امام و نهادهای انقلاب

کد : 169261 | تاریخ : 30/11/1396

امام و نهادهای انقلاب

سخنرانی حجت الاسلام رحمانی

‏بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیْم‏

‏الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سیدنا محمّد صلی الله علیه و آله الطاهرین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین ‏

‏در محضر خواهران و برادران گرامی هستم در نهمین سال  غروب آفتاب هدایت و زعامت و فقدان رهبر کبیر انقلاب اسلامیمان قرار گرفته ایم و این مصیبت را اوّلاً به پیشگاه بقیة الله الاعظم امام زمان ارواحنا فداء و همچنین بر بیت معظم و مکرم امام عظیم الشأنمان و به رهبر معظم انقلاب اسلامی و به همه مسلمانان و مستضعفان جهان مخصوصاً عاشقان امام امت، ملّت شهید پرور ایران تسلیت عرض می کنم. تشکر می کنم از همۀ شما عزیزان، نمایندۀ محترم ولی فقیه و امام جمعۀ کرمانشاه حضرت آیت الله زرندی، استاندار محترم و همکاران ایشان و بالاخص از جمعیّت زنان جمهوری اسلامی ایران و همۀ دست اندرکاران برگزار کنندۀ سمینار بررسی سیرۀ عملی و نظری حضرت امام خمینی(ره) و مخصوصاً از فرصتی که به اینجانب داده شد تا مختصر زمانی در محضر شما عزیزان باشم. مطلبی را که انتخاب کرده بودم که در این جمع و امروز مطرح کنم و در پیشنهادات برگزار کنندگان محترم این کنگره بود، موضوع حضرت امام و تأسیس نهادهایی که با ‏


‎[[page 244]]‎‏هدایت و فرمان ایشان در انقلاب اسلامی ما به وجود آمد. با توجّه به موضوعی که عنوان شد لازم می دانم قبلاً این مقدمه را خدمت همه سروران عزیزم ارائه بدهم که  انقلاب اسلامی به رهبری امام امت، یکی از مهمترین رویدادها و حوادثی بود که در این مقطع از تاریخ تحقق پیدا کرد و برای هیچ یک از علمای سلف و غیر علما، از سیاستمداران و اهل نظر چه مسلمان و چه وابسته به اندیشه های غیر دینی و مذهبی قابل تصور نبود. که چنین حادثه و رخدادی عظیم، این بازگشت به اسلام ناب و حکومت اسلامی، آن هم با تکیه بر اصل ولایت فقیه با این ابعاد گسترده در جهان اسلام رخ بدهد. با اینکه در بعد از عصر غیبت حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنا فداء علما، فقها و بزرگان مذهب در رابطه با اختیارات فقیه جامع الشرایط مباحثی را در کتب فقیه خویش عنوان کرده اند و در رابطه با اینکه آیا مناصب ثلاثه زعامت و حکومت و منصب قضا و منصب افتا از اختیارات فقها می باشد یا خیر؟ که از آنها تعبیر می شود به ولایت مطلقه فقیه و در صورت وجود این اختیارات آیا اگر فقیهی که از این اختیارات برخوردار باشد برای ایجاد سیستم و نظام اسلامی که منبعث از این اختیارات باشد باید قیام بکند یا خیر؟ و یا اگر ولایت فقیه مطلقه بود باید قیام کند ولی اگر محدود بود خیر، به هر حال متأسفانه به وضوح بحث نشده و اگر این مباحث به صورت نظری و عملی مطرح بوده است ولی در به عینیت رسیدن آن بی گمان تردید داشته اند و نکته مهم همینجاست و به عبارتی، قهرمانی امام در همین به فعلیت رساندن این نظریه است، و باید اذعان داشت که چه به صورت ویژه در باب اختیارات فقیه جامع الشرایط و یا به صورت پراکنده در ابواب مختلف فقهی در این زمینه بحث کرده اند و آن چیزی که مورد اتفاق و قبول همه علمای امت اسلامی ما می باشد این است که مناصب ثلاثۀ مذکور را جدای از مقام و منزلت معنوی و خاص که تصرف در امور تکوینیه جزئی از آن ولایت مطلقه معصوم است – برای اداره امور مردم و بشریت خاتم الآنبیاء «ص» دارا بوده که حضرت آیت الله بجنوردی در صحبتش به طور تفصیل بحث کردند و من برای اینکه در این زمینه زیاد سخن نگویم که وقت شما را بگیرم و بخشی از عرایض اینجانب در همین زمینه بود که سعی می کنم جمع کنم و فقط اشاره کنم که تمام علما و بزرگان فن در رابطه ‏


