ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز غمبار ارتحال نبی مکرم اسلام(ص) گزیده ای از سخنان حضرت امام(س) پیرامون شأن و جایگاه رسول اکرم(ص) عرضه می گردد:
رسول خدا که علىّ مرتضى و جمیع ما سوى اللَّه بنده درگاه اویند و ذرّه خور خوان نعمت معارفش هستند و متعلّم به تعلیم او هستند، آن طور قیام به امر مى کند. پس از خلعت نبوّت ختمیّه، که تمام سیر دایره کمال و لبنه اخراى معرفت و توحید است، ده سال در کوه حرا برپا مى ایستد و قیام به اطاعت مىکند تا آن که قدم هاى مبارکش ورم مى کند و خداى تعالى بر او آیه فرو مى فرستد: طه، ما انْزَلْنا عَلَیکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى. اى طاهر هادى، ما قرآن بر تو فرو نفرستادیم که به مشقت بیفتى، تو پاکیزه و هادى هستى، اگر مردم اطاعت تو نکنند، از نقص و شقاوت آنها است نه نقصان سلوک یا هدایت تو، مع ذلک، عجز و قصور خود را اعلان مى فرماید. (آداب الصلاة (آداب نماز)، متن، ص: 177)
***
در شدت شفقت و رأفت آن بزرگوار بر همه عائله بشرى بس است آیه شریفه اول سوره شعراء که فرماید: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ». و در اوائل سوره کهف که فرماید: «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً». سبحان اللّه! تأسف به حال کفّار و جاحدین حق و علاقه مندى به سعادت بندگان خدا کار را چقدر به رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- تنگ نموده که خداى تعالى او را تسلیت دهد، و دل لطیف او را نگهدارى کند که مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت، دل آن بزرگوار پاره شود، و قالب تهى کند. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، متن، ص: 234 و 235)
***
رسول خدا، صلّى اللّه علیه و آله، که علمش از وحى الهى مأخوذ بود و روحش به قدرى بزرگ بود که یک تنه غلبه بر روحیات ملیون ها ملیون بشر کرد- تمام عادات جاهلیت و ادیان باطله را زیر پا گذاشت و نسخ جمیع کتب کرد و ختم دایره نبوت به وجود شریفش شد، سلطان دنیا و آخرت و متصرف در تمام عوالم بود باذن اللّه- تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. کراهت داشت که اصحاب براى احترام او به پا خیزند. وقتى وارد مجلس مى شد پایین مىن شست. روى زمین طعام میل مى فرمود و روى زمین مى نشست و مى فرمود من بندهاى هستم، مى خورم مثل خوردن بنده و مى نشینم مثل نشستن بنده. از حضرت صادق، علیه السلام، نقل است که پیغمبر، صلّى اللّه علیه و آله، دوست داشت بر الاغ بى پالان سوار شود و با بندگان خدا در جایگاه پست طعام میل فرماید، و به فقرا به دو دست خود عطا فرماید. آن بزرگوار سوار الاغ مى شد و در ردیف خود بنده خود یا غیر آن را مى نشاند. در سیره آن سرور است که با اهل خانه خود شرکت در کار خانه مى فرمود. و به دست مبارک گوسفندان را مى دوشید، و جامه و کفش خود را مى دوخت، و با خادم خود آسیا مى کرد و خمیر مى نمود، و بضاعت خود را به دست مبارک مى برد، و مجالست با فقرا و مساکین مى کرد و هم غذا مى شد. اینها و بالاتر از اینها سیره آن سرور است و تواضع آن بزرگوار است. در صورتى که علاوه بر مقامات معنوى ریاست و سلطنت ظاهرى آن بزرگوار نیز بکمال بود. (شرح چهل حدیث، ص: 95 و 96)
***
رسول اللَّه، پایه سیاست را در دیانت گذاشته است. رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- تشکیل حکومت داده است؛ تشکیل مراکز سیاست داده است. و سایر خلفاى اسلام تا آنجایى که به انحراف کشیده نشده بود در صدر اسلام، باید همه آنها را نفى کنند. باید آنها را این آخوندهاى دربارى و این سلاطین نوکر مآب، باید پیغمبر اکرم و خلفاى اسلام را طرد کنند، و بگویند که آنها مسلم نبودند. براى اینکه آنها دخالت در سیاست مى کردند. سیاستى که در صدر اسلام بود یک سیاست جهانى بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى کرد به اسلام؛ و دعوت مى کرد به سیاست اسلامى و حکومت تشکیل داد، و خلفاى بعد حکومت تشکیل دادند. و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى که انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند. (صحیفه امام، ج17، ص: 204)
***
حکومت رسول اللَّه، حکومت امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- حکومت قانون است. یعنى قانون آنها را سرِ کار آورده است. أَطِیعُوا اللَّهَ و أَطِیعُوا الرَّسُولَ و أُولِى الأَمْرِ مِنکُم حکم خداست. آنها به حکم قانون، واجب الاطاعه هستند. پس حکم مال قانون است؛ قانون حکومت مى کند. (صحیفه امام، ج8، ص: 281)