انقلاب اسلامی به روایت ساواک

شهادت حاج آقا مصطفی

بلافاصله پس از اطلاع از این حادثه اسفناک دروس حوزه و بازار شهر قم تعطیل شد. روحانیون ایران از شهرهای مختلف با ارسال تلگرافهای تسلیت به امام خمینی با اظهار تأثر و تألم از شهادت حاج آقا مصطفی، طول عمر و مراجعت ایشان به ایران را از خداوند مسألت کردند.

کد : 168561 | تاریخ : 11/11/1396

انا للّه‏ و انا الیه راجعون

«شهادت در تبعید»

در نخستین ساعات روز یکشنبه نهم ذیقعده 1397 قمری مطابق یکم آبانماه 1356 شمسی مقام مرجعیت آگاه و انقلابی اسلام یکی از بزرگ‏ترین یاوران و دست‏ پروردگان خود را از دست داد و در فقدان اندوهبار وی در غم و مصیبتی جانگداز فرو رفت. حضرت آیت‏ الله‏ حاج سید مصطفی خمینی رحمت‏اللّه‏ علیه از نزدیک‏ترین و صدیق‏ ترین یاران و خدمتگزاران مقام عالی زعامت اسلامی بود. چنان که در حساس‏ترین لحظات با اندیشه‏ای عمیق و شهامتی عظیم با توان فکری منظم در نقش برآب کردن توطئه‏ های خائنانه دشمنان ملت ایران و امت اسلام که قصد فرسایش و به زانو درآوردن امید ملت ما خمینی بت ‏شکن را داشتند سهم به ‏سزایی داشت. بازویی نیرومند در کنار [پدر] ستبر و با استقامت پرچمدار اسلام بود، استعداد سرشار و نبوغ فکری این شخصیت لایق و وارسته که توفیق و به ره‏گیری مستمر و مداوم از محضر پرفیض پدر ارجمندش را در شرایط مختلف و در سال‏های متمادی داشت، تحت تربیت اخلاقی و علمی اسلامی آن چنان رشد یافت که یکی‏ از امیدهای ارزشمند جهان اسلام بدون هرگونه گزافه ‏گویی و اغراق گردیده بود. فقدان آن مرحوم ضایعه بزرگی برای امت اسلامی و بالاخص جامعه ماست که کمتر امکان رشد چنین استعدادهایی را به خود دیده است.

در پانزدهم خرداد 1342 که رژیم شاه مزدور با بازداشت قائد بزرگ اسلام امام خمینی و فرزندش تصور می‏ کرد هسته مرکزی مبارزات روحانیت را در هم شکسته و نه اسم قائد بلکه مشی هدایت انقلابی امت اسلامی او را می‏ خواهد لکه ‏دار کند، تاکتیک به اصطلاح آزاد کردن این فرزند برومند از طرف حکومت و موضع صحیح وی توطئه شاه را نقش برآب کرد. به دنبال سازماندهی و رهبری نیروهای روحانیت و مردم مسلمان با اتکاء به اصل تبلیغ علیه رژیم مزدور شاه در تکایا و مساجد بر سر منابر و القای خطابه ‏های آتشین علیه دستگاه ظلم و ستم، آیت ‏الله‏ خمینی آزاد گردید و نام خمینی همچنان با عظمت ماند، بعد از معامله شاه با آمریکا مبنی بر فروش ایران تحت قانون کاپیتولاسیون و موضع‏گیری قاطع امام خمینی، شاه خائن امام و قائد بزرگ را ربود و به خارج تبعید کرد و فرزند برومندش را در قزل قلعه زندانی ساخت. هوشیاری و فداکاری و شهامت این فرزند برومند پس از چند ماه زندان، [ناخوانا ]دامن ارتجاع و چنگال گرگان جیره‏ خوار مرتبط با خود گرفتار کند و در هم بشکند ایشان سپری پولادین و یاوری آگاه [ناخوانا].