‎[[page 245]]‎‏با پیامبر عظیم الشأن اسلام و خلفای بحق آن حضرت در داشتن ولایت مطلقه و به عبارتی مناصب ثلاثه بالاتفاق قائل می باشند. یکی اینکه پیامبر زعامت و رهبری داشته که از آن تعبیر می شود به حکومت و هدایت حکومتی؛ دوم اینکه پیامبر مبیّن قوانین الهی بوده و مبلغ آن بوده و باید همه در این جهت تبعیت می کردند و نه فقط در وقت مخاصمه و نزاع، بلکه در همه شرایط که از آن تعبیر می شود به ولایت مرجعیت و ولایت در افتا و مرحله سوم هم که اشاره شد بحث فصل خصومت و ولایت قضا هست که احدی از فقها و به تبع آنها همه مسلمانها در وجود این سه ولایت نسبت به پیامبر اسلام(ص) و نسبت به جانشینان پیامبر تردیدی نداشتند؛ لکن تعدادی از فقها در غیر آن ذوات مقدّسه در مورد فقهای جامع الشرایط بدین گونه طرح کرده اند که فقهای عظام و نواب امام زمان(عج) از ولایت قضا و افتا برخوردارند که شاید دلیلش هم این بوده است که بعد از عصر غیبت هیچ زمینه ای برای ایجاد چنین حکومتی نسبت به ولایت و زعامت و رهبری وجود نداشته لذا تردید کرده اند؛ و استمرار آنچنان حکومتی که در زمان پیامبر اسلام بوده وجود نداشته و برخی از علما و زعمای شیعه به گمان عدم وجود زمینه و دستیابی به چنان حکومتی، بیشتر سخنان خود را حول و حوش ولای قضا و ولایت در افتا اختصاص داده اند و از ولایت در زعامت و رهبری فاصله گرفته و خوف این را داشته اند که اگر طرح کنند با مخالفت شدید حکام جور مواجه خواهند شد؛ ولکن عدّه ای هم از بزرگان شیعه و از جمله حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) و جمعی از فقهای بزرگ، ولایتهای سه گانه را غیرقابل تفکیک می دانستند و با براهینی که دارند و در جای خود بحث کرده اند، نه به تفصیل قائلند و نه به تفکیک؛ و در جایی امام امت در همان بحثهای ولایتشان در نجف اشرف، می فرمودند: اگر ما منحصر کنیم ولایت را به عصر پیامبر و معصومین(ع) معنایش اینست که در اجرای قانون الهی و کتاب خداوندی و شریعت حق باید قائل به این باشیم که هر سه منصب بعلاوۀ آن مقامات معنوی و ولایتِ کلیّۀ تکوینیّه که خاص انبیا و ائمۀ اطهار – صلوات الله علیهم – است حصر به زمان معصوم شود و می فرمودند محصور گردد به بیست و سه سال حیات پیامبر و به دوران ائمه اطهار(ع) که خلفای پیامبر بوده و در یک ‏


‎[[page 246]]‎‏کلام بگوییم عمر حقیقی اسلام دویست سال بوده و به تعبیری دو قرن اسلام برای زندگی، برای مدیریّت، برای هدایت و سازماندهی بشریت برنامه ای داشته و بعد از آن مردم به حال خویش رها شده اند در صورتی که اسلام دین جاوید و ابدی است و امت مسلمان آخرین امت و این امت بدون رهبر و هدایتگر نخواهد بود. در اینجا لازم است به جمله ای از آقا علی بن موسی الرضا(ع) اشاره ای کنم. ‏

