دکتر حکیمه دبیران

حضرت زهرا(س)، و انس با قرآن

کد : 170330 | تاریخ : 23/02/1397

حضرت زهرا(س)، و انس با قرآن

دکتر حکیمه دبیران[1]

چکیده:

با پرداختن به مبحث قرآن و حضرت فاطمه زهرا (س)، توفیق بازخوانی خطبۀ غرّا و شیوای فدک فراهم می شود تا به یاری خدا، نحوۀ توجّه و تدبّر در قرآن و استناد به آیات کریمه را از آن حضرت(س) بیاموزیم و به این حقیقت معترف شویم که دختر گرامی پیامبر اکرم(ص)، که در دامن وحی پرورش یافته و خود کوثری خداداد و وجود مبارکش آشنای عرشیان است، همواره با قرآن مأنوس بوده و به حکم حدیث شریف ثقلین، هرگز از قرآن جدا نیست. تحقیق دقیق در سخنان ارزشمند حضرت فاطمه زهرا (س)، علاوه بر اینکه ما را در حدّ توان و لیاقت به میزان فصاحت و بلاغت آن سخنور توانا آشنا می کند، مبیّن قیام جهادگرانۀ ایشان برای احقاق حقّ خود، دفاع از ولایت و جلوگیری از بدعت در اسلام است؛ که لازمۀ تمام اینها انس با قرآن و تفکّر و تدبّر در آن است. در این مقاله بخشهایی از خطبه فدک که آن بزرگوار با الهام از آیات الهی ایراد فرموده است، به ایجاز و اختصار بیان می شود و در هر بخش نشانه های تأثیر آیات قرآن مشاهده خواهد گردید، و نیز آیاتی را که آن حضرت در سخنان خود جهت هشدار به خواص و عوام همان روزگار و هدایت همگان در تمامی ادوار، مورد استناد قرار داده ا ند، ذکر می شود.

 

کلیدواژه: حضرت فاطمۀ زهرا (س) – قرآن - خطبۀ فدک.

مقدّمه

با ایمان به اینکه اهل بیت (ع) و قرآن همواره با هم، بشریّت را به سعادت و کمال رهنمون می گردانند و به استناد حدیث معروف ثقلین، هرگز از هم جدا نیستند، به تأمّلی در این موضوع می‌ پردازیم که شامل مباحثی چون تأثیر کلام الهی در سخنان ارزشمند حضرت فاطمۀ زهرا (س)، توصیف قرآن در نظر آن بزرگوار، استفاد آن حضرت از مفاهیم قرآنی درکلام، و استناد صریح ایشان به آیات الهی برای تبیین و تأیید سخنان خویش می باشد. لذا انس همیشگی آن حضرت با قرآن را از فحوای سخنان گرانبها و خطبه های شیوا و غرّایش در می یابیم. اگرچه پیش از ورود به گلشن روح افزای خطبه لازم است به تحسین و تجلیل نفس عمل یعنی اقدام عالمانه و عارفانه آن حضرت برای حضور در مسجد و ایراد خطبه که خود نشانگر تحقّق آیات الهی در قلب پاک و مطهّر و وجود تابناکش بوده است، بپردازیم. آمادگی برای احقاق حق و مقابله با ظلم و ستم و دفاع از حریم ولایت و اثبات و تأیید شایستگی ولیّ بر حقّ مسلمانان با چنین احتجاجی قوی و متین برای هرکسی میسّر نمی گردد، مگر در سایه آیه شریف هو جاهِدوا فِی اللهِ حَقّ جِهادِه (حج - 78) قیام کند و سخن راستین خود را جاودانه بر کرسی نشاند و با ایمان به حقیقت آیه اِنّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً (اسراء - 81) ادّعای دروغین باطلان را به رسوایی کشاند. در واقع زهرای اطهر(س)، با دادخواهی و ایراد خطابه سراسر بلاغت و فصاحت خود، مردم زمان را از عاقبت ظلم و ستمی که روا می داشتند آگاه نمود و به فرزندان خود آموخت که هرگز در برابر ستمگر تسلیم نشوند و برای احقاق حقّ و ازهاق باطل و جلوگیری از تحریف آیات قرآن با متانت و شهامت قیام کنند و پیروان ایشان نیز همین روش را خالصانه سرمشق زندگی خود قرار دهند، تا پرچم حقّ همیشه برافراشته باشد و باطل سرنگون و از صفحۀ خاک پاک گردد.

