
بعد هردو ساکت شدند.
اما چیزی نگفت.
به گفت: «من پرواز میکنم و روی شاخهاش مینشینم. شاید این طوری صدای را بهتر بشنوم.»
پرید و رفت بالای .
وقتی روی شاخه نشست، با خوشحالی فریاد زد: « عزیز! گفت که آن مال تو است. چون این جا یک هم برای من گذاشته!»
یک دیگرپیدا کرده بود.
این طوری شد که هم و هم ، خوردند.
[[page 19]]
انتهای پیام /*