مرضیه گراوند، نجمه سادات ولی زاده

مشارکت سیاسی زنان با تأکید بر اندیشه امام خمینی (ره)

کد : 170389 | تاریخ : 29/02/1397

مشارکت سیاسی زنان با تأکید بر اندیشه امام خمینی (ره)

مرضیه گراوند[1]

نجمه سادات ولی زاده[2]

چکیده

مشارکت سیاسی به عنوان رکن مهمی از توسعه سیاسی در نظر گرفته می ‌شود. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت کشور ما را زنان تشکیل می ‌دهند، سهیم دانستن آنان در امر مشارکت بخشی از فرآیند توسعه را شامل خواهد شد. انقلاب اسلامی به عنوان نهضتی که بر حق طلبی، مبارزه با طاغوت و بی ‌عدالتی تأکید داشته، حرکتی است که در آن مردم به صورت گسترده و فراگیر و با اتخاذ خط مشی اتحاد در آن فعالیت داشتند. در این پیروزی زنان نیز با توجه به رهنمود‌های امام خمینی(ره) و قرائت ایشان از لزوم حضور آنان در امر سیاست، مشارکت همه جانبه ای را از خود به نمایش گذاشتند. با استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، رهبر کبیر انقلاب در زمینه بازنگری بر این مهم، اهتمام ورزیدند و به عنوان یک متفکر اسلامی، خواستار افزایش مشارکت زنان در عرصه سیاست بودند. در این مقاله سعی بر واکاوی دیدگاه امام (ره) در زمینه مشارکت سیاسی زنان داریم، لذا پس از طرح تعاریف متعدد از مشارکت سیاسی و ارائه مختصری از سیر یکصد ساله مشارکت سیاسی زنان در ایران، به تبیین این مفهوم در اندیشه امام (ره) پرداخته ایم.

 

واژگان کلیدی: مشارکت سیاسی – زنان- امام خمینی (ره)، اندیشه سیاسی

طرح مسأله:

مفهوم مشارکت سیاسی یکی از مهمترین و اساسی ترین مفاهیم در جامعه شناسی سیاسی می‌ باشد. امروزه متفکران و صاحب نظران توسعه، مشارکت را از مهمترین ارکان توسعه به شمار آوردند و به عبارتی مشارکت سیاسی را فرآیندی مقدم بر تصمیم گیریهای نهایی سیاسی در راستای نیل به توسعه سیاسی می شناسند(محمدی اصل،18:1381). از طرف دیگر بررسی شکاف های موجود در جامعه یکی از موضوعات قابل طرح در جامعه شناسی سیاسی است که یکی از این شکاف ‌های اجتماعی، شکاف جنسی می باشد. جامعه ایران، جامعه ای است که در آن نظام پدرسالاری و مردسالاری ریشه ای تاریخی داشته و نگاه به زن، نگاه جنس دومی و کم اهمیت‌تر تلقی می شود. با توجه به اینکه جامعه ایران، جامعه ای درحال گذار می‌ باشد، از برخی سنت ‌های خود کنده شده، برخی هنجارها و ارزشهای پیشین را کنار نهاده و در جست و جوی بدیل هایی نوین برای این ارزشها و هنجارهاست. در این میان همواره زنان ایرانی دغدغه بازیابی هویت خویش را داشته و در یک صد سال اخیر با توجه به فراهم شدن زمینه برای کسب آگاهی های عمومی، چارچوب سنتی خانواده را شکسته و به سمت رشد و تعالی و احقاق حقوق خویش حرکت نموده اند.

مشارکت سیاسی زنان در کشورهای درحال توسعه و بسیج آنها در قالب مشارکت مؤثر و سازمان یافته در فرآیند توسعه پایدار جایگاه ویژه ای دارد. بر اساس آمار رسمی کشور، بیش از نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می‌ دهند، اما برای طرح مسأله نمودن باید با نگاهی فراتر به این مقوله نگریست، زیرا به خصوص در جوامعی چون ایران که نهاد خانواده هنوز رکن اساسی جامعه را تشکیل می ‌دهد، زنان نه تنها به لحاظ کمی که به لحاظ کیفی نقش مؤثری در زمینه امور تربیتی ایفا می‌ نمایند، لذا جایگاهی بسیار فراتر از شاخصه‌های ظاهری مشارکت سیاسی را در امر توسعه دارا می ‌باشند.