 

 

بررسی تأثیر قرآن در سخنان حضرت فاطمۀ زهرا (س)

اینک عبارتهایی از خطبه (1) آتشین آن بزرگوار را که ملهَم از آیات الهی است، به ایجاز و اختصار بیان می داریم و در هر بخش نشانه هایی را که از تأثیر آیات قرآن مشاهده کنیم، و نیز آیاتی را که آن حضرت در سخنان خود مورد استناد قرار داده ا ند، یادآور می شویم:

ألحمدُلله عَلی ما أنعم و لهُ الشُکرُ علی' ما ألهَم و الثَّناءُ بِما قَدّم مِن عُموم نِعَم إبتدأها و سُبوغ آلاءٍ أسْداها. (ستایش خدای را بر آنچه ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشۀ نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمت های فراگیر که از چشمۀ لطفش جوشید و عطاهای فراوان که بخشید) دختر گرامی پیامبراکرم(ص)، که سخن خود را با حمد و ستایش پروردگار و شکر نعمت های او آغاز می کند، تلویحاً اظهار می دارد: آنچه می گویم همه الهام اوست(2). سخنور بلیغ و خطیب نکته سنجی چون زهرای اطهر (س)، یگانه دخت پیامبر(ص)، از همان آغاز سخن اعلام می دارد که پیرو مکتب قرآن، بل شریک قرآن است و کلامش از سرچشمه عَلّمَهُ البَیانَ (الرّحمن - 4) جوشیده و در بیان دقایق و لطایف سخن به ارشاد و هدایت بشریّت کوشیده است. تعلیم خداوند در آغاز سوره فاتحه را به یاد می‌آورد که به بندگان خاشع خود می فرماید: اوّل زبان به حمد خدا بگشایند(3): الحمدلله ربّ العالمین. و نیز یادآور آیه شریفه بسم الله الرّحمن الرّحیم و تکرار دو صفت مشتق از رحمت پروردگار در ابتدای سوره های قرآن است که نشان می دهد هستی عالم و آنچه در آن است نعمت اوست، و به اقتضای رحمانیّت سفره عام او گسترده و به الطاف رحیمیّت، بندگان خاصّ را مورد عنایت قرار داده است. در ضمن حمد، نعمت ‌های او را به یاد می آورد، امّا نه آنکه فقط نعمت را پیش چشم داشته باشد، بلکه عارفانه ابتدا منعم را حمد فرموده و سپس نعمت را ذکر نموده است.

پروردگار را بر گستره وسیع نعمت‌ های مادّی و معنوی که عطا کرده است می ستاید. وسعت دید و نگرش از افق بالا و معراج را از مکتب وحی فراگرفته و با دعای قرآنی ربّ اوزعنی ان اشکر نعمتک الّتی انعمت علّی و علی والدیّ (نمل - 19)، از خدا می خواهد همانگونه که نعمت‌ های فراوان عطا فرموده، زبان شکر آن را نیز عنایت فرماید، گویی داوود وار به خدای خود عرضه می دارد همین شکر و سپاسی را هم که الهام نمودی، مستوجب شکری دیگر است. که چون داوود علیه السّلام به همین لطیفۀ دقیق اذعان کرد، پروردگار فرمود: ألان شکَرتنی ‌(4).

