کامبیز تقی زاده، مرضیه بیگی زاده

جایگاه زنان در ایران پس از انقلاب اسلامی

کد : 170293 | تاریخ : 22/02/1397

جایگاه زنان در ایران پس از انقلاب اسلامی

کامبیز تقی زاده[1]

مرضیه بیگی زاده[2]

چکیده

با تغییر نگرش نسبت به زن در جریان انقلاب اسلامی، زنان توانستند حضور پررنگی در عرصه اجتماعی و سیاسی پیدا کنند. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب با عدم پذیرش نگاه سنتی نسبت به زن و ایجاد نگرشی نو، زمینه رهایی زنان از بند باورهای غلطی که در ساحت دین ریشه دوانده بود را مهیا نمود تا زنان با پی بردن به ارزش واقعی خویش توانایی های بالقوه خود را در عرصه های مختلف به خصوص عرصه مبارزه به منصه ظهور برسانند.

با پیروزی انقلاب اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی تا حد زیادی فرصت های برابری را برای زنان و مردان برای ایفای نقش در مسئولیت های بالای مملکتی در نظر گرفت. بنابراین با وجود چنین نظام حقوق سیاسی و همچنین فرهنگ سیاسی مشارکتی، شرایط مهیا گشت که زنان بتوانند حضور خود را در عرصه‌های مختلف به خصوص در عرصه سیاسی به اثبات برسانند.

این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای فراهم گردیده است درصدد بررسی جایگاه زنان بعد از پیروزی انقلاب به خصوص در عرصه مشارکت سیاسی می باشد و فرض بر این است که فرصت برای مشارکت سیاسی آنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی افزایش یافته است هر چند که از این فرصت ها استفاده نشده باشد.

کلید واژه: مشارکت سیاسی، زنان، انقلاب اسلامی، فرهنگ سیاسی.

مقدمه

مردمی بودن انقلاب اسلامی مهمترین خصلت آن بوده است، و از آنجایی که زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دادند، انقلاب اسلامی زمینه را برای حضور گسترده و مؤثر زنان فراهم نمود. مطابق مطالعات انجام شده زنان نقش مهمی در دوران نهضت اسلامی داشتند. البته این حضور با توجه به شرایط مختلف سالهای نهضت متفاوت بوده است ولی در هر صورت و با طرق مختلف اعتراض خود را نسبت به وضعیت موجود که از نظر آنها نامساعد می نمود، نشان می دادند. از این رو مشاهده می کنیم که هر جا که مشارکتی از جانب مردان وجود داشته حضور زنان ثمربخش بوده است.

امام خمینی(ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامی در رابطه با نقش زنان در دوران نهضت اسلامی می فرمایند: «شما بانوان در ایران ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید. شما سهم بزرگی در این نهضت اسلامی ما دارید. شما در آتیه برای مملکت ما پشتوانه هستید.»[3]

اما حضور زنان در عرصه انقلاب به شیوه های مختلف صورت می گرفت؛ و این حضور از توزیع و پخش اعلامیه تا حضور در عرصه های مبارزه مسلحانه متغیر بوده است و این مبارزه با وجود فشارها و سیاست سرکوب که از جانب سازمان های امنیتی دوره ی پهلوی اعمال می شد ادامه داشت و زنان پا به پای مردان تا پیروزی نهضت همراه بودند البته حضور فعال و همه جانبه زنان در سال های نزدیک به پیروزی نهضت اسلامی افزایش چشمگیری داشت. به طوریکه زنانی که تا پیش از آن با فعالیت‌های مخفی و احیاناً به عنوان مادران شهید و یا همسران مبارزان شهید و یا دربند، با رژیم در حال مبارزه بودند، به خیابانها آمدند و حضورخود را آشکارا اعلام کردند.

امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب در سخنان خود ضمن اشاره به حضور زنان در تظاهرات خیابانی آنان را به عنوان پیشروان نهضت اسلامی قلمداد می­کند: « ما نهضت خودمان را مرهون زنها می دانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها می ریختند. تشویق می کردند زنها مردان را. خودشان صف­های جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که می تواند یک قدرت شیطانی را بشکند. »[4]

از جمله وقایعی که حضور زنان به خوبی در آن مشهود است، حادثه روز 17 شهریور در میدان ژاله (شهدا)، بود که تعدادی از آنها کشته شدند و به قول استاد مطهری این فاجعه نقطه عطف مهمی در تاریخ حضور آنان در عرصه سیاست محسوب می شود.[5]

نکته قابل توجه، تغییر نگرش نسبت به حضور زنان در عرصه اجتماعی است. در زمانه ای که برخی علما و روحانیان با تأکید بر نگاه سنتی نسبت به زن، خواهان خانه نشینی زنان بودند، رهبر نهضت اسلامی با دیدی روشن بین بر حضور زنان در عرصه جامعه و مبارزه تأکید داشتند و بعداً نیز در سخنان خویش به این تحول و تغییر نگرش اشاره فرموده اند: «نهضت اسلامی به برکت اسلام چنان تحولی در نفوس زن و مرد جامعه به وجود آورده که ره صد ساله را یک شبه طی نموده است. و شما ملت شریف دیدید که زنهای محترم متعهد ایران، پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را در هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم»[6]. همچنین فرموده اند: « اگر این نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت جز این تحولی که در بانوان و در جوانان ما پیدا شد؛ این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما»[7]

