سید محمد خاتمی

سه طیف سیاسی

کد : 171685 | تاریخ : 20/04/1397

سه طیف سیاسی

(چه دستی در کار است که شاهد تخریب چهره امام هستیم)

3 / 11 / 91- سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای سازمان جوانان مجمع نیروهای خط امام (ره) ضمن انتقاد از سه طیف تندرو که عملاً به تخریب چهره امام مشغولند، همگان را به نگاهی منصفانه به انقلاب اسلامی و امام خمینی دعوت کرد.

 وی در این دیدار با اشاره به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و نقش امام خمینی در کنار زدن حکومت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی، از رایج شدن تخریب رهبر کبیر انقلاب میان سه طیف مختلف سیاسی انتقاد کرد. مشروح این سخنان در پی می آید:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در روزهای آغازین بهمن هستیم و در اینجا صحبت از بهمن و بیست و دوم بهمن شد. جا دارد که ما به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ملت ایران و اغاز مرحله جدید حیات سیاسی؛ اجتماعی و تاریخی مردم مان از آن یاد کنیم. و نیز از نقش ممتازی که حضرت امام در این جریان داشتند.

درست است که در درون انقلاب ما گرایشهای مختلف وجود داشتند ولی فراگیری انقلاب و حضور جامع همه اقشار ملت در اثر نقشی بود که امام داشتند. دم از انقلاب زدن و امام را ندیدن امری نادرست و جفا به تاریخ است. یک تحلیلگر که درست قضایا را بررسی می کند این نقش را می بیند پیوند بین امام و انقلاب ما یک پیوند واقعی است نه این که به زور بخواهیم آن را تحمیل کنیم.

گروهها و جریانات هر کدام جای خود را دارند، هر چند معتقدم ریشه انقلاب را باید در صد سال قبل جستجو کرد ولی نقش امام در بالفعل شدن جریان و آمدن مردم و توده های عظیم مردم غیر قابل انکار است. حالا کسانی بپسندند یا نپسندند این نقش را نمی توانند انکار کنند. حاکمیت و شخصیت امام بود که سبب شد حکومت دو هزار و پانصد ساله یک جریانی که همه نیروهای دنیا پشت سر او بودند و همه می دانیم که چه کار با مملکت کرد آن را کنار بزنند و اگر امام نبود تحقق پیدا نمی کرد، این را اشاره کردم چون معتقدم به امام جفا می شود.

البته بر خلاف آنچه رایج شده است که رهبری دینی که در نظام ما هست از امام گرفته تا رهبر کنونی قابل نقد نیستند ؛ این غلط است نه ، آنها هم انسانهایی هستند مثل انسانهای دیگر و باید هم نقد شوند. اتفاقاً یکی از مسائلی که هست ایجاد ساز و کارهای درست و حسابی است که همه چیز نقد شود از جمله اندیشه امام ،رفتارهای ایشان و کسانی که بعد از ایشان آمده اند، ان شاء الله تا دوره های بعد خواهند آمد. این حرف نادرستی است که هاله تقدس بکشیم و سدی ایجاد کنیم که نتوان به آن نزدیک شد؛ اما این مسأله با تخریب خیلی فرق دارد.

من احساس می کنم امروز گاه تخریب امام (نه نقد امام)، یعنی ندیدن جایگاه بلندی که امام داشته و پیوندی که با انقلاب ما داشته و تداوم انقلاب در اثر این پیوند دارد رایج می شود. این مسأله غیر از این است که بگوییم در فلان جا یا در فلان کار هم می توان به تصمیم و کار امام یا رهبری ایراد گرفت. خود امام هم فرموده اند که ممکن است ایشان هم اشتباه بکند. ولی تخریب این نقش ممتاز امام، جریانی است که این روزها به شکل جدیدی در آمده.

عده ای بودند که انقلاب منافع آنها را از بین برد، با انقلاب و اسلام هم مخالف بودند از اول هم به جای نقد ناسزا می گفتند و تخریب می کردند، ولی متأسفانه در سالهای اخیر یک نوع جریانی در داخل که امکانات فراوانی هم از نظر تبلیغاتی دارد و صدایش هم بلند است چهره ای از امام می خواهد نشان بدهد که گویا امام مظهر خشونت؛ نفی دیگران، طرد دیگران، عدم تحمل هیچ کس و هیچ چیزی که نمی پسندیدند، بودند و متأسفانه در رسانه های ارتباط جمعی ما اینگونه می آید برای توجیه رفتارها و کردارهای نادرستی که احیاناً هست. و این جفای بزرگی است به امام در کنار کسانی که امام و انقلاب و هیچ چیز را قبول ندارند و سعی می کنند با کوبیدن امام و فحش دادن و نفی امام که از اول انقلاب هم بوده اصل انقلاب را رد بکنند و در واقع عقده هایشان را به خاطر منافع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی که از دست داده اند باز کنند. در کنارش جریان دیگری را می بینیم که به نام انقلاب و اسلام ، گاهی چهره ای از امام نشان می دهد که گویا آنچه که رخ داده و هست و نادرست است. امام خیلی بدتر و بالاترش را انجام دادند یعنی گویا آنچه در این سالها رخ داده خیلی ملایم تر بوده از آن چیزی که امام می خواستند رخ بدهد، برای توجیه یک سری مسائل. افراطیون این کار را می کنند که خیلی مسأله خطرناک است.