آری او بهترین حامی و یاور و مدافع پدرش بود و از هستی و موهبت خود در حساس‏ترین لحظات بحرانی مبارزات روحانیت گذشت تا چراغ راه مردمهمچنان فروزان بماند. آن قدر بی‏ تابانه و خستگی‏ ناپذیر در کنار این مشعل و در تابش هرچه فروزان‏تر آن کوشید و جوشید و خروشید و از توطئه و دسیسه دشمن نهراسید تا سرانجام عاشقانه و بی ‏باک کنار او پروانه ‏وار بسوخت و به خیل قربانیان و شهدای پرافتخار و فداکار جهان اسلام و دانش درآمد و بدین‏ ترتیب مقام زعامت، فداکار[ی] اسلامی، بازویی توانا و سپری پولادین را از کف داد و در مصیبت و اندوهی بزرگ گرفت.

«شمه‏ ای از زندگی و آثار علمی این افتخار از دست رفته»:

حضرت آیت ‏الله‏ آقای حاج آقا مصطفی خمینی رحمت ‏الله علیه، فرزند اکبر امام خمینی در دوازدهم ماه رجب سال 1349 در شهرستان مقدس قم دیده به جهان گشود. پس از اتمام دروس ابتدایی در حوزه علمیه نزد استادانی چون آیت ‏الله‏ حائری، آیت ‏الله صدوقی، آیت ‏الله‏ سلطانی و آیت‏ الله‏ شیخ محمد جواد اصفهانی به فراگرفتن علوم دینی مشغول شد. در سن 22 سالگی از حوزه درس خارج فقه نزد مرجع بزرگ همان‏وقت مرحوم آیت الله بروجردی استفاده نمود و خارج اصول را نزد پدر ارجمندش امام خمینی شروع کرد و در
درس مرحوم علامه داماد شرکت نمود. پس از فوت آیت‏ الله‏ بروجردی در حوزه فقه و اصول پدرش شرکت جست و از چهره‏ های برجسته و ستارگان به نام حوزه گردید و تا پایان عمر در حوزه فقه پدر ارجمندش حضور یافت و هم زمان خود به تدریس خارج اصول [در] حوزه علمیه نجف پرداخته و قریب به 10 سال شیفتگان مکتب علمی این خانه را که امکان بهره‏ گیری از اصول پدر ارجمندش را نداشتند به فیض رساند. علاوه بر مقام اجتهاد در فقه و اصول در معقول نیز ید طولایی داشت و منظومۀ حکمت را از آیت ‏الله‏ سید محمدرضای صدر آموخته بود به طوری که هنوز منظومه را به اتمام نرسانده، خود مدرس گردید و از استاد در این فن پیشی گرفت. اسفار را نزد استاد بزرگ سید محمد حسین طباطبایی و مرحوم حاج سید ابوالحسن رفیعی به اتمام رساند و به سن 30 سالگی نرسیده بود که جامع معقول و منقول گردید. آثاری در فقه مرکب از ده جلد، مباحثی در اصول و مجلداتی در تفسیر از وی به جای مانده است.

از دیدگاه مبارزه:

در مبارزات خود از سال 1341 یکی از افراد فعال و پرکار و متحرک روحانیون بود و برای به حرکت درآوردن نیروهای اصیل فعالیت طاقت ‏فرسایی داشت. در سال 42 بعد از دستگیری پدرش یکی از فرزندانش را از دست داد و نیز در حمله پلیس در سیزده آبان ماه 1343 فرزند خردسال دیگرش از کف رفت.

در هجرت علمای طراز اول به تهران که به منظور اعتراض علیه دستگیری حضرت آیت الله‏ خمینی در سال 42 انجام گرفت نقش اساسی داشت. مدتی که امام در بازداشت بودند نقطه اتکایی برای مبارزات روحانیون بود. در 13 آبان ماه 1343 که امام خمینی توسط رژیم مزدور ربوده و به ترکیه تبعید گردید ایشان نیز بازداشت و در زندان قزل قلعه زندانی گردید. بعد از دو ماه و چند روز بر اثر فشار افکار عمومی آزاد و به دنبال آن تظاهرات وسیعی در قم و سایر شهرستان‏ها انجام گرفت. این تظاهرات هم [منجر] به بازداشت مجدد ایشان و تبعید به ترکیه گردید. به دنبال فشار افکار عمومی و حمایت بی‏ دریغ مردم از حضرت آیت‏ الله خمینی، شاه ناچاراً امام را به عراق تبعید کرد؛ و در همین تبعیدگاه بود که فرزندش شربت شهادت نوشید. او بارها فرموده بود که در راه آزادی بسیار کشته ‏ها خواهیم داد و بالاخره پیروزی ثمره پایداری ماست.

