
آقا: «سلام، یه کیک، با یه نوشابه میخواستم.»
سبحان: «نداریم آقا، یعنی داریم ولی نمیتونیم
بفروشیم. اجازهشو نداریم، برید بعدا بیاین.»
آقا: «خود صاحب مغازه نیستند؟ خب اشکالی نداره،
من چیز زیادی نمیخوام. شما فقط یه نوشابه...»
سبحان: «اجازه ندارم، تازه قیمتهاشو هم...»
آقا: «من خودم قیمتهاشو میدونم، لطفا تا من
یه کیک برمیدارم شما هم یه نوشابه خنک بدید.»
سبحان: «چقدر شما چونه
میزنین، گفتم که اجازه ندارم
بفروشم، بفرمایین، بفرمایین
بعدا تشریف بیارین.»
آقا: «باشه، پس فقط یه دونه
از این کیکها انتخاب میکنم
و برمیدارم. اینا که دیگه
قیمتشون معلومه.»
سبحان: «چرا گوش
نمیدید که من چی
میگم؟ گفتم که... اون
چی بود؟ اون چی بود؟»
سبحان: «اون که الان
گذاشتی تو جیبت.»
آقا: «خب معلومه
دیگه، دستم بود.»
سبحان: «اِهِکی، از این
فیلمها برای من بازی
نکن، فکر کردی با بچه
طرفی؟ زود دست تو
بگیر بالا ای دزد نامرد،
خودم دیدم که یه چیزی
گذاشتی تو جیبت...
ای دزد پست فطرت، فکر کردی میتونی بیای اینجا و چیزی
بلند کنی؟ فکر کردی من اینجا الکیام؟ از همون اول که وارد
شدی هی به خودم میگفتم که قیافت مثل یه کسایی میمونه،
حالا فهمیدم. درست شکل دزدایی. وقتی به پلیس تحویلت
دادم میفهمی، خوب گیرت انداختم، حالا میبرنت اداره پلیس
و ادبت میکنن. اول یه عکس از روبهرو ازت میگیرن، بعدشم
میگن بچرخ و یه عکس نیمرخ ازت میگیرن تا برات پرونده
درست کنن و کارهای سیاهت رو توش بنویسن...
دوج
ابتدا این خودروی انگلیسی در یک نمایشگاه معرفی خودروها به سال 1965 به علاقمندان معرفی شد. پس از آن در دهه 70 میلادی نیز ساخت دوج ادامه پیدا کرد. دوج 8 سیلندر دارد و با حداکثر سرعت 266 کیلومتر در ساعت حرکت میکند.
[[page 39]]
انتهای پیام /*