‏حضرت به فضل بن شازان می فرماید «‏انا لاتَجِدُ فرقةً من الفرق و لامِلَّةً من الملل...‏» ما ندیده ایم، یعنی اصلاً امکان ندارد اینچنین باشد یک امتی بمانند و بتوانند زندگی بکنند و باقی باشند مگر اینکه برای آنها مسئولی و قیّمی وجود داشته باشد و بقا و دوام هر امتی و هر ملّتی بستگی دارد مستقیماً به مدیریّتی که نسبت به آن ملّت و آن مجموعه می خواهد صورت بگیرد. «‏لما...... ان یترک خلق......‏» مگر می شود خداوند حکیمی که این ملّت را آفریده است و این جمعیّت این چنینی را خلق کرده  است، اینها را بدون راهنما و بدون رهبر به حال خودشان رها کند، هرگز؛ و فرمودۀ ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام که ذکر شد بیانگر همان حقیقتی است که اشاره شد و حضرت امام خمینی(ره) برای پایان دادن به تحریفی که از اسلام و قرآن و تفسیر ناصحیح آن با اعتقاد به استمرار امامت و رهبری در عصر غیبت کبری، قیام کردند. مطلب دیگری که باید بدان هم توجّه ویژه شود این است که چگونه امام امت اندیشۀ استمرار امامت و زعامت و هدایت و ولایت را عینیت بخشید و به منصۀ ظهور و از عرصه اندیشه به عرصۀ عمل و عینیت رساندند. ما وقتی مقاطع زندگی و حیات طیّبۀ امام را بررسی می کنیم به این نتیجه می رسیم که دوران این نهضت را به چهار دوره تقسیم کنیم و اشاره ای به این چهار دوره کنیم تا برسیم به آنچه امام امت بر اساس آن اعتقاد و مبنایی که در باب ولایت فقیه داشتند برای صیانت این نظام چه نهادهایی را به وجود آوردند. اوّلین دوره ای که برای نهضت حضرت امام«ره» می شود در نظر گرفت، دورۀ اوّل و از سال 41 تا سال 43 است، یعنی از آن وقتی که ایشان زمینه را برای فراهم آوردن حکومت اسلامی مناسب دیدند و مخالفت علنی خودشان را با حکام وقت اعلان فرمودند تا منجر به تبعید ایشان از ایران شد؛ دورۀ دوم که ‏


‎[[page 247]]‎‏عبارت است از تبعید تا قیام عمومی ملّت که این هم یک مقطع بسیار مهمی است که باید بررسی بشود و بسیاری از زوایای این دوران که یک مقطع سیزده ساله است برای بسیاری مخفی مانده که در این سیزده سال، چه اقداماتی از سوی امام صورت گرفت و چه هدایتگری داشتند که زمینه برای یک قیام عمومی فراهم آمد و برای یک مقبولیت عمومی نسبت به ایجاد حکومت اسلامی چه اقداماتی انجام دادند؛ و یک دورۀ دیگر که دوره سوم است از حرکت عمومی مردم ایران و از دی ماه 56 تا 22 بهمن را شامل می شود و آخرین دوره که دورۀ چهارم است از بهمن 57 تا رحلت جانسوز امام امت در خرداد 68 هست، می بینیم امام، آن هدایت، آن رهبری، آن سازماندهی، آن مدیریّتی را که باید برای بقای این نظام نوپا اعمال می کردند انجام دادند و برای بقا و تحکیم نظام اسلامی، امام امت چه نهادهایی را پدید آورند، چه آنهایی که قبل از پیروزی پیش بینی کردند و چه آنهایی که در طول حیات طیبۀ خودشان تأسیس کردند که هر کدام یک فلسفه ای دارد و در یک دسته بندی ویژه ای که در پایان عرایضم تقدیم می کنم معلوم می شود که با چه فلسفه و با چه حسابی این نهادها به وسیله امام امت بوجود آمد؛ و به جرأت می توان گفت تنها رهبری که هیچ قابل مقایسه با دیگر رهبران – که نهضتها و حرکتهای بزرگی در دنیا وجود آورده اند – نمی باشد و رهبری پیدا نمی شود که نسبت به نگهداری و حراست و حفاظت از نهضت و انقلابش به اندازۀ امام امت حساس باشد و نهادهای نگهدارنده و حیات بخش ایجاد و تدبیر کرده باشد و به عبارتی سازمان داده باشد البتّه به دلیل ضیق وقت همه این نهادها را نمی شود احصا کرد و یا در رابطه با فلسفۀ وجودی آنها در اینجا اشاره کرد. من در اینجا برجسته ترین نهادها وابسته به امام و منبعث از فرمان ایشان را فهرست می کنم و به آنها اشاره می کنم. امام امت به تأسیس نهادها و مؤسساتی که در پیروزی این انقلاب و در پیدایش این انقلاب ضروری و مؤثر بودند و در نگهداری این انقلاب نقش عمده ای را ایفا کردند اقدام نمودند و آنچه که زیربنای همه این بنیادها و نهادها بود و در لابلای متون و کتب فقهیه و در ذهن علما و دانشمندان در حد یک مسأله نظری مانده بود، مسأله ولایت فقیه بود که حضرت امام، ولایت فقیه را از صورت ذهنی تبدیل به عینی کردند و ‏