اما وجه سوم این که بعضی از کسانی که در درون و در طیف انقلاب هم قرار می گیرند یعنی ممکن هم است نسبت به حکومت فعلی و رفتار ما و اصلاح طلبان و غیر اصلاح طلبان اعتراض داشته باشند و با هم اختلاف داشته باشیم ولی معمولاً در مجموعه ای قرار می گیرند که متعلق به انقلاب است یا توقع این است که چنین باشد. آنها هم دست به کار شده اند برای تخریب شخصیت امام. آن هم با استناد به مطالبی که پایه و اساس آن معلوم نیست چگونه هست و کمک می کنند به دو جریان دیگر که امام را می خواهند تخریب کنند.

آدم کمی بدبین می شود که چه دستی در کار است که هم کسانی که انتصاب به انقلاب دارند در دو جهت دو طیف؛ طیف افراطی تندرو درونی و طیفی از آن طرف که به اصل انقلاب وابسته بوده ولی دچار تندروی است و نیز کسانی که با اصل اسلام و انقلاب مخالفند دست به دست هم داده اند و به تخریب چهره امام می پردازند و این امر جای تأسف دارد.

آن دو دسته دیگر که اصلاً حرفهای ما را نمی شنوند ولی کسانی که واقعا فکر می کنیم اصل انقلاب را قبول دارند خواهش می کنیم دست از این کار غلط و نادرست بردارند و این نتیجه اش هم هر چه باشد به نفع کسانی است که نه اسلام را می خواهند و نه انقلاب را، نه ایران را، و نه دلشان برای مردم ایران سوخته است.

نکته دیگر این که 22 بهمن که سالروز پیروزی انقلاب ما است قبل از آن امام یک دولت تشکیل داد. در رأس دولت یک شخصیت بسیار متین و معتبری که سابقه مبارزات و تفکر اسلامی داشت آقای مهندس بازرگان را گذاشتند با اینکه خیلی کسان دیگری هم بودند ولی امام ایشان را انتخاب کرد. این رویکرد نشان داد که امام خیلی فراگیرتر از دیگران به انقلاب و ایران و نظام می اندیشند و می خواهند همه کسانی که به ایران و اسلام اتصال دارند در درون باشند و از وجودشان بهره گیری شود.

تازه وقتی خواستند دولت موقت را تشکیل دهند گفتند چون ملت مرا قبول دارد من دولت را تعیین می کنم. امام از اول بر این نکته مهم تأکید می کنند و آن این که واقعیتی و پدیده ای به نام ملت وجود دارد و اوست که تصمیم می گیرد و من هم به نمایندگی از او این کار را می کنم.

دستور کاری هم که برای دولت موقت تعیین می کنند عبارت است از تمهید انعقاد مجلس مؤسسان (که بعد شد مجلس خبرگان) برای تنظیم قانون اساسی، رفراندوم اصل نظام و بعد همه پرسی قانون اساسی و استقرار همه امور طبق قانون مصوب مردم.

امام اگر همان روزهم می گفت: جمهوری اسلامی، همه می پذیرفتند؛ اما امام گفت: همه پرسی برای اصل نظام و طبق نظر مردم عمل شود.

اینها امور بسیار مهمی است که در انقلابها کمتر می بینیم و بعد روی جمهوری اسلامی تأکید می شود و این قدر اصرار که جمهوری باشد می شد بگویند خلافت یا امارات یا همه حرفهایی که زده می شود.

مگر بغل دست ما امارات اسلامی وجود نداشت، مگر امروز جریانات تندی که فکر می کنند که همه دستاوردهای بشری نادیده انگاشته شود و دیدگاههای تنگ و تلخ و خشک به نام اسلام بر مردم تحمیل شود مگر اینها نیستند و کسانی که جز فشار، خشونت، حذف و تبعیض به هیچ چیزی پای بند نیستند مگر همین ها به امام فشار نمی آوردند که شما انحراف دارید و می گفتند جمهوری بدعت است، ولی امام روی جمهوری اسلامی تأکید داشت.

آنچه امروز ما داریم دنبال می کنیم این که ما جمهوری اسلامی می خواهیم. جمهوری یعنی جمهوری باشد، جایگاه مردم مشخص باشد، نسبت دولت با مردم معلوم و حکومت تابع مردم باشد؛ در مقابل مردم مسئول باشد، حکومت بداند رأی مردم چیست و طبق آن اقدام کند.