در ایران با توجه به اینکه نظام جمهوری اسلامی در عرصه نظر و عمل برگرفته از دیدگاه امام(ره) می ‌باشد، بنابر این سیری در اندیشه امام (ره) در خصوص مشارکت سیاسی زنان از اولویت برخوردار می‌ باشد.

امام خمینی(ره) به دلیل داشتن نگاهی حداکثری به دین، اسلام را به عنوان جریانی معرفی می ‌کردند که باید در همه زمینه‌ ها خلأ‌های فکری انسان را پر کند و در بعد سیاسی نیز پویایی لازم را داشته باشد. اگر چه امام(ره) در بازه ی زمانی قبل از پیروزی انقلاب به علت شرایط اجتماعی خاص مخالف مشارکت زنان بودند اما به علت اعتقاد به فقه پویا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موضعی متفاوت گرفتند و با دیدی جدید به مشارکت سیاسی زنان نگریستند به گونه ای که فقدان مشارکت را مقدمه ای برای بحران مشروعیت می‌ دانستند لذا زمینه را برای مشارکت تحت قاعده زنان در امر سیاست فراهم نمودند.

در این نوشتار سعی بر آن است تا موضوع مشارکت سیاسی زنان در ایران را مورد واکاوی قرار داده و در نهایت به طور خاص بر موضع امام خمینی(ره) در این زمینه تأکید نماییم.

مشارکت سیاسی:

سابقه موضوع مشارکت در عرصه سیاست عمری به قدمت تاریخ دارد. مشارکت مفهومی است که از گستردگی زیاد برخوردار می ‌باشد و تفاسیر و تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. اصطلاح مشارکت را آلن بیرو به معنای "سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در هر گروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن تعریف کرده است" (بیرو،257:1366). مشارکت فراگردی است که به واسطه آن مردم پذیرای دگرگونی در خود و جامعه می ‌شوند. مشارکت در چنین مفهومی بر رشد شخصیت انسانی تأکید نموده و به عنوان راهبردی به شمار می ‌رود که فرصت‌ های نیکویی می‌ آفریند تا مردم برای از میان برداشتن دشواری ‌ها و گشودن مرزهای بسته به راههای تازه دست پیدا کنند (طوسی،5:1370).

فرآیند مشارکت به عنوان فراگرد توانمند سازی بر سه ارزش بنیادی سهیم کردن مردم در قدرت، راه دادن مردم به نظارت بر سرنوشت خویش و بازگشودن فرصت‌ های پیشرفت به روی مردم تأکید دارد. یکی از با ارزش‌ ترین جنبه‌ های مشارکت، از میان بردن در حاشیه بودن، انسداد و شکوفا نمودن نیروی ابتکار و خلاقیت در انسانهاست(غفاری و نیازی،13:1386).

مشارکت سیاسی(political participation) سهیم شدن مردم در تصمیم گیریهای‌ مؤثر بر وضع آنها را مطرح می ‌کند و به فرآیند مردمی کردن سیاست اشاره دارد، به گونه‌ ای که شهروندان را برای انتخاب رهبران خویش و تأثیر بر هدایت سیاسی جامعه سازمان می ‌دهد. دایرة المعارف علوم اجتماعی مشارکت سیاسی را چنین تعریف کرده است: "مشارکت سیاسی عبارت است از فعالیت‌ های داوطلبانه ‌ای که اعضای یک جامعه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در انتخاب حکام و یا در شکل گیری سیاست‌ های عمومی انجام می ‌دهند(Mcclosky،252:1972).

آنتونی گیدنز مشارکت سیاسی را به مثابه یک حق سیاسی مورد توجه قرار می‌ دهد و ذیل تعریف حقوق سیاسی می‌نویسد:"حقوق مشارکت سیاسی شامل رأی دادن در انتخابات محلی و ملی است که شهروندان اجتماع ملی معینی دارا می‌ باشند" (گیدنز،296:1373). آلن دو بنوا مشارکت سیاسی را اصل اساسی دموکراسی معرفی می‌ کند، از نظر وی "دموکراسی یک قالب سیاسی است که در آن اکثر مردم می‌ توانند در امور عامه شرکت جویند" (آلن دو بنوا،58:1373).