به هر حال، امام خمینی که با تغییر نگرش نسبت به زنان در مجامع مذهبی، انقلابی به پا کرده بود، همواره نقش زنان را در انقلاب اسلامی مورد توجه قرارداده اند. [8]

روشهای مشارکت زنان در عرصه مبارزات سیاسی در دوران نهضت اسلامی

زنان به شیوه های مختلفی در دوران نهضت اسلامی مشارکت داشتند، بارزترین این شیوه ها، شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها بود. مشارکت زنان در تظاهرات توده ای علیه رژیم شاه در ماههای واپسین سال 1357 مهر تأییدی است بر پیدایش این آگاهی تازه میان زنان که نباید نقش آنها به فعالیتهای درون خانه محدود شود و ریختن به خیابان‌ها در کنار مردان نیز وظیفه آنان به عنوان زن ایرانی می باشد. [9]

شرکت در اعتصابات نیز شکل دیگری از مشارکت آنها در دوران مبارزه بود. همانگونه که می دانیم یکی از عوامل اصلی در پیشبرد نهضت که نهایتاً به فلج شدن رژیم پهلوی انجامید اعتصابات و دست کشیدن از کار بود. مشارکت زنان در اعتصابات در همه سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی بسیار گسترده بود. به گونه‌ای که در ماه­های نزدیک به پیروزی انقلاب، حتی کارکنان نهاد دولتی «سازمان زنان ایران» نیز به اعتصابات پیوستند.[10]

شکل دیگر از فعالیت زنان دردوران انقلاب، تکثیر و پخش اعلامیه‌ ها و نوارهای امام با هدف رساندن پیام اسلامی و شناسایی حقایق اسلامی به مردم بوده است.[11]

حضور زنان با حجاب اسلامی در انظار عمومی، از دیگر جلوه های مبارزه آنان با سیاست های رژیم پهلوی بود. دلیل اصلی این امر نارضایتی زنان از سیاست‌ های جنسیتی حکومت و الگوی زن ایرانی مورد تبلیغ شاه بود. [12]

در عرصه مبارزه مسلحانه نیز زنان حضور داشتند. گروهی از زنان دست به مبارزه مسلحانه می‌زدند که در این میان دو گروه اسلامی و چپ گرا قابل ردیابی هستند. نقش زنان در مبارزات مسلحانه، بیشتر خود جوش و بیرون از گستره گروههای سازمان یافته بود و درتداوم شرکت آنان در تظاهرات شکل می گرفت و بیشتر حالت نقل و انتقال سلاح و مهمات و نیز آماده سازی کوکتل مولوتف را داشت. [13]

شهید مطهری حضور زنان در پیروزی انقلاب اسلامی را این چنین تبیین می نمایند: «اتفاقاً یکی از جنبه‌های جالب و حیرت انگیز انقلاب اسلامی ایران همین مسأله است. یعنی انقلابی با ویژگیهایی در جامعه پیدا شد که از نظر آنها که برای خودشان معیارهایی دارند غیرقابل پیش بینی و غیرقابل سنجش بوده است. در غرب این تبلیغ زیاد شده است به طوری که برای آنان تبدیل به یک باور شده که زن در جامعه اسلامی از حقوق خویش محروم بوده و هست و زنها عناصر ناراضی در میان مسلمانان هستند.

بنابراین اگر به آنها عرضه شود که انقلابی در جهت اسلامی می خواهد پیدا شود و انقلابی است که خواهان برقراری ارزشهای اسلامی است نهایتاً در جبهه مخالف شرکت خواهد کرد.

چون براساس فرضیه آنها، زنها از اسلام و ازجامعه ای که با معیارهای اسلامی اداره شود ناراضی اند. بنابراین در این انقلاب شرکت نخواهند کرد. ولی در عمل، زنها نه تنها در این انقلاب شرکت کردند بلکه اگرحضور آنان نبود هیچ گاه انقلاب به ثمر نمی‌‌رسید؛ چراکه زنان نه فقط شرکت مستقیم‌ شان مؤثر بود بلکه تأثیر شرکت غیرمستقیم‌شان (یعنی تأثیری که روی برادران، پدران،شوهران وفرزندانشان داشتند) از تأثیرمستقیم خودشان کمتر نبوده و این خود یک مسأله فوق العاده است»[14]

نقش و جایگاه زنان بعد از پیروزی انقلاب

همانگونه که گفته شد یکی از تحولاتی که در خصوص زنان رخ داد تغییر نگرش به نقش و جایگاه زنان در اجتماع از طرف مجامع مذهبی بود، قبل از پیدایش نگرش جدید، نگاه غالب تأکید بر ضرورت خانه نشینی و انجام وظایف مربوطه به خانه و خانه داری بود اما نگرش روحانیان روشن بین غیر از این بود و خواهان این بودند که زنان با حفظ شئونات اسلامی حضور پررنگی در عرصه های مختلف داشته باشند. از جمله عرصه هایی که زنان می بایست نقش مؤثری در آن داشته باشند می‌ توان به دوران جنگ ایران و عراق و حضور در عرصه سیاسی اشاره کرد. اما قبل از پرداختن به آن لازم است به تغییر فرهنگ سیاسی در ایران پس از انقلاب اشاره شود.

