امام خمینی (ره): انگیزۀ ملت و قوای مسلح‏‎ ‎‏اسلامی ایران دفاع از اسلام و قرآن کریم به نفع ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان است.‏

روایت ایستادگی

کد : 172692 | تاریخ : 27/06/1397

‏رژیم بعث عراق در 26 شهریورماه 1359، ‏‏عهدنامه مرزی 1975 الجزایر ‏‏را به طور یک جانبه لغو کرد و پنج روز بعد از آن، یعنی در 31 شهریورماه 1359، تهاجم گسترده ای را به خاک مقدّس جمهوری اسلامی ایران آغاز نمود. ‏

‏۳۱‏‎ ‎‏شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه کشورمان، به عنوان آغاز ‏‏هفته دفاع مقدس ‏‏نامگذاری شده است. ضمن گرامیداشت یاد و خاطره رزمندگان دلاور جبهه حق و درود به همه شهدا و ایثارگران دفاع مقدس، خاطره ای از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی از زبان ‏‏رهبر فرزانه انقلاب‏‏، تقدیم خوانندگان محترم می گردد:   ‏

‏ ‏

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\defa1.jpg

‎ ‎

‏یک از هیجان‌انگیزترین لحظات جنگ، لحظه‌ی شروع‏‏ جنگ ‏‏یا به تعبیر درست‌تر، زمانی بود که ما از حمله‌ی تجاوزگرانه‌ی عراق مطلع شدیم، همان‌طور که همه‌ی ملت ایران به یاد دارند،‏‏جنگ ‏‏در بعد از ظهر روز ‏‏سی‌ و یکم شهریور سال 1359 ‏‏اتفاق افتاد. در آن روز من در کارخانه ای نزدیک فرودگاه مهرماه سخنرانی داشتم و منتظر بودم وقت سخنرانی فرا برسد. ناگهان صدای عجیبی از پنجره‌ها و درها شنیدیم که ناشی از موج انفجار بود. برادران پاسداری که با من بودند، بلافاصله بیرون رفتند و خبر آوردند چند هواپیمای شکاری را درآسمان دیده‌اند که روی فرودگاه مهرآباد و جاهای دیگر ‏‎‎‏بمب پرتاب کرده‌اند. طبعاً لازم بود من سخنرانی‌ام را که موجب تقویت روحیه‌ی کارگران می‌شد، انجام دهم. پس از انجام سخنرانی به سرعت به محل ستاد مشترک رفتم و با بقیه مسؤولان کشور به بحث و بررسی این رویداد غیر منتظره پرداختیم‏‎.‎

‏هر چیز غیر منتظره‌ای در آغاز، کمی بهت انگیز است و برای ملت ایران ،که اطلاعات کمتری از مسائل جاری مرزی بین ایران و عراق داشتند و منتظر چنین وضعی نبودند و در جریان تحلیل‌های سیاسی و نظامی قرار نداشتند، بیشتر غیر منتظره بود‏‎.‎‎ ‎‎ ‎‏به خاطر دارم که در آن‌جا بحث شد که این مسائل را چگونه به مردم اطلاع دهیم و چه‌طور به آنان توضیح دهیم در مقابل جنگی قرار گرفته‌اند که ابعاد و زمان آن مشخص نیست؟ بالاخره تصمیم جمعی بر این شدکه من ـ به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و کسی که هر هفته از طریق نماز جمعه با مردم صحبت می‌کردم و آنها با مطالب و صدایم آشنا بودند ـ مطلب را با مردم در میان بگذارم.‏

‎ ‎

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\defa15.jpg

‎ ‎

‏اطلاعیه‌ای تهیه کردم و در رادیو خواندم. بارها آن اطلاعیه پخش شد و مردم کشور اطلاع پیدا کردند که ما در حال‏‏ جنگ ‏‏هستیم. در نماز جمعه هم برای مردم تاریخچه‌ای کوتاه در مورد‏‏جنگ ‏‏عراق علیه ایران بیان کردم‏‎. ‎

‏ ‏

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\defa9.jpg

‏ ‏

‎ ‎‏شاید حدود یک‌ماه از‏‏ جنگ ‏‏نگذشته بود که امام طی فرمانی دستور دادند که ‏‏شورای عالی دفاع‏‏ تشکیل شود و با این‌که قبلاً من و مرحوم ‏‏شهید چمران ‏‏را به عنوان نماینده‌ی خودشان در شورا تعیین کرده بودند، باز در همین فرمان تاکید کردند‏

‏ ‏

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\defa13.jpg

‏ ‏

‏و چون هر دو نفر ما در آن وقت در اهواز بودیم، دستور دادند که به جای ما، دو نفر از مجلس شورای اسلامی که یک نفر از آن دو تا، رئیس مجلس یعنی آقای هاشمی رفسنجانی باشد و یک نماینده از سوی مجلس در شورای دفاع حضور داشته باشند و باید شورای عالی و دفاع تشکیل شود؛‌یعنی به جای ما دو نفر،‌دو نفر از مجلس و یک نفر بخصوص هم از طرف مجلس، و آن یک نفری که از طرف خود مجلس بود،‌برادرمان آقای پرورش معین شدند و آن دو نفر دیگر یکی اقای هاشمی رفسنجانی بودند و نفر دوم را هم مجلس شهید مرحوم محمد منتظری را معین کرد؛ یعنی یک ترکیب بسیار مستحکم و قوی برای شورای عالی دفاع به‌وجود آمد. ‏

‎ ‎

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\defa16.jpg

‎ ‎

‏این هم یکی از اقدامات مهم امام بود و اگر شورای دفاع با همان شکل کند که بنی‌صدر در آن کندی ایجاد می‌کرد می‌بود وضع‏‏ جنگ ‏‏به مراتب بدتر از ماه‌های اولیه‏‏ جنگ ‏‏می‌شد‏‎.‎

‏ ‏

‏منبع: خاطرات آغاز جنگ تحمیلی از زبان رهبر انقلاب (پرتال امام خمینی(س) به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری‏)


انتهای پیام /*