کتاب و کتابخانه

کتاب و کتابخانه به نوعی همزاد بشر است و هیچ زمان از اجتماع انسانی دور نبوده و نخواهند بود. از گذشته تاکنون همپای هم پیش رفته اند و یکی بر دیگری اثر بخشیده است. انحطاط این یکی با زوال آن یکی و رشد آن یکی با ترقی این یکی همراه بوده است.

کد : 170017 | تاریخ : 05/02/1397

کتاب و  کتابخانه به نوعی همزاد بشر است و هیچ زمان از اجتماع انسانی دور نبوده و نخواهند بود. از گذشته تاکنون همپای هم پیش رفته‌ اند  و یکی بر دیگری اثر بخشیده است. انحطاط این یکی با زوال آن یکی و رشد آن یکی با ترقی این یکی همراه بوده است.

کتاب و کتابخانه، جزئی از تاریخ تمدن بشر است و گویای تفکرات اجتماعی در دوره ‌های گوناگون. در تمامی قرون کتابخانه ‌ها جزئی از بافت اجتماعی و فرهنگی هر جامعه بوده‌اند. بنابراین کتاب و کتابخانه نقش اساسی در تمدن‌ های بشری داشته و بین پیشرفت و تمدن بشری، با کتاب و کتابخانه همیشه یک رابطه مستقیم و تاثیرگذار بوده است. چنانچه کتابخانه بزرگ اسکندریه به عنوان کانون معرفت یونانی و کتابخانه‌های روم باستان مظهر تمدن رومی بوده‌اند.

کتابخانه اسکندریه از قرن سوم قبل از میلاد تا قرن چهارم بعد از میلاد، هماهنگ با اوج تمدن و فرهنگ یونان، ‌یک حوزه علمی عظیمی تلقی می‌شد که با افول تمدن یونانی و غلبه روم بر یونان، به انحطاط کشیده شده و در معرض سوزاندن قرار گرفت.

بیت الحکمه بغداد نیز اولین و جامع‌ ترین کتابخانه مسلمانان در زمان خود بود که با هجوم مغول ‌ها و سقوط بغداد، شهرت خود را از دست داد.

با توجه به تأکید دین مبین اسلام و سیره نظری و عملی پیامبر‌(ص) و ائمه اطهار‌(ع) بر کسب علم و دانش و زمینه‌سازی این امر بر عموم جامعه، می توان گفت که مطالعه و نشر کتاب و ساخت کتابخانه از بهترین مصادیق این زمینه‌سازی است.

یکی از اقدامات ارزشی و ماندگار خیرین مسلمان، به ویژه عالمان و مراجع دینی، تألیف و نشر کتاب، گردآوری و حفظ آن‌ ها و تأسیس و ساخت کتابخانه جهت استفاده‌ اهل علم و محققان بوده است.

با دقت در آثار حضرت امام به نظر می‌رسد ایشان نیز اهمیت زیادی برای کتاب و کتابخانه قائل بوده اند. به طوری که رنج و تلخی دوران غربت و تنهایی و تبعید را تنها به وسیله‌ انس با کتاب و قلم و مطالعه و تدریس قابل تحمل می‌ دانستند و می‌فرمایند:

«انس با کتاب و قلم و اندوخته ‌ها، آن قدر خاطره ‌آفرین و پایدار است که همه تلخی ها و ناکامی‌های دیگر را از یاد می‌برد.»(صحیفه امام، ج ‏21،ص137)

یکی از برنامه ‌های حضرت امام، چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن، مطالعه بود. مطالعه آثار و کتب با موضوعات مختلف؛ سیاسی، اجتماعی، تاریخی، ادبیات و رمان و مجلات و روزنامه ‌های جریانات و گروه‌ های سیاسی و حتی اعلامیه ‌های آنها. در این باره یادگار امام، حجت الاسلام و المسلمین سید احمد آقا می ‌گویند:

«این اواخر، امام نمی‌ رسیدند که کتاب ‌های داستان و این طور چیزها را بخوانند. در نجف که بودند، شاید در روز صدها صفحه کتاب می‌ خواندند، حال چه کتاب قصه و چه کتاب ‌های اجتماعی. ایشان اکثر داستان ‌های معروف را خوانده بودند و همین طور بسیاری از کتاب ‌هایی را که جنبه سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان نهرو». امام کتاب «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده بودند. امام مطالعه را دوست داشتند. گاهی به قدری مطالعه می ‌کردند که چشم ‌شان خسته می‌ شد. به یاد دارم در ایام تعطیلی که تابستان ‌ها به یکی از شهرها یا تهران می‌ آمدیم، به قدری کتا‌ب ‌های متنوع مطالعه می ‌کردند که صدای کسانی که برای ایشان کتاب تهیه می‌ کردند، در می‌ آمد. اکثر داستان ‌های بزرگ مثل؛ بینوایان را مطالعه کرده بودند. اکثر نوشته‌ های نویسندگان بزرگ جهان را، چه در زمینه‌ اجتماعی و چه سیاسی، خوانده بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده و تارخ مشروطه را خوب می ‌دانستند.» (پابه پای آفتاب، ج 1، ص 106 و 107)

با اینکه حضرت امام چندین سال درگیر مبارزه و سختی تبعید و دوری از وطن بودند، اما این امر مانع از فعالیت و توجه ایشان به امر کتاب و کتابخانه نمی ‌شد. پیش از تبعید، منزلی را که مقابل مدرسه حجتیه، به عنوان وجوهات به ایشان واگذار شده بود، به کتابخانه - کتابخانه ولیعصر‌«عج» - و محل درس و بحث طلاب تبدیل کرد که در نتیجه مورد توجه و مراجعه فراوان طلاب قرار گرفت. با تبعید حضرت امام نیز این مرکز به فعالیت خود ادامه می داد. تا اینکه ساواک از فعالیت این مکان هراسناک شده، و در اقدامی، روز 22 آبان 1346 همزمان به منزل و کتابخانه امام یورش برده و کلیه کتاب ها و نشریات و جزوات موجود که بالغ بر ده هزار جلد می شد، به همراه دیگر اوراق و اسناد تاریخی به یغما بردند. از آن پس کتابخانه بسته شد، و رفت و آمد به آنجا ممنوع اعلام گردید. البته بعدها کتابخانه خراب و در محل آن، درمانگاه خیریه قرآن و عترت احداث شد که در حال حاضر نیز خدمات رسانی آن ادامه دارد.

رژیم برای سرپوش گذاشتن به اقدامات فوق، چندین بخشنامه از طرف ساواک مرکزی و ساواک قم صادر کرد. در آخرین بخشنامه، ساواک مرکز از تمام ادارات ساواک خواست انعکاس این موضوع را در شهرها بررسی و گزارش و نسبت به جلوگیری از تحرکات احتمالی، پیش بینی و اقدام لازم را انجام دهند. اسناد موجود در اسناد ساواک، (کتاب امام در آیینه‌ی اسناد ساواک، ج 16، ص 65 تا 79) گویای این جریان است.

پس از یورش رژیم به کتابخانه و بسته شدن آنجا، حضرت امام از تبعیدگاه خود، نجف، پیگیر قضایا بود و در همین راستا چندین نامه و تلگراف به فرزندش حاج سید احمد آقا نوشتند. در یکی از نامه‌ها به تاریخ دوم بهمن سال 1349 ش، مرقوم داشتند:

«احمد عزیزم‏! از کتابخانه چیزی ننوشته ‌‏اید. نمی‌‏دانم به چه حال است. هر چه زودتر تحویل اهل علم دهید و این جانب را مطلع کنید.» (صحیفه امام، ج‏2، ص320)