با توجه به اینکه دولت ‌های امروزی به دنبال پیدا کردن مشروعیت سیاسی در بین شهروندان خود می ‌باشند و سعی بر این دارند تا زیر لوای دموکراسی به این مهم دست یابند، مفهوم مشارکت سیاسی به عنوان مؤلفه اساسی دموکراسی از ارزش بالایی برخوردار می‌ باشد به گونه ایی که نویسندگان ادبیات توسعه و نوسازی یکی پس از دیگری دموکراسی، برابری و مشارکت را اصول برگشت ناپذیر وابسته به صورت‌ های معین تحول اجتماعی و سیاسی قلمداد کرده اند(گن زیر،252:1369). لذا مشارکت سیاسی هم نتیجه وجود آزادی و توسعه سیاسی- اجتماعی و هم عامل استقرار، حفظ و بقای آنها است و بدین لحاظ هم شرط لازم برای توسعه اجتماعی و سیاسی یک جامعه و هم نتیجه آن است(Donovan،320:1986-321).

مشارکت سیاسی از ویژگیهایی چند برخوردار است: اولاً مشارکت سیاسی مشروط به برابری و آزادی انسانهاست ثانیاً مشارکت سیاسی حق مردم و برخاسته از اقدام آگاهانه و هماهنگ آنان می ‌باشد و ثالثاً مشارکت سیاسی فرآیندی مقدم بر تصمیم گیریهای نهایی سیاسی در راستای نیل به توسعه سیاسی است(رک محمدی اصل،18:1381-19). در بیشتر تعاریف صورت گرفته، مشارکت سیاسی،خصیصه حاکمیت مردم در انتخابات و دخالت در تصمیم گیریها و اداره امور کشور و مشارکت آگاهانه و قدرتمندانه مردم در کلیه نهادهای اجتماعی است(مصفا،20:1375). مک کلاسی در سطوحی که برای مشارکت سیاسی بر می‌ شمارد آنها را شامل رأی دادن، کسب اطلاعات سیاسی، بحث در مورد مباحث سیاسی، شرکت در جلسات سیاسی، کمک مالی به فعالیتهای سیاسی، مذاکره با نمایندگان، عضویت در احزاب سیاسی، شرکت در ثبت نام افراد و تبلیغ برای احزاب سیاسی، نوشتن مقالات و سخنرانیهای سیاسی، شرکت در مبارزات سیاسی، رقابت در جهت انتخاب شدن برای پست‌ های سیاسی و عمومی کشور می ‌داند. (Mcclosky،252:1972).

برخی از اندیشمندان علوم سیاسی مانند میلبراث و وربا سعی کرده اند مشارکت سیاسی را رتبه بندی نموده و میزان مشارکت مردم را در هر مرتبه بررسی می ‌کنند. مایکل راش ضمن بررسی این رتبه بندی‌ ها اشاره می‌ کند که مبنای این رتبه بندی‌ ها ضمن طرح انواع مختلف مشارکت سیاسی، این فرضیه وجود دارد که هرچه سطح فعالیت سیاسی بالاتر می ‌رود میزان مشارکت افراد کاهش می‌ یابد(راش،125:1377). راش در سلسله مراتب ده گانه خود مشارکت سیاسی را شامل داشتن مقام سیاسی، جست و جوی مقام سیاسی اداری، عضویت فعال در یک سازمان سیاسی، عضویت فعال در یک سازمان شبه سیاسی، مشارکت در اجتماعات عمومی و تظاهرات، عضویت انفعالی در یک سازمان شبه سیاسی، مشارکت در بحث‌ های سیاسی غیر رسمی، اندکی علاقه به سیاست، رأی دادن می ‌داند و در مرحله آخر از عدم درگیری در سیاست به عنوان نازل ترین سطح این طیف سخن می‌ گوید(همان،123:1377).

از دیدگاه وی مشارکت سیاسی با اجتماعی شدن سیاسی رابطه نزدیک دارد به عبارتی که جامعه پذیری سیاسی مولد مشارکت سیاسی می ‌باشد اما در ادامه مطرح می‌ کند که نمی ‌توان مفهوم مشارکت را تنها در امتداد و یا نتیجه اجتماعی شدن در نظر گرفت.

مشارکت سیاسی زنان:

اندیشه برابری زن و مرد در قرن هفدهم در اروپا آغاز شد، ‌به گونه ای که امروزه در میان مسائل خطیری که در جامعه جهانی مطرح می ‌شود، مسأله زنان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در چند دهه اخیر جنبشهای برابری خواهی زنان تحت لوای فمینیسم شکل گرفته که داعیه‌ های متفاوتی در این زمینه مطرح کرده اند و مشارکت سیاسی اجتماعی زنان را وجه بارز برابری خواهی خود معرفی می‌ نمایند. اندیشمندان و صاحب نظران گوناگون در این زمینه به ارائه نظرات خود پرداخته اند.