 تغییرفرهنگ سیاسی درایران پس ازانقلاب

فرهنگ سیاسی نظام عقاید تجربی نمادهای معنوی و ارزشهایی است که شرایط پدید آمدن فعالیت سیاسی را تعریف می‌کند. [15]

فرهنگ سیاسی ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی، متأثر از منابع گوناگونی بوده است. ازجمله موقعیت تاریخی، موقعیت جغرافیایی، موقعیت اقتصادی، بافت جمعیتی، سایر ایدئولوژی ها و ادیان، کانون تربیتی خانواده و تداوم نظام سیاسی استبدادی که هریک ازمنابع به نحوی بر شکل گیری و تداوم فرهنگ سیاسی محدودـ تبعی در جامعه ایران تأثیر داشته اند. [16]

درنتیجه چنین فرهنگی(فرهنگ سیاسی محدودـ تبعی) هیچگاه به صورت نهادین و مستمر، فضای دموکراتیک، کثرت گرا و متساهلی در ایران شکل نگرفته است که زمینه‌ ای برای ورود زنان به عرصه های سیاسی و اجتماعی جامعه شود. از طرفی ساختار سیاسی متصلب حاکم، نه تنها درصدد تحول این فرهنگ و فراهم نمودن زمینه مشارکت و رقابت گروهی، قومی، فرهنگی، تمدنی و نیز مساعد نمودن زمینه برای نقش آفرینی زنان در زندگی و سرنوشت خویش نبود، بلکه خود به باز تولید آن پرداخته است.

با وقوع انقلاب اسلامی، انتظار می رفت تحول فرهنگ سیاسی و رفع موانع مشارکت برای زنان و رقابت سیاسی مندرج در چنین فرهنگ غیر دموکراتیکی در اولویت اقدامات حاکمان و نخبگان حکومتی قرار گیرد. در چنین فضایی تحت تأثیر دو متغیر، یکی نقش مذهب و دیگری تأکید برجستگان فکری و دینی بر نقش مردم، نوع فرهنگ سیاسی دگرگون شد که از یک طرف برجستگانی مانند آیت الله مطهری، آیت الله طالقانی و شریعتی به زعامت امام خمینی نقش محوری داشتند و از طرف دیگر حوادث بین المللی نظیر انقلاب کوبا، الجزایر و ویتنام نیز در تغییر فرهنگ سیاسی مردم ایران پس از انقلاب نقش داشته اند. فرهنگ سیاسی جدید در ایران پس از انقلاب، حاصل نوعی فرهنگ سیاسی تبعی ـ مشارکتی است که در این فرهنگ سیاسی جدید عناصری وجود داشته که مشارکت را به شدت تشویق می‌کند. [17]

یکی ازمهمترین تحولات صورت گرفته در فرهنگ سیاسی ایران بعد از انقلاب، افزایش نقش و حضور زنان درعرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی می‌باشد. همچنین از دیگر شاخص‌ های فرهنگ سیاسی مشارکتی و حرکت در مسیر توسعه سیاسی در جوامع، نوع نگاه حکومتها به حضور زن درعرصه های مختلف جامعه است.

بدیهی است که هر چه حضور زنان در اجتماع فعال تر و مؤثر تر باشد، کشور پیشرفته‌ تر و توسعه یافته تر خواهد شد. به طور مسلم میزان نقش و مشارکت زنان درجامعه به ویژه در زمینه‌ های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تا حد زیادی وابسته به برخورد و نگرش جامعه به زن می‌باشد.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی موانع چند دیگری نیز باعث کاهش مشارکت سیاسی زنان گردیده بود از جمله می توان به وجود جامعه سنتی و نگرش برخی از علماء که به حضور زن در خانه تأکید داشتند اشاره نمود. و اینکه پروسه مدرنیزاسیون که توسط حکومت پهلوی اجرا گردید شامل قشر خاصی از جامعه گردید. ولی وقوع انقلاب اسلامی ایران موجب تجدید نظر در بسیاری از این دیدگاهها و سمت گیریها گردید.

درکنار تغییر فرهنگ سیاسی در ایران پس از انقلاب، می‌ توان از روند تکثرگرایی فرهنگی و شیوع اندیشه جهانی شدن سخن گفت. فرایند دموکراتیزاسیون و پیدایش فرهنگ سیاسی دموکراتیک در ایران که تا سالهای اولیه دهه 70 غیرفعال و کند بود در دهه 1370 در نتیجه گسترده شدن محمل اجتماعی و فشارهای فرایند جهانی شدن واکنش مثبت‌تری ازخودنشان داد. [18]

به هر حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشارکت سیاسی زنان در دو سطح توده و نخبگان رخ داد:

1ـ مشارکت سیاسی زنان در سطح توده که شامل شرکت آنان در انتخابات ادواری، شرکت در راهپیمایی ها، شرکت درگروهها، انجمنها و فعالیتهای بسیج و شرکت و حضور درجنگ تحمیلی بوده است.

