حجةالاسلام والمسلمین محمد محمدی ری شهری

همه سونگری امام(س) در پاسداری از ارزشها

کد : 169686 | تاریخ : 01/01/1397

همه سونگری امام(س) در پاسداری از ارزشها

 حجةالاسلام والمسلمین محمدی ری شهری

 بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین السلام و الصلوة علی سیدنا محمد و اله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین. السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.

با سلام به روان پاک شهدای کربلا بویژه سید و سالار آنان سیدالشهدا(ع) و سلالۀ پاک آن امام بزرگ، امام خمینی(ره) که در ایران اسلامی کربلایی دیگر آفرید و به برکتش انقلابی شکوهمند بوجود آورد که حاصل آن به خواست خدا زمینه سازی برای حکومت جهانی اسلام به رهبری مهدی آل محمد ارواحناله الفداء است.

موضوع این گردهمایی که به مناسبت سالگرد عروج ملکوتی امام راحل تشکیل می شود، بررسی سیرۀ عملی و نظری امام راحل است. در واقع ویژگیهایی که منتهی به این انقلاب عظیم و شکوهمند شد. این انقلاب در حقیقت ریشه در سیرۀ عملی و نظری امام  دارد، به همین مناسبت صحبتی هم که بنده خدمت شما عزیزان دارم دربارۀ یکی از برجسته ترین ویژگیهای عملی و نظری امام عزیز است.

یکی از برجسته ترین نکاتی که در سیرۀ امام و در ویژگیهای نظری و عملی ایشان قابل تأمل و دقت است و در مقطع کنونی انقلاب خصوصاً توجه به آن بسیار مفید و سازنده است، همه سونگری امام در پاسداری از ارزشهاست. این ویژگی امام نقش بنیادین در موفقیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی امام دارد، و من تردیدی ندارم که اگر این ویژگی در امام نبود در سیرۀ نظری و عملی امام این نکته وجود نداشت و بی تردید این انقلاب عظیم تحقق پیدا نمی کرد.

در هر بخشی از قسمتهای مختلفی که ما در سیرۀ امام بنگریم این نکته جلب توجه می کند، همه سونگری امام به ارزشهای انسانی و اسلامی. ولی به تناسب ایامی که درآن هستیم؛ ایام عاشورا و آغاز پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی من نگاهی به این دو مسأله از دیدگاه امام دارم که امام عزیز ما چگونه مسأله عاشورا را به همۀ جوانب امر و به همه زاویه ها و به همه ارزشهایی که در این رابطه قابل تصور است عنایت داشت. و همچنین در رابطه با مجلس نگاه امام به عاشورا و دستاوردهای آن و ارزشهایی که این حادثه مهم تاریخ اسلام برای پیروان اهل بیت و برای جهان اسلام داشت و دارد

ما به عاشورا چگونه باید بنگریم و نگاه ما به این حادثه تلخ چگونه باید باشد؟ پاسداری از عاشورا از چه طریقی و با چه وسیله ای امکانپذیر است؟ آیا با زیارت عاشورا می توان از ارزشهای عاشورا پاسداری کرد؟ آیا با اقامۀ عزا و تعزیه خوانی و مرثیه خوانی و گریه و آه و اشک از این ارزشها و دستاوردهای آن می توان پاسداری کرد؟ آیا با مبارزه با مستکبرین و قیام و خون و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر می توان از این ارزش؛  از این حادثۀ سرنوشت ساز پاسداری کرد؟ و کدامیک از این امور اهمیت بیشتری دارد؟ تردیدی نیست هر یک از این زوایا که مورد توجه قرار بگیرد ارزش است، و در جامعۀ ما چه در گذشته و چه در حال، هریک از این زاویه ها و ابعاد مورد توجه جمعی از مردم ما هست  ولی امام چگونه بود؟

