مجله کودک 436 صفحه 38

کد : 167316 | تاریخ : 30/10/1396

امیرمحمد لاجورد دوستِ خدا در این که محمد دانش­آموز منضبطی است حرفی نیست، اما چه می­شود کرد که گاهی دنیا... چنان جلوه­ای از شاهکارهای خود را در جلوی چشمان­مان به نمایش می­گذارد، و ما چنان مجذوب آن می­شویم که به کل، حساب زمان را از دست می­دهیم. صبحی بود مانند هر صبح و محمد راهی مدرسه بود که... آقا: «عجب وحشتناکه!» محمد: «سلام، ترس نداره که. یه ذره ترسناکه ولی بیشتر از اون، خوشگله. خدا چه آفریده! این­ها ممکنه یه جورایی از نسل دایناسورها باشن. خیلی مفیدن. حشراتی مثل... پشه رو می­خورن. ماشاالله چه پوستی داره! اگه دم­شون بکنه یکی دیگه به جاش در میاد. پاهاشون جوریه که می­تونن از دیوار بالا برن. من چشماشونو با میکروسکوپ دیدم، با چشمای ما فرق داره، مردمک­شون مثل مردمک چشم گربه از این طرفیه، ولی فرقش اینه که لبه­هاش به جای اینکه صاف باشه، کنگره کنگره داره...» آقا: «پیداست اطلاعات کاملی درباره این دسته از جانورها داری، اما فکر نکنم وقت مناسبی برای سخنرانی علمی باشه. مگه درس نداری؟» نام موتور: تاندربرد Õ تعداد سیلندر: 2 Õ ظرفیت بنزین: 15 لیتر

[[page 38]]

انتهای پیام /*