تربیت شدگان مکتب عاشورا

حادثه پردازی در نهضت عاشورا، مبتنی بر اندیشه های ناب سیدالشهدا(ع) و یاران او درباره فلسفه زیست انسان در جهان خاکی، جایگاه اصلی انسان و چگونگی باور او به بازگشت به سوی خداست. بنابراین، حادثه پردازی در نهضت عاشورا، معلول سوء تفاهم نیست. دست اندر کاران آن اهداف مادی و سیاسی را مدنظر نداشتند. بلکه همه آنان به اهداف مقدس و والاتری می اندیشیدند. نبرد تن به تن مبارزۀ عده ای اندک با سپاهی انبوه، به رغم آگاهی از خطر به استقبال مرگ رفتن، مبتنی بر اتکا به فلسفۀ نیرومند «شهادت» و تلاش برای رسیدن به خداوند است.

کد : 172697 | تاریخ : 27/06/1397

در نهضت عاشورا با شخصیتهایی مواجهیم که با رفتارهای عظیم و تکان دهنده‌شان، نمایش بزرگ و تاریخی و بی‌بدیلی را به صحنه آوردند. این رفتارها، کنشها و واکنشها همه در عشق به خداوند متعال شکل می‌گرفت و بر آنچه تأکید می‌شد، ضرورت ایثار و فداکاری جانبازی و شهادت در راه دوست و در جهت کسب رضای آفریدگار بود. ‏

‏‏امام حسین ـ علیه‌السلام ـ شخصیت اصلی این نمایش بزرگ، با نیروی معنوی تمام یاران مخلص و ناب را به حرکت درآورد و آنان را برای رسیدن به بالاترین مراحل رشد و تعالی رهبری کرد و با این رهبریهای خداپسندانه، آنان را به برخورداری از زیباترین ارزشهای والای انسانی موفق ساخت. ‏

‏‏شخصیت ‌پردازی در نهضت عاشورا، ناشی از تواناییهای روحی و ارزشهای حاکم بر روح و روان شخصیتهای خاصی در صحنه‌های حوادث است. موقعیت اقتصادی، توانایی مالی و حتی مقام اجتماعی در شناسنامه این شخصیتها جایی ندارد، بلکه آنان تمام شرایط زیستی و اجتماعی خود را فدای آرمانهایی می‌کنند که بشریت در حال و آینده، شدیداً به آنها نیازمند است. آشکارتر بگوییم، شخصیت‌پردازی در عاشورا، مبتنی بر رابطه انسان با خداست. میزان و مراتب این ارتباط و تلاش در جهت گسترش آن، در اصل به چگونگی برخورد شخصیتها با عاشورا و نهضت حسینی بستگی تام و تمام دارد. بر این اساس، کار به جایی می‌رسد که مسائل عاطفی و عشق و علاقه به خانه و خانواده و زن و فرزند و در یک کلام، دلبستگی به جهان و هر چه در آن است، برای عاشوراییان معنا و مفهوم ندارد. جهان‌بینی حسین(ع) و یارانش، آرمانی بودن، آرمانی زندگی کردن و آرمانی مردن بود و برای رسیدن به قرب و رضوان خداوند، به استقبال عظیم‌ترین خطرها شتافتند و زندگی و مافیها را به هیچ انگاشتند. ‏

‏‏اصحاب عاشورا در تمام حرکتهای گفتاری و رفتاری خود از پیامبر اکرم(ص) و آیین پاک و مقدس او الهام گرفتند و هدف خویش را دفاع از ارزشها و آرمانهای اسلام عزیز قرار دادند. آنان تحمل سختیها و رنجها را فرصتی مغتنم برای پیوستن به محبوب می‌دانستند و نه تنها هیچگاه تکدر خاطر نیافتند، بلکه لذت معنوی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و ضربه‌های شمشیر و نیزه‌ها و درد ناشی از آن، نتوانست حتی احساسی از تسلیم در رویارویی با دشمن در آنها به وجود آورد. ‏

‏‏در مجموعه شخصیتهای نهضت عاشورا، متوجه جهان‌بینی نیرومندی هستیم که تعریف انسان، جهان، مرگ و حیات جاودانه را نتیجه اعمال آدمی، محوری بودن خداوند، جلب رضای او و جهان و هستی را متأثر از خدا می‌دانستند. نگرش درست به جهان و جهان را مبتنی بر شعور تلقی کردن از ویژگیهای بارز فکری و روحی اصحاب عاشوراست. ‏