از آیت ‏الله‏ حاج سید مصطفی خمینی دو فرزند به جای ماند، یکی پسر و دیگری دختر، حسین ‏اش [از] دانشجویان حوزه علمیه نجف می ‏باشد. پدر بزرگ نامبرده که روحانی جلیل‏ القدری بود از مجاهدانی [بود] که در انقلاب مشروطه شربت شهادت نوشید.

قبر ایشان در کنار مرقد مطهر علی ‏ابن ابی طالب امام متقین و در جوار شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی از فیلسوفان متأخر و نزدیک به قبر حجت‏ الاسلام بنی صدر می‏ باشد، روانش شاد. افتخار وجودی او را در سایه تربیت و تعلیم پدر بزرگوارش می‏ دانیم که شخصیتی آبدیده و مقاوم است وی دو ساعت بعد از فوت فرزندش مطلع می‏ گردد ولی برنامه‏ های روزانه خود را تغییر نمی‏ دهد. در همان روز که جسد فرزندش را به کربلای حسین بردند به طور عادی برنامه روزانه خود را انجام دادند. نمازهای جماعت روز و شب را به جای آوردند. در تحمل درد مرگ فرزند صبری بی‏ نظیر از خود ظاهر ساختند. در غم فرزند نگریستند و صلابتی و شخصیتی چنان از خود بروز دادند که برای همه مجاهدان راه حق و کسان آنها درس بزرگ است. می ‏آموزد که چگونه باید بار امانت را به دوش کشید. وقتی برای اولین بار به مزار فرزندش می‏ رود گروه کثیری از مردم او را احاطه می کنند، چه خواهد شد؟ قائدی پدر و پدری قائد بر مزار فرزندی مجاهد رفت و همه نظاره می ‏کنند که چه خواهد کرد؟ معظم له با سادگی به زمین نشست، فاتحه خواند، به حاضران فرمود برای آقای کمپانی طلب مغفرت و فاتحه بخوانند. آن‏گاه طلب مغفرت برای آقای بنی ‏صدر نمود، سپس فرمودند که برای فرزند من طلب مغفرت کنید. اطرافیان شهادت دادند که آن مرحوم آمرزیده است. از مزار برخاستند همه در غم مصطفی می ‏گریستند و معظم له آرام و استوار بودند. برنامه روزانه شان همچنان ادامه دارد. ما چنین صلابت‏هایی را در زعمای شیعه فراوان سراغ داریم، مثلاً فرزند برومند آیت ‏الله‏ سید ابوالحسن اصفهانی در بین نماز مغرب و عشاء به دست عمال بیگانه در نجف اشرف شربت شهادت نوشید، ولی آن مرحوم با آرامش تمام نماز عشاء را خواند و چون از توطئه آگاه بود (دعواهای ساختگی شیعه و سنی) حتی ضارب را عفو نمود تا عمال رسوای بیگانه ‏پرست نتوانند بین مسلمانان اختلافات ساختگی اندازند و نیروهای مردمی را به هدر دهند. از خداوند بزرگ خواستاریم جامعه ما را به وجود علماء و مراجع عالیقدر و مجاهد یاری رساند. ما این ضایعه بزرگ را به پیشگاه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله‏ العظمی خمینی تسلیت عرض می‏ کنیم و به خاطر عموم مردم محروم، سلامت و پیروزی معظم له را مسئلت می ‏کنیم.

یقین حاصل است که وراث سنت شهادت، بی ‏تزلزل راه نهضت عظیم اسلامی دوران معاصر را ادامه خواهند داد.

سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقب‏ الدار

روحانیون مبارز ایران

سوم آبان ماه 1356 شمسی

تکثیر مجدد از: کمیته اسلامی بزرگداشت شهدا و دفاع از زندانیان سیاسی، آبان 1356

(سند شماره 1)

منتخبی از اسناد مبارزاتی امام خمینی به روایت ساواک، دفتر ششم ، صفحه 4-14

انتهای پیام /*