امام چگونه به این حادثه می نگریست؟ یک روایتی هست بسیار ارزنده. من برای جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که صحبتی داشتم به این روایت اشاره کردم که رسول اکرم(ص) می فرماید: تنها کسی می تواند یاری دین کند که از همه سو به آن احاطه  داشته باشد و از همه سو آن را مورد توجه و عنایت و یاری قراردهد. یعنی انسانی که از یک سو و از یک زاویه به دین نگاه و کمک می کند و برای اقامۀ یک بعد از ابعاد آن حرکت می کند. این شخص نمی تواند دین خدا را یاری کند. این شخص نمی تواند عاشورایی باشد. این شخص نمی تواند هدف اباعبدالله الحسین را تعقیب کند. کسی می تواند که همه زاویه ها را ببیند. امام اینگونه بود. کسی که یک بعد را می بیند نه تنها دیدن یک بعد نتیجه ای برای یاری رساندن به دین ندارد، بلکه چه بسا یک سونگری زیان آور برای اهداف دین باشد - که حالا در همین مسأله عاشورا می توانیم این نکته را مورد بررسی قرار بدهیم - کسی که پاسداری از عاشورا را فقط به زیارت عاشورا خواندن می داند؛ این کس نمی تواند از اهداف اباعبدالله الحسین(ع) پاسداری بکند، از ارزشهای عاشورا پاسداری بکند. با اینکه زیارت عاشورا خواندن کار ارزشمندی است، ولی به تنهایی اگر شد و جدای از زاویه های دیگر ثمربخش نیست.

کسی که تنها عزاداری را گرفته یک سو را گرفته است. کسی که به نوشتن کتاب دربارۀ فلسفه عاشورا اکتفا کرده آن هم یک سو را گرفته، و کسی که تنها مبارزه را از عاشورا گرفته مسائل دیگر را کنار گذاشته است. امام حسین برای مبارزه با ظلم قیام کرد. پس اگر ما فقط  به این زاویه بنگریم و از این زاویه اهداف حسین بن علی(ع) را تعقیب کنیم، پاسداری از  این اهداف کردیم آن هم اشتباه می کند. ما به زندگی امام که نگاه می کنیم، در سیرۀ امام همه اینها جمع است. امام به زیارت عاشورا توجه دارد،در تمام ایام زندگی به عنوان یکی از اولاد ائمه، از کارهایی که ترک نمی شود. امام راحل جزء برنامه های هر روزش زیارت عاشوراست. بلکه آن طور که نقل شد در این اواخر روزی دوبار زیارت عاشورا خواندند، و حتی به جزییات اعمال آن عنایت داشتند که نماز زیارت عاشورا را باید زیر آسمان بخواند، زیر سقف نخواند. و لیکن تنها زیارت عاشورا خواندن نیست. تنها اقامۀ عزا برای اباعبدالله نیست، کما اینکه صدای «السلام علیک» آقای کوثری بلند می شود و اشک این پیرمرد نورانی جاری بشود، تنها این نیست.

اینها همه در کنار هم، در کنار گریه، در کنار زیارت عاشورا، در کنار اقامۀ عزا، درکنار گفتن و نوشتن، مبارزه هم هست، قیام هم هست، حرکت هم هست. اگر در زیارت عاشورا می خواند: «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد» و آخر تابع هم هست. امام هم آن جهت را مورد عنایت قرار داده و هم این جهت را. مرگ بر امریکای. . جامعۀ ما و ایستادن و مقاومت او در برابر استکبار جهانی و در رأسش امریکا ریشه در همین زیارت عاشورا دارد. اما زیارت عاشورایی که به همه زاویه های آن عنایت می شود. به همه جهات عاشورا توجه داشتن، پاسداری از قیام اباعبدالله الحسین در همۀ مسائل و در همه امور. امام با آن بصیرت الهی و بینش نافذ و عمیقی که داشت همه سو را  می نگریست، و بر همین اساس و بر همین مبنا بود که توانست انقلابی به این عظیمی را در شرایط کنونی جهان به ثمر برساند.

با همین نگرش همه جانبه بود که توانست به رغم مخالفت شرق و غرب حکومتی را در این نقطه حساس از جهان به نام اسلام و اهل بیت، زمینه ساز حکومت جهانی ولیعصر (عج) تحقق بدهد. من تصور می کنم که مردم ما هنوز نمی دانند، حتی بسیاری از آنها تصور می کنند که می دانند، نمیدانند که امام چه کرده در این کشور؟ چه خدمتی به اسلام کرده؟ بماند چه خدمتی به مردم کرده، به ایران کرده، به استقلال این کشور کرده؛ علاوه بر اینکه یک پایه ای گذاشته برای حکومت جهانی اسلام.