از دست و زبان که برآید                 کز عهدۀ شکرش به در آید

سعدی- دیباچۀ گلستان

شکر حضرت زهرا (س)، بر آنچه خداوند به او الهام فرموده، باز یادآور شکر و حمدی است که حضرت سلیمان (ع) و داوود(ع) در سپاس از ایتاء علم از پروردگار خود داشته اند: و لقد آتینا داود و سلیمان علماً و قالا الحمدلله الّذی فضّلنا علی کثیرٍ منْ عباده المؤمنین (نمل - 15). ادب قرآنی را در شکر نعمتِ اعطای علم می بینیم، اگرچه « ال » در کلمه الحمد استغراق را می رساند و همه مصادیق حمد را شامل می شود، امّا اینجا نظر به صراحت در آیه، نشانگر شکر و سپاس خاضعانه و خاشعانه این عالمان الهی به درگاه پروردگار است که: انّمَا یَخشَی اللهَ مِن عِبادِه العُلماءُ (فاطر - 28) در این خطبه نیز حضرت زهرا (س)، پس از شکر و سپاس خداوند بر آنچه به او آموخته، با توجّه به آیه شریفه و أسبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه (لقمان - 20) به همه نعمت‌ های ظاهری و باطنی و گستردگی آلاء پروردگار می نگرد و می فرماید وَ سُبوغِ آلاءٍ أسْداها. (عطا های فراوان که بخشید) به چشم بصیرت همه را از او می بیند و همچنانکه در دعایی که به پیروان خود آموخته: بسم الله النّور بسم الله نور النّور... (5) همه پدیده های کائنات را مظهر و مجلای انوار ربوبی و پرتوی از عنایت الهی و عطایای او را از رحمت امتنانی و نشانه فضل او می داند همچنانکه خداوند متعال در بیان لطف و تفضّل خود و اعطای بزرگترین نعمت برای هدایت بندگان می فرماید: لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم (حج - 78) و باز با توجّه به آیه شریفه و ان تعدّوا نعمه الله لا تحصوها (ابراهیم - 34) نعمت ‌های الهی را غیر قابل احصاء و بی ‌شمار می داند و می فرماید: جَمّ عَن الاحصاءِ عَددها و نأی عَن المُجازاتِ أمدُها وَ تَفاوَتَ عَن الادراکِ أبَدُها. (نعمت هایی که از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درک نهایتش نه در حدّ اندیشۀ ناموزون)، تا بدین ترتیب نعمت های بیکران الهی را به چشم بصیرت مشاهده کنند و به ناتوانی خود برای پاسخ به آن همه عطایا و تقصیر در شکر بر نعمتها و حتّی درک آن اعتراف کنند. حضرت زهرا (س) پس از ایراد کلمۀ اخلاص و شهادت بر یگانگی خداوند، در مورد عظمت آفرینش تعبیر بسیار دقیقی بدین ترتیب بیان فرمود: إبْتَدَع الاشیاءَ لا مِنْ شَیءٍ قبلَها. ([خداوند] نو آورد چیزها را نه از ماده ای پیش از آن). (احتجاج الزّهراء - 157)

آیت الله جوادی آملی در کتاب ارزشمند خود "زن در آیینۀ جلال و جمال" بحث مفصّلی دربارۀ فضیلت همین عبارت و تفاوت "لا من شیء" و "من لا شیء" آورده و از اینکه هم حضرت علی(ع) و هم حضرت زهرا(س) این تعبیر را بکار برده اند، سخن گفته است:

"وقتی حضرت امیرصلوات الله علیه سپاه و ستاد خود را برای حملۀ مجدّدی علیه معاویه تجهیز می نمود، خطبه ای دارد که آن را مرحوم کلینی قبل از سیّد رضی(قده) نقل نموده است.... مرحوم محقّق داماد، در تعلیقاتش بر شرح اصول کافی می‌فرماید: بلندای این خطبه در آن است که بسیاری از شبهات را جواب داده است. و می فرماید: نقیض «من شیء »، « من لا شیء » نیست، بلکه نقیض « من شیء»، « لا من شیء» است. و در خطبه نورانی علوی صلوات الله علیه آمده است که: « الحمدلله الواحد الاحد الصمد المتفرد الذی لا من شی ء کان و لا من شی ء خلق ما کان » (سپاس خداوند یکتای یگانه بی نیاز تنها را سزاست که از « لا من شیء » بود و از « لا من شیء » موجودات را پدید آورد. ) پس از توضیح این مطلب، اگر سری به خطبه مبارکه حضرت زهرا بزنید، می ‌بینید دقیقاً همین تعبیر بلند، در آن خطبه هست. در حالی که حضرت زهرا سلام الله علیها این خطبه را چندین سال قبل از علی علیه السّلام خوانده است. " (جوادی آملی 1372- 390)

