پیرو
دکتر فاطمه راکعی
من با تو هستم، با تو هستم، تا که هستم
با یادِ رویت زنده هستم، تا که هستم
جز در «رهِ عشق» تو گامی برندارم
از «بادۀ عشقِ» تو مستم، تا که هستم
دوری ز چشمانم، ولی با چشمهایت
من بر همان عهدم که بستم، تا که هستم
از مصلحت با من چه می گویید یاران؟!
تا من همان دیوان هستم تا که هستم
ای خطِّ ابرویِ تو خطِّ سرنوشتم
من پیروِ خطِّ تو هستم تا که هستم
[[page 141]]