مخاطب امام خمینی در رابطه با عدالت اجتماعی چه کسانی بوده اند؟

عدالت از جمله بنیادی ترین ارزشهای جوامع انسانی است که در طول تاریخ بشر مکاتب بسیاری در این رابطه سخن گفته اند و هر کدام به جنبه هایی از آن پرداخته اند. دین اسلام هم به عنوان مترقی ترین آیین زندگی بشری نمی تواند به این موضوع بی تفاوت بوده باشد و بحث در این باره بسیار دارد؛ هم در حوزه عدالت فردی و هم اجتماعی، همچنین در حوزه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و ... . امام خمینی که تربیت یافته دین مبین اسلام است تفکرات او نیز از اسلام اصیل نشأت گرفته و در عرصه عمل و رفتار نیز از همان ابتدا از جمله شعارهای اصلی مبارزه خود را مفهوم عدالت در بعد اجتماعی آن قرار داد.

کد : 172362 | تاریخ : 05/06/1397

‏یکی از مفاهیم پرکاربرد در آثار امام خمینی(ره) مرتبط با عدالت است که مضاف‏‏ ‏‏های بسیاری دارد از جمله «عدالت اجتماعی» اگر  این دو واژه در آثار امام(ره) مورد جستجو قرار گیرد با عدد 71 مواجه می شویم که با مراجعه به متن معلوم می گردد که یک مورد جزو ارجاعات، دو مورد عنوان گذاری توسط ناشر و 7 مورد بین کلمه عدالت و واژه اجتماعی فاصله افتاده و بقیه سخنان امام خمینی در مورد اصطلاحی با عنوان عدالت اجتماعی می باشد. لازم به یادآوری است که انتزاع مفهوم عدالت اجتماعی از آثار امام خمینی(ره) که در ترکیبات و عبارات دیگری بیان شده، بسیار بیشتر از موارد فوق می باشد.‏


C:\Users\v.safari\Desktop\عدالت اجتماعی.jpg2.jpg


‏اگر فقط در محدوده ترکیب «عدالت اجتماعی» در جستجوی مخاطب پیام امام خمینی(ره) برآییم، بخشی از آنها در نقد رفتارهای رژیم گذشته و قدرت های استکباری است که عدالت اجتماعی را نادیده گرفته ولی بعضاً ادعای عدالت اجتماعی دارند و در بخش دیگر از وجه ایجابی، مخاطب های مختلفی دیده می شود که موارد زیر از جمله آنها است:‏

‏12 اردیبهشت 1342 در چهلم شهدای مدرسه فیضیه طی پیامی به مردم ایران و مسلمانان جهان چنین بیان داشتند:

«دستگاه جبار گمان کرده است با این اعمال غیر انسانی و فشارها می تواند ما را از مقصد خود، که جلوگیری از ظلم و خودسری ها و قانون شکنی ها و حفظ حقوق اسلام و ملت و برقراری عدالت اجتماعی که مقصد بزرگ اسلام است، منصرف کند.» (صحیفه امام، ج 1، ص: 198)‏

‏2 مهر 1354 به مناسبت برگزاری هفتمین کنگره اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا خطاب به دانشجویان چنین مرقوم داشتند:

«توفیق و تأیید شما جوانان غیور و سایر دانشجویان و روشن بینان که در راه اهداف مقدسه اسلام- که در رأس آن بسط عدالت اجتماعی و رفع بیدادگری ها و بی فرهنگی هاست- کوشش می کنید، از خداوند تعالی خواستارم.» (همان، ج 3، ص: 113)‏

‏16 مهر 1357 پیام به ملت ایران به مناسبت آغاز سال تحصیلی :

«همه می دانید تا رژیم فعلی سر کار است، عدالت اجتماعی و رسیدگی به حال زحمتکشان محروم، امری است که جامه عمل به خود نمی پوشد.» (همان، ج 3، ص: 488)‏

‏12 فرودین 1358 پیام به ملت ایران به مناسیت رفراندم و اعلام جمهوری اسلامی:

«من از دولت ها می خواهم که بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده، باقی مانده رژیم طاغوتی را که آثارش در تمام شئون کشور ریشه دارد پاکسازی کنند، و فرهنگ و دادگستری و سایر وزارتخانه ها و ادارات که با فرم غربی و غربزدگی بپا شده است به شکل اسلامی متحول کنند، و به دنیا عدالت اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را نشان دهند.» (همان، ج 6، ص: 454)‏

‏23 تیر 1358  خطاب به هیأت اعزامی کره جنوبی:

«من متشکرم از دولت شما و ملت شما. جواب این را هم به وسیله وزارت خارجه ان شاء اللَّه می دهم. و این دیکتاتورهایی که می بینید در آنجا هست، تقریباً در همه جا هست؛ و همین دیکتاتوری ها باعث شد که ملت ما قیام کرد و رژیمی را خواهان شد که در آن دیکتاتوری نباشد؛ در آن عدالت باشد، با همه ظلم ها مخالف باشد، و آن رژیم ‏جمهوری اسلامی است- که برنامه اسلام در این است که دیکتاتوری ها بکلی در دنیا نابود بشوند، و عدالت اجتماعی جاری بشود. و من امیدوارم که خداوند، آن طور که ما می خواستیم، برای عدالت اجتماعی در تمام بشر ما را موفق کند، و شما را موفق کند.» (همان، ج 9،  ص: 70)

‏ ‏

C:\Users\v.safari\Desktop\عدالت اجتماعی.jpg3.jpg

‏ ‏

‏22/ تیرماه 1362 در وصیتنامه سیاسی – الهی، مخاطب همگان که دو بار در وصیتنامه سخن از عدالت اجتماعی به میان آمده است؛ در اولی لحن سخن فلسفی یا کلامی است:

«اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی ‏و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده!»‏

‏در مورد دوم چنین بیانی دارند:‏

‏«اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله- آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی- سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبت ها را به بار آورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت های جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی. و خلفای اول اسلامی حکومت های وسیع داشته اند و حکومت علی بن ابی طالب- علیه السلام- نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است.» (همان، جلد 21،صص: 405-404)‏


C:\Users\v.safari\Desktop\عدالت اجتماعی 3.jpg

‏ ‏

‏امام خمینی در کتاب ولایت فقیه نیز عدالت اجتماعی را از وظایف رسول اکرم و ائمه هدی و زمامداران اسلامی می داند:

«تصور نشود که منصب حکومت یا قضا برای ‏حضرات ائمه (ع) شأنی بوده است. زمامداری فقط از جهت اینکه بتوانند حکومت عدل را برپا کنند و عدالت اجتماعی را بین مردم تطبیق و تعمیم دهند، قابل اهمیت بوده است، لکن مقامات روحانی ائمه (ع) که فوق ادراک بشر می باشد، به نصب و جعل مربوط نیست، چنانچه اگر رسول اکرم (ص) حضرت امیر (ع) را وصی هم قرار نمی داد، مقامات معنوی آن حضرت محفوظ بود. این مقام حکومت و منصب نیست که به انسان شأن و منزلت معنوی می دهد، بلکه این منزلت و مقام معنوی است که انسان را شایسته برای حکومت و مناصب اجتماعی می سازد.» (ولایت فقیه، ص: 75)






انتهای پیام /*