به تازگیخدمت یکی از بزرگان - حضرت آیة الله بهجت - رسیده بودم. ایشان یک جریانی را نقل می کرد که خیلی جالب بود که اینجا من عرض می کنم. در همین رابطه الآن به ذهنم رسید. ایشان نقل می کردند که با یک واسطه، یعنی از همان کسی که در جلسه ای که این ماجرا اتفاق افتاده خود آن شخص بوده از میرزای کوچک خان جنگلی ایشان نقل می کردند. ایشان می فرمودند - ظاهراً اسم هم بردند من فراموش کردم، اسم آن شخص را - فرمودند خود آن شخص که در جلسه حضور داشته که میرزا کوچک خان جنگلی در آن جلسه این اتفاق افتاد. ایشان برای من نقل کرده، یعنی برای آیة الله بهجت در همان زمان. یعنی حالا در آن زمان که عرض می کنم، یعنی سالهای قبل که این حادثه را برای ایشان نقل کردند: من نزد میرزا کوچک خان نشسته بودم در رشت، دیدم نمایندۀ انگلستان آمد. شخصی آمد از طرف دولت انگلیس پیش میرزا کوچک خان. گفت، فلانی من از طرف دولت متبوعه ام آمدم یک پیامی را برای شما بیاورم که ما می خواهیم برای ایران یک شخص را به عنوان شاه معین کنیم، و تشخیص دادیم که جنابعالی برای این مسئولیت مناسب هستید. (این قبل از ماجرای حکومت رضاخان است.) با یک شرط که شما قول بدهید منافع ما در ایران مورد توجه باشد. شما همین الآن برو تهران و حاکم باش. این را هم بدانکه ما به هیچ نحو از منافعی که در ایران داریم دست بردار نیستیم. تو هم قبول نکنی دیگری را ما خواهیم گذاشت برای حکومت ایران. اگر این شرط را می پذیری همین الآن می توانی  بروی و کارت را شروع کنی. هیچ مشکلی و درگیری و مانعی هم وجود ندارد. میرزا  کوچک خان گفت: آن حکومتی که شما بخواهید سرکار بیاورید دوام نخواهد آورد و من نمی توانم چنین قول و قراری را با شما بگذارم. این خیلی تعجب می کرد. به این سادگی  تو داری در جنگل ما می جنگی. به راحتی برو حکومت بکن. تو اگر قبول نکنی کسی دیگر را خواهیم گذاشت، خودت می دانی. هر چه اصرار کرد میرزا کوچک خان قبول نکرد و با ناراحتی و عصبانیت از جا بلند شد و گفت، تا 14 روز دیگر - با آن وسایلی که آن روز بوده - به کلکته هند می رسم. چند روز از راه کرمانشاه می روم، چند روز کجا هستم تا می رسم به آنجا. فکرهایت را بکن، اگر دیدی پیشنهاد مورد قبولت هست، اعلام کن. بعد  از اینکه آن نماینده رفت، میرزا شروع کرد به گریه کردن؛ اشکش جاری شد. گفت: نمی دانم کدام شیر ناپاک خورده ای را اینها فردا به حکومت ایران و به ایرانیان تحمیل خواهند کرد؟ و این چیز روشنی بود. بعد از این حادثه بود که رضاخان آمد و فرمانداری کرد. یعنی این کشور یک چنین چیزی بوده، یک چنین شرایطی را داشته، به همین سادگی  یک قلدری را می آوردند و بر این مردم تحمیل می کردند، بر این جامعه تحمیل می کردند و حکومتش جا می افتاد. به همین سادگی هرکسی که زمامدار این کشور بود نوکر سرسپردۀ انگلیس بود و بعدش امریکا (پسرش). و امروز ایران در نتیجۀ مقاومتهای مردم به رهبری امام راحل به جایی رسیده که رهبر این کشور می گوید، امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، من تو دهن این حکومت می زنم. و همینطوری هم می شود. چه منتی امام بر این مردم دارد؟ و این نعمت و این منت را از عاشورا گرفت. از زیارت عاشورا گرفت؛ لیکن عاشورایی که با همۀ ابعاد بود نه یک سو، بلکه از همه زاویه ها مورد عنایت بود. مبارزه به تنهایی نه، زیارت عاشورا خواندن تنها هم نه، اقامۀ اذان تنها هم نه. همۀ اینها می شود شیوۀ امام راحل.

