دموکراسی از دو منظر

از منظر امام خمینی(ره) دموکراسی غرب و دموکراسی اسلام چه وجه مشترکی دارند؟

از دیدگاه امام خمینی، دموکراسی شیوه ای متغیر از حکومت است- و نه حکومت مطلوب- که مؤلفه های اصلی آن منافاتی با اسلام ندارد بلکه چون اسلام همواره پاسخگوی نیازهای متنوع در هر عصر و زمانی است دموکراسی واقعی فقط در اسلام یافت می شود...

کد : 172384 | تاریخ : 12/06/1397

‏ ‏

C:\Users\v.safari\Desktop\مردم سالاری دینی چ.jpg


در محاورات عمومی مسامحتاً می توان از «دموکراسی غرب» نام برد اما اگر از وجه سیاسی و با نگاه دقیق تر به موضوع بنگریم، آنگاه نمی توان این اصطلاح را بدون توضیح و تبصره پذیرفت. زیرا دموکراسی در غرب جغرافیایی و نیز در بخش‏‎ ‎‏هایی از کشورهایی شرقی و افریقایی که فرهنگ غربی نفوذ زیادی دارد، به یک نحو نیست و‏‎ ‎‏انواعی دارد که مشهورترین آنها عبارتند از: دموکراسی مستقیم و غیر مستقیم؛ دموکراسی ریاستی؛ دموکراسی پارلمانی؛ سوسیال دموکراسی؛ لیبرال دموکراسی؛ دموکراسی مشارکتی و دموکراسی قومیتی. ‏

‏لازم به ذکر است که موارد فوق هر کدام تقسیمات دیگری نیز دارند مانند دموکراسی حزبی، صنفی، لائیسیته، مذهبی، مسیحی، اسلامی و کمونیستی...‏‎ ‎‏ .‏‏ از وجه دیگر کشورهایی که به واقع یا اسماً دارای نظام مردمسالار هستند برخی به صورت جمهوری اداره می شوند و برخی دیگر هنوز پادشاهی یا امپراتوری هستند. همچنین ممکن است کشورهایی اسماً جمهوری محسوب شوند اما در عمل به دلیل مادام العمر بودن رئیس جمهور یا حتی به دست گرفتن قدرت به طریق کودتا در عمل فاقد ساختار دموکراسی تلقی شوند. ‏

‏‎‎‏یکی از مشخصات تمام دموکراسی ها به معنای عام کلمه ایدئولوژیک بودن آنها است.

 یعنی در قانون اساسی هر کشوری باید و نبایدهایی از جنس باید و نبایدهای اعتقادی وجود دارد  و در برخی از آنها نوع جمهوری در پسوند نظام سیاسی آنها دیده می شود. مثلاً جمهوری خلق چین و کره، جمهوری های سوسیالستی یا دموکراتیک و جمهوری اسلامی پاکستان. در برخی از کشورها با نام ایدئولوژی زدایی، لائیسم نهادی شده و این تفکر در قامت یک ایدئولوژی تمام عیار در قبال دیگر ایدئولوژی ها قرار گرفته است.‏


دموکراسی از نوع آمریکایی‏با توجه به انواعی از دموکراسی که در غرب و کشورهای دارای فرهنگ غربی قابل شناسایی است، اگر بخواهیم مقایسه ای بین مردمسالاری به سبک جمهوری اسلامی ایران و آن ها انجام دهیم، چنین مقایسه ای باید کاملاٌ موردی باشد و مقایسه به نحو کلی ارزش علمی ندارد. به عنوان مثال در برخی کشورهای اروپایی احزاب مذهبی مانند احزاب دموکرات مسیحی حاکم هستند و از جهاتی با دموکراسی به سبک ایران همخوانی دارند. حتی در سرزمین های اشغالی، اسرائیل یک نظام مذهبی با ایدئولوژی صهیونیسم برپا نموده است. کشورهای اسکاندیناوی که از دموکراسی آنها به عنوان نمونه های عالی مردمسالاری نام برده می شود، به نحو بارزی نمودهای سوسیالیتسی دارند. بر خلاف این کشورها آمریکا است که به نحو آشکار از سویی لیبرال و از سویی دارای مختصات کاپیتالیتسی می باشد و از دگر سو بدون تعیین جایگاه مذهبی در نظام حکومتی، دارای آزادی کنترل شده در زمینه مذهبی است. ‏


‏ ‏

در صحیفه امام خمینی(ره) 59 بار واژه دموکراسی دیده می شود که یک مورد آن ارجاع به یک منبع می باشد و تعدادی در سؤالات خبرنگان وجود دارد ولی اکثراً در بیانات امام(ره) می باشد که از بررسی آن ها اینگونه می توان دریافت که وجه مشابهت نظر امام نسبت به مفهوم دموکراسی با دموکراسی های متداوال در موضوع تفکیک قوا و نوع ساختاری است که مسئولین به طور مستقیم و غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند. ‏

‏ ‏

C:\Users\v.safari\Desktop\دموکراسی2.jpgو اما در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) درکی از مردمسالاری وجود دارد که علاوه بر دموکراسی باید آن را در اصطلاحات دیگری جستجو نمود که در این مجمل فقط عنوان آن قابل اشاره می باشد و آن اینکه گویی امام خمینی(ره) اعتقاد داشتند که هر فردی اگر در تعیین سرنوشت سیاسی خود دخالت مستقیم نداشته باشد، نخواهد توانست بخشی از قابلیت های بشری خود را به فعلیت برساند. لذا یک مفهوم دموکراسی برتر در ذهن ایشان وجود داشته که شمه ای از آن در جملات زیر قابل توجه است: 



‏«ما می خواهیم اسلام را- لا اقل حکومتش را- به یک نحوی که شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بکنیم تا شما معنی دموکراسی را به آن طوری که هست بفهمید، و بشر بداند که دموکراسی که در اسلام هست با این دموکراسیِ معروف اصطلاحی که دولتها و رؤسای جمهوری و سلاطین ادعا می کنند بسیار فرق دارد. قوانین الهی طوری نیست که بشود با این مجالس درباره آن- و لو اجمالًا- توضیح داد لکن یک نمونه کوچکی را اینجا من اظهار می کنم. قوانین اسلام یک قوانینی است که برای اشخاص هست، فرد فرد بشر، روابطی که هر فرد بشر با خدا دارد، روابطی که هر فرد بشر با پیغمبر اسلام دارد، با حکومت دارد، روابطی را که هر فرد با فرد دیگر باید داشته باشد، روابطی که هر فرد با غیر ملت خودش باید داشته باشد- کلیه روابطی که امکان دارد بین یک بشر با افراد دیگر بشر یا جوامع بشری باشد- در اسلام مطرح است و حکم دارد.» ‏‏(صحیفه امام  ج 4  ص418)‏


انتهای پیام /*