مجله کودک 444 صفحه 32

کد : 167618 | تاریخ : 29/10/1396

بیبیخانم کنار باغچه بود و با آب پاش گلها را آب می داد. از همانجا پرسید: «ننه جان، وسایل روی سفره را جمع و جور کردی؟» آقامهدی همان طور که از لب و لوچه اش آب سرازیر بود، با دهان پر گفت: «الان جمع میکنم بیبی.» و بعد شروع کرد اول گلدانِ شمعدانی را برد گذاشت توی ایوان. بعد گلابپاش نقره ای را گذاشت روی صندوقچه ی بیبیخانم. آقامهدی می دانست که سال بعد تعداد مهمانهایش بیشتر خواهد بود. چون دوستان جدید همکلاسی هم به بچه های محله شان اضافه می شوند. «این چراغها را کجا بگذارم بیبی؟» بیبیخانم آبپاش را زمین گذاشت. با سر انگشتانش موهای سفیدش را از دو طرف صورت فرو کرد زیر چارقدش و آمد تهیه و پخش تصویر و صدا در تلویزیون، احتیاج به کار گروهی زیادی دارد.

[[page 32]]

انتهای پیام /*