در نگاه نلسون مشارکت واقعی سیاسی، نفوذ به طرف بالاست که دستور کار دولتی را تشکیل داده و خط مشی ‌‌ها را معین می‌ کند(وایزر و هانتینگتون،138:1379). زنان به عنوان یک قشر اجتماعی اگر می‌ خواهند در احقاق حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی خود موفق باشند باید مشارکت خود را افزایش دهند به طوری که می ‌توان گفت میزان تبعیض علیه یک قشر در جامعه با میزان فعالیت آنها رابطه معکوس دارد. لذا ارتقای مشارکت سیاسی زنان در جامعه نقش اساسی در رفع تبعیض علیه آنان و عادلانه تر کردن جامعه ایفا می‌ نماید و سبب رشد فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متوازن‌ تر آنها می ‌گردد. مشارکت سیاسی زنان در جامعه، می ‌تواند هم یک هدف و هم یک وسیله باشد. هدف از این جهت که سبب رشد و ارتقای آگاهی، مهارت و منزلت زنان و رشد و شکوفایی انسانی آنان می ‌شود، وسیله نیز از آن جهت که سبب آزادسازی نیروها و توانهای بالقوه و نهفته آنها شده و میزان مشارکت و نقش آنان را در توسعه بالا برده و زمینه ساز رشد، ثبات و عدالت در جامعه می ‌گردد. لذا امروزه در اکثر کشورهای جهان بالا بردن مشارکت سیاسی زنان یکی از اهداف استرات‍ژیک محسوب می ‌شود(رک پناهی،8:1386-11). مشارکت سیاسی زنان از ارکان اساسی مشروعیت سیاسی، توسعه سیاسی، همبستگی و بهبود زندگی اجتماعی می‌ باشد. اشکال مشارکت سیاسی زنان را به طور عام می‌ توان در دو مورد مشارکت در سطح توده و مشارکت در سطح نخبگان خلاصه نمود.

منظور از مشارکت سیاسی زنان در سطح توده عبارت از شرکت در انتخابات و استفاده از حق رأی، شرکت در گروهها، انجمنها و احزاب سیاسی و شرکت در فعالیتها و پیشامدهای اجتماعی است، که این فعالیتها به افزایش ارتباط زنان و جامعه می ‌انجامد و در نتیجه گونه ای از مشارکت سیاسی شمرده می‌ شود. مشارکت در سطح نخبگان بیشتر مربوط به زنانی با تحصیلات عالی، آگاه، کارشناس و متعهد می‌ باشد، حضور در فرآیند تصمیم گیری برای جامعه مهمترین ویژگی این سطح از مشارکت است(امینی،86:1390).