بخشهای مختلف خطبۀ فدک به همین طریق حاوی دقایق و لطایفی برگرفته از قرآن کریم است که گاه به صورت اقتباس از آیات و استفاده از مفاهیم بلند و آسمانی آن و گاهی در ضمن بیانات ایشان با همان الفاظ وحی ایراد می شود. (6) نخستین آیه ای که به صراحت حضرت زهرا (س)، برای حاضران در مجلس قرائت می فرمایند به حُسن اتّفاق و در واقع بنا بر حکمتی که شایسته آن مقام شامخ است آیه شریفه اتّقوا اللهَ حقّ تُقاتِه وَ لا تَموتُنّ إلّا و أنتم مُسلمون (آل عمران - 102) (پس بترسید از خدا معیار ترسیدن از حضرتش، و هم آغوش مرگ نگردید جز اینکه مسلمان باشید). (احتجاج الزّهراء – ص161). می باشد که با تمسّک به آن، مردم را به تقوای الهی دعوت می کند، بدان سان که به امر پروردگار تقوایی شایسته بورزند و تنها به درگاه او سر تسلیم فرود آورند. در حقیقت اگر حاضران در آن مجلس می دانستند نتیجه تقوا آن است که خودشان به خیر دنیا و آخرت نایل می شوند و از رزق بی‌حساب الهی بهره مند می گردند و از مضایق و مصائب راه نجاتی می‌یابند، هرگز دست بیعت به ناحقّ و باطل نمی دادند و پا از جاده راستی و ایمان بیرون نمی گذاشتند و برای نیل به سعادت به اطاعت آنچه خداوند فرموده همّت می گماشتند و از آنچه نهی فرموده دوری می‌جستند. لیکن افسوس که همان بی‌تقوایی و عدم توجّه به دستورات الهی جرأت و جسارت را در آنان به جایی رسانید که هنوز مدّتی از رحلت پیامبر نگذشته به نیرنگ روزگار از حقّ مسلّم خاندان رسالت و پاسداری از حرمت آنان چشم پوشیدند و یا به طمع زخارف دنیا خود را به نادانی زدند و در عین جهالت حق را نادیده گرفتند، لذا آیه شریفه انّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلماءُ (فاطر - 28) (تنها دانایان از خدا می‌ترسند) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،129) برای آن حضرت تداعی می شود تا به آنان نشان دهد بی ‌باکی و جسارت آنان و اینکه ترس و خشیتی از پروردگار خود ندارند، ناشی از بی‌توجّهی آنان به دستورات و تعلیمات الهی و جهل و یا تجاهل نسبت به حق است. در واقع اگر علم به آثار و نتایج تقوا، علاوه بر آگاهی از حق و جایگاه آن برایشان حاصل می شد، به گرداب ضلالت فرو نمی افتادند. پس از بیان این آیه شریفه به تصریح با معرّفی خود با عبارت: إعلموا أنّی فاطمه و أبی محمّد (ص)، به آنها تفهیم می کند که اگر به دیده بصیرت ننگرند مطمئنّاً همین نور درخشان و هدایتگر را که در کنار آنان به ادای سخنان و احقاق حقّ پرداخته است، نخواهند شناخت.

" أیُّها النّاس إعلَموا" برگو و" أنّی فاطمه " غیر حق هرگز نگویی در سخن بیش و کمی کیست نشناسد ترا ای تابش شمس الضّحی جز کسی کو را بوَد قلب سیـــاه و مُظلَمی (از چشمۀ بقا،1388 -74)

و باز در جهت تأکید بر نادانی آنان می فرماید: همچنانکه گفتم باز می گویم و در آنچه می گویم خطایی نیست، بل سخن حقّ است که خداوند برای شما از جنس خودتان پیغمبری فرستاد و برای تأکید، این آیه شریفه را تلاوت می فرماید: لَقَد جائکُم رَسولٌ مِن أنفُسِکم، عَزیزٌ عَلیهِ ما عَنِتُّم، حَریصٌ عَلیکُم بِالمؤمِنینَ رؤفٌ رَحیم (توبه - 128) و(بدرستی آمد شما را پیغمبری از جنس شما، دشوار است بر او آنچه در رنج افتید، حریص است بر اسلام شما، به مؤمنین مهربان و رحیم است. ) (احتجاج الزّهراء – ص165) و به آنان هشدار می دهد که حداقل پیامبر خود را بشناسند و دریابند که او پدر فاطمه(س) است نه پدر زنان ایشان و برادر علی(ع) است نه برادر آنان: فإن تَعرِفوهُ تَجِدوه أبی دونَ رِجالِکم و أخُ ابنِ عَمّی دونَ نِسائِکم. (اگر او را بشناسید می بینید او پدر من است، نه پدرِ زنان شما، و برادر پسر عموی من است، نه مردان شما) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،130) گویی قول خدای متعال در این آیه شریفه را به یاد آنان می‌آورد که فرمود: ما کان محمّدٌ أبا أحدٍ مِن رِجالِکُم وَ لکِن رَسولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَبیّینَ (احزاب - 40). سپس وظیفه ابلاغ رسالت و بیم دادن و مبارزه با کفّار و تمامی مشکلات طاقت فرسایی را که پیامبر(ص)، در راه هدایت و ارشاد و نجات این مردم متحمّل شدند، یادآور می شود و تحقّق آیه شریفه أدعُ إلی سَبیلِ رَبّکَ بالحکمه وَ الموعظه الحَسَنَه (نحل - 125) را به صورت صفتی مخصوص برای پدر بزرگوار خود بیان نموده، می فرماید: داعیاً الی سبیل ربّه بالحکمه و الموعظه الحسنه، در این بخش از سخنان با توجّه به کلام الهی که فرمود:

وَ اذکُرُوا نِعمَه اللهِ عَلیکُم إذ کُنتُم أعداءً فَألَّفَ بینَ قُلوبِکُم فَأصبَحتُم بِنعمَتهِ إخواناً (آل عمران - 103) و بیان بخشی از آیه به صورت خطاب به حاضران که: وَ کُنتُم عَلی شَفا حُفرَه‌ مِن النّار (آل عمران - 103) (در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکی از آتش بودید) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،130) یادآور می شود که در چه تاریکی ها و ضلالت هایی قرار داشتند و چگونه گرفتار بت پرستی و وسوسه شیطان و در بند کفر بودند که خداوند متعال پیامبر رحمت را برای نجات و هدایت آنان فرستاد و صبح روشن سعادت از دل تاریکی ها دمید و کلمۀ توحید به آنان آموخته شد. در تفسیر المیزان ذیل این آیه شریفه آمده است که: « عربهای جاهلیّت در حال کفر به سر می بردند و در خطر سقوط در عذاب الهی بودند لیکن لطف الهی شامل حال آنان شد و به واسطه ایمان نجاتشان بخشید ولی اگر منظور بیان کردن حال آنان در اجتماع فاسد جاهلیّت باشد که پیش از ایمان آوردن و متّحد شدن در سایه اسلام داشتند، در آن صورت مراد از « نار »‌جنگ ها و نزاع هایی است که در بینشان شیوع داشته است » (7) حضرت فاطمۀ زهرا (س)، برای آنان که گرفتار نسیان شده اند و وضع رقّت بار گذشته خود را فراموش کرده اند در ادامه سخن تصاویری از زندگی آشفته و ننگ آلود گذشته آنان را پیش چشمشان می‌ آورد و با تأیید و استشهاد به آیات قرآن کریم به ذکر رحمت پروردگار در نجات آنان به وسیله نبیّ اکرم (ص)، اشاره می کند و می فرماید: «تَخافونَ أن یَتخَطّفَکمُ النّاس (انفال - 26) من حولکم، فَانْقذکُم (آل عمران - 103) الله تبارک و تعالی بمحمّد (ص) ». (ترسان از هجوم همسایه و همجوار، تا آنکه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک مذلّت برداشت و سرتان را به اوج رفعت افراشت. ) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،130) و پس از هشدارهای فراوان تعجّب خود را از سقوط آنان در فتنه ای که گرفتار آن شده اند با ذکر آیه شریفه‌ ألا فِی الفتنه سَقَطوا و أنّ جهنّمَ لَمُحیطه بالکافرین (توبه - 49) و سؤال آمیخته با شگفتی: أَنّی تؤفکون (فاطر - 3) بیان می کند و از آنان می‌ پرسد به کجا می‌ روید؟ تا به آنها ثابت کند که به بیراهه می روند و می فرماید این در حالی است که کتاب خدا نزد شماست، سپس به معرّفی قرآن و ذکر اثرات آن در هدایت بشر و سوق انسان به سوی کمال می پردازد. همچنانکه به گونه ای دیگر در فرازهای پیشین وصف قرآن و ویژگیهای آن را بر شمرده چنین می فرماید: کتاب الله النّاطق و القرآن الصّادق و النّور السّاطع و الضّیاء اللامع، بیَّنه بَصائره مُنکشفه سَرائره....، کتاب گویای الهی، قرآن صادق، نور تابنده و روشنایی درخشنده، بصائرش واضح، سرائرش آشکار و ظواهرش پدیدار است، پیروانش به آن مباهات می کنند، کتابی که پیروی کردن از آن موجب هدایت به جنّات و گوش دادن به آن مایه نجات می گردد. به وسیله‌ قرآن می توان به حجّت‌های نورانی خداوند نائل شد و شرح واجبات الهی و محرّماتی را که باید از آنها اجتناب شود می توان شناخت و بیّنات روشن و براهین کافی و فضایل انسانی و امور جائز و احکام واجب الهی را می توان دریافت.

و اینک در مقام اعتراض به حاضران در مجلس از اینکه قرآن را با تمام روشنی امور و احکامش و با درخشش نشانه ها و دستوراتش، آن را پشت سر انداخته و بدان توجّهی ندارند، به شگفت آمده می فرماید: آیا واقعاً می خواهید از آن دست بردارید یا به غیر آن حکم می کنید؟ و با تلاوت کریم ه بئس للظّالمین بدلاً (کهف - 50) به انذار آنان می ‌پردازد و از عاقبت بدشان آگاه می کند و با بیان آیه‌ شریفه: وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الاسلامِ دیناً فلَن یُقبلَ منهُ وَ هُو فِی الاخره مِن الخاسِرین (آل عمران - 85) (کسی که جز اسلام دینی پذیرد، روی رضای پروردگار نبیند و در آن جهان با زیانکاران نشیند. ) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،132) حضرت فاطمۀ زهرا (س) با آنان اتمام حجّت می کند که اگر از اسلام دست بردارند هیچ آیینی از آنان پذیرفتنی نیست.

