الگو گیری از سیره پیامبر اسلام (ص):

روابط بین الملل

امام خمینی، همه را به الگوگیری از سیره و سفارش های رسول اکرم (ص) در تعاملات ملی و بین المللی فرا خوانده اند و تخطی از سیره و روش پیامبر اسلام را مایه انحطاط و سقوط جامعه و بخصوص حاکمان نظام اسلامی دانسته است.

کد : 170689 | تاریخ : 19/03/1397

پیامبر اکرم(ص)، تجلی اسمای الهی، مظهر اسم اعظم حق، سرور پیامبران و میراث دار رسالت انبیا و خاتم رسولان الهی بود. رسول گرامی اسلام (ص)، بنا بر همین رسالت بزرگ، دعوت گسترده‌ ای را آغاز کرد؛ ایشان پس از بعثت، با توجه به محیط و اوضاع فرهنگی و اجتماعی - سیاسی جامعه خویش، دعوت به توحید را تدریجی و در سه مرحله به شرح ذیل انجام داد:

پیامبر اکرم (ص) دعوت به اسلام را در سه مرحله انجام داد.

1. دعوت سری، در حدود سه یا چهار سال(بلاذری، 1 /  131، یعقوبی، 2 /  23).

2. دعوت خویشاوندان با دستور الهی (شعرا، 214)

3. دعوت عمومی اندکی پس از مرحله دوم و به دستور الهی (حجر، 94)

رسول گرامی پس از استقرار نسبی در مدینه، افزون بر ایجاد وحدت بین اقوام مختلف درگیر، به ‌خصوص دو قبیله معروف «اوس» و «خزرج»،  سفیران خود را به اطراف و اکناف عالم می فرستاد تا با تبلیغ، پادشاهان و مردم را به توحید و تشکیل امت واحده توحیدی دعوت کنند.

رفتار اخلاقی، چهره رحمانی، رحمت و رأفت رسول خاتم (ص)، از مهم ‌ترین ویژگی‌ های شخصیتی آن حضرت به ­شمارمی­ آید؛ این ویژگی در قرآن ستوده شده است(قلم،4) و پیامبر (ص) نیز انگیزه و هدف از بعثت خود را برای اتمام مکارم اخلاق اعلام نموده اند.(مجلسی، 67 /  372).

امام خمینی، همه را به الگوگیری از سیره و سفارش­ های رسول اکرم (ص) در تعاملات ملی و بین المللی فرا خوانده اند و تخطی از سیره و روش پیامبر اسلام را مایه انحطاط و سقوط جامعه و به­ خصوص حاکمان نظام اسلامی دانسته است(صحیفه امام، 4 /  196؛ 326).

توجه عمیق بر الگوگیری از خط و مشی رسول الله (ص) در نحوه روابط بین الملل، برای مسئولین در کشورهای اسلامی، یک ضرورت است. سیاست دعوت به مسیر حق با ادبیات برآمده از متون دینی که حاوی حفظ اخلاق و کرامت انسانی است، برای مسئولان مفید می باشد. بنا براین، لازم است روش محبت آمیز رسول اکرم (ص) در دعوت به توحید و بر خورد اخلاق مدارانه آن حضرت با دیگران، بازخوانی شده و مورد توجه قرارگیرد.

پیامبر اکرم(ص) مردم را با حکمت، موعظه و استدلال نیکو به دین اسلام دعوت می کرد (نحل، 125؛ نمل، 64؛ عنکبوت، 46)، با پیروان سایر ادیان توحیدی نیز روابط دوستانه داشت (مائده، 82)، با افراد فاقد دین الهی نیز رابطه ای مسالمت آمیز و عادلانه دارد (ممتحنه، 7و8؛ بقره، 109و110؛ مائده، 13) و در فتح مکه با اینکه از طرف قریش ظلم و ستم های فراوانی دیده بود(مجلسی، 57؛ ابن هشام، 291؛ امینی، 86) با آن ها رفتاری پسندیده داشت و در اوج قدرت همه دشمنان خود را کریمانه عفو می کرد که این از افتخارات و مصداق بارز رحمت و رأفت انسانی رسول اکرم(ص) به شمار می­آید(ماوردی، 222 ـ 221؛ ابن سعد کاتب واقدی‏، 107؛ طبری، 61). اما اگر علیه اسلام  و مسلمان ها اقدام می شد و یا به جان و مال مسلمان ها تعرض می کردند، با آن ها مبارزه می شد (بقره، 190و194؛ حج، 40؛ انفال، 39) زیرا آنان ستمگر و مستکبر هستند(توبه، 8 و 12؛ آل عمران، 75؛ حج، 39). در واقع جهاد مسلمان ها نوعی مقابله به مثل در برابر کسانی است که نه اصول الهی را می پذیرند، نه اصول انسانی را رعایت می کنند (بقره، 194؛ حج، 39؛ توبه، 12) البته اگر امان خواستند (توبه، 6؛ حرعاملی، 15 / 66 ـ 67) و دست از تجاوز برداشتند (بقره، 192و193؛ انفال، 38و61) یا توبه کردند و ایمان آوردند (توبه، 5) برادر دینی مسلمان ها هستند (توبه، 11) و باید جنگ متوقف شود (بقره، 190). بنابراین، جنگ وصلح در دین اسلام از ابزارهای دعوت به دین اسلام می باشد.

