مصاحبه دو تن از اساتید دانشگاهی آمریکا با امام درباره مسائل ایران

ریچارد کاتم صاحب تألیفات بسیار در مسائل ایران است؛ وى که عازم سفر به ایران بود، بر سر راه خود در پاریس توقف کرد تا با امام دیدار کند.

کد : 42067 | تاریخ : 06/10/1391

«ریچارد کاتم»، پژوهشگر و استاد علوم سیاسى دانشگاه پترزبورگ ایالت پنسیلوانیاى امریکا و «کرککروفت» استاد دانشگاه روتکرز امریکا در روز هفتم دی ماه سال 1357 در نوفل لوشاتو هر یک با امام به طور جداگانه دیدار و پرسش های خود را در مورد مسائل ایران مطرح کردند. بخش هایی از این گفتگو ها در ادامه آمده است:

در ملاقات کاتم(1) با امام، ابتدا وى به کار گذشته خود درباره ایران، و کتاب هایى که نوشته است اشاره کرد و گفت که براى تکمیل مطالعات خود درباره انقلاب ایران عازم تهران است، و مایل است قبل از سفر به ایران، از نظریات امام مطلع گردد. او ضمناً گفت که در کتاب ناسیونالیزم در ایران، وى اهمیت تاریخى نقش علماى اسلام را در حرکت مردمى علیه امتیاز توتون و تنباکو و مشروطیت نشان داده است، و خاطرنشان کرده است که نه علماى اسلام از این قدرت خود با خبر بودند، نه دربار قاجار و شاه و نه انگلیس ها؛ اما بعد از قیام تنباکو و لغو امتیاز و عقب‏ نشینى ناصر الدین شاه، همه متوجه این قدرت و ظرفیت عظیم شدند. کاتم همچنین درباره سفرهاى گذشته ‏اش به ایران و مطالعاتى که کرده بود توضیحاتى داد. بعد از صحبت هاى کاتم امام خطاب به او چنین گفتند:

اوضاع ایران در این پانزده ساله- خصوصاً از یک سال قبل به این طرف- بسیار تغییر کرده است. همچنین که شما متوجه شده ‏اید که علما و دولت ها از قدرت ملى، بی خبر بوده ‏اند، ما هم، و همین طور علماى عصر ما و هم شاه و هم دولت شاه از قدرت ملى- اسلامى موجود بکلى بیخبر بوده‏ اند؛ و نمى ‏دانستیم همچون قدرتى ممکن است که نهضت کند و نهضتى که در تمام اقشار گسترش پیدا کند؛ یعنى نفوذى از قصبات دوردست تا مرکز، و در نیروهاى آدمى، از جوانها تا پیرها، حتى بچه‏ ها، زنان، دختران، این طور گسترش داشتن، هیچ در تخیل ماها نمى‏ آمد؛ شاید گمان مى‏ کردیم این قدرت شاه که هم نظامى است و هم ابرقدرتها: امریکا، شوروى و چین دنبال آن هستند و دست‏ دارند [تزلزل ناپذیر است‏]؛ در ذهن ما نبود که تزلزلى در قدرت به وجود آوریم. دیدیم که در یک سال اخیر چنین تزلزلى آمد؛ که پایه ‏هاى قدرتش یکى بعد از دیگرى ریخته است؛ همه چیز را از دست داده است؛ و با تمام پشتیبانی هایى که خصوصاً کارتر از او کرده است، اثرى، این پشتیبانی ها در ملت نگذاشته است؛ اعتنا نکرده است؛ نه به حکومت نظامى، نه به دولت نظامى شاه و نه هراسى دارد از تهدیدات کارتر و امثال او.