بحث ارث و استناد به آیات الهی، فراز مهمّی از خطبه را تشکیل می دهد که دختر پیامبر اکرم(ص)، برای تثبیت حق خود در فدک و رسوایی غاصبان در تمامی ادوار تاریخ قاطعانه با ابوقحافه به احتجاج می پردازد. در آغاز ورود به این مطلب با این سؤال که «آیا شما گمان می کنید که ما ارث نمی بریم؟‌» بدگمانی و جهل آنان نسبت به آیات قرآن را گوشزد می کند. سپس برای تأیید و تشیید کلام خود، آیه شریفه أفحکم الجاهلیّه یبغون... (مائده - 50) (مگر به روش جاهلیّت می گرایید؟) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،132) را با تغییر فعل به صورت مخاطب (تَبْغُون) تلاوت می فرماید و از کوری و بی ‌بصیرتی آنان که حقیقتی بدین روشنی را که مانند خورشید می درخشد، نمی بینند، تعجّب نموده و می فرماید: و مَنْ أحسنُ مِن اللهِ حُکماً لقوم یوقنون (مائده - 50) (برای مردم با ایمان چه داوری بهتر از خدای جهان؟) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،130) و آنگاه که در مورد غصب فدک با ابوقحانه احتجاج می نماید، مسأله هبه یا نوع مالکیّت « فدک »‌را مطرح نمی فرماید، بلکه با توجّه به اینکه وی با ذکر عبارت «پیامبران ارثی نمی گذراند» و انتساب آن به رسول اکرم(ص)، از حقّ عدول کرده بود، در جهت احیای دستورات شرع آیاتی از قرآن مجید را که ردّی بر ادّعای بی ‌مورد او باشد، به استشهاد می ‌آورد و نشان می دهد که احادیث صحیح و معتبر آن است که با قرآن مطابقت داشته باشد و گرنه پذیرفتنی نیست، لذا به صورت استفهام انکاری از وی می‌ پرسد: آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ و برای اظهار شگفتی نسبت به انتساب چنین سخنی به پیامبر اکرم (ص)، از آیه‌ شریفه:‌ لَقَد جِئْتِ شَیئاً فَرِیّاً (مریم - 34) با تغییر آن به صورت مخاطب مذکّر جِئتَ استفاده می فرماید و از جمع آنان سؤال می کند که آیا کتاب خدا را عمداً ترک کرده‌اید و پشت سر انداخته‌اید در حالی که خداوند می فرماید: وَ وَرِثَ سلیمانُ داوُدَ (نمل - 16) (و میراث برد سلیمان از داوود(ع) ) (احتجاج الزّهراء – ص165) و نیز آیه شریفه ای که حاکی از ارث بردن یحیی بن زکریّا از پدرانش و سفارش الهی در مورد نحوه ارث دادن به فرزندان و نزدیکان می باشد تلاوت می فرماید:

فَهَب لِی مِن لَدُنکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرث مِن آل یعقوب (مریم - 5و6) و اولوا الارحام بَعضهُم أولی بِبَعض فِی کِتابِ الله (انفال - 75) یُوصیکُمُ اللهُ فِی أولادِکُم لِلذَّکَر مِثل حَظّ الانثَیَین (نساء - 11) إن تَرک خیراً الوصیَّه لِلوالدین و الاقرَبین بالمَعروفِ حقّاً علی المُتَّقین (بقره - 180)

دخت گرامی پیامبر اکرم(ص)، با مطرح کردن این سؤال که آیا شما به خصوص و عموم قرآن آگاه ترید یا پدر و پسر عموی من؟ حجّت را بر مدّعیان تمام می کند تا با وجود اهل بیت علیهم السّلام که قرآن در خانۀ آنان نازل شده است، غاصبان دم فرو بندند و به آنچه از خلافت و فدک غصب کرده اند، بیهوده دل خوش نکنند.

