مجله کودک 136 صفحه 4

کد : 166989 | تاریخ : 30/10/1396

پنجشنبه 14 خرداد: آغاز زندگی جاودانه امام شب قبل تلویزیون اعلام کرده بود که در روند درمان امام خمینی مشکلی پیش آمده است. با شنیدن این خبر دل ملتی فرو ریخت . سکوتی مرگبار فضای خانه ها را پر کرد. مرد زن پیر و جوان خیره خیره به هم نگاه کردند. هر کس بیماری در خانه داشت غصه خودش را فراموش کرد. هر کس سوگوار عزیزی شده بود داغ غریزش را از یاد برد. حالا همه فقط به یک چیز فکر می کردند. نکند که امام ... اما نه هیچ کس جرأت نمی کرد به این احتمال فکر کند. عجیب بود امام پیر و سالخورده بود. ناراحتی قلبی داشت یک عمل جراحی سخت را هم پشت سر گذاشته بود. اما کسی باور نمی کرد امکان خطر هم وجود داشته باشد. آخر این مردم در تمام روزها و شب ها بعد از تمام نمازها و دعاها یکصدا فریاد زده بودند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار» ... آن شب هم به دعا گذشت. اما چه گذشتی! سکوت بود و اشک و دلهره شبی که تا صبح به اندازه یک عمر برای مردم گذشت. تا آن که صبح شد و اخبار ساعت 7 رادیو با این آیه آغاز شد: «انا لله و انا الیه راجعون ...» و ناگاه کمر ملت شکست. بغضی هزار ساله ترکید و ایران بزرگ ترین خیمه عزاداری جهان شد. حتی دشمنانی که سال ها منتظر چنین روزی بودند جرأت نکردند خوشحالی خود را بر زبان بیاورند. بزرگی ماتم شیطان را هم ادواردو که بود؟ «ادواردو آنیلی» فرزند یکی از ثروتمندترین خانواده های ایتالیایی بود. پدرش سناتور «جووانی آنیلی» مدیر و سهامدار اصلی کارخانجات فیات و اتومبیل فراری، سهامدار باشگاه فوتبال یوونتوس بانک ها و موسسات بیمه چند کارخانه و شرکت تولیدی تجاری و صاحب نفوذ در چندین شبکه رادیو تلویزیونی و مجلات معروف و پر تیراژ ایتالیا بود. مادر ادواردو هم یک یهودی بود.

[[page 4]]

انتهای پیام /*