اما نگاهی به مجلس دوره پنجم. تردیدی نیست که مجلس در صورتی می تواند برای نظام، برای مردم و برای آیندۀ اسلام کارایی داشته باشد که به همۀ ارزشهای اسلامی و انسانی از همه سو توجه داشته باشد. مجلس که جامع همۀ ارزشها باشد می تواند خدمتگزار این ملت باشد. مجلسی که به یک بعد توجه داشته باشد قطعاً این مجلس کارایی نخواهد داشت. تعهد یک ارزش است و ارزش بسیار والایی است. اخلاق اسلامی یک ارزش است، تخصص هم یک ارزش است. این جنگی که یک مقدار اخیراً در این تبلیغات انتخاباتی بین تخصص و تعهد پیدا شده، یک عده ای برای اینکه رقیب خودشان را بکوبند به تعهد می چسبند، یک عده ای هم برای اینکه رقیب خودشان را بکوبند به تخصص می چسبند، ولی در واقع مطلب این است که هر دو لازم است. مجلسی که تعهد نداشته باشد مجلس اسلامی نیست. مجلسی که اخلاق اسلامی نداشته باشد مجلس اسلامی نیست. مجلسی هم که تخصص نداشته باشد و متخصص نداشته باشد آن مجلس هم به درد نظام اسلامی نمی خورد. این غلط است تقابل انداختن بین تعهد و تخصص؛ که بیش از آنچه با واقعیت این ارتباط داشته باشد با جنگ قدرت ارتباط دارد.

ما وقتی به رهنمودهای امام راحل و همچنین خلف صالح آن بزرگوار مراجعه می کنیم می بینیم خیلی روشن در سیرۀ امام راحل و بیانات مقام معظم رهبری مسأله روشن است و به سادگی می توان حقیقت را یافت. مخصوصاً مطالبی که امام عزیزمان در رابطه با مجلس دوم دارد. پیام امام به مجلس دوم بسیار جامع و سازنده و آموزنده است. از یک سو، امام به تعهد توصیه می کند و اولین نکته ای که امام در پیام به مجلس دوم روی آن دست می گذارد ذکر و توجه به خداست. معنویت آن ذکری که بعد توضیح می دهد انسان را از خودخواهی خالی می کند و سر تا پا خدایی می کند. آن ذکری که آرامش دل برای انسان ایجاد می کند،  نه آن ذکر زبانی و یا حتی آن توجه ذهنی بدون حقیقت. ولی از طرف دیگر توصیه می کند که این مجلس باید مسائل پیچیدۀ جهان امروز را، مشکلات پیچیده امروز جامعۀ ما را حل کند، که بعضی از این مشکلات هنوز باقی است.

من خدمت نمایندگان مجلس دورۀ پنجم عرض کردم این مسألۀ فقرزدایی که امروز  مطرح می شود در پیام امام به مجلس دوره دوم مطرح شده بود. رسیدگی به مسألۀ تورم،  زمین و مسکن، مسائلی است که حلش را امام راحل از نمایندگان دوره دوم خواسته است و  مشکلاتی است که هنوز کم و بیش ادامه دارد.

از یک سو امام توصیه های اخلاقی دارد و در این پیام از مجلس می خواهد مجلس معلم اخلاق مردم باشد. وقتی که مردم رادیو روشن می کنند و مجلس را گوش می دهند درس اخلاق گوش دهند. در بندهای مختلف رهنمودهای امام راحل، این نکتۀ روشن تأکید شده که نمایندگان مجلس باید مربی اخلاق باشند. نمایندگان مجلس باید تعهد داشته باشند. پس این یک ارزش است. آن طرف هم هست. متن فرمایش امام این است:

 «این مجلسی است که باید سیاست نه شرقی نه غربی را در جهان دو قطبی اجرا کند و احکام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اسلام را که به طاق فراموشی سپرده شده بود و تنها و منزوی بود به صحنه آورد. چنین مجلسی است که قدرت روحی مافوق عادی و قدرت تشخیص مسائل پیچیدۀ جهان و قدرت تصمیمگیریهای قاطع بی گرایش به دو قطب الحادی و سرمایه داری را لازم دارد. قدرتی که اگر همۀ جهان در مقابل آن به سوی باطل روند بی وحشت به سوی حق می رود. قدرتی که جو سازی ها و شایعه پردازیها را به هیچ شمارد. چنین مجلسی در کمیسیونهای مختلفش کارشناسان و متخصصان متعهد (در هر دوجهت) و زبردست احتیاج دارد. خصوصاً در سیاست خارجی و اقتصادی.»

حتی ایشان می فرمایند که مجلس باید خوشبخت باشد که از افراد کارشناس در زمینه های مختلف استمداد می کند. این هنر مجلس است که بتواند از متخصصان خارج هم استفاده بکند. عدالت اجتماعی یک ارزش است، هیچ تردیدی نیست. ولی در کنار عدالت اجتماعی که باید مجلس برایش برنامه ریزی کند، امام در همین پیام اشاره می کند بلکه تصریح می کند که آبرو و حیثیت مسلمان هم ارزش است. می فرماید: آبرو و حیثیت یک مسلمان یا یک انسان در کار است، چه بسا با یک انحراف شما یک انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف یک مؤمن خدشه دار گردد. تنها مسألۀ مؤمن را هم ایشان مطرح نمی کند، یک مسلمان را هم مطرح نمی کند، می گوید حتی یک انسان هم نباید آنجا هتک حرمت بشود. اینها همه اش ارزش است. اگر این ارزشها از همه سو مورد توجه قرار گرفت می شود مجلس، مجلس اسلامی.