2ـ مشارکت سیاسی زنان در سطح نخبگان نیز شامل نمایندگی مجلس شورای اسلامی، سهیم بودن در بخش مجریه سیاسی و خدمات اداری، ملی و بین المللی و همچنین همکاری با قوه قضائیه است. [19]

نقش زنان در جنگ ایران و عراق

یکی از عرصه هایی که زنان به خوبی در آن نقش خود را ایفا نمودند، حضور در دوران جنگ است. با شروع جنگ در 31 شهریور سال 1359 زنان به عنوان درصد قابل توجهی از جمعیت کشور، وظیفه خود را برای حفظ میهن از تجاوز دشمن به نحو مطلوب انجام دادند و با توجه به شرایط موجود به ایفای نقش خود پرداختند. این زنان سربازان گمنامی بودند که بار سنگین تدارکات جبهه جنگ و برخی وظایف دیگر را بردوش می کشیدند.

فعالیت عمده زنان درطول 8 سال جنگ تحمیلی را می‌ توان اینگونه خلاصه کرد:

1ـ شرکت دربسیج نظامی و انتظامی 2- شرکت در ستاد پشتیبانی جنگ و فراهم ساختن کمک‌ های مادی مختلف برای رزمندگان 3- حمایت معنوی از مردان و رزمندگانی که به جبهه‌ های جنگ اعزام می‌شدند. 4- مهاجرت از مناطق جنگی و تجربه دیگر محیط‌ های اجتماعی. [20]

در خصوص چگونگی مشارکت زنان در دوران جنگ تحمیلی، همچنین می‌توان به نقش‌ های متفاوت (نقش مستقیم و غیرمستقیم) آنان درجنگ اشاره نمود:

نقش رزمی ـ دفاعی زنان:

در این زمینه زنان همچون مردان در محورهای مختلف، مشارکت مستقیم داشتند و به انجام فعالیتهایی چون به دست گرفتن اسلحه و نگهبانی از مقرهای خواهران، مساجد، محافظت از مهمات، تخلیه کمک‌ های مردمی و... می‌ پرداختند. از مهمترین فعالیت زنان، مبارزه آنان با ستون پنجم دشمن بود. زنان با اشراف خاصی که بر منطقه مسکونی خود داشتند حرکات دشمن را زیر نظر گرفته و اطلاعات را جمع آوری می‌ کردند و آنها را در اختیار مقامات ذیربط می‌ گذاشتند و نقشه های ستون پنجم را خنثی می‌ نمودند.

طبق آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی، در طول 8 سال دفاع مقدس از میان زنان بیش از4000 نفر جانباز و آزاده و تعداد 4363 نفر به شهادت رسیدند. [21]

نقش پشتیبانی زنان:

در دوران هشت سال جنگ، اگرچه بخش عظیمی از درآمد کشور جهت تجهیز جبهه ها هزینه می‌ گردید اما به لحاظ وسعت میدان جنگ، طولانی بودن مدت درگیری، محاصره اقتصادی، وضعیت نامطلوب اقتصادی داخلی، دولت نمی‌‌ توانست تمام هزینه‌ های پشتیبانی جبهه را تقبل نماید لذا مداخله نیروهای مردمی در امر پشتیبانی جنگ بسیارضروری بود. در این میان زنان با حضور فعالانه در ستادهای پشتیبانی جنگ نقش مهمی را در این زمینه ایفا نمودند. [22]

ایجاد ستادهای جمع آوری کمک‌ های مردمی در مساجد و مدارس، دسته بندی و ارسال انواع نیازمندیهای رزمندگان، تعمیر تجهیزات، بازسازی وسائل و تهیه موادغذایی برخی ازفعالیتهای پشتیبانی زنان ازجبهه را شامل می شود.

نقش امدادی زنان:

بیمارستانها، نقاهتگاهها و سایر مراکز درمانی و پزشکی در دوران دفاع مقدس، شاهد ایثارگریهای زنان شاغل درحرفه‌ های پزشکی و زنان داوطلبی بود که با گذراندن دوره های کوتاه مدت امدادگری خدمت می کردند. [23]

در زمینه‌ های خدمات امدادی، زنان دو نقش را ایفا می کردند:

1ـ حضور پرستاران و کادر پزشکی در شهرهای جنگی و خطوط مقدم و درمان رزمندگان و حتی اسرای جنگی.

2ـ راه اندازی ستادهای امداد زنان در شهرهای دیگر و تهیه نیازمندیهای دارویی.

