سید محمد خاتمی

حضرت زهرا(س) اسوه زنان جهان

کد : 170284 | تاریخ : 19/02/1397

حضرت زهرا(س) اسوه زنان جهان

سید محمد خاتمی

بسم الله الرحمن الرحیم

سرکار خانم ثقفی که رحمت خدا بر او باد، انسانی فاضل و با فضیلت و دارای جانی پاک و تربیت شده بود که علاوه بر افتخار همسری حضرت امام، امتیاز همراهی و همرازی با ایشان را داشت و تردید نکنیم که در موفقیت‌ های علمی، اجتماعی و سیاسی امام بخصوص در رهبری انقلاب بزرگ اسلامی نقش بزرگی داشته است.

احترام ویژه حضرت امام به بانویی که سختی ها، محرومیت ‌ها و محدودیت ‌ها را برای رسیدن به هدف والایی که امام داشتند همگام با امام تحمل کرد و ایثارگرانه همه امکانات زندگی خود را در خدمت موفقیت امام بکار گرفت نشانه روشنی است از جایگاه والایی که این بانوی بزرگوار نزد امام و در نهضت اسلامی داشتند.

امیدوارم نزدیکان، آشنایان و ارادتمندان سرکار خانم ثقفی با مطالب خود پرتوی روشنگر بر شخصیت ممتاز ایشان بیفکنند.

با ادای احترام به این بانوی عالی قدر، ارادت ایشان به حضرت صدیقه طاهره(ع) و الگو گیری از شخصیت ممتاز حضرت زهرا از سوی ایشان را بهانه نگارش مطلبی در مورد مقام حضرت فاطمه(ع) [قرار می‌دهم].

حضرت زهرای مرضیه در چشم و دل همه مسلمانان با هر مذهب و گرایش و نزد همه کسانی که معرفتی نسبت به آن وجود مبارک دارند بزرگ و یاد او همیشه زنده است.

حضرت زهرا، تنها یک شخص نیست که در شرایط ویژه‌ای می‌ زیسته و عمری کوتاه داشته است بلکه شخصیتی است که در تاریخ اسلام و انسان جایگاهی بس بلند دارد. نحوه برخورد پیامبر(ص) با آن عزیز نشانه جایگاه والای او است. همچنین آنچه از گفتار این بانوی بزرگ بجا مانده یا از کردار او برای ما روایت کرده‌اند هرچند به لحاظ کمی زیاد نیست ولی به لحاظ کیفی نشان‌ دهنده فضل، دانش، کمال، تعهد و ایمان استوار و انسان دوستی او و در رأس همه پرستش خداوند منان است.

دلبستگی و علاقه حضرت پیامبر به زهرای مرضیه و علاقه حضرت زهرا به پیامبر اکرم از حدّ یک علاقه عاطفی پدر به دختر یا فرزند به پدر فراتر می‌رود.

درست است که پیامبر(ص) همانگونه که در اوج کمال عرفانی و عقلانی است به لحاظ عاطفی نیز ممتاز است ولی این عطوفت تحت تأثیر جذبه عقلانی و ملکوتی شخصیت او است.

به لحاظ عاطفی آن بزرگوار چنان است که حضرت باری تعالی خطاب به او می‌گوید: ترحم و دلسوزی تو به مردم چنان است که نزدیک است جانت را به خاطر آنان ببازی «فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا» سوره کهف – آیه 6، گویی در حال قالب تهی کردن از تأسف هستی در اینکه به آیین و کتاب حق ایمان نیاورده‌اند.

این عاطفه شدید به خاطر این است که پیامبر می ‌خواهد انسانیت مردمان به اوج برسد.

باری آنچه در مجامع روایتی فریقین آمده است همگی حکایت از این می ‌کند که دلبستگی پیامبر به دخترش قابل قیاس با علاقه او به هیچیک از فرزندان و نزدیکان و مردمان نبوده است، همچنانکه حضرت زهرا مهرش به پدر از حد علاقه عاطفی معمولی می‌گذرد و به درجه شیدایی می‌ رسد. این دلبستگی متقابل ناشی از معرفتی است که این دو بزرگوار نسبت به مقام و منزلت معنوی یکدیگر دارند.

