شهر محرم تکلیف سایر قشرهای ملت چیست؟ سیدالشهدا و اصحاب او و اهل بیت او آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. حضرت زینب(س) در مقابل یزید ایستاد و آن را همچو تحقیر می کرد که بنی امیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا معلوم کرده است. از قلّت عدد نترسید، از شهادت نترسید، اگر قیام حضرت سیدالشهدا(س) نبود امروز ما هم نمی توانستیم پیروز شویم». ‏

‏آن بزرگوار ماه محرم را ماه حماسه و شجاعت و ماهی که به نسلها در طول تاریخ راه پیروزی بر سر نیزه را آموخته است و ماهی که امام مسلمین راه مبارزه با ستمکاران را به ما آموخت و ماهی که باید مشت گره کرده آزادیخواهان و احرار جهان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند و پیروزی در متن فداکاری و خون به دست آید و کلمه حق، باطل را محو نماید معرفی می نمایند. ‏


‎[[page 221]]‎‏امام خمینی(ره) به عنوان عالم زمان خود نیک می دانست که سازش با زد و بندهای بین‏‏ ‏‏المللی که مراد از آن درمان بیماریهای وخیم بشریت با نوشیدن جرعه های فزاینده ای از جامعه لیبرالیسم غربی است به از دست رفتن حریّت و هویت ملتها منجر خواهد شد در آن صورت تسخیر دژی که از درون پوسیده است بسهولت ممکن خواهد شد. از این روست که در بیانات خود در جمع گویندگان مذهبی و روحانیون در تاریخ 25 / 7 / 61 می فرمایند:‏

‏«این کشور ما که قیام کرد از اول هم که قیام کرد جمهوری اسلامی و استقلال کامل و نه شرقی و نه غربی را به دنیا اعلام کرد و از اول اعلام کرد به دنیا که ما نه تحت حمایت آمریکا و نه تحت حمایت شوروی و نه تحت حمایت- هیچ قدرتی نیستیم ماییم و تحت عنایات خدای تبارک و تعالیٰ و پرچم توحید که همان پرچم امام حسین(ع) است وقتی این اعلام را شما به دنیا کردید معلوم است پشت سر این اعلام دنیا بر ضد شما خواهند قیام کرد. از اول باید توجه به این معنا بکنید که ما هم همانطوری که سیدالشهدا در مقابل آن همه جمعیت و آن همه اسلحه ای که داشتند قیام کرد تا شهید شد ما هم همینطور ما هم برای شهادت حاضریم». ‏

‏با دقت در کلام ایشان در می یابیم که حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) حریّت و آزادگی مسلمانان را در مقابل ظلم و ستم قدرتها هر قدر که قوی پنجه و مسلح باشند به عنوان یک استراتژی بنیادین مطرح نموده و برای رسیدن به این هدف تا مرز شهادت با تأسی به سیدالشهدا(ع) آمادگی خود و پیروانش را اعلام می دارند. از دیدگاه امام(رض) تحول فکری و روحی مقدم بر همه تحول هاست و استقلال فکری زیربنای تحولات دیگر خواهد شد. همچنین ایشان عقیده دارند اسلام مکتب تحرک و فعالیت است و مسلمین باید با فعالیت و تلاش به استقلال فکری دست یابند و با سرمشق قرار دادن امام حسین(ع) و یاران باوفایش به فلاح و رستگاری برسند. به همین دلیل در بیانات خویش در جمع وعاظ و روحانیون تهران در تاریخ 17 / 4 / 58 می فرمایند:‏

‏«اگر سیدالشهدا نبود این رژیم طاغوتی را اینها تقویت می کردند و به جاهلیت ‏
‎[[page 222]]‎‏برمی‏‏ ‏‏گرداندند. اگر حالا من و تو هم مسلم بودیم مسلم طاغوتی بودیم نه مسلم امام حسینی، امام حسین نجات داد اسلام را. ‏

‏این خون سیدالشهدا است که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش می آورد این رمز بقای مذهب و بقای ممالک شیعی است. قضیه سیدالشهدا بالاترین رمز است باید این رمز را حفظ کنیم». ‏

‏«اگر بخواهیم مملکتمان یک مملکت مستقلی باشد یک مملکت آزادی باشد باید این رمز را حفظ بکنیم». ‏

(29 / 8 / 58)