نقش فرهنگی ـ تبلیغی و عاطفی زنان:

علاوه بر آنچه گفته شد، نقش فرهنگی زنان در طول جنگ نیز قابل توجه است که تأثیر گذاری فراوانی داشت. نمود عینی این تأثیرگذاری در موارد ذیل مشاهده می‌شود:

ـ حضور در عرصه‌های فرهنگی، تبلیغ، تجلیل و تکریم مقام شهیدان، عیادت از مجروحان و سرکشی به خانواده شهدا و اسرا، مقابله با شایعات و عوامل تخریب روحیه، مقابله با منافقان و ضد انقلابیون، شرکت یکپارچه در تشییع پیکر شهیدان و محافل بزرگداشت یاد و خاطرۀ آنان.

ـ راه اندازی کاروانهای زیارتی برای تقویت روحیه رزمندگان.

ـ اشاعه فرهنگ صبر در مقابل شهادت، مجروحیت و اسارت عزیزان و تحمل دوری آنان برای خانواده رزمندگان.

ـ تقبل سهم تربیت مردان درقبال فرزندان.

ـ انجام ازدواج‌ های آگاهانه با هدف پشتیبانی از انقلاب و زمینه سازی برای حضور بیشتر مردان در جنگ و تقویت روحیه آنان.

ـ پوشش دادن اخبار مربوط به جنگ در قالب انجام فعالیتهای خبرنگاری و رسانه‌ای. [24]

زمینه‌های سیاسی افزایش مشارکت زنان درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برگرفته از اسلام می‌ باشد و بر اساس مبنای حقوق اسلامی تدوین شده است. درمقدمه قانون اساسی 13 محور قانون اساسی مورد اشاره قرار می‌ گیرد که در این 13 محور، زنان مورد بحث قرار گرفته اند.

درمقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به زنان توجه خاصی شده است. در راستای استیفای بیشتر حقوق زنان، قانون اساسی علاوه بر این که در اصول متعدد به حقوق برابر و وظایف زن و مرد اشاره می نماید حتی درمواردی نیز با توجه به آسیب پذیری زنان در قبال برخی موقعیت ها لزوم حمایت از آنان را مقرر می دارد و دولت را مسئول تأمین حقوق همه جانبه افراد اعم از زن و مرد، ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون می‌داند و هرگونه تبعیض و عدم تساوی بر مبنای جنسیت را که در واقع ایجاد کننده زمینه برای بروز خشونت با تمامی انواع آن علیه زنان می‌شود را نفی می‌کند.

تبعیض علیه زنان براساس«کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان مصوب 1358» بدین گونه تعریف شده است: در چارچوب پیمان نامه حاضر، تبعیض علیه زنان، به معنی هرگونه تمایز، محدودیت یا محدودیت ناشی از جنسیت است که ازلحاظ تساوی حقوق زن و مرد و صرف نظر از وضعیت تأهل، منظور از آن آسیب رساندن یا تضعیف، برخورداری یا به کارگیری حقوق انسانی و آزادیهای بنیادین زنان در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی یا هر زمینه دیگر بوده و یا منجر به آن می‌شود. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به همین مسأله در اصول متعدد به برابری حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدنی زن و مرد اشاره می‌کند. [25]

اصل سوم قانون اساسی، از اصولی است که حقوق برابری را صرفنظر از جنسیت برای افراد جامعه بر عهده دولت نهاده و مقرر می‌دارد: دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:

ـ ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد.

ـ بالابردن سطح آگاهی عمومی در همه زمینه‌ ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه‌ های گروهی.

ـ آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه.

ـ مشارکت عامه مردم اعم از زن و مرد در تعیین سرنوشت سیاسی خویش.

ـ رفع تبعیض ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه.

ـ تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون. [26]

از دیگر اصولی که مبتنی بر عدم تبعیض جنسیتی است، اصل 19 قانون اساسی است که مقرر می‌ دارد «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود» بر اساس قانون فراگیر در ایران هم زنان و هم مردان، حق رأی دارند، بند 8 اصل 3 قانون اساسی، مسئولیت تضمین مشارکت عامه مردم در تعیین آینده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنان را به دولت واگذار می کند. به طور کلی درخصوص حضور زنان در بیشتر پست ها و سمت های رسمی دولتی و قوانین و مقررات مربوط به انتخابات که در قانون اساسی تدوین شده است هیچگونه تبعیض جنسیتی وجود ندارد.

مجلس خبرگان

بازنگری در قانون اساسی، تعیین رهبر و نظارت بر عملکرد رهبر بر عهده خبرگان منتخب مردم است. بنابراین نقش حساس و تعیین کننده خبرگان در حیات سیاسی کشور برجسته است.