مدّعی را تا شود حجّت تمام این نکته پرس کیست داناتر به قرآن" مِنْ أبی وَابنِ عَمی"

(از چشمۀ بقا،1388 -74)

حضرت فاطمه زهرا (س)، پس از سرزنش‌ های لازم و اعتراض به دل مردگانی که به جای حمایت از حقّ، سکوت کرده و به خواب غفلت فرو رفته اند، به یاد آنها می ‌آورد که کتاب خدا این سرکشی و بی ‌حرمتی نسبت به رسول خدا (ص)، را از پیش خبر داده است که: ما محمّدٌ الّا رسولٌ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهِ الرّسُل أفإن ماتَ أو قُتل انقَلَبتُم عَلی أعقابکُم وَ مَن یَنقلِب عَلی عَقبَیه فَلن یَضُرّ اللهَ شَیئاً وَ سَیَجزی اللهُ الشّاکرین (آل عمران - 144) (محمّد جز پیغمبری نبود. پیغمبرانی پیش از او آمدند و رفتند. اگر او کشته شود یا بمیرد، شما به گذشتۀ خود باز می گردید؟ کسی که چنین کند خدا را زیانی نمی رساند و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. ) (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،132). حضرت زهرا(س) شدیداً به نکوهش انصار که چشم خود را از مشاهدۀ بدعتها و کجرویها بسته اند، می پردازد و به آنها که گویی گوششان نیز فریادهای حق طلبانه را نمی شنود، چنین می فرماید:

" آوه، پسران قیله! پیش چشم شما میراث پدرم ببرند! و حرمتم را ننگرند! و شما همچون بیهوشان فریاد مرا نانیوشان؟ حالی که سربازان دارید با ساز و برگ فراوان و اثاث و خانه های آبادان. امروز شما گزیدگان خدا، پشتیبان دین، و یاوران پیغمبر و مؤمنین، و حامیان اهل بیت طاهرینید! شمایید که با بت پرستان عرب در افتادید! و برابر لشکرهای گران ایستادید! چند که از ما فرمانبردار، و در راه حق پایدار بودید، نام اسلام را بلند، و مسلمانان را ارجمند، و مشرکان را تار و مار، و نظم را برقرار، و آتش جنگ را خاموش، و کافران را حلقه بندگی در گوش کردید. اکنون پس از آن همه زبان آوری دم فرو بستید، و پس از پیشروی واپس نشستید؟ آن هم برابر مردمی که پیمان خود را گسستند. و حکم خدا را کار نبستند. " (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،132).

سپس برای هشدار آنان و به امید این که به اشتباه و کج اندیشی خود پی برند، این آیه را تلاوت می فرماید: أَتَخشَونَهُم! فالله أحقّ أن تَخشَوهُ إن کُنتُم مُؤمنین (توبه – 13) (آیا از ایشان می ترسید! پس خدا سزاوارتر است اینکه بترسید از حضرتش اگر که از گروندگان بوده باشید. )

دختر گرامی پیامبر اکرم(ص) با آرامش خیال و اطمینان از ایفای وظیفۀ مقدّس خویش در ابلاغ حقایق، مَرکب خلافت و فدک را برای آنان رها می کند، تا آیندگان درباره آن بیندیشند و قضاوت کنند و در پایان این مقال عواقب سوء آن را برای ایشان، با تمسّک به آیات الهی به صورت انذار بیان می فرماید که: و سَیَعلَمُ الّذین ظَلموا ایّ منقلب یَنقَلِبون (شعراء - 227) و اینک ترجمۀ بخشی از عبارات پایانی خطبه که گویای اخلاص آن حضرت در اصلاح رفتار مسلمانان و سوق ایشان به سوی کمال است:

"آنچه می کنید خدا می بیند. و ستمکار بزودی داندکه در کجا نشیند. من پایان کار را نگرانم و چون پدرم شما را از عذاب خدا می ترسانم. به انتظار بنشینید تا میوۀ درختی را که کشتید بچینید و کیفر کاری را که کردید ببینید. " (زندگانی فاطمه زهرا (س)، 1373،135).

بدین ترتیب ملاحظه می شود که تمامی نکات و مطالبی که در خطبه های ارزشمند آن حضرت آمده، درس توحید، معرفت و هدایت به سوی کمالات است و بحقّ باید چنین باشد که دانش آموختۀ دانشگاه وحی آنچه می گوید از سرچشمه صافی و منبع کافی نبوّت و مکتب توحید است و نشانگر تحقّق آیات قرآن کریم در قلب تابناک وی می باشد.

 

 

مجموعه مقالات همایش بزرگداشت بانوی انقلاب اسلامی، ص 213.