‏‏شهامت غیر قابل وصف، آمادگی برای هر نوع جانبازی، روحیه شهادت‌ طلبی کربلاییان به تمامی متأثر از جهان‌بینی نیرومند آنان است و هنرمندی در رفتارهای این عاشقان خدا به گونه‌ای بود که تمام عواطف و احساسات بشری را تحت‌الشعاع خود قرار می‌داد و این موارد را می‌توان به طور روشنی در سخنان پر بار حسین(ع) و یارانش مشاهده کرد. ‏

‏‏حادثه‌پردازی در نهضت عاشورا، مبتنی بر اندیشه‌های ناب سیدالشهدا(ع) و یاران او درباره فلسفه زیست انسان در جهان خاکی، جایگاه اصلی انسان و چگونگی باور او به بازگشت به سوی خداست. بنابراین، حادثه‌پردازی در نهضت عاشورا، معلول سوء تفاهم نیست. دست‌‌اندر‌کاران آن اهداف مادی و سیاسی را مدنظر نداشتند. بلکه همه آنان به اهداف مقدس و والاتری می‌اندیشیدند. نبرد تن به تن مبارزۀ عده‌ای اندک با سپاهی انبوه، به رغم آگاهی از خطر به استقبال مرگ رفتن، مبتنی بر اتکا به فلسفۀ نیرومند «شهادت» و تلاش برای رسیدن به خداوند است. ‏

‏‏در نهضت عاشورا با حضور مادر و نقش او در همه صحنه‌ها روبروییم. او آموزش دهنده دفاع از ارزشهای الهی و انسانی است، ضمن اینکه خود، شاهد زیباترین جلوه‌های فداکاری و ایثار است و در عین حال به القای روحیه شهامت به آنانی است که جهان هستی را بدون در نظر گرفتن ارزشهای والای الهی و انسانیش به هیچ می‌انگارند.

مادر در نهضت عاشورا با همه قدرت روحی متکی به ایمانش به خداوند متعال، فرزندان خود را برای جانبازی در راه حق و حقیقت آماده می‌سازد و هنر وصل به پروردگار را به آنان می‌نمایاند. او در تمامی صحنه‌ها به تشجیع فرزندانش برای حماسه‌آفرینیهای شگرف می‌پردازد و هنرمندی خویش را نیز در تحمل رنجها و سختیهای ناشی از قربانی شدن فرزندانش نشان می‌دهد. ‏

‏‏نقش تربیتی مادر در نهضت عاشورا تا آن حد مهم و قابل توجه است که می‌توان آن را تکمیل کننده رسالت همه مردان و جوانانی دانست که برای رسیدن به اهداف مقدس خویش تا پای جان به پیش می‌روند. با این وجود، مادر در قیام حسینی، سمبل عاطفه‌ای لطیف و وصف‌ناشدنی است. ‏

نمونه بارز این حضور را می‌توان در زیباترین و کامل‌ترین شکلش در وجود حضرت زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ و نقش و رسالت بی‌همانندی که این بانوی قهرمان بر عهده داشت، آشکار و به‌خوبی مشاهده و احساس کرد. ‏

‏‏امام حسین(ع) نقش اصلی نمایش صحنه‌های جاوید عاشورا را بر عهده داشت و خواهر بزرگوار و ارجمندش تداوم‌ بخش این نقش با همه ابعاد و زمینه‌ها بود. دختر گرامی علی(ع) که تربیت شده مکتب والای رسالت و امامت بود، توانست با اتکا به ایمان معنوی و اتکال به خداوند بزرگ، و با آگاهی کامل، وظیفه کاروانسالاری را همراه با برادرزاده ارجمندش حضرت سجاد ـ علیه‌السلام ـ به خوبی ایفا کند. زینب(س) که اسوه همه زنان عالم است، در عین حال که شخصیتی عاطفی است، در صحنه‌های مبارزه و رویارویی با دشمن غدّار نیز چهره‌ای شاخص و شکست ‌ناپذیر دارد. او ضمن اینکه رهبری و نگهداری از عده‌ای زن و کودک و نوجوان ستمدیده و داغدار را بر عهده دارد، از هر فرصتی برای احقاق حق اهل بیت عصمت و طهارت از یک سو و رسوا کردن جباران و ستمکاران از سوی دیگر استفاده می‌کند و این نقش را به گونه‌ای هنرمندانه به انجام می‌رساند که به عنوان نمونه بی‌نظیری از رشادت و شهامت و ایثار در همیشۀ تاریخ به ثبت رسید. ‏