امام خمینی اصول برآمده از مبانی اسلامی و اخلاق انسانی را هویت بخش دولت اسلامی در عرصه روابط بین الملل بیان کرده است. ایشان با توجه به وجوب اصل دعوت در اسلام (شوری، 15؛ فصلت، 33؛ یوسف، 108) از گسترش فرهنگ اسلامی سخن می گفت (همان، 12 / 148؛ 13 / 93و96)  و دعوت سایرین را تکلیف می دانست (همان، 15 / 506).

بیداری ملت ها (همان، 13 / 281)، توجه آن ها به اسلام (همان، 17 / 415)، اجرای احکام اسلام در سطح جهان (همان، 15 / 321 ـ 322) و همبستگی میان ملت و دولت برای جلوگیری از آسیب پذیری آن ها مورد توجه ایشان بود(همان، 13 / 96). چراکه در اسلام تحمیل عقیده نیست، بلکه تبلیغ عقیده مطمح نظر است (بقره، 256؛ فرقان، 56؛ غاشیه، 22).

خداوند فلسفه بعثت انبیاء(ع) را بر طرف کردن اختلاف ها و همزیستی مسالمت آمیز میان انسان ها بیان کرده است (بقره، 213؛ عمید، 240)، به مسلمان ها نیز دستور داده است، فقط از دوستی و رابطه با کسانی که در حال پیکار با شما در امر دین هستند و به شما ظلم می کنند و دوستان آن ها، بپرهیزید (ممتحنه، 9). اما اگر کسی برای مسلمانی کار نیکی انجام داد، فرد مسلمان باید بهتر از آن یا همان گونه رفتار کند (نساء، 86؛ شیخ طبرسی، 131؛ قمی، 145) و بدی ها را با خوبی پاسخ دهد (فصلت، 34؛ رازی، 565؛ بروجردی، 171). بر اساس احترام متقابل رفتار کند (کلینی، 22). نه ظلم کند و نه ظلم را بپذیرد.

معمولاً روابط خارجی بین قدرت های مطرح جهانی از سر صدق و خیرخواهی نیست و هرکدام طبق میل و منافع خود می خواهد از طرف باج گیری کند و سیاست شان بر مکر و حیله و تزویر استوار است. اما روابط خارجی در حکومت و سیاست انبیا بر اساس مهربانی و به غرض نجات و هدایت طرف مقابل استوار است. و انبیا برای دشمنان خود نیز رحمت و مایه هدایت هستند. قرآن کریم نیز، پیامبر را رحمت برای «عالمین» معرفی کرده است «وَ ما ارسَلناکَ اِلاّ رَحمَةً لِلعَالَمِین»(الانبیاء /  107). امام خمینی در این باره می گوید:

در تحلیل امام خمینی (س)، رفتار شدید انبیا با سردمداران زور و زر، خود یک روی دیگر از رحمت و شفقت آنان است. سخت گیری پیامبر نسبت به کفار، زمینه کینه توزی و انتقام گیری نداشته بلکه از سر دلسوزی و محبت به کفار است، مانند سخت گیری مادر نسبت به جلو گیری فرزند از کارهای خطرناک. در مکتب اسلام، فرو غلتیدن انسان در وادی کفر و گمراهی و در پی آن به شقاوت و ظلم، بدترین ستمی است که آدمی بر جان خود روا می­ دارد و کسی که بیاید با جدیت، انسان را از این گمراهی نجات دهد، این عمل عین رحمت نسبت به چنین انسان است. بنابراین ظلم ستیزی و مظلومیت گریزی از وظایف دینی و الهی است و اگر کسی تابع پیامبر (ص) است، نباید ظلم بکند و نه ظلم را بپذیرد.

«ما تحت رهبری پیغمبر اسلام این دو کلمه را می ‏خواهیم اجرا کنیم؛ نه ظالم باشیم و نه مظلوم.... اگر دولت­های اسلامی هستند و تَبَع اسلام هستند، دستور اسلام است که نباید ظلم بکنید و نباید تحت بار ظلم بروید. و اگر تابع عیسای مسیح هستند، عیسای مسیح، ظلم را به هیچ وجه روا نمی‏ داشت. و اگر تابع موسای کلیم هستند، موسای کلیم هم ظلم را روا نمی‏ داشت و زیر بار ظلم هم نمی‏ رفت. این برنامه انبیاست؛ برنامه الـهی است که به وسـیله انبیا به بشر ابلاغ شده است که مردم نباید ظالم باشند، حتی دو درهم، حتی یک تومان. و نباید قبول ظلم بکنند.» (صحیفه امام، ج14، ص82.)

انتهای پیام /*