سید احمد خاتمی

امامان شیعه(ع) و نهضت عاشورا

کد : 172955 | تاریخ : 11/07/1397

امامان شیعه(ع) و نهضت عاشورا

سید احمد خاتمی

امامان شیعه(سلام الله علیهم اجمعین) بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) اساسی ترین وظیفه ای که بر خود لازم می دیدند احیای اسلام ناب محمدی(ص) بود. شیوه های گوناگون و متنوعی که در سیره امامