حجت الاسلام و المسلمین علی دوانی

من باید آتش را خاموش کنم

شعله آتشی روشن شده و همهۀ کشور را فرا می‏ گیرد، و تنها من هستم که باید این آتش را خاموش کنم.

کد : 42037 | تاریخ : 03/10/1391

در قم جلسه‏ ای به نام هیأت مدرسین تشکیل شده بود که در آن بزرگان و علما و فضلا گرد می‏ آمدند و دربارۀ صدور اعلامیۀ آقایان و چاپ و انتشار آنها در سراسر کشور گفتگو می‏ کردند و تصمیم می‏ گرفتند. بعضی از حاضران این جلسه عقیده داشتند امام خیلی تند و داغ عمل می ‏کند و از آن بیم داشتند که دیگر مراجع نتوانند با ایشان کنار بیایند، این را بعضی از خود آنها هم گفته بودند. از این رو بعضی گفتند: خوب است یکی از ما این مطلب را به آقای خمینی بگوید و پاسخ بیاورد. شهید سید محمدرضا سعیدی گفت من رفتم و همین را به آقای خمینی گفتم، ایشان به من فرمودند: «من خوابی دیده ‏ام که آتشی روشن شده و انگار تمام ایران را که به صورت نقشۀ جغرافیا می‏ دیدم در برگرفته است. هر چه فریاد کشیدم بیایید کمک کنید آتش را خاموش کنیم. کسی نیامد، خودم عبایم را درآوردم و بقدری به آتش زدم، و آب به روی آن ریختم که با زحمت توانستم آن را خاموش کنم. شهید سعیدی گفت: حاج آقا افزودند: من این خواب را این طور تعبیر می‏ کنم که این بلوا ادامه دارد و به آسانی پایان نمی‏ یابد. شعله آتشی روشن شده و همهۀ کشور را فرا می‏ گیرد، و تنها من هستم که باید این آتش را خاموش کنم. حال هر کدام از آقایان که می‏ خواهند با من باشند و هر کس نخواست نباشد.

منبع: امام خمینی در آئینۀ خاطره‏ ها -  ص 135.

انتهای پیام /*