اگر بخواهیم نقش «فرزند» در نهضت عاشورا را مورد بررسی قرار دهیم، بهترین و بارزترین نمونه‌اش، فرزند برومند و رشید سیدالشهدا، حضرت علی اکبر(ع) است. نقش هنرمندانه علی اکبر که تجسمی از جد بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) بود و در کردار و رفتار شباهت تمامی به آن حضرت داشت، به گونه‌ای بود که دوست و دشمن با مشاهده منش و روش او، پیغمبر بزرگوار اسلام(ص) را به یاد می‌آوردند. ‏

‏‏حضور فرزندی همانند حضرت علی اکبر(ع) در کربلا بسیار تأثیرگذار است. او با تمام آگاهی، تسلیم محض پدر بود و برای هر نوع فداکاری و جانبازی در راه آرمانهای والا و مقدسش با همه وجود، آمادگی داشت.

‏‏عظمت وجودی حضرت علی‌اکبر(ع) در صحنه عاشورا بویژه در زمانی آشکارتر می‌شود که در پاسخ به پرسش پدر که: «فرزندم! فردا ـ عاشورا ـ در این سرزمین، سرها از بدن جدا خواهد شد و... مرگ همه را در آغوش خواهد گرفت» عرض می‌کند: «پدر! مگر ما بر حق نیستیم؟ و مگر نه آن است که در راه آرمانهای جدمان رسول خدا(ص) به شهادت می‌رسیم؛ پس اگر چنین است از کشته شدن، ما را چه باک!» ‏

‏‏ ‎‏در نهضت عاشورا، دختران پاک و مقدسی همچون ام کلثوم و رقیه نیز نقش ‌آفرین بودند. حضور اینان در غمگنانه‌ترین لحظه‌ها، دلیل بارزی بر حقانیت حسین(ع) و قیام مقدسش بود. دختران امام حسین(ع) که در دامنهای پاکی پرورش یافته بودند، با روح و روحیه‌ای شگفت‌انگیز، همۀ رنجها و سختیها را تحمل کردند و در طلب رضای خداوندی تا پای جان پیش رفتند. بر همین مبنا بود که تمامی مبانی فکری، اعتقادی و اجتماعی عاشورا با غمبارترین صحنه‌های عاطفی در هم آمیخت و چهره‌ای ماندگار از خود بر جای نهاد. ‏

‏‏حضور همین عناصر بود که از عاشورا در واقع، یک «زندگی» آفرید که همه چیزش در خدمت خداوند متعال بود و «مدرسه»‌ای شد که تا قیام قیامت به تمامی بشریت درس آزادی و آزادگی خواهد آموخت. ‏

‏‏‏‏آخرین عنصر کارساز و قابل بررسی در نهضت عاشورا، وجود مقدسی به نام «برادر» است؛ آن نیز برادری که تمام دلبستگیها، علایق و عواطف خود را متکی به ارزشهای الهی ـ انسانی می‌بیند. ‏

‏‏حضور حضرت ابوالفضل العباس(ع) به عنوان برادری مهربان، دلسوز و فداکار در کنار سالار شهیدان، این نکته را به اثبات رساند که در نهضت عاشورا، دلبستگی و وابستگی کاملاً بدیعی سوای علایق و وابستگیهای متعارف و معمول بشری به وجود آمد. سردار سپاه حسینی، در یاری رسانی به برادر و خاندان حسینی، آنچنان حماسه‌ای آفرید که نه تاریخ بشریت پیش از آن، همانندی برای آن سراغ دارد و نه پس از آن نمونه‌ای دیده شده است. حماسه‌آفرینی ابوالفضل العباس(ع) بویژه در داستان «شریعه فرات» و در آنجا که به رغم نیاز شدید به رفع عطش، از آشامیدن آب به خاطر تداعی لب تشنگی اهل حرم، خودداری می‌کند، به اوج خود می‌رسد. این حماسه را نمی‌توان از اهل زمین دانست، چه آنکه کمتر کسی را یارای اینچنین فداکاری است. بر همین اساس است که امام حسین(ع) پس از شهادت برادر عزیز و بزرگوارش، ندای «اکنون کمرم شکست و امیدم ناامید شد» سر می‌دهد. و این کلام را درباره هیچیک از شهیدان کربلا، حتی فرزندش علی اکبر(ع) بر زبان نیاورد. ‏