حتی با گذشت ده سال از جریان حملهی ایادی رژیم شاه به خانه و کتابخانه و غارت اموال و منابع موجود آن، حضرت امام با اینکه داغدار از دست دادن فرزند عزیزش حاج آقا مصطفی بود، طی وصیت ‌نامه شخصی و تعیین وصی جدید به تاریخ 15 دی ماه سال 1356 ش، در وصیت‌نامه تذکر می‌دهند که:

«چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصی بود به رحمت ایزدی پیوست لهذا وصی خود نمودم، فرزند خود حاج سید احمد خمینی را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف، به اموری که توصیه می‌‏کنم اقدام و عمل نماید؛... کتب و اثاثی را که از کتابخانه این جانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدایی آقای آقا نجفی مرعشی بوده به کتابخانه ایشان برگردانند و بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانه‌‏ها واگذار شود. و کتبی که از خود این جانب غارت شده است، اگر برگشت، و کتبی که در نجف دارم در اختیار وصی است؛ هر چه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمی حسین پسر مرحوم مصطفی، بردارند و باقی را به یک کتابخانه واگذار کنند.» (صحیفه امام، ج‏3، ص 294)

توجه و عشق و علاقه حضرت امام به کتاب و کتابخانه فقط به دوره‌ مرجعیت ایشان مربوط نمی‌ شود. ایشان از دوران کودکی و نوجوانی و جوانی سر و کارش با کتاب و کتابخانه بود. حتی در سفرهای تفریحی با دوستان و هم سن و سالان خود توجه خاصی به این موضوع داشتند. در سنین جوانی، مرداد ماه سال 1316 ش به همراه سه تن از دوستان خود سفری به تبریز داشتند همان‌ جا به بازدید کتابخانه تربیت شهر تبریز رفته و به همراه هم‌ سفران خود به رسم یادبود در دفتر یادبود آن می‌نویسند:

«کتابخانه دولتی تربیت تبریز را با آقایان حاجی آقا روح ‌‏الله و حاجی میرزا ابوالفضل نجم ‌‏آبادی و آقا سید صادق لواسانی سیاحت و برای استفاده مطالب علمی و ادبی بهترین محل، و زحمات مدیر و مؤسسین آن را قابل تمجید و اعجاب یافتیم.» 12 مرداد 1316 ش / 14 جمادی الثانی 1356 ق

الاحقر ابوالفضل نجم‌‏آبادی- سید صادق لواسانی- ابوالقاسم مجتهدی- سید روح‌‏الله‌ خمینی‏ (صحیفه امام، ج‏21، ص 472)

اگر به پیام ‌ها و سخنرانی‌ های آن حضرت توجه کنیم، خواهیم دید، چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن، بارها به اهمیت و جایگاه مطالعه و کتاب و کتابخانه اشاره کرده ‌اند، به خصوص نقش و اهمیت آن در بین نسل جوان جامعه، تا آنجا که عدم وجود کتابخانه کافی در کشور در دوران رژیم شاه را توطئه دانسته می‌فرمایند:

 

«آن قدری که مراکز فساد در تهران - الآن بیشتر از کتابخانه است، بیشتر از مراکزی است که برای تعلیم و تربیت است - برای این است که می‌خواهند این جوان‌ها به طرق مختلفه بیکاره و بی ‌عار بار بیایند.» (صحیفه امام، ج‏5، ص 263)

با پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت انقلابیون و تشکیل جمهوری اسلامی فرصت مناسبی پیش آمد تا توجه به مسائل فرهنگی و کتاب و کتابخانه در کشور بیشتر و بهتر شود. لذا حضرت امام سعی داشتند در فرصت‌ های مناسب و در احکام مختلف  به این امر توجه و رسیدگی نمایند. برای نمونه با اینکه هنوز سه روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود ـ 25 بهمن 57 ـ طی حکمی به آیت‌الله واعظ طبسی برای سرپرستی آستان قدس رضوی، تذکر می ‌دهند که:

«جنابعالی...برای سرپرستی آن آستان مقدس منصوب هستید. لازم است با کمال جدیت و به طور دقیق حفاظت از متعلقات آنجا خصوصاً کتابخانه ... بفرمایید.» (صحیفه امام، ج ‏6،ص  144)

همین تذکر را بعد از چهارده ماه ـ 15 فروردین 59 ـ مجدداً در حکم انتصاب ایشان به سمت تولیت آستان قدس رضوی تکرار می‌کنند که باز نشان از توجه و دقت حضرت امام به کتابخانه است:

«با کمال جدیت و به طور دقیق از متعلقات آنجا خصوصاً کتابخانه ... محافظت کامل را بفرمایید.» (صحیفه امام، ج 12، ص 225)

حجت الاسلام و المسلمین سید عارف حسین حسینی از شاگردان و علاقه ‌مندان امام خمینی و رهبر وقت شیعیان کشور پاکستان در نامه ‌ای به حضرت امام، ـ آذر سال 1359 ش ـ درخواست مجوز استفاده از سهم امام‌(ع) در امور تبلیغات اسلامی پاکستان می ‌کنند:

«به عرض می‌ رساند، که شهر پیشاور... اولین گام را در این راه برداشته و یک کتابخانه عمومی را با کمک برادران مؤمن و متعهد تأسیس نموده ‌ایم. ولی از آنجا که از نظر بودجه در مضیقه می ‌باشیم از حضور شما استدعا داریم که اجازه مرحمت بفرمایید که احتیاجات این مؤسسه اسلامی و کتابخانه از سهم مبارک امام- علیه السلام- تأمین شود.» حضرت امام در پاسخ می ‌‌نویسند:

«مجازید از سهم مبارک امام- علیه السلام- به مصرف برسانید.» (صحیفه امام، ج ‏13، ص 379)

یکی از کتابخانه‌ های مهم جهان اسلام که افتخار شیعه و شهر قم می‌ باشد، کتابخانه‌ ای است که توسط مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی تأسیس شده است. حضرت امام در راستای کمک به این کتابخانه ـ 24 اسفند سال 1367ش ـ طی حکمی، به نخست وزیر وقت دولت جمهوری اسلامی دستور می‌ دهند:

«کتابخانه حضرت آیت‌الله آقای نجفی مرعشی- دامت برکاته- از کتابخانه‌ های کم نظیر و شاید بتوان گفت بی‌ نظیر ایران است. کتب نفیس اعاظم شیعه و کتاب ‌های منحصر به فرد و خطی آن از ذخایر فرهنگ غنی اسلام و ایران می باشد. از قرار اطلاع مرکز حفاظت آنها به گونه ‌ای نیست که کتاب ‌ها مصون از خطر باشد و محیط مطالعه برای مشتاقان کتاب بسیار کوچک است.

جنابعالی موظف می‌ باشید آنچه را که آن کتابخانه احتیاج دارد به بهترین وجه فراهم آورید. جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمود مرعشی نجفی که خود از خبرگان و شایستگان در امر کتاب ‌شناسی و کتاب و شناخت محیطی مناسب برای حفظ کتاب است بهترین فردی است که می‌ تواند شما را در این امر یاری دهد. ان شاء الله هر چه زودتر با ساخته شدن بنایی در خور اسلام و انقلاب و حوزه علمیه قم، قدمی مفید در راه رشد تعالیم اسلام برداشته شود. روشن است آنچه در این زمینه ساخته می ‌شود اختیارش با حضرت آیت الله آقای نجفی مرعشی و یا فردی است که ایشان تعیین نمایند.» (صحیفه امام، ج ‏21،ص320)

با این بذل توجهات حضرت امام به امر کتاب و کتابخانه، نهادینه کردن فرهنگ مطالعه و کتاب و کتابخانه غیر قابل انکار است.

برگرفته از "کتاب و کتابخانه؛ یادگاری از نگاه امام خمینی (س)"

انتهای پیام /*