شما درست بوده است. این بار همه میگوییم حرف شما درست نیست!» امام خندیدند و گفتند: این بار هم حرف من درست است، ولی اشکال ندارد، این بار به حرف شما عمل میکنم. ولی خواهید فهمید که حرف من درست است.
من گفتم: «خوب، اجازه فرمودند که فلانی فعلاً سرکار بماند.» یک ماه نگذشته بود که دیدیم آن مسئول، خیلی بد عمل کرد و نهایتاً مجبور به برکنار کردن وی شدیم. در این هنگام خدمت امام رسیدیم. من به دوستان گفتم: «من اول صحبت میکنم.» بعد از سلام، عرض کردم: «باید مطلبی را خدمتتان عرض کنیم، ولی اول باید مژدگانی بدهید و ما میگیریم.»
فرمودند: «خوب، بگویید.»
گفتم: «اول قول بدهید که مژدگانی می دهید.» امام بالاخره با تبسم فرمودند: «خیلی خوب، مژدگانی می دهم. مطلب را بگو.»
عرض کردم: «این بار هم حرف شما درست درآمد و فلانی باید برکنار می شد، که او را تعویض کردیم.»
بهار و زنجان
[[page 5]]
انتهای پیام /*