 

یادداشت ها

  1. "عترت طاهره چون قرآن ناطقند، و در هیچ مرحله از مراحل علمی از قرآن جدا نیستند، یعنی مطلبی در قرآن نیست که اینها ندانند، چه این که کمالی را اینها ندارند که قرآن نگفته باشد و الا محذور انفکاک قرآن از عترت یا انفکاک عترت از قرآن لازم می‌آید، لذا هر وصفی که در قرآن کریم است، قابل انطباق بر عترت طاهره هم هست. " (جوادی آملی 1372-386)
  2. درباره خطبه فدک – نگاه کنید به کتابهایی که اختصاصاً در این باره نوشته اند و در ضمن معرّفی منابع از بعضی نام برده شده است و همچنین الکافی- ج2، کتاب الحجّ ه- ص 641 - باب فیء و انفال و.....
  3. حافظ می‌فرماید: در پس آینه طوطی صفتم داشته اند / آنچه استاد ازل گفت بگو، می ‌گویم.
  4. « حمد و شکر مر او را در دو جهان که نعمت ‌ها همه از اوست. چون بندگان از گزارد شکر این نعمت ها عاجز آمدند، فضل و کرم خود پیدا کرد و لسان لطف را نیابت این عاجزان و مفلسان خود را حمد گفت به چند جای که: " الحمد لله ربّ العالمین » ‌الحمد لله الّذی نزل علی عبده الکتاب... این همه نیابت داشتن بندگان است در شکر آلاء و نعمای خویش و نشان دوستی است، چنان ستی که ربّ العزّه گفتی: « بنده من این نعمت‌ ها که دادم، بی ‌تو دادم و این قسمت که کردم، بی‌ تو کردم، بی ‌تو حمد آوردم و به حکم دوستی ترا نیابت داشتم، تا بدانی که دوست مهربان منم، لطیف و رحیم و کریم به بندگان منم" (کشف الاسرار – ج 8 – ص 114)
  5. « و روی أنّ داود (ع) قال: یا ربّ کیف أشکرک و شکری لک تجدید منّه منک علیّ؟ فقال یا داود ألان شکرتنی » (کشف الاسرار میبدی – ج 5 – ص 233)
  6. دعای حضرت فاطمه زهرا (س) برای برطرف شدن تب که به سلمان فارسی (رض) تعلیم فرمود.
  7. در خطبه فدک حدود 27 آیه به صورت کامل و یا نقل بعضی قسمت‌ های آیه آمده است.
  8. المیزان (فارسی) – علامه طباطبایی (ره) ج 6- ص 284.
  9. آیه 3 سوره فاطر و آیه 95 سوره انعام به صورت فانّی.
  10. « هذا کتابنا یَنطقُ علیکم بالحق » آیه 29 – سوره جاثیه

منابع:

  1. قرآن کریم.
  2. احتجاج الزّهراء فاطمه علیها السّلام، بزرگترین خطبه های بانوی بانوان اسلام، الشّیخ حجّة الله النّجفی الرّضوی الامیری، پخش از کتابفروشی فرزان، بی‌تا
  3. از چشمۀ بقا، حکیمه دبیران، نشر تکا، تهران، 1388
  4. القرآن الکریم فی احادیث الرّسول (ص) و اهل بیته (ع)، جعفر الهادی.
  5. الکافی (الاصول من الکافی)، ابی جعفر محمّد کلینی رازی، مکتبه الاسلامیّه، تهران، 1381ه. ق
  6. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، محمّد فؤاد عبدالباقی.
  7. زن در آینه جلال و جمال، آیه الله جوادی آملی، مرکز نشر رجاء، چاپ سوم، 1372ه. ش.
  8. زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) آیه الله مکارم شیرازی، نشر محبّان الفاطمه (س)، مشهد، 1366.
  9. زندگانی فاطمه زهرا (س)، دکتر سیّد جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373.
  10. زندگانی فاطمه زهرا (س)، ترجمه «بیت الاحزان، ثقة‌ الاسلام شیخ عبّاس قمی » به قلم آقا سیّد محمود موسوی زرندی، نشر اسلامیّه، تهران، 1363.
  11. زندگانی فاطمه زهرا(س)، محمّد قاسم نصیر پور.
  12. زهرا (س) مولود وحی، سیّد احمد علم الهدی، امیر کبیر،‌1369.
  13. صدیقه‌ طاهره (ع)، بانوی بزرگ اسلام، عقیقی بخشایشی، نشر هیأت فاطمیّون تهران، 1364.
  14. صحیفه الزّهرا (س)، جواد القیّومی الاصفهانی، نشر اسلامی، قم مقدّسه، 1375.
  15. فاطمه‌الزّهراء (س)، أسوه المرأه المسلمه،‌ أمّ أحمد الحسینی.
  16. فاطمه‌الزّهراء (س)، شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی، ترجمه دکتر سیّد حسن افتخار زاده.
  17. فاطمه (س)، برترین بانو، مرحوم آیه الله شرف الدّین، ‌ترجمه رهبر اصفهانی..

 



[1]. استاد دانشگاه خوارزمی

انتهای پیام /*