درماده 2 قانون انتخاب خبرگان، هیچگونه اشاره‌ای به جنسیت نامزدهای انتخاباتی نشده است ولی یکی از شرایط اجتهاد ذکر شده است که از دید برخی مرد بودن را به ذهن متبادر می نماید. [27]

مجلس شورای اسلامی

طبق اصل 71 قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل درحدود مقرر در قانون اساسی می‌تواند قانون وضع کند و به موجب اصل 66 قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت که با رأی مستقیم و با رأی مخفی انتخاب می‌ شوند تشکیل می گردد و جنسیت شرط صلاحیت عنوان نشده است و شرایط انتخاب کنندگان، انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهدکرد. این یقین حاصل است که در متن قوانین انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و آیین نامه ی اجرایی نشأت گرفته از قانون اساسی کمترین نابرابری جنسیتی مشاهده نمی‌‌ شود. در جمهوری اسلامی ایران حق رأی دادن، انتخاب شدن و عضویت درهیأت رئیسه مجلس برای زنان به رسمیت شناخته شده است. [28]

شورای نگهبان

در رابطه با عضویت در شورای نگهبان، اصل 91 قانون اساسی که ترکیب اعضای شورای نگهبان را تشریح می‌کند، هیچگونه اشاره‌ای به جنسیت ننموده است. متن این اصل از قانون اساسی، راه را برای هرگونه تفسیرهای شخصی می‌ بندد و هیچگونه منع قانونی برای عضویت زنان در شورای نگهبان قائل نمی‌‌ شود. به موجب اصل 99 قانون اساسی، شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد.

به موجب اصل 98 قانون اساسی، شورای نگهبان درتفسیر قانون اساسی نیز صاحب اختیار است که این امر با تصویب سه چهارم اعضا صورت می­ گیرد. در این خصوص در مفاد ماده 91 قانون اساسی تصریح شده است که هدف از ایجاد شورای نگهبان، پاسداری از احکام اسلامی و تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام دین می‌ باشد. این هدف را فقیه می‌ تواند انجام دهد زیرا به احکام اسلامی آشنا است؛ اگرچه این آشنایی از روی تقلید باشد. نظر به این که فقیه نباید لزوماً مرد باشد، از نگاه قانون اساسی، زنان می توانند به عنوان فقهای شورای نگهبان منصوب شوند. [29] به نظر می‌ رسد قانونگذاران در این ماده، دقیقاً به مبانی دینی نظر داشته اند و بر این باور بوده اند که ذکوریت شرط فقاهت نیست. نظر به اینکه عدالت و آگاهی به مقتضیات زمان و مسائل روز در هیچ یک از متون دینی و حقوقی، خاص مردان اعلام نشده است لذا زنان می‌ توانند با استناد به بند 1 اصل 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سهم خود را ازحق مشارکت در حدود‌شان و منزلت انسانی خویش مصرانه و مستند به اصول دینی و حقوقی مطالبه کنند.

رهبر یا شورای رهبری

بر اساس اصل 109 قانون اساسی شرایط و صفات رهبر تشریح شده اما نامی از جنسیت برده نشده است. این صفات بدین قرار می باشند:

صلاحیت علمی لازم برای افتا در ابواب مختلف فقه، عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلامی، بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.

درصفات ذکرشده شرط ذکوریت عنوان نشده است و همچنین صفات ذکر شده مستلزم مرد بودن نیست. بنابر این قانون اساسی در بحث رهبری به مرزبندی جنسیتی نیاز ندارد، لذا زنان واجد شرایط می‌ توانند مانند مردان واجد شرایط در این عرصه حضور یافته و حقوق خود را مطالبه نمایند. البته لازم به ذکر است که علیرغم این موضوع تاکنون هیچ زنی درایران به مقام رهبری منصوب نشده است. [30]

ریاست جمهوری

در مورد ریاست جمهوری که پس از مقام رهبری بالاترین رکن اجرایی در کشور به شمار می آید، در اصل 115 قانون اساسی آمده است «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب شود» رئیس جمهور موظف به انجام دو وظیفه می‌باشد:

یکی اجرای دقیق قانون اساسی و دیگری ریاست قوه مجریه به جز مواردی که مستقیماً به رهبری مربوط می‌ شود. [31]

احراز مقام ریاست جمهوری بر پایه انتخابات است. مبنای انتخابات همان وکالت است که احکام شرعی اصلاً ذکوریت را در آن شرط ندانسته است. از طرف دیگر ریاست جمهوری منصبی جدید است که در فرهنگ دینی شیعه پس از انقلاب اسلامی به وجود آمده بنابر این برای احراز پست ریاست جمهوری توسط زنان، مانع قانونی قابل تصور نیست. هر چند تاکنون هیچ زنی به مقام ریاست جمهوری نرسیده است. [32]

مجمع تشخیص مصلحت نظام

در خصوص اصل 22 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به مجمع تشخیص مصلحت نظام می پردازد اشاره می‌کنیم که برای تصدی زنان در این مجمع منع قانونی وجود ندارد.