ارسطو حدود بیست و چهار قرن پیش، انسان را حیوانی سیاسی خوانده و فعالیت و مشارکت سیاسی را یکی از ضروریات انسانی و عاملی برای رشد و کمال وی دانسته است. از آن پس اندیشمندان بسیاری نیز در اهمیت و ضرورت مشارکت و فعالیت سیاسی برای رشد و توسعه آگاهی اجتماعی و سیاسی انسان بحث کرده اند. دیدگاه اسلامی نیز بر فعالیت و مشارکت سیاسی انسانها به منظور ارتقای آگاهی ‌شان تأکید بسیار دارد و حتی بر نقش زنان در این فرآیند مشارکتی صحّه گذاشته است. اما در این میان مشارکت زنان در عرصه سیاسی که با صلاحیت و میزان آگاهی ‌شان مشخص می ‌شود با بافت و ساخت جامعه ای که در آن زندگی می ‌کنند ارتباط دارد زیرا در اکثر جوامع فعالیت زن تابع عرف و سنت است، این عامل گاه فعالیت زن را محدود و گاه تسهیل می ‌کند(رک رئوف،64:1377-92). به لحاظ تاریخی می ‌توان دوره قاجار را نقطه شروع و آغاز حرکت ‌های جمعی زنان دانست که شامل حرکت‌ های اعتراض آمیز آنها نسبت به دول استعماری می‌ شود و همچنین فعالیتهایی که حاکی از تحول و پیشرفت زنان و فعالیت آنان به عنوان یک گروه اجتماعی و در جهت منافع خودشان می ‌شود مثل، تشکیل مدارس دخترانه، چاپ روزنامه و.. این روند با حرکت هایی چون اعتراض به تغییر تابعیت زنان گرجی مسلمان، دفاع از امیر کبیر به حمایت از جنبش تنباکو و حمایت از نهضت مشروطه ادامه یافت. دوره پهلوی از زنان به عنوان نماد نوگرایی استفاده می ‌شد البته در ابتدا تلاش می ‌شد که رنگ و بوی مذهبی حفظ شود به طوری که در سر لوحه اساسنامه اولین جمعیت زنان ایران- نسوان وطن خواه- بر حفظ شعائر و قوانین اسلام تأکید شد(اتحادیه،بی تا:324). تلاشهای این سازمانها منجر به این شد که در سال 1341 محمدرضا پهلوی در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اصل حق رأی زنان را به عنوان یکی از شروط مطرح نماید که با موافقت زنان متجدد و حمایت از آن کارکردی عملیاتی یافت. انتشار این لایحه به یک رو در رویی عظیم با مخالفان مذهبی منجر شد که در نهایت دو ماه به طول انجامید. در این مقابله می‌ توان ریشه‌ های انقلاب را که در سال 57 به پیروزی رسید پیدا کرد(کار،37:1380). در این میان مخالفت امام به عنوان یک رکن مذهبی در آن دوران از این زاویه بود که حکومت پهلوی به دنبال مشارکت واقعی زنان در عرصه سیاست نبود بلکه تنها به صورت تاکتیکی سیاسی از آن بهره می‌ جست و بیشتر اعتراضات هم به همین دلیل صورت گرفت، در واقع رژیم پهلوی همواره سعی می ‌کرد از زنان به عنوان نمادی از نوگرایی استفاده نماید اما می ‌توان گفت که این امر تنها باعث شد که برخی از زنان طبقات بالا و خاص جامعه به برخی مناصب و پست‌ های سیاسی دست یابند و رژیم نیز از این اقدامات فرصت مناسبی را برای تبلیغات عوام‌ فریبانه و ادعای برابری حقوق زن و مرد بدست آورد، ولی منظور اصل اعطای حق رأی به زنان که فراهم ساختن بستر مناسب برای مشارکت عموم زنان است، هیچگاه برآورده نشد و مشارکت در سطح توده زنان هیچگاه به معنای واقعی اتفاق نیفتاد(طغر انگار،84:1383).

در نهایت اینکه می‌ توان اشاره داشت موضع رجال دینی ایران در فاصله سالهای 41-58 پیرامون حقوق سیاسی زنان به طور آشکاری تغییر پیدا می‌ کند، همانگونه که در اندیشه سیاسی امام نیز این تغییر کاملاً مشهود می ‌باشد. مراجع دینی در مقطع حساسی از تاریخ معاصر ایران حقوق سیاسی زنان را مخالف با اسلام اعلام کرده اند اما آنها در مقطع حساس دیگری از تاریخ معاصر، نه تنها حقوق سیاسی زن را به رسمیت شناخته اند بلکه به آن صورت تکلیف شرعی هم بخشیده اند(کار،44:1380). به گونه ایی که در سالهای نزدیک به وقوع انقلاب اسلامی شاهد شکل گیری جریانی جدید از سوی افرادی همچون استاد مطهری، دکتر شریعتی و امام خمینی(ره) که در تلاش برای ارائه الگوی زن مسلمان در تقابل با دو دیدگاه رایج در آن زمان یعنی، نگاه کاملاً سنتی که زن را طفیلی مرد می‌ دانست و هیچ حقی برایش قائل نبود و در مقابل الگوی زن مدرن که صرفاً جنبه ابزاری و کالایی داشت، می‌ باشیم. در مجموع این سه تن با ارائه الگو های منطقی و رفتاری توانستند زنان جامعه را به آگاهی‌ های لازم برسانند که محصول آن در مشارکت آنان در پیروزی انقلاب به بار نشست.

با توجه به نقش رهبری امام (ره) برای پیوستن زنان به جریان انقلابی و تغییر موضع ایشان در آستانه وقوع انقلاب و همچنین تأکید ایشان برای شکل گیری جریانی تحت عنوان جمهوری اسلامی، در ادامه بدنبال واکاوی موضع ایشان نسبت به مشارکت سیاسی زنان می ‌باشیم.