‎[[page 248]]‎‏زمینه را برای نشان دادن چهرۀ حقیقی ولایت فقیه فراهم کردند و اختیاراتی که یک فقیه با آن شرایط خودش و در یک کلمه جامع الشرایط دارد، این را به نحوی در واقع مبنای اصلی حرکت و عامل ایجاد یک تحوّل عظیم برای همۀ حوزه های علمیه قرار دادند و نقطۀ امید بخشی برای امت اسلام ایجاد کردند و همه را متوجّه آثار و برکات این اصل فراموش شده گردانیدند؛ و به همه مبرهن شد که اطاعت از ولی فقیه همانند معصوم واجب است. و امام امت جلوه حقیقی ولایت و تنها رهاننده ملّت از قید اسارت است. لذا آن وقتی که امام فریاد می زدند و پیام می فرستادند و مردم را دعوت به قیام می کردند، احدی در اجرای آن دستور کوتاهی نمی کرد و همه آن حکم را حکم الهی می دانستند و تردیدی به خودشان راه نمی دادند؛ چه مقلد امام بودند و چه مقلد دیگران، با اینکه در عرض متشرعه این است که هر کس حسب دستور مرجع تقلید خویش عمل کند؛ لکن برای ملّت مسلمان ایران امر، امر امام عظیم الشأن بود. لذا حضرت امام از همان پاریس بر اساس برخورداری از مقام ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط، نخستین نهاد، یعنی «شورای انقلاب اسلامی» را که یکی از مهمترین و کوبنده ترین عوامل تزلزل و از هم فروپاشی نظام پلید شاهنشاهی گردید، در آذر 57 در پاریس به قول شهید مظلوم دکتر بهشتی که ایشان گفتند: ما با تعدادی از اعضای شورای انقلاب که اعضای اصلی آن از بزرگان آن روز بودند، در محضر امام امت در پاریس بودیم و تأسیس این و اوّلین هدفی که مورد نظر ایشان بود، این بود که این شورا در واقع یک شورای مشورتی برای رهبری انقلاب باشد؛ دوم اینکه این مجموعه در شورا افراد شاخص و ذی صلاح را به رهبر انقلاب معرفی بکنند و ثالثاً در واقع تا تشکیل ارکان اصلی حکومت وظیفه قانونگذاری را داشته باشند. این یکی از آن نهادهایی بود که آثار مهمش روشن است، آنهایی که شرایط آن روز را درک کرده اند، خوب می دانند و دیدند که با تشکیل شورای انقلاب ارکان رژیم شاهنشاهی متزلزل شد. ‏

‏دومین نهادی که با فروپاشی و فرار سران نظام شاهنشاهی تأسیس فرمودند، کمیته های انقلاب اسلامی بود. آن روزیکه دیگر ارتش شاهنشاهی درهم کوبیده شده بود، در میان مردم نیرویی که بخواهد عهده دار امنیت و نظم مردم باشد وجود نداشت. می بینیم که در ‏


‎[[page 249]]‎‏22 فروردین در شب 23 فروردین امام امت حکمی را برای کنترل وضعیت موجود صادر می کنند و حدود تقریباً ده وظیفه برای پاسداری از این انقلاب تازه بوقوع پیوسته مشخص می کنند که مجموعۀ این ده وظیفه از دستگیری عمال رژیم گرفته تا نحوۀ مصادرۀ اموالشان بطور دقیق  دقیق در حکمی که ایشان برای بزرگان آنروز مشخص است؛ و صادر کردند به این معنا ایشان با صراحت تعیین تکلیف کرده و تکلیف را روشن کردند. ‏

‏سومین نهادی که باز امام امت فرمانش را صادر کردند مسألۀ دادگاههای انقلاب است. آن عوامل رژیم و آنهایی که دستشان تا مرفق به خون ملّت ایران آلوده بود باید جبران جنایات خویش را می دیدند. اینها نیازمند این بود که بعد از به پا شدن حکومت اسلامی اجازه ندهند که یک وقتی دوباره تشکلی پیدا بکنند و بخواهند خیانت دیگری برای این ملّت ایجاد بکنند. ‏

‏چهارمین نهاد، بنیاد مستضعفان است که چه برکاتی داشت و چه اهدافی را امام در اینجا داشت که اوّلینش شناسایی اموالی است که آن غارتگران بجا گذاشته بودند و بعد محل مصرف آن را طبق دستوری تعیین کردند. ‏

‏پنجمین نهاد کمیتۀ امداد امام است که در چهارده اسفند 57 به دستور ایشان به وجود آمد و تاکنون نیز یکی از بنیادهای مقبول ملّت است و مستضعفین بی شمار تحت پوشش آن هستند. ‏

‏ششمین نهاد، بنیاد مسکن برای افراد بی خانمان است. ‏

‏هفتمین نهاد، نهاد قدرتمند نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که نقش عمده ای در سرکوبی خائنین و تمامیت ارضی کشور و مقابله با ضد انقلاب و تجزیه طلبان و نهایتاً در هشت سال دفاع مقدّس داشت و اثر وجودی خود را به اثبات رسانید. ‏

‏هشتمین نهاد، نهاد خدمتگزار جمیع ملّت که موجب عمران و آبادی این کشور است، و آن جهاد سازندگی است. ‏

‏نهمین نهاد، نهاد دشمن شکن بسیج مستضعفان و یا بعبارتی ارتش بیست میلیونی است که بفرمان حضرت امام در آن وقتی که استکبار قصد تجاوز و تعدی و در هم ‏


‎[[page 250]]‎‏شکستن این انقلاب را در سر داشت به وجود آمد. ‏

‏دهمین نهاد، مجلس خبرگان قانون اساسی است که باز برای تدوین و تصویب قانون اساسی و به امر ایشان به وجود آمد. ‏

‏یازدهمین نهاد، مجلس خبرگان رهبری است. ‏

‏دوازدهمین نهاد، شورای نگهبان قانون اساسی است، همچنین نهادهای دیگر عبارتند از: مورد ستاد انقلاب فرهنگی، سازمانهای عقیدتی سیاسی و نمایندگیهای ولی فقیه در نیروهای مسلح و نهاد نهضت سوادآموزی است، و اگر به صورت موضوعی اشاره شود می توان در یک تقسیم بندی، مجموعه ای از نهادها را همانند کمیته انقلاب  اسلامی و سپاه پاسداران و بسیج بعنوان بازوان نظام برای تمامیت ارضی کشور در یک بخش و یک سلسله نهادهای فرهنگی و آموزشی از قبیل ستاد انقلاب فرهنگی، نهضت سوادآموزی را در بخش دیگر قرارداد و بخشی هم که خدماتی است برای عموم مردم که از جمله آنها کمیته امداد بود و یا عمرانی است مثل جهادسازندگی؛ و آنطوری که من حساب کرده ام بیش از بیست نهاد است که امام به وجود آورده اند و اگر در طول این چند سال انقلاب اگر این نهادها نبودند و اگر سیستم حاکم بر این نهادها که به امر ایشان و با هدایت ایشان و با تدابیر ایشان بوجود آمد نبود، با مسائلی تجاوز به کشورمان توسط استکبار و این محاصره هایی که در همه زمینه ها علیه ما اعمال می کردند، معلوم نبود چه بر سر این انقلاب بیاید. در نهایت باید گفت هدایت و مدیریّت و سازماندهی بدیع امام امت در رابطه با حفظ این انقلاب و حفظ دستاورهای خاص انقلاب بی نظیر بود و جا دارد که هر یک از آنها به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و ما باید به فلسفۀ وجودی آنها پی ببریم و دقت بکنیم و اگر توجّه کردیم آن وقت یک گوشه ای از عظمت رهبری و مدیریّت امام را درک می کنیم. امیدواریم خداوند روح مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را که باعث مجد و عظمت و احیای مجدد اسلام و مایۀ عزت مسلمین شد، با پیامبر عظیم الشأن اسلام محشور بگرداند و خداوند مقام فرزندان گرامی و عالیرتبۀ ایشان شهید آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی و برادر گرانقدر و با عظمت اینجانب مرحوم حجت الاسلام ‏


‎[[page 251]]‎‏و المسلمین حاج احمد آقا خمینی را بر سرسفرۀ اباعبدالله مهمان بگرداند و تلاش و زحمات جمعیّت زنان و همۀ دست اندرکاران این کنگره، مأجور و موجب شفاف شدن سیره علمی امام برای جهانیان گردد. ‏

والسلام علیکم و رحمة الله 

‎ ‎

[[page 252]]

انتهای پیام /*