سیرۀ امام این بود؛ چه از نظر رهنمودها و نظریاتی که امام داشت و چه سیرۀ عملی آن بزرگوار، این بود که به همۀ ارزشها ارج می نهاد. تنها این نبود که یک ارزش را بگیرد و روی  آن پا فشاری کند و سایر ارزشها فراموش شود. حتی می فرماید: اگر بی جهت آبرو و حیثیت یک انسان در مجلس هتک بشود نه تنها یک مسلمان، این گناه عظیمی است که در شأن یک مجلس اسلامی نیست. مجلس اگر همۀ ابعادش مورد توجه قرار گرفته می شود پاسداری  از عاشورا، پاسداری از حماسۀ حسینی. اگر یک بعد شد نه تنها ارزش نیست بلکه گاه ضد ارزش می شود.

یک نکتۀ دیگری من از امام عرض کنم در رابطه با عاشورا و عرضم به پایان می رسد. در رابطه با همه سونگری در رابطه با حماسۀ عاشورا ایشان یک جمله ای هم در همین زمینه دارد. ایشان می فرماید: اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42  مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود، مهمتر از این هم وجود داشت. کسانی که حادثه عاشورا را از یک زاویه نگاه می کنند تنها تصور می کنند هنر امام این بود که توانست در برابر گلولۀ دژخیمان شاه مردم را بسیج کند و حرکتی را آغاز کرد که منتهی به پیروزی انقلاب در سال 57 شد، ولی خود امام تحلیلش چیز دیگری است. تحلیل امام این است که این یک بعد از قضیه است و بعد کوچکتر آن هم هست. بعد بزرگتر در این مبارزۀ عظیم مسألۀ دیگری است که در ادامه فرمایشاتشان دارند. می فرماید که: «اگر تنها این بود مقابله را انسان می نمود. [تنها این مسأله که مردم مقابل گلوله های دژخیمان شاه بایستند.] بلکه علاوه بر آن از داخل جبهۀ خودی گلوله حیله و مقدس مآبی بود. گلولۀ زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می سوزاند و می درید.» تا آنکه می فرماید: «واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می خواهند ریشۀ ولایت و اسلام را برکنند و عده ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده ای وابسته که چهره شان بعد از پیروزی انقلاب روشن شد، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می کردند. می فرماید، مهمتر و مشکل تر از مبارزه با دژخیمان شاه، مبارزه با کسانی بود که عاشورا را از همۀ زاویه ها نمی نگریستند. حال عده ای که وابسته بودند آنها به جای خود، عده ای هم ناآگاه بودند که چگونه انقلاب را به انحراف می کشیدند و عاشورا را تحریف می کردند و فلسفۀ عاشورا را تحریف می کردند و در برابر این حرکت الهی می ایستادند. هنر امام این بود که همه زاویه ها را می دید و همۀ ارزشها را می دید. ما در اینجا فقط به دو حادثه آن هم با توجه به فرصتی که هست به صورت گذرا و اشاره گذشتیم. در همۀ موارد،امام راحل - رضوان الله - همین گونه بود. هر مسأله ای که به ایشان مراجعه می شد تمام ابعادش مورد عنایت بود. با تیز فکری همۀ زاویه ها را می دید و همۀ ارزشها را در کنار هم مورد عنایت و توجه قرار می داد.

امیدواریم که خداوند تبارک و تعالی بر همۀ ما توفیق رهروی راه آن امام عزیز را عنایت بفرماید و خلف صالح آن امام بزرگ که حقیقتاً همان سیاست ها را دنبال می کند، و ما که از نزدیک هم با امام بودیم و هم با مقام معظم رهبری، ارتباط داریم بدون کمترین مبالغه عرض می کنم همان دیدگاهها و همان سیاست ها را این بزرگوار بدون کم و زیاد دنبال می کند.

خداوند این موجود عزیز را تا ظهور مهدی (عج) نگه دارد و از امدادهای غیبی برخوردار بفرماید.

 

منبع: مجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 10.

انتهای پیام /*