به مناسبت سالروز رحلت حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی

در فراق یادگار امام

فرزندم، کوشش کن که در صراط مستقیم که صراط اللَّه است، و لو لنگان لنگان حرکت کنی و حرکات و سکنات قلبی و قالبی را رنگ معنویت و الوهیت دهی و خدمت به خلق را برای آن که خلق خدا هستند بنمایی.

کد : 169684 | تاریخ : 23/12/1396

سینه اش گنجینۀ اسرار بود

قامتش قد قامت دیدار بود

بیقرار از شوق دیدار پدر

همچو یوسف شهرۀ بازار بود

بهار فرا می رسد، ایام سرسبزی طبیعت و لحظه وصال بلبل با گل.

فرا رسیدن بهار، یاد عزیزی را به خاطر می آورد که درد فراقش در دلها زنده مانده است.

هجرانش خاطرۀ تلخ 14 خرداد 1368 را در اذهان زنده کرد و دلها عزادار فراق دیگری گشت، عزادار یادگار خورشید، عزادار ماه درخشندۀ جماران.

آن روز که در مجمعی سخن از امام می گفت و زبان به شرحِ اشتیاق دیدار پدر و مرادش گشود، حسرت دیدار یار از چهره اش هویدا بود.

امروز در سالگردِ فراقِ یارِ سفر کرده، به یاد نامه های پند آموز و عرفانی آن عارف بالله و فانی فی  الله به فرزندش حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی می افتیم که در اینجا یکی از آنها را مرور می کنیم:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

کتاب «آداب الصلاة» را که خود از آن بهره ای نبردم جز تأسف بر قصور و تقصیر بر ایام گذشته که توانایی بر خودسازی داشتم، و حسرت و ندامت در روزگار پیری که دستم تهی و بارم سنگین و راهم بس دراز و پایم لنگ و آوای رحیل در گوش است، هدیه کردم به فرزند عزیزم «احمد» که از قدرت جوانی کامیاب است؛ شاید او- ان شاء اللَّه تعالی- از محتویات آن که از کتاب کریم و سنّت شریف و افادات بزرگان فراهم شده است، بهره ‏مند شود و به معراج حقیقی از رهنمایی اهل معرفت راه یابد، و دل از این ظلمت کده برکَند، و به مقصد اصلی انسانیت که انبیای عظام و اولیای کرام- علیهم صلوات اللَّه و سلامه- و اهل اللَّه بر آن راه یافتند و دیگران را دعوت فرمودند، توفیق یابد.

پسرم! خود را- که به فطرت اللَّه تخمیر شده‏ ای- دریاب و از گرداب ضلالت امواج سهمگین خودبینی و خودخواهی نجات ده و به سفینه نوح که پرتو ولایت اللَّه است رکوب کن که مَنْ رَکِبَها نَجی‏ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها هَلَکَ.

فرزندم، کوشش کن که در صراط مستقیم که صراط اللَّه است، و لو لنگان لنگان حرکت کنی و حرکات و سکنات قلبی و قالبی را رنگ معنویت و الوهیت دهی و خدمت به خلق را برای آن که خلق خدا هستند بنمایی. انبیای عظام و اولیای خاصّ خدا در عین حال که مشابه دیگران اشتغال به کارها داشته‏ اند، هیچ گاه در دنیا وارد نبوده ‏اند؛ چون اشتغالشان بالحق و للحق بوده، در عین حال از رسول ختمی- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- روایت شده که فرموده است: لَیُغانُ عَلی‏ قَلبی‏ و انّی‏ لَأسْتَغْفِرُ اللَّهَ فی‏ کُلِّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّة شاید رؤیت حق در کثرت را، کدورت حساب می‏ فرمود.

پسرم! خود را مهیا کن که پس از من بر تو جفاها رود و نگرانی‏ ها که از من دارند به حساب تو گذارند. اگر حساب خود را با خدای خود صاف کنی و پناه به ذکر اللَّه بری، هراسی از خلق به خود راه مده که حساب خلق زودگذر است و آنچه ازلی است، حساب در پیشگاه حق است.
فرزندم! پس از من ممکن است پیشنهاد خدمتی بر تو شود، در صورتی که قصدت خدمت به جمهوری اسلامی و اسلام عزیز است رد مکن؛ و اگر خدای نخواسته برای هواهای نفسانی و ارضای شهوات است، از آن اجتناب کن که مقامات دنیوی ارزش آن ندارد که خود را در راه آنها تباه کنی.

بارالها! احمد و تبارش و متعلّقانش که از بندگان تو و تبار رسول اکرمند، اینان را در دنیا و آخرت سعادتمند فرما و دست شیطان رجیم را از آسیب به آنها کوتاه فرما.

خداوندا! ما ضعیف و ناتوانیم و عقب افتاده از قافله سالکان، تو خود از ما دستگیری فرما. رَبَّنا عامِلْنا بِفَضْلِکَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِکَ. «2» و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

23 ربیع الاول 1405 «3»/ 25 آذر 1363روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

(صحیفه امام، ج‏19، ص: 119-120)

انتهای پیام /*