مجله کودک 458 صفحه 16

کد : 168182 | تاریخ : 29/10/1396

تورج گفت: خوب اینجا خانه هست دیگر مامان. اینجا خیلی برای پنبه بس هست. خوب هست. مامان گفت: خوب هست؟ چی خوب هست؟ حیاط و آشپزخانه درب و داغون هست! بابا کلی خندید. من رفتم یک کتاب آوردم که عکس خرگوش و موش صحرایی داشت و به تورج گفتم: نگاه کن اینها توی کتاب هم لانه دارند. تورج نگاه کرد و گفت: وای نکند دندانهایشان بزرگ بشود هان؟ وای همه جا هستند. با هم چند تا نقاشی کشیدیم که تویش کلی خرگوش و موش بود. تمام خرگوشها مثل پنبه سفید بودند. مثل شیر. مامان گفت: الان پنبه دلش برای کتابها و جنگل حسابی تنگ شده است. گفتم: مثل بابا بزرگ که دلش برای شهرشان تنگ شده. پنبه مجید شفیعی قسمت سوم نام کشتی: اسلو Õ کشور سازنده: نروژ Õ نوع: ناو محافظ Õ تعداد خدمه: 150 نفر Õ طول و عرض: 96 در 11 متر Õ سلاح اصلی: دو توپ 76 میلیمتری- دو اژدرافکن 324 میلیمتری- موشکهای اسپارو- راکتهای ASW

[[page 16]]

انتهای پیام /*