مشارکت سیاسی زنان در اندیشه امام خمینی (ره):

نظریاتی که امام خمینی (ره) در فاصله پیروزی انقلاب اسلامی و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی عنوان کردند باعث تحولاتی بنیادی در نگرش به مسائل زنان شد. امام(ره) از کسانی بودند که به احقاق حقوق زنان مسلمان اهتمام می‌ ورزیدند. مصاحبه ‌ها، سخنرانیها، پیامها، نامه ‌ها و رفتارهای عملی ایشان بیانگر توجه عمیق و جدی امام(ره) به مسأله زنان می ‌باشد. با توجه به مبانی انسان شناسی و هستی شناسی امام(ره)، زن انسانی به تمام معنا انسان که در این مسأله تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و از آنجا که عالم دارای سیر تکاملی می ‌باشد، زن و مرد مکمل هم خلق شده اند. امام(ره) در این زمینه اشاره می‌ دارد:" برای زن ابعاد مختلفه است، چنانچه برای مرد و برای انسان این صورت طبیعی نازل ترین مرتبه انسان است و نازل ترین مرتبه زن است و نازل ترین مرتبه مرد است. لکن از همین مرتبه نازل، حرکت به سوی کمال است. " (صحیفه امام، جلد338:7).

امام(ره) با توجه به بیان تساوی زن و مرد در مرتبه انسانیت، معتقدند هنگامی که وارد محیط اجتماعی هم می‌ شویم این تساوی وجود دارد: "از نظر حقوقی تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله، در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد"(همان، جلد364:4). همانطور که قبلاً اشاره شد، قبل از انقلاب ماهیت ضد دینی و استبدادی رژیم که اساساً با اعطای آزادیهای سیاسی به مردم منافات داشت، با دادن آزادی و حق رأی به زنان درصدد استفاده ابزاری از زن و مخالفت با فرهنگ اسلامی بود. امام خمینی(ره) این مسأله را دخالت در حوزه دین دانسته و بر آن تاختند و لذا به نظر می ‌رسد که ایشان دیدگاهی متضاد در مورد مشارکت سیاسی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشته اند. امام (ره) در بحث تساوی حقوق زن و مرد که در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد، وظیفه خود دیدند تا همه مردم را نسبت به اوضاع اختناق آمیز رژیم آگاه کنند: "تصویب نامه اخیر دولت راجع به شرکت نسوان در انتخابات از نظر شرع بی ‌اعتبار و از نظر قانون اساسی لغو است" (همان، جلد149:1).

پس از وقوع انقلاب اسلامی، امام(ره) یکی از دغدغه ‌های اصلی انقلاب را احقاق حقوق زنان در جامعه اعلام می ‌دارند: "اسلام می‌ خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند، اسلام زنها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود، آنقدری که اسلام به زن خدمت کرد خدا می ‌داند که به مرد خدمت نکرده است" (همان،جلد427:4). امام(ره) اسلام را دینی سیاسی معرفی می‌ کند و دخالت در امر سیاسی را تکلیفی شرعی می‌ دانند و در این زمینه تفاوتی بین زن و مرد قائل نمی‌ شوند:" خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیفشان است، روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است، یک دینی است که همه چیزش سیاست است حتی عبادتش" (همان،جلد15:10).

امام خمینی (ره) آزادی زن را به رسمیت شناخته و حتی اسلام را پایه گذار آزادی واقعی زن می‌ داند: "اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است" (همان، جلد 5: 417). البته امام (ره) اذعان می‌ دارند که منظور از آزادی در اسلام با آنچه در غرب جریان دارد متفاوت می‌ باشد: "آزادی در حدود قانون است،‌اسلام از فساد ها جلو گرفته و همه آزادیها را که مادون فساد باشد داده آنجا که جلو گرفته فساد هاست. جلویش را گرفته است و ‌ما تا زنده هستیم نمی‌ گذاریم این آزادیهایی که آنها می ‌خواهند تا آن اندازه ای که می ‌توانیم، آن آزادیها تحقق پیدا کند" (همان،جلد 8 :339).

به طور کلی آزادی و دموکراسی از اصول اساسی برای مشروعیت یک نظام سیاسی می ‌باشد،یکی از مؤلفه ‌های مهم در دموکراسی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای تمام اقشار جامعه است،‌این مهم نیز در اندیشه امام(ره) دیده می ‌شود: "زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد، ‌زنها در جمهوری اسلامی رأی باید بدهند، همانطوری که مردان حق رأی دارند زنها حق رأی دارند". "زنها حق رأی دارند، - ‌از غرب بالا‌تر است این مسائلی که برای زنها قائل هستیم- حق رأی دادن دارند، حق انتخاب دارند،‌حق انتخاب شدن دارند" (صحیفه امام،جلد 6: 300 و 436).