طبق اصل 112 قانون اساسی اعضای موقتی و ثابت این مجمع را مقام رهبری تعیین می‌ کند و مانعی برای عضویت زنان در این مجمع به چشم نمی‌‌ خورد. این اصل مبتنی بر دو شرط است:

1ـ اعضا باید متخصص باشند. 2ـ وظیفه اصلی اعضا ارائه مشاوره است. بنابر این زنان می‌ توانند هر دو شرط را دارا باشند. بدینگونه قوانین داخلی ایران به حق مشارکت زنان در امر سیاست احترام می‌ گذارند؛ اگرچه این امر تا به حال در عمل برای مناصب ریاست جمهوری یا شورای نگهبان مشاهده نشده است. [33]

وزارت

لازم به ذکر است که از دیگر مدیریت های کلان کشور، مقام وزارت است. وزرا از جمله اعمال کنندگان قوه مجریه هستند که با دو جلوه متمایز جمعی و فردی به انجام وظایف سیاسی می‌ پردازند. به لحاظ فقهی دلیلی بر ذکوریت وزیر وجود ندارد و هم زنان و هم مردان می‌توانند برای مقام وزارت انتخاب شوند. [34]

اصل 21 قانون اساسی در خصوص حمایت ویژه زنان

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در راستای حمایت هرچه بیشتر از حقوق زنان، در اصل 21 مقرر داشته است:

دولت موظف است حقوق زن را با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:

ـ ایجاد زمینه‌ های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.

ـ حمایت از مادران، بخصوص در دوران بارداری وحضانت فرزندان و حمایت ازکودکان بی سرپرست.

ـ ایجاد دادگاههای صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.

ـ ایجاد بیمه‌ های خاص زنان سالخورده و بی‌ سرپرست.[35]

بدینسان اصل 21 قانون اساسی با توجه به آسیب پذیری زنان در بندهای مذکور، تدابیر خاصی برای حمایت از زنان مقرر داشته است که این بندها، پایه و مبنای تصویب قوانین عادی و متعددی قرار گرفته اند.

همانطور که مشاهده می­ شود در فصول حقوق سیاسی قانون اساسی جمهوری اسلامی کمتر مانع قانونی برای زنان مشاهده می‌ شود. بنابراین تفویض پست های کلیدی به زنان و انتصاب آنها درسطوح بالای مشاغل دولتی در اغلب موارد با مانع قانونی و شرعی رو به‌ رو نیست.

نتیجه

به دلیل خصلت مردمی انقلاب اسلامی، زنان حضور پر رنگی در این عرصه ایفا نمودند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی در مناسبت های مختلف به این موضوع اذعان داشته اند و حتی در بعضی موارد آنها را در صف مقدم و پیشگام مردان معرفی نموده اند.

به دلیل ساختار سیاسی متصلّب، نگاه جامعه و برخی علما به زن که بر خانه نشینی او تأکید داشتند، امید چندانی نمی رفت که زنان بتوانند در دوران نهضت اسلامی خوش بدرخشند. اما تغییر نگرش نسبت به زن که از جانب علما و روحانیان روشن بین رخ داد، موجب شد که زنها از کنج خانه بیرون بیایند و با ریختن در خیابانها و شرکت در فعالیتهای ضد رژیم اعتراض خود را نشان بدهند.

با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ، زنان وظیفه خود را در طول دوران جنگ به نحو مطلوب انجام دادند و در عرصه سیاسی نیز مشارکت آنان در سطح توده و نخبگان افزایش یافت و مهمتر، فرصت های برابری است که قانون اساسی در اختیار زنان قرار داده است که بتوانند در مناصب بالای مملکتی از جمله حضور در مجلس خبرگان، شورای نگهبان و پست ریاست جمهوری به ایفای نقش بپردازند. چیزی که عملاً به تحقق نپیوسته است اما توانسته اند در مجلس شورای اسلامی و منصب وزارت وظایفی را بر عهده بگیرند.

واقعیت این است که در عصر حاضر بخش قابل ملاحظه‌ای از زنان کشور که پیش ازانقلاب بر پایه فتوای فقها و باورهای دینی خود و افراد ذکور خانواده از حضور در فعالیتهای اجتماعی دوری می‌ جستند و فضای فرهنگی را مناسب حال خود نمی یافتند، اینک آماده ابراز وجود شده اند و می‌ توانند درصورت وجود زمینه‌ های مساعد برای فعالیت، با حفظ موازین اسلامی در امور مورد علاقه شان فعال بشوند و دولت نیز بنا به خواسته قانون اساسی می‌ تواند از آنها به عنوان یک نیروی سیاسی بالقوه برای فعالیت در سیاست‌ های رسمی خویش بهره جوید.

 

 

مجموعه مقالات همایش بزرگداشت بانوی انقلاب اسلامی، ص13.

 

