سخن عشق

پیر ما، معتقد است عشق به عاشق توان می بخشد و او را به خلاقیت وا می دارد؛ چون آتشی سراپای وجود عاشق را فرا می گیرد و او را از نقص و کدورت، کثرت بینی و خودخواهی پاک می سازد. امام (س) با چنین ویژگی، بار سنگین رسالت و رهبری انقلاب اسلامی را به دوش کشید و نهضت عظیم و قوی بنیان را پایه ریزی کرد تا مگر خدای عالم آن را به انقلابی عالم گیر منتهی گرداند؛ آنسان که اساس ریای نظام جور و فساد در جهان از ریشه برافتد و دیگر بار فروغ جان فزای توحید، کران تا کران گیتی را روشن سازد و عدل و آزادی و برابری و برادری ایمانی چهره افسرده عالم را رونق بخشد.

کد : 172180 | تاریخ : 13/05/1397

عشق معمایی است که شرح و بیان ندارد و سخن عشق نه آن است که آید به زبان. مشکل عشق، در حوصله دانش بشر نمی‌گنجد و زبان ناطقه در وصف او نالان است؛ تا به کلک بریده زبان بیهوده‌گو خود چه رسد؟( نقد صوفی؛ ص 183)

مهمترین دلیل بی‌کرانگی و تفسیر ناپذیری عشق، این است که عشق وصف ایزد است و همچون اوصاف خداوند، بیکرانه، مطلق و تفسیر ناپذیر. چشمه عشق از ذات مقدس احدیت می‌جوشد و به تبع آن است اگر رشحه‌ای بر دامن کائنات می‌نشیند.( همانجا)

عشق مهمترین رکن طریقت است و این مقام را تنها انسان کامل که مراتب ترقی و تکامل را پیموده است؛ درک کند. عاشق را در مرحله کمال عشق حالتی دست دهد که از خود بیگانه و ناآگاه می‌شود و از زمان و مکان فارغ و از فراق محبوب می‌ سوزد و می‌ سازد.) فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی؛ ص 332(

در آن هنگام مست عشق شده و میان خود و معشوق واسطه نمی‌بیند و این همان عشق حقیقی است و منیّت از میان برداشته شود.) همان؛ ص 334(

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ؛) بقره / 165(

برخی از مردم نادان غیر خدا را همانند خدا می ‌گیرند و چنان که خدا را باید دوست داشت، به آن بتان دوستی ورزند؛ لیکن آنان که اهل ایمانند کمال محبت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند.) نقد صوفی؛ ص 184(

بنابراین می توان گفت:

عشق طبیعی که منشأ آن غرایز و امیال حیوانی انسان است  به فرونشاندن امیال و انواع لذایذ و اسباب لذت نظیر مأکولات تعلق می‌گیرد و محبوب را به جهت لذت ‌جویی و نفع ‌طلبی خود می‌ خواهد.

عشق الهی همان است که ما او را دوست بداریم و او ما را و آن دوست داشتن خدا است. خدا که می‌گوید: «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ؛( مائده / 54)

انسان وارسته از منیت هیچ وابستگی به این جهان خاکی ندارد، از هر تعلقی آزاد است و ابراهیم وار در راه معشوق ازلی و ابدی گام برمی دارد. چنین انسانی می تواند با دم مسیحایی خود انقلاب درونی در انسان ایجاد کند.

خصیصه ذاتی و خصوصیت اخلاقی امام خمینی(س)، عشق ورزی به خالق و مهرورزی به مخلوقات بود. این عارف فرزانه، شعله‌ های برخاسته از محبت الهی را با غزلهای عارفانه فرو می‌ نشاند. خود را عاشقی می ‌دانست که عشق همچون شمع، وجودش را پروانه وار سوزانده و بیمار و دردمند ساخته است؛ به این مقام افتخار می‌ کرد و آن را با هیچ چیز قابل مقایسه نمی ‌دانست.

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم (دیوان امام؛ غزل «چشم بیمار»، ص 142)

پیر ما، معتقد است عشق به عاشق توان می بخشد و او را به خلاقیت وا می دارد؛ چون آتشی سراپای وجود عاشق را فرا می گیرد و او را از نقص و کدورت، کثرت بینی و خودخواهی پاک می سازد.

امام (س) با چنین ویژگی، بار سنگین رسالت و رهبری انقلاب اسلامی را به دوش کشید و نهضت عظیم و قوی بنیان را پایه ریزی کرد تا مگر خدای عالم آن را به انقلابی عالم گیر منتهی گرداند؛ آنسان که اساس ریای نظام جور و فساد در جهان از ریشه برافتد و دیگر بار فروغ جان فزای توحید، کران تا کران گیتی را روشن سازد و عدل و آزادی و برابری و برادری ایمانی چهره افسرده عالم را رونق بخشد

الا یا ایها الساقی ز می پر ساز جامم را               که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را

بنابراین، در افق دید امام خمینی(س) اسلام، هویت فرهنگی و ملی ملل مسلمان را تشکیل می دهد و زیربنای جامعه اسلامی را به وجود می آورد. براساس این باور، مسلمانان علاوه بر سرنوشت همکیشان خود باید از پایگاه دین و آموزه های دینی، به مصالح بشری بیندیشند و از مجموعه عملکرد آنها جهان بشریت بهره مند گردد. گویی فقط با چنین دیدگاهی است که هم جبران عقب ماندگی ها ممکن است و هم پیشرفت آتی مسلمانان.

"من امیدوارم که همه کشورهای منطقه و دولتهای منطقه به خود بیایند و مطمئن باشند که یک ایران قدرتمند اسلامی برای آنها بهتر است از امریکا و شوروی. آنها فقط مصالح خودشان را در نظر دارند و اسلام مصالح کشورهای اسلامی و مسلمانان؛ همه را، بلکه «مصالح بشر» را. ما به هیچ کشوری طمع نداریم و به هیچ کشوری حقی نداریم. و خدای تبارک و تعالی به ما اجازه نداده است که در هیچ کشوری دخالت بکنیم، مگر آنکه مثل دفاع باشد." (صحیفه امام؛ ج‏16، ص 393)

امام خمینی منشور منوّری از فضایل و مکارم را در وجود خویش پدید آورد که بی شک والاترین و برجسته ترین آن ها، همان بُعد معنوی و ملکوتی ایشان است. خدامحوری و خداجویی به همراه انقطاع کامل از تعلقات مادی و دنیوی و نیز رستن از تمامی حجاب ها، از ویژگی های برجستۀ آن عبد صالح به شمار می رفت. تأکید امام بر این بود که پیروانش به خدا توجه کنند و خود را خدمتگزار مردم می دانست:

"من آمده‏ ام تا پیوند خدمتگزاری خودم را به شما عزیزان عرضه کنم که تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم؛ خدمتگزار ملت های اسلامی؛ خدمتگزار ملت بزرگ ایران؛ خدمتگزار دانشگاهیان و روحانیان؛ خدمتگزار همه قشرهای کشور و همه قشرهای کشورهای اسلامی و همه مستضعفین جهان." (صحیفه امام؛ ج‏1، ص472)

 

 

 

انتهای پیام /*