حکومت مصالح ملی را در نظر بگیرد و این امکان را ملت داشته باشد که آن را جا به جا کند. این ها جمهوری است البته اسلامی هم باید باشد. اسلامی که احکامش؛ اخلاقش، ادبش باید اجرا شود البته اسلامی در جمهوری اسلامی رسمی است که در عرصه حکومت و اجتماع با معیارهای جمهوریت و دموکراسی سازگار باشد هم طبعاً دموکراسی اش بر خلاف معیارهای اساسی اسلام نباشد نه هر اسلامی؛ اسلامی که رأی مردم را قبول ندارد اسلامی می گوید فرد و یا جریان خاصی به هر قیمتی شده بر مردم حکم براند و هیچ کس هم حق و اراده و اختیاری نداشته باشد، این اسلام با جمهوری اسلامی سازگار نیست.

 ما اسلامی می خواهیم که به رأی مردم اعتقاد داشته باشد، حرمت مردم نگه داشته شود؛ آزادی بیان و اندیشه و نیز تأمین مصالح ملی رعایت شود و یعنی همان اسلامی که در انقلاب آمده بود. در ایران انقلاب شده، مصالح ملی ایران از اولویت های مهم است. در سیاست خارجی، در مسائل اقتصادی و اجتماعی، پیشرفت توسعه و عدالت. اینها مسائلی است که باید در جمهوری اسلامی باشد . ما جمهوری اسلامی را چنین دیدیم و می بینیم و چنین از آن دفاع می کنیم.

وضع کنونی را خیلی بد می دانم، فکر می کنم مسأله تحریم ها و مشکلاتی که هست یا ایران را به تسلیم وا دارد، یا خود به خود مثل شمعی که آب می شود از بین برود و این خطر بسیار بزرگی است . در دل ایران هم مشکلات زیادی وجود دارد و همین دلیل هم هست می گوییم نباید براندازی شود چون به اصل انقلاب و جمهوری اسلامی اعتقاد داریم و اگر هم انتقادی داریم اینکه چرا از اصولی که به اصل نظام و جمهوری اسلامی لطمه می زند انحراف پیدا شده؟ باید برگردیم به اصولی که در متن انقلاب و مورد قبول مردم بود.

 اینطور نیست که اگر هم براندازی شود مشکلات ایران حل خواهد شد. از هرج و مرج تا تجزیه مسائلی است که می تواند ایران را تهدید کند. به همین دلیل ما نه اصلاً می توانیم تصور کنیم با حمله خارجی و دخالت بیگانه که هیچ منافع ما را نمی خواهد ایران شکل دیگری را پیدا کند، نه به صورتهای دیگر به عنوان فروپاشی و از بین رفتن. اما در عین حال گفتیم و می گوییم که برای جلوگیری از اینها باید تجدید نظری در سیاست ها رویکردها بشود. کوبیدن بر تبل نفرت و عده ای را از صحنه بیرون کردن به هر قیمتی و هرگونه رفتاری با آنها مجاز بودن و از آن طرف مصونیت دادن به هتاکان و حمله کنندگان و در مقابل حتی امکان دفاع از خود را به طرف مظلوم ندادن هم ناروا است و هم بر خلاف مصالح کشور است.

 من تشکر می کنم از بعضی شخصیت های متین و با سابقه ای که شجاعت می کنند در این موقعیت و دم از نزدیکی دلها به همدیگر می زنند. از این نفرت افکنی موجود جلوگیری می کنند و می دانم هزینه هم می پردازند. این نشانه ایمان  و ظرفیت آنهاست که این کار را می کنند. این کار، کار درستی است.

ما باید تجدید نظر بکنیم و به خاطر آن خطر بزرگ که احتمالش هر چه باشد، محتملش بسیار قوی است. شاید به سوی همدلی برویم با حفظ مواضع خودمان، کسانی که منطقی تر فکر می کنند به مصالح ملی بهتر می اندیشند ولو اینکه نظریات متفاوتی دارند می توانند دلها را به هم نزدیک کنند.

شما به خصوص جوانان هم می توانید نقش داشته باشید و آن پیوندها را ایجاد کنید در حالی که از آن مواضع اصولی نباید منحرف شوید. می توانید در تلطیف فضا، جریاناتی مثل شما که هم جوانید و هم خوش فکر، مؤثر باشید. این مسأله را قبول دارم که تا انتخابات می شود دور هم جمع می شویم و بعد هم می رویم تا سال بعد و انتخابات دیگر.

اصلاح طلبی و هر جریانی که وجود دارد خوب است برنامه های اساسی تری داشته باشد که اتفاقاً در متن آن برنامه هاست که انتخابات و موضع گیری هم مشخص تر می شود.

ما باید رویمان را بیشتر به سمت مردم بگردانیم تا به سوی حکومت. نه این که پشت به حکومت کنیم، نه حکومت به ما پشت کرده و ما هم با بزرگواری این پشت کردن آنها را تحمل می کنیم. این که خیال کنیم همه مشکلات در حکومت حل می شود اینطور نیست، مردم را باید توجیه کنیم.

باید دستاورهای دوران اصلاحات را گفت، امروز هم خیلی ساده می شود مقایسه کرد، باید دید خیلی از امور آن روزها بهتر بوده یا امروز!؟ خوشبختانه مسائلی که در این سالها پیش آمد جبران کرد کم کاری ما را و مردم خودشان مقایسه می کنند.

 

 

منبع: حضور، ش 83، ص 295.

انتهای پیام /*