یک مطلبى است که در تمام تاریخ ایران سابقه ‏اى نداشته است چنین قیام و نهضتى؛ و این به نظر ما مى‏ آید که یک نظر الهى، قدرتى ما فوق طبیعت، در این قضیه و راهنماى این امر [است‏]. خوب است که حالا بروید ایران را ببینید؛ که اولًا خیانت هاى بالفعل شده را؛ هر روز در بسیارى از جاهاى تهران و ایران کشتار هست، بدون هیچ بهانه ‏اى؛ همین امروز در تشییع جنازه‏اى که خود دستگاه اجازه داده بود،»

 یک افسر ... دستور حمله داد؛ در حالى که تظاهراتى نبود، در یک میدان شهر آدمکشى شروع شد و بسیارى را کشته و زخمى کردند؛ باز یک تشییع جنازه دیگرى که ممکن است به دنبال آن دیگرى بیاید. خیلى خوب است که شما مطالعه دارید، و سوابق را دارید؛ بروید مطالعه کنید که آیا سوابقى دارد که در ایران، یا در سایر نقاط دنیا؛ کسى که مدعى و سلطان آنجاست، که آیا این آدم، اشرار را دعوت به چاپیدن مردم کند؟ پول بدهد به آنها، مزدور تهیه کند، و این مردم بى‏ پناه را بریزند، و در پناه چماق، در پناه اشرار، یک شاه ادامه زندگى دهد؛ و همان نکاتى که باید نظم را حفظ کنند، که خودش برود و این اشرار را مزد بدهد و اجیر کند و بیاورد بازارهاى مردم را بشکنند، و غارت کنند مساجد ما را. هیچ مشابهى مى‏ توانید بیابید در دنیا مثل ایران که وضع این طورى است، قوایى که قدرت را در دست گرفته‏ اند؟ کما اینکه نمى‏ توانید ملتى را بیابید که با دست خالى در برابر توپ و تانک مقاومت کنند؛ آنها بکشند، و اینها ضد شاه تظاهر کنند.

باید بروید نظاره کنید؛ ما هم از دور مثل شما نظاره مى‏ کنیم. در هر صورت مطالعات‏ شما ارزنده است؛ بعد از مطالعه، یک کتاب قطور باید نوشت. غمنامه، طولانى است. باید در مطالعاتى که مى‏ کنید یادداشت هایى بکنید از وضع رئیس جمهور امریکا، و پشتیبانى از یک نفر که هیچ حقوق بشر [را] ملاحظه نمى‏کند و بر ضد حقوق بشر رفتار مى‏ کند، و هیچ یک از ملت ما او را نمى‏ خواهد. اعلام مى‏ کنند؛ هم روحانیون، بازارى، همه اقشار مردم؛ احدى او را نمى‏ خواهند. کارتر او را پشتیبانى مى‏کند؛ این براى ملت امریکا ضرر دارد. کارتر مى‏ رود؛ اما میزان، ملت امریکاست. ما مى‏ خواهیم تمام بشر، زندگى در صلح کند و ما با ملت حسن ظن داشته باشیم. کارهاى کارتر ملت ما را به بدبینى به ملت امریکا مى‏ کشد. شما باید چاره ‏اى بیندیشید؛ تنبهى به دولت بدهید. کسى که هیچ پایه ‏اى ندارد، ایران را چاپیده است؛ در همان خود امریکا، در وزارت خارجه امریکا اسناد آن هست؛ این گونه پشتیبانى مى‏ کنند.

آیا شما از قدرت خودتان، و محبوبیت خودتان مطلع هستید؟ در کتاب خودم تحلیل کرده ‏ام که مصدق از وسعت قدرت و محبوبیت خود مطلع نبود؛ و چون نبود، خودش را کم، و امریکا را خیلى قوى تصور کرد و باعث کودتا شد؛ اما من درباره شما از طریق مصاحبه ‏هایتان متوجه شده‏ ام که معتقدید قدرت امریکا خیلى زیاد نیست، که همه پیشامدها متکى به امریکا باشد؛ اما در ایران، بسیارى، قدرت امریکا را خیلى بزرگ مى‏ کنند. این [آگاهى شما] خیلى به شما قدرت مى‏ دهد.