اینکه پیامبر می ‌فرماید: فاطمة بضعة منی، مراد بضعه (پاره) جسمانی نیست زیرا دیگرانی بودند که همین نسبت را با پیامبر داشته‌اند بلکه از آن رو است که وجود حضرت زهرا از سنخ وجود پیامبر است یعنی تجلی و پرتوی از همان «حقیقت محمدیه» است که خداوند فرمود:«لولاک لما خلقت الافلاک» این همه عظمت و شکوه در آفرینش برای این است که خداوند از متن آن، انسان این برترین پدیده آفرینش را بر آورد تا و قدرت، جمال، جلال و حکمت مطلق خود را نشان دهد. انسانیت نیز در وجود مبارک پیامبر به اوج کمال و زیبایی خود می ‌رسد و فاطمه بخشی و پاره‌ای از این حقیقت بی‌‌‌ همتا است. مطمئناً درک کامل و درست منزلت این بزرگواران برای انسانهای عادی دشوار است ولی همین اشارتها تا حدودی ما را به آن عظمت رهنمون می‌ شود.

اگر چنین است، باید چگونه حضرت زهرا را دید و از شخصیت والای او بهره برد؟

پیامبر برای مردمان اسوه و سرمشق و الگو است یعنی نسخه‌ای که انسانها باید شخصیت خود را بر پایه پندار و گفتار و رفتار و منش و روش او شکل بدهند. پیامبر از نوع آدمیان است، «قل انما انا بشر مثلکم یوحی الیّ انما الهکم اله واحد. فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعباده ربه احداً» اگر پیامبر بزرگ است چون انسان کامل است. او انسانی الگوست و همه باید شخصیت خود را با طراز شخصیت والای او به سوی کمال پیش برند و هر کس به میزانی که خود را با او تطبیق دهد مراتب کمالی را درک می‌کند و بالاترین هدف و مرتبت خداوند منان است که: «ان الی ربک المنتهی» هدف نهایی قرب حضرت حق است و معلوم است که این قرب، قرب مکانی نیست. هر چه ما اخلاق، منش و روش الهی خود را افزایش دهیم به او نزدیکتر می‌شویم. البته هدف، قرب خدا است زیرا وجود مطلق و زیبایی و کمال و جمال و حکمت و قدرت بی‌انتها غیر قابل دسترس است ولی انسان می‌تواند و باید تا بی‌نهایت جلوتر رود. «گر چه وصالش نه به کوشش دهند. هر قدر ای دل که توانی بکوش. »

دسترسی به حضرت پیامبر دشوار است و دسترسی به شخصیت بزرگانی چون حضرت زهرا گرچه سخت است ولی نسبت به مورد دیگر میسرتر است.

زهرا(ع) یک الگو است نه فقط برای زنان که برای انسانیت. و پیرو پیامبر و زهرا البته هدف نهایی خود را خدا قرار می‌دهد و این بزرگواران را به عنوان بندگان ویژه و برگزیده خداوند که در همین کره خاکی می‌زیسته‌اند الگوی حرکت مدام ما به سوی قله کمال قرار داده‌اند.

وقتی به گذشته می‌نگریم حوادث تلخی را می‌بینیم که حضرت زهرا را آزرده کرده است و آزردگی آن وجود عزیز از آن رو است که آینده امت اسلامی (و انسانی) را سیاه می‌بیند و آینده را آبستن حوادثی تلخ که زندگی را بر همگان تنگ و تاریک می‌کند و راه را به روی بهروزی مردم می‌بندد. ولی خوب است به جای ماندن در گذشته به امروز و فردای خود بیاندیشیم و بکوشیم پندار، گفتار و رفتار خود را چه در جنبه فردی و چه اجتماعی بر اساس این الگوها بسازیم، با شناخت درست حضرت زهرا، راه خود را به سوی آینده هموار کنیم و حرکتمان را با آهنگ شخصیت آن بزرگوار تنظیم نماییم؛ آینده‌ای که بر آن ارزشها و ملاکها و معیارها‌یی حاکم باشد که آن بزرگواران می‌خواسته‌اند و برای آن جهاد و اجتهاد کرده‌اند و هزینه پرداخته‌اند.

به لحاظ فردی، راستی، ایمان استوار، تعهد نسبت به خوبی و زیبایی و رهایی از شرک اعتقادی و عملی و پرورش فضیلت‌های الهی و انسانی در درون خود و در عرصه اجتماعی فراهم آوردن فضایی که در آن راستی، تعهد، عدالت، پاکی و خیرخواهی حاکم باشد. فضایی که حاکمانش بحق و حقیقت گردن نهند و حقوق و حرمت مردم را نگاه دارند و مردمانش نیز در عین برخورداری از مزایای زندگی، آزادی و آزادگی و اخلاق و ادب و خدمت به یکدیگر را پاس دارند و به سوی جامعه‌ای برویم که در آن از ستم و فقر و نابرابری و دروغ و فریب اثری نباشد.

                                                 

 

مجموعه مقالات همایش بزرگداشت بانوی انقلاب اسلامی، ص1.

انتهای پیام /*