‏‏کویر، مکان مناسبی است که بستر حوادث نهضت بزرگ عاشورا است. کویر تشنه‌ترین سرزمین این جهان خاکی است. کمتر دیاری همچون کویر با خورشید آشناست. کویر لطیف‌ترین و تشنه‌ترین سرزمینی است که شاهد آن بوده‌ایم و در کویر همه چیز قابل دیدن است. نهضت عاشورا در کویر نینوا شکل می‌گیرد. ‏

‏‏آب در کویر، پر ارزش‌ترین ماده است و وجود آن به معنای زندگی است و در اینجاست که به اهمیت وجودی «فرات» در کویر نینوا پی می‌بریم. فرات، رود سخاوتمندی است که در همیشه تاریخ به زمینهای تشنه پیرامونش، زندگی می‌بخشیده است، اما همین فرات، هیچگاه همچون عاشورا، شاهد قساوت جمعی موجود انسان نمای شیطان صفت نبوده است. ‏

‏‏فرات در قلب کویر، هزاران سال بر رخدادهای فراوانی گواهی داده است، اما در همه عمر به یاد ندارد که شرافتمندترین انسانها در کنارش تشنه بمانند... و اینک فرزند عزیز رسول خدا ـ که درود و صلوات خدا بر او باد ـ همراه با یاران فداکارش در کنار موج خروشان فرات پر آب، با لبهای تشنه به شهادت می‌رسند و بدین سان، حقانیت خود و ستم پیشگی و قساوت جابرانه دشمن را به اثبات می‌رسانند. ‏

قیام امام حسین(ع) در هر زمان و مکان، روح مبارزه‌ جویی در برابر ستمگران را در انسان مسلمان، پدیدار می سازد، تا در برابر طاغوتها و زمامداران خودسر، پرچم مخالفت برافرازند و با آنها مبارزه کنند، و در این راه مقاومت نمایند.

‏‏سنت سوگواری محرم که سال به سال با شکوهتر و با محتوای بهتر برگزار می‌شود، انسانها را به فلسفۀ عاشورا آگاهتر می‌سازد و با الهام از این شعار که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا‏‏؛ «هر روز عاشورا است و هر زمین کربلا است.» جنبشهای حق طلبانه شکل می گیرد.

امام خمینی (س) با ندای " محرّم‏ ماه‏ نهضت بزرگ سید شهیدان و سروَر اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکست ستمکار را به فدایی دادن و فداشدن دانست؛ و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر." (صحیفه امام؛ ج3، ص314)، قیام کرد و ملت ایران عاشقانه رهرو این مکتب شدند. دلاورانی که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با یاد و نام امام حسین(ع) سیّد شهیدان روحیه می‌گرفتند و با شعار «یا حسین یا حسین» دنیا را فراموش کرده، با قلبی به وسعت دریا به پیش می‌رفتند.

ایثار و فداکاریهای حضرت عباس(س) علمدار کربلا، حرارت و قدرت ملکوتی خاصّی به آنها می‌داد و ترس و هراس را از دل آنها می زدود و با صلابت بر دشمن می خروشیدند. ‏

‏‏‏‏آری هرگز نباید این گنجینه گرانبها یعنی فرهنگ خونین عاشورا را فراموش کرد، که از گرانبهاترین و معتبرترین گنجینه هاست. ‏

" محرّم‏، ماه‏ حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد؛ ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد، ماهی که به نسلها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت، ماهی که شکست ابرقدرتها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند، ماهی که امام مسلمین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت، راهی که باید مشت گره کرده آزادیخواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نماید. امام مسلمین به ما آموخت که در حالی که ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جائرانه می‏کند، در مقابل او اگر چه قوای شما ناهماهنگ باشد بپاخیزید و استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمایید." (صحیفه امام؛ ج 5، ص75)

برگرفته از مبانی و دیدگاههای هنری قابل استنباط از فرهنگ عاشورا

انتهای پیام /*