یکی از محورهای اصلی سخنرانیهای امام(ره) پس از انقلاب اسلامی تقدیر و تشکر از نقش آفرینی زنان در انقلاب و حضور فعال آنها در صحنه بود، اگرچه امام (ره) با رهنمود‌ها و ارشادات خود باعث پیوستن خیل عظیم زنان مسلمان به جریان انقلابی شدند اما تنها به این مرحله اکتفا ننمودند و به نقش زنان در سازندگی کشور تأکید داشتند:"آنچه لازم است تذکر دهم شرکت زنان مبارز و شجاع سراسر ایران در رفراندم است، زنانی که در کنار مردان بلکه جلوتر از آنان در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشته اند، توجه داشته باشند که با شرکت فعالانه خود، پیروزی ملت ایران را هرچه بیشتر تضمین کنند. امروزه زنان در جمهوری اسلامی، همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور هستند"(همان،جلد6و 12: 408 و 275).

 

از مجموع آنچه مطرح گردید می‌ توان این شاخص ها را در زمینه مشارکت سیاسی زنان از اندیشه امام (ره) استخراج نمود:

v   تساوی در اصل خلقت

v   تساوی حقوقی

v   حق انتخاب کردن و دخالت در سرنوشت خود

v   حق انتخاب شدن در انتخابات

v   نقش زنان در سازندگی

مشارکت سیاسی زنان در قانون اساسی:

در ایران اسلامی، مجموعه سه عامل احکام اسلامی، نظریات امام (ره) و قانون اساسی به همراه یکدیگر موجبات اعتقادی و اجرای قانونی مشارکت سیاسی زنان را فراهم می ‌کند. تا این مجال به صورت مختصر به اهمیت مبحث مشارکت سیاسی زنان در احکام اسلامی و نظریات امام(ره) اشاره داشته ایم، در این بخش به مشارکت سیاسی زنان در قانون اساسی می ‌پردازیم.

منظور از مشارکت سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی این است که خداوند متعال تعیین سرنوشت جمعی را به خود انسانها تفویض کرده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در دیباچه ی خود منزلت والایی برای زن قائل شده و وعده می‌ دهد:" زنان به دلیل ستم بیشتری که تاکنون در نظام طاغوتی متحمل شده اند، استیفای حقوق آنها بیشتر خواهد بود". از طرف دیگر، زن به عنوان عضو اصلی خانواده"از حالت شیء بودن و یا ابزار کار بودن در خدمت اشاعه ی مصرف زدگی و استثمار خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه ی خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیش آهنگ، خود همرزم مردان در میدانهای فعال حیات می‌ باشد و در نتیجه پذیرای مسؤلیتی خطیرتر، و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود. در همین ارتباط"دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات، با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید" و برای "ایجاد زمینه ی مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او" تدابیر لازم را اتخاذ نماید(اصل بیست و یکم قانون اساسی). همچنین منزلت برابر زن و مرد مورد توجه قرار گرفته و دولت موظف به "تأمین حقوق همه جانبه ی او از زن و مرد و... تساوی عموم در برابر قانون" شده است(بند14 اصل سوم قانون اساسی). برابری انسانها که بارها مورد تأیید قانون اساسی قرار گرفته است، در چارچوب موازین اسلامی طراحی شده و بنابر این مشروط و مقید است. اینگونه"همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، با رعایت موازین اسلام برخوردارند"(اصل بیستم قانون اساسی) (کار،74:1380).

نتیجه گیری:

امام خمینی (ره) به عنوان یکی از متفکران اسلامی با تشریح جایگاه زن در اسلام و‌ شأن انسانی او و ارائه الگوی اسلامی تلاش کردند تا زنان مسلمان ایرانی را با جایگاه واقعی خود آشنا نمایند. این موضع امام (ره) در جریان وقوع انقلاب اسلامی شکل گرفت، لذا همانطور که قبلاً اشاره نمودیم، ایشان با مشارکت زنان در امر سیاست و اجتماع قبل از شکل گیری جریان انقلابی موافق نبودند زیرا بدین نظر اعتقاد داشتند که حکومت پهلوی برپایه ی ضد دین شکل گرفته و هرگونه مشارکت زنان مقوم این پایه ی ناسالم خواهد بود؛ در حالی که ایشان معتقد به سیاست در خدمت دین بودند و شرکت در امر سیاست را یک تکلیف دینی می ‌دانستند. با پیروزی انقلاب اسلامی، مردم به لحاظ روحی و روانی به این باور رسیدند که می ‌توانند در امر سیاست مؤثر باشند، بنابراین فرآیند مشارکت در ایران در یک دوره گذار از مشارکت منفعل به مشارکت فعال منتقل گردید. با توجه به مطرح شدن اهمیت مشارکت سیاسی زنان در این مقاله در حوزه اندیشه اسلامی، امام خمینی(ره) و قانون اساسی، در ایران فعلی همچنان موانعی در این زمینه مشاهده می ‌نماییم. برخی از این موانع به سابقه تاریخی و ذهنیت جامعه در تقابل حضور زن و مرد باز می ‌گردد ضمن اینکه فرهنگ سنتی ای که هرگونه حضور و مشارکت زنان در عرصه ‌های مختلف را اختلاط زن و مرد تعریف می ‌نماید، این مسأله را شدت می ‌بخشد. علاوه بر این می‌ توان به موانعی اشاره نمود که به علل و عوامل مذهبی که از سوی تعدادی از فقها مطرح می ‌شود تأکید دارد، این امر بر دیدگاههای مردسالارانه صحه می‌ گذارد. به نظر امام خمینی (ره) زن و مرد از لحاظ حقوق انسانی و اجتماعی مساوی هستند و در صورت رعایت موازین اسلامی از جانب همه هیچ مانعی برای مشارکت سیاسی زنان وجود ندارد، بلکه دخالت در سرنوشت خود حق زنان است و در شرایط فعلی حضور آنان در صحنه‌ های سیاسی نه تنها حق بلکه تکلیف آنان می‌ باشد.

 

 

مجموعه مقالات همایش بزرگداشت بانوی انقلاب اسلامی، ص 471.

 

منابع فارسی:

  1. اتحادیه،منصوره(بی تا)، بیداری زنان، تاریخچه مشارکت زنان در نهضت مشروطه، مجموعه مقالات اولین سمینار مشارکت اجتماعی زنان، بی‌ جا
  2. امام خمینی(1363)، در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر 17 و 20: آزادی اقلیت‌ های مذهبی، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر
  3. امام خمینی(1378)، صحیفه امام(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران
  4. امام خمینی(1372)، کلمات قصار، پندها و حکمت ها، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران
  5. امینی، علی اکبر(1390)، اثر فرهنگ سیاسی بر مشارکت سیاسی زنان و دانشجویان، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 283
  6. بیرو، آلن(1366)، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، انتشارات کیهان، تهران
  7. پناهی، محمدحسین(1386)، جامعه شناسی مشارکت سیاسی زنان، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ اول، تهران
  8. دوبنوا، آلن(1373)، مسأله دموکراسی، ترجمه بزرگ نادر زاده، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 77-78
  9. راش، مایکل(1377)، جامعه و سیاست، ترجمه منوچهر صبوری، انتشارات سمت، تهران
  10. رئوف، هبه(1377)، مشارکت سیاسی زن، دیدگاهی اسلامی، ترجمه محسن آرمین، نشر قطره، تهران
  11. طغرانگار، حسن(1383)، حقوق سیاسی و اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران
  12. طوسی، محمدعلی(1370)، مشارکت در مدیریت و مالکیت، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، تهران
  13. غفاری، غلامرضا و نیازی، محسن(1386)، جامعه شناسی مشارکت، نشر نزدیک، چاپ اول، تهران
  14. کار، مهرانگیز(1380)، مشارکت سیاسی زنان، موانع- امکانات،انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، تهران
  15. گن زیر، ایرنه(1369)، کارگردانی دگرگونی سیاسی در جهان سوم، ترجمه احمد تدین، نشر سفیر، تهران
  16. گیدنز، آنتونی(1373)، مبانی جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ اول
  17. محمدی اصل،عباس(1381)، جنسیت و مشارکت(درآمدی بر جامعه شناسی مشارکت سیاسی زنان ایرانی)، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، چاپ اول، تهران
  18. مصفا،نسرین(1375)، مشارکت سیاسی زنان در ایران،مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران
  19. واینر، مایرون و هانتینگتون(1379)، درک توسعه سیاسی، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران

منابع لاتین:

1. Donovan,john,people,power,and polities,Random house. New York,1986

2. Mcclisky,Ehrbert,political participation in the international Encgclopedia of the social sciences,the Macmillan company,New York,1972



[1]. دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی

[2]. دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی

انتهای پیام /*