‏با دقت در سخنان امام خمینی(ره) در می یابیم که برای بقای یک مملکت شیعه مهمترین اصل پیروی از روح آزاده سیدالشهدا و مقاومت و ایستادگی در برابر حکومتهای جائر و تبیین فرهنگی است که پیروزی خون بر شمشیر را عَلَم کرد و راه معنویت و عرفان را فرا روی انسانهای آزاده گشود و آنها را از غلتیدن در منجلاب رذالت و پستی و سقوط از پرتگاه دنیاپرستی نجات بخشید. آنچه که از حادثه کربلا به عنوان درس عبرتی برای عصرها و نسلها به جای مانده است شگرد اساسی کفر و شرک و نفاق، برای استمرار حاکمیت و حیات پست دنیایی خود و منزوی نمودن چهره اصیل و روشن حق به وسیله ترفندهای مختلف است. کربلا رویارویی جبهه حق و باطل، اسلام و کفر، لشکریان حسین بن علی(ع) و یزید‏‏ ‏‏بن معاویه را در روز عاشورا به تصویر کشیده است. برای جبهه باطل همه کار مجاز و مباح بود ولی جبهه حق در عین صلابت به خود اجازه نمی داد که از چارچوب اسلام و دستورات انسانی و اخلاقی خارج شود و این نمود بزرگترین تجلی روحیه حریّت در لشکر حسین بن علی(ع) می باشد. ‏

‏در فرازی دیگر امام خمینی اساس «تفکر ارزشی» و «عمل انقلابی» را در پرتو رهنمودهای حسین بن علی(ع) و در جریان نهضت عاشورا ارزیابی می فرمایند: «محرم ماه نهضت بزرگ سیدالشهدا و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل ‏
‎[[page 223]]‎‏طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ما تا آخر وهله». ‏

(2 / 11 / 56)

‏امام خمینی به عنوان یک پرچمدار پیشرو و یک مبارز آزادیخواه حرکتی نوین را در سراسر جهان آغاز کرد حرکتی خروشان که حتی با رحلت او نه تنها از جوش و خروشش کاسته نشد بلکه گسترش هم یافت فعالیت گسترده گروههای اسلامی در دیگر کشورها دلیل بر این مدّعاست. هم اکنون گروه گروه از مردم اروپا اسلام آورده و به مسلمانان می پیوندند. این پدیده بی گمان یکی از مهمترین بازتابهای نقش امام در دهه گذشته است. ‏

‏پس از انقلاب اسلامی همه و همه چه مسلمان و چه غیر مسلمان با چنین حکومتی آشنا شدند. فهمیدند که اسلام علاوه بر دین یک مکتب کاملاً سیاسی است و احرار جهان را در دامان خود می پرورد. مکتبی است که زوال در آن یافت نمی شود و به آن راهی ندارد. علاوه بر اینها متفکرین اسلامی در دیگر نقاط جهان نیز از این انقلاب و حکومت درس بزرگی آموختند آنها آموختند که برای داشتن جامعه ای سالم چگونه باید مبارزه کنند تا به پیروزی برسند. آنها آموختند که تنها سپر مدافع و سلاح برنده در دست ملتها بازگشت به هویت دینی و ملی و تقویت روحیۀ آزادگی است. حریت و هویت انسانی می تواند در برابر فرهنگ و رفتار غیر انسانی قدرتها بایستد، می تواند اندیشه نظامهای حاکم را ارزیابی نماید و هیچگونه تحمیل عقیده نادرست را نپذیرد و در برابر فرهنگ تحمیلی قد علم نماید. ‏

‏اینجاست که اهمیت راه امام و تأکیدهای مکرر آن رهبر فقید بر حفظ و گسترش ارزشهای پربار دینی به عنوان حربه ای کارساز و ایمن‏‏ ‏‏بخش متجلّی می شود. ‏

‏رهنمودهای آن رهبر فرزانه براساس مکتب رهایی بخش تشیع از چنان جامعیت و درایتی برخوردار است که می تواند قرنها سرلوحه برنامه مبارزاتی و آزادیخواهی ملتها ‏
‎[[page 224]]‎‏قرار گیرد و عزت و شرف و استقلال کامل را برای مستضعفان جهان به ارمغان آورد. ‏

‏امیدوارم که آن روح قدسی و ملکوتی از آن جهان دلهای داغدارمان را به دعای خیر خویش تسلّا بخشد آمین. ‏

اللهم اجعلنی عندک وجیهاً بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الاخرة

‏و در انتها به منظور تیّمن و تبرّک فرازی از زیارت اربعین را مرور می نماییم. ‏

‏سلام بر حسین آن مظلوم شهید. سلام بر اسیر رنجها و شهید اشکها، بارالها، گواهی می دهم که او در راه تو جان خود را فدا کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی رهایی بخشد. آنان که دنیا فریفتشان و نصیب و پاداش جهان دیگر را با کالای پست و بی قدر دنیا معامله کردند، آخرتشان را به بهای اندک فروختند ستم کردند و در هوای نفس غوطه خوردند با او به مقابله برخاستند و تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و مطیع اهل شقاوت و نفاق حاملین بار گناه و مستحقان آتش شدند، پس او در راه تو با صبر و استقامت جهاد کرد تا آنگاه که خونش در راه اطاعت تو ریخته شد و حریم حُرمتش تاراج گردید. بارالها آنان را لعنت کن لعنتی بزرگ و عذابشان نما، عذابی دردناک. ‏

‎ ‎

[[page 225]]

انتهای پیام /*