منابع

  1. ال غفور، محمدتقی، «خاستگاه فرهنگ سیاسی ایران معاصر»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 16، 1380.
  2. ال غفور، محمدتقی، «فصل جدید مشارکت سیاسی زنان در ایران»، فصلنامه بانوان شیعه شماره 18، 1387.
  3. بشیریه حسین، دیباچه‌ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران، نشر نگاه معاصر، 1381.
  4. بهرامی، فاطمه،«جایگاه زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه علمی ترویجی بانوان شیعه، سال 5، شماره 18، 1387.
  5. حافظیان، محمدحسین، زنان، انقلاب، داستان ناگفته، تهران، اندیشه برتر، 1380
  6. رحمانیان، زهرا، نقش پشتیبانی رزمی زنان در دفاع مقدس، جلد دوم، تهران، سازمان تحقیقات خودکفایی بسیج، کنگره نقش زنان در دفاع و امنیت، 1373.
  7. زیباکلام،صادق، درآمدی برانقلاب اسلامی ایران، تهران، روزنه، 1372.
  8. شریف، محمدرضا، انقلاب آرام، تهران، روزنه، 1380.
  9. شیرودی مرتضی،«وضعیت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران و آینده آنان»، فصلنامه بانوان شیعه، شماره 6 و7، 1385.
  10. صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.
  11. علوی محمدتقی، بررسی حقوق مشارکت زنان ایران در نهادهای سیاسی، نشریه دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، 1385.
  12. فارسون و مشایخی، فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ترجمه معصومه خالقی، تهران، انتشارات باز، 1379.
  13. فاضلی بیارجمندی، احمد، نقش زنان در زمان امام علی، قم، میثم تمار، 1381.
  14. کار، مهرانگیز، مشارکت سیاسی زنان، موانع و راهکارها، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، 1380.
  15. کدی، نیکی، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، 1369.
  16. مافی، پروانه، «مشارکت سیاسی زنان در ایران»، مجله ندا، شماره 40 و 39، 1382.
  17. مصفا، نسرین، «نقش مشارکت سیاسی در توانسازی زنان»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 8 شماره 3، 1373.
  18. مطهری، مرتضی، آینده انقلاب اسلامی ایران، قم، انتشارات صدرا، 1387.

 

[1]. دانشجوی دکتری تاریخ انقلاب اسلامی دانشگاه اصفهان.

[2]. دانشجوی دکتری تاریخ انقلاب اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.

[3]. صحیفه امام، ج 6، ص 521

[4]. همان، ج7، ص 339

[5]. مرتضی مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، قم، انتشارات صدرا، 1387، ص 210..

[6]. صحیفه امام، ج 12، ص 275.

[7]. همان، ج 14، ص 197.

[8]. ر.ک. صحیفه امام، ج 6، صص 358،501، 521. ج 7 صص 6، 114، 132، 339. ج 8 صص 44، 45، 207، 364. ج 9، 332، 498، 499. ج 10، صص 244، 245، 267. ج 11، صص 251، 510. ج 13، صص 25، 26، 128، 144. ج 18، صص 402، 403. ج 20، صص 8-7. ج 7، ص 96.

[9]. محمدحسین حافظیان، زنان، انقلاب، داستان ناگفته، تهران، اندیشه برتر، 1380، ص 158.

[10]. همان، ص 146.

[11]. احمد فاضلی بیارجمندی، نقش زنان در زمان امام علی، قم، میثم تمار، 1381، ص 271.

[12]. نیکی کدی، ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، 1369، ص 365.

[13]. صادق زیباکلام، درآمدی برانقلاب اسلامی ایران، تهران، روزنه، 1372، ص 227.

[14]. مطهری، همان، ص 210.

[15]. فارسون و مشایخی، فرهنگ سیاسی درجمهوری اسلامی ایران، ترجمه معصومه خالقی، تهران، انتشارات باز، 1379، ص 20.

[16]. محمدتقی ال غفور، «خاستگاه فرهنگ سیاسی ایران معاصر»، فصلنامه علوم سیاسی، 1380، شماره16، 38.

[17]. محمدرضا شریف، انقلاب آرام، تهران، روزنه، 1380، ص 116.

[18]. حسین بشیریه، دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران، نشر نگاه معاصر، 1381، ص 187.

[19]. مصفا، نسرین، «نقش مشارکت سیاسی در توانسازی زنان»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 8، شماره 3، 1373، ص 380.

[20]. همان، ص 127.

[21]. رحمانیان، زهرا، نقش پشتیبانی رزمی زنان در دفاع مقدس، جلد دوم، تهران، سازمان تحقیقات خودکفایی بسیج کنگره نقش زنان در دفاع و امنیت، 1373. ص 17.

[22]. رحمانیان، ص 19.

[23]. همان، ص 5

[24]. پروانه مافی، «مشارکت سیاسی زنان در ایران»، مجله ندا، شماره 40 و 39، 1382، ص 66.

[25]. فاطمه بهرامی، «جایگاه زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه علمی ترویجی بانوان شیعه، سال 5، شماره 18، 1387، ص 125.

[26]. مهرانگیز کار، مشارکت سیاسی زنان موانع و راهکارها، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، 1380، ص 53.

[27]. محمدتقی علوی، بررسی حقوق مشارکت زنان ایران در نهادهای سیاسی، نشریه دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، 1385، ص 128.

[28]. کار، همان، ص 85.

[29]. محمدتقی ال غفور، «فصل جدید مشارکت سیاسی زنان درایران»، فصلنامه بانوان شیعه شماره 18، 1387، ص 1680.

[30]. کار، همان، ص 90.

[31]. علوی، همان، ص 123.

[32]. کار، همان، ص 91.

[33]. آل غفور، 1387، ص 167

[34]. همان، ص 165.

[35]. مرتضی شیرودی، وضعیت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران و آینده آنان، فصلنامه بانوان شیعه شماره 6و7، 1385، ص 218.

انتهای پیام /*