فرق بین مصدق و این زمان، ما بین نهضت دکتر و این نهضت، این است که آن نهضت، سیاسى بود و مردم ما هم با جنبه سیاسى وارد شده بودند- وارد نهضت- و بعضى اشتباهات هم بود؛ که آن اشتباهات منجر به شکست شد. لکن این نهضت، نهضت مذهبى- اسلامى است؛ و پیش ما، قدرت اسلام فوق قدرتهاى مادى ابرقدرتهاست. مى‏ بینید که این قدرت است که مشت را در مقابل تانک و مسلسل قرار داده است و پیرزنها را به خیابانها کشانیده است، و بچه‏ هاى کوچک را به تکاپو واداشته است. این قدرت مذهب و معنویت است؛ اتکا ما به خداوند و به معنویت است؛ و هیچ قدرتى در عالم نمى‏ تواند در مقابلش بایستد. همان طور که ملتى که به چنین قدرتى متکى است، در برابر تمام قدرتها مى‏ ایستد. اما اسطوره قدرتها؛ در مردمى که مدتها زیر شکنجه بوده است؛ اسطوره ‏ها درست مى‏ شود. آن چیزهایى که هست، چند برابر جلوه مى‏ کند؛ و ما مى‏ خواهیم با قدرت الهى، این اسطوره‏ ها را بشکنیم، و ملتى که تا کنون در زیر شکنجه شاه و پدر شاه بوده اند از زیر شکنجه بیرون بیاوریم؛ و به قدرتها هم نشان بدهیم که اگر ملتى چیزى را نخواهد، نمى‏ توان با سرنیزه به او تحمیل کرد. این سرنیزه یک نظامى نیست که آن را بشکنند؛ قدرت معنوى است؛ و قدرت نظامى، قدرت قیام ندارد.

سؤال آخر من، درباره شخصیت سید جمال الدین اسدآبادى است. آیا شما او را شخصیت برجسته ‏اى مى‏ دانید؟

جمال الدین مرد لایقى بوده است، لکن نقاط ضعفى هم داشته است؛ و چون پایگاه ملى و مذهبى در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوشش ها، به نتیجه نرسید؛ و دلیل بر اینکه پایگاه مذهبى نداشته است، اینکه شاه وقت، او را گرفت و با وضع فجیع، تبعید کرد؛ عکس العملى نشان داده نشد؛ و زحمات او، چون این پایگاه را فاقد بود، به نتیجه نرسید.


*پس از ختم مذاکرات، امام مجدداً کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامى ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد.

( 1)- ریچارد کاتم صاحب تألیفات بسیار در مسائل ایران است؛ وى که عازم سفر به ایران بود، بر سر راه خود در پاریس توقف کرد تا با امام دیدار کند؛ مطالب حاضر، متن بیانات این دیدار است. (تاریخ 25 ساله ایران؛ ج 2، ص 330- 335).

                       

مصاحبه ‏کننده: آقاى «کرککروفت» (استاد دانشگاه «روتکرز» امریکا)

آیا حکومت اسلامى، مالکیت عمومى یا خصوصىِ ما یملک را قائل خواهد بود؟ مالکیت مردم و اداره زمینها و صنایع را به وسیله آنان محترم خواهد شمرد؟ نقش حکومت در موارد فوق چه خواهد بود؟ آیا فرمان ملى کردن موارد فوق را خواهد داد؟ روابطى که دولت اسلامى در رابطه با مالکیت مردم خواهد داشت چه خواهد بود؟ این روابط چگونه تنظیم و اداره مى‏ شود؟

مالکیت بدان صورت که در امریکا مطرح است اصولًا در اسلام وجود ندارد. اسلام مالکیت را قبول دارد، ولى قوانینى در اسلام هست که مالکیت را تعدیل کند. اگر به قوانین اسلام عمل شود هیچ کس داراى زمین هاى بزرگ نمى ‏شود. مالکیت در اسلام به صورتى است که تقریباً همه در یک سطح قرار مى‏ گیرند و وقتى این چنین باشد چرا پاى دولت را به میان کشیم و زمینها و صنایع را به دست مردم نسپاریم. در مورد ملى کردن، وضع در ایران به صورتى بوده است که حقوق کارگران و رعایا را سرمایه داران بزرگ و مالکین بزرگ برده ‏اند و امروز هم دارند مى‏ برند. بدین جهت آنان مالک کارخانه ‏ها و زمین هاى خود نیستند. ما همه آنان را پاى میز محاکمه مى‏ کشیم و ما یملک و سرمایه آنان را مورد بررسى قرار مى‏ دهیم و حقوق حقه مردم محروم را که عمرى است مالکین بزرگ و سرمایه داران بزرگ خورده‏اند به محرومین بازپس مى‏ دهیم. و در این صورت است که نه اختیار را از آنان سلب کرده ‏ایم و نه کسى حق دیگران را مى ‏تواند بخورد و نه کسى زندگى ‏اش با اشکال کمبود مالى مواجه خواهد شد.

رفتار شما با اقلیت هاى مذهبى در حکومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ اقلیت هایى مثل مسلمانان سنى، صوفیها، آشوریان، مسیحیان، ارمنیان، یهودیان و بهاییان. آیا در تحت حکومت اسلامى پیشنهادى شما، یک نفر غیر مسلمان مارکسیست- غیر از حزب توده- و یا زنان مى ‏توانند در پستهایى مثل مقامات نظامى یا غیر نظامى خدمت کنند؟

اولًا برادران اهل سنت هر گز از اقلیتهاى مذهبى نیستند. و ما بارها گفته ‏ایم که رفتارمان با اقلیت هاى مذهبى بسیار خوب خواهد بود. اسلام آنها را محترم شمرده است. ما به آنان تمام حقوقشان را مى‏ دهیم. آنان حق دارند در مجلس وکیل داشته باشند و آزادند به فعالیتهاى سیاسى- اجتماعى بپردازند و آزادانه امور مذهبى خود را انجام دهند. آنان ایرانى هستند و مثل سایر ایرانیان در زیر چتر حکومت اسلامى زندگى با امنیت کامل خواهند داشت. در امور نظامى مثل سایر امور، زنان مى‏توانند کارهایى را به عهده بگیرند و در صدر اسلام زنان در جبهه بوده ‏اند و آنچه که مربوط به مجروحین بوده است به عهده آنان گذاشته مى‏ شده است.

چنانچه اسلام با فساد و افزایش بى‏ رویه قیمت ها و سود مخالف است و استفاده از دسترنج دیگران را غیر مشروع و غیر اخلاقى مى‏ خواند، چگونه دولت اسلامى با تجار بازار رفتار خواهد کرد؟

بارها گفته‏ ام که تجار در حکومت اسلامى بدین صورتى که امروز وجود دارد وجود نخواهند داشت. تجارى که امروز در ایران هستند به مناسبت روابط اقتصادى غیر اسلامى‏ به چنین سرمایه‏ دارهایى تبدیل شده ‏اند و الّا در حکومت اسلامى هر گز فاصله طبقاتى بدین صورت نخواهد شد و تقریباً همه در یک سطح زندگى خواهند کرد.

مى‏ دانیم که در محدوده قوانین اسلامى سنت هایى هم جا دارند، بسیارى از این سنت ها در چهارچوب جامعه مدرن کنونى بسیار مترقى و باعث پیشرفتند، لکن سنت ها و آدابى هم وجود دارند که در جامعه حاضر دیگر استفاده ‏اى نداشته و باید حذف شوند، به دلیل اینکه اینها بارى بر گُرده مردم خواهند بود، مثل داشتن بیش از یک زن. نظر شما چیست؟

بعضى از مسائلى که به اسم اسلام در شرق و غرب شایع کرده ‏اند اینها اصولًا ساخته دست استعمارگران و مستبدان است، تا با انحراف اذهان بتوانند آنچه را که مایل هستند انجام دهند. قوانین اسلام همیشه با شرایط زمان و مکان قابل تطبیق است. و این طور نیست که در یک زمان، حکم اسلامى مفید باشد و در زمان دیگر مضر. البته در بعضى از زمانها موضوع حکمى تحقق پیدا نمى‏ کند و آن حکم متروک مى‏ شود.

گفته مى‏شود که رئیس سابق انجمن زنان حقوقدان ایران، خانم مهوش صفى نیا گفته است که جنب و جوش مذهبى در ایران، مجلس را مجبور ساخته است که لایحه ‏هایى را به مجلس ببرند که حقوق زنان را محدود کنند. مثلًا، پایین آوردن سن ازدواج به پانزده سالگى، ممنوعیت زنان از شرکت در ارتش و اعلام کردن سقط جنین به عنوان یک جنایت. (نقل از نیویورک تایمز، 17 دسامبر) آیا شما چنین قوانینى را تأیید مى‏ کنید؟

در مورد ازدواج، اسلام آزادى در انتخاب شوهر را به زن داده است. هر زنى مى‏ تواند هر شوهرى را که مایل باشد اختیار نماید، البته در چهارچوب قوانین اسلام. اسلام با سقط جنین مخالف است و آن را حرام مى ‏داند. زنان همان طور که قبلًا گفتم مى‏ توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام مى ‏داند فساد است، چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقى نمى‏ کند. این افرادى را که شما به عنوان حقوقدان مى‏ دانید همیشه زنان ما را گمراه کرده‏ اند. امروز زنان آزاده ما زندانها را پر کرده ‏اند و این حقوقدانان همیشه پاى جنایت هاى شاه را امضا کرده ‏اند. کدام یک از این دو آزادند و آزاده؟

در جامعه ایران چه تغییراتى را شما در موقعیت زن، مورد نیاز حس مى‏ کنید؟ و به نظر شما دولت اسلامى چگونه شرایط زنان را تغییر خواهد داد؟ مثل اشتغال به کارهاى دولتى و کار کردن در حرفه‏ هاى مختلف مانند پزشکى، مهندسى و غیره و نیز شرایطى چون طلاق، سقط جنین، حق مسافرت و پوشیدن اجبارى چادر

تبلیغات سوء شاه و کسانى که با پول شاه خریده شده ‏اند، چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه کرده ‏اند که خیال مى‏ کنند فقط اسلام آمده است که زن را خانه ‏نشین کند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن زن مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند کارهاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم؟ زن، چون مرد در تمام اینها آزاد است. زن هر گز با مرد فرقى ندارد. آرى در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن مى ‏تواند هر لباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. ما نمى‏ توانیم و اسلام نمى‏ خواهد که زن به عنوان یک شى‏ء و یک عروسک در دست ما باشد. اسلام مى‏ خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانى جدى و کارآمد بسازد. ما هر گز اجازه نمى‏ دهیم تا زنان فقط شیئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند. اسلام سقط جنین را حرام مى‏ داند و زن در ضمن عقد ازدواج مى‏ تواند حق طلاق را براى خودش به وجود آورد. احترام و آزادى ‏اى که اسلام به زن داده است، هیچ قانونى و مکتبى نداده است.

برنامه صنعتى کردن و نوسازى ایران تحت یک حکومت اسلامى چه خواهد بود؟ تکنولوژى خود را از چه منبعى تهیه خواهید کرد؟ چگونه متخصصین و دانشمندان خود را تربیت کرده و آموزش خواهید داد؟

ما، در برنامه صنعتى کردن مملکت هر گز چون امروز سراغ مونتاژ نمى‏ رویم. ما در ایران صنایع مادر ایجاد خواهیم کرد و نوسازى را به بهترین وجه انجام خواهیم داد. البته توقع نباید داشت که این کارها به محض رفتن شاه صورت گیرد. زیرا شاه ایران را به طور کلى خراب کرده است و ایران به صورت یک کشور جنگ زده درآمده است. لذا براى ترمیم خرابی ها و ایجاد صنایع اصیل احتیاج به مدت است. ما نیازهاى تکنولوژى خود را از هر منبعى که مفیدتر براى کشورمان باشد تأمین خواهیم کرد. ما از جهت متخصص کارآزموده بسیار غنى هستیم. هزاران کارشناس ایرانى در رشته‏ هاى گوناگون علمى در کشورهاى خارجى هستند. اینها به دلیل ظلم و ستم شاه و فقدان برنامه‏ هاى صنعتى علمى اصیل مجبور به ترک مملکت و کار براى مؤسسات خارجى شده ‏اند. با رفتن شاه اکثر اینها به ایران برخواهند گشت.

گفته شده است که اصلاحات ارضى شاه «روحانیونى را که دومین طبقه زمین داران بزرگ را تشکیل‏ مى‏داده ‏اند» (نیویورک تایمز، 11 دسامبر) صدمه زده است. و این یکى از دلایلى است که شما با شاه مخالفت مى‏ کنید. آیا این مطلب صحیح است؟ پیش از سال 1963 چند درصد از زمین هاى زراعتى را افراد مذهبى اداره مى‏ کرده‏اند؟ آیا پس از رفتن شاه، عوامل مذهبى دوباره اداره زمین ها را به عهده خواهند گرفت؟ کشاورزى دولتى که مورد تأیید شما باشد چه خواهد بود؟ آیا مکانیزه کردن کشاورزى جایگزین کار یدى خواهد شد؟ در این صورت این ماشین هاى کشاورزى از کجا تهیه خواهد شد؟

به طور کلى هیچ یک از روحانیون مخالف شاه از زمین داران بزرگ نبوده ‏اند، تا اصلاحات ارضى شامل زمین هاى آنها بشود. و من هم اعلام کرده‏ ام که چون زمین داران بزرگ مالیات هاى اسلامى خود را نپرداخته‏ اند ما زمین ها را از رعایا پس نخواهیم گرفت و مخالفت من و سایر روحانیون با شاه هر گز بدین خاطر نبوده است، و این هم از تبلیغات سوء شاه است که دیگر رنگ خود را باخته است. ما کشاورزى خود را مکانیزه خواهیم کرد و دولت اسلامى موظف است که آنچه را زارعین احتیاج دارند به بهترین وجه در اختیار آنان بگذارد. اگر کشاورزى صحیح در ایران به وجود آید ما در آینده یکى از صادرکنندگان مواد غذایى خواهیم بود. ما قبل از اصلاحات ارضى ساخته امریکا که ایران را دربست در اختیار امریکا قرار داد، یکى از صادرکنندگان مواد غذایى بودیم. ایران یکى از کشورهاى نادرى است که اگر اصول صحیح کشاورزى در آن پیاده شود، یکى دو استان آن اکثر مواد غذایى ایران را تأمین خواهد کرد و ما بقى را مى‏ توانیم صادر کنیم. ولى امروز ایران بیشتر مواد غذایى اش را از خارج مى‏ آورد. براى مکانیزه کردن کشاورزى، ماشینهاى کشاورزى را از کشورهایى مى ‏آوریم که از نظر قیمت ارزانتر و از نظر جنس با دوامتر و محکمتر باشد. در حکومت اسلامى، ایران استقلال اقتصادى خودش را حفظ خواهد نمود.

دولتین فرانسه و امریکا هر دو به شما اخطار کرده ‏اند که از صحبت درباره امور ایران خوددارى کنید، و شما را متهم کرده ‏اند که ایران را به خشونت فرا خوانده ‏اید. و شما را تهدید کرده ‏اند که از کشورشان اخراج مى ‏کنند اگر شما چنین دعوتها را ادامه بدهید، ارزیابى شما از این تهدیدها چیست؟

امریکا چنین حقى را ندارد که اخطاریه بدهد و در کار ایران و یا فرانسه دخالت کند. من قصد دارم تا آخرین نفس علیه دیکتاتورى شاه به مبارزاتم ادامه بدهم و یک لحظه هم دست از این کار برنخواهم داشت.

آیا تجربه خاصى در زندگى شما وجود داشت که شما به واسطه آن در صحنه سیاست فعال شدید و تمایل به قبول رهبرى پیدا کردید؟ آیا سمبل مردم ایران بودن احساس نمى ‏کنید بار سنگینى بر دوش شما مى‏ گذارد؟

شما چون دین را از سیاست جدا مى ‏دانید لذا خیال مى ‏کنید که وقتى عالِم، یک عالم دینى وارد مسائل سیاسى مى‏ شود شغل اصلى ‏اش را رها کرده، و کار جدیدى را شروع کرده است. و حال اینکه دین اسلام داراى مسائل عبادى و سیاسى است و مسائل سیاسى آن بیش از مسائل عبادى آن است. من جنایات شاه را در طول سلطنت دنبال مى ‏کردم تا وقتى رسید که مى‏ بایست علیه او آشکارا قیام کنم. و مبارزات خود را بیش از پانزده سال پیش آغاز کردم و همیشه خواست مردم را که واژگونى دودمان پهلوى و برچیدن نظام شاهنشاهى و استقرار یک حکومت اسلامى است بدون هیچ گونه تردیدى اعلام نمودم، و این قهرى است که مردم چون خواست خود را در من مى‏ دیدند به من رو آوردند.

در یک حکومت اسلامى، آیا کسانى که انتخاب م ى‏شوند رهبران مذهبى خواهند بود؟ یا هر کسى در هر حال انتخاب مى‏ شود، صرفِ نظر از اینکه وابستگی هاى مذهبى یا سیاسى ‏اش چه باشد؟

 اشخاص باید امین و مذهبى باشند و یا وجهه ‏هاى ملى که مذهبى هستند، اما غیر مسلمین، اقلیت هاى مذهبى، آنها على حده خودشان آرا دارند و همان طور طبق آراى خود تعیین خواهند کرد.

 امام خمینی در همین روز در مصاحبه با روزنامه فرانسوی جمعه، شنبه، یکشنبه در پاسخ سوالات خبرنگار آن پیرامون زندگى خصوصى خود توضیخاتی دادند.

ممکن است درباره زندگى خصوصى خود از سال 63 به بعد توضیحى بدهید؟

زندگى خصوصى من مثل زندگى خصوصى همه مردم عادى است. من طلبه ‏اى هستم مثل سایر طلبه ‏ها.

سالهاى عمر خود را که دور از ایران بودید چگونه گذراندید؟

مدتى در ترکیه تبعید بودم- حدود یک سال- و بعد به نجف تبعید شدم و چهارده سال در عراق بودم و فعلًا هم آمده ‏ام اینجا. در این مدت علاوه بر تدریس مسائل مذهبى، هر چند گاهى مردم را از جنایات شاه به وسیله پیام و با سخنرانى آگاه مى‏ کردم. من در این مدت یک لحظه ساکت نبوده ‏ام.

چگونه فرانسه را به عنوان محل اقامت خود برگزیدید، و چگونه این محل (خانه) خاص را براى اقامت برگزیدید؟

اول قصد داشتم از راه کویت به سوریه بروم. دولت با اینکه ویزا داشتم راهم نداد و گفت احساس خطر مى ‏کند. حتى اجازه عبور تا فرودگاه را براى خود خطرناک خواند. به همین جهت آمدم در کشورى که این چنین نباشد. و اگر بتوانم در کشورى اسلامى به فعالیت هاى الهى خود ادامه دهم خواهم رفت. آمدن ما به اینجا علت خاصى ندارد.

شرایط دولت فرانسه براى اقامت شما در این کشور چه بود؟

دولت فرانسه هیچ گونه شرطى براى ماندن من نکرده است و من زیر بار هیچ شرطى که به ضرر ملت ایران باشد نمى‏روم. بله، در اوایل آنان از مصاحبات من جلوگیرى کردند که آن هم رفع شد.

برنامه روزانه زندگى شما چیست و چگونه است؟

یشتر از شانزده ساعت کار مى‏ کنم. در اینجا نوع کارم با نجف فرق کرده است. مصاحبات، مذاکرات و گاهى سخنرانى، خواندن گزارشاتى که توسط عده ‏اى تهیه مى ‏شود، بررسى نامه‏ ها و تلگرافاتى که مى‏ رسد و گاهى جواب به آنها، کار روزانه‏ ام را تقریباً تشکیل مى‏ دهد.

پیام هاى خود را چگونه به ایران مى‏ فرستید؟

فعلًا توسط تلفن و اشخاص.

این پیام ها چگونه به دست خبرنگاران مى‏ رسد؟

اوضاع ایران به صورتى است که نه تنها نظر خبرنگاران را جلب کرده، بلکه نظر مردم عادى را هم در همه جا جلب کرده است. چطور مى‏ شود که خبرنگارى مسائل ایران را دنبال کند و به اعلامیه ‏ها دسترسى پیدا نکرده باشد!؟.

آیا به همه نامه‏هاى خود هر روز پاسخ مى ‏دهید؟

 اگر لازم باشد جواب مى‏ دهم.

آیا شما تماس هایى با مردم شهر نوفل لوشاتو دارید که بدانید در این شهر کوچک چه مى‏ گذرد؟

بعضى از آنان به اینجا آمده‏ اند.

آیا فکر مى ‏کنید که هر گز دوباره به ایران برگردید؟

من هرگاه صلاح دانستم به ایران برمى‏ گردم. براى من مکان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد آنجا خواهم بود.

(صحیفه امام، ج‏5، ص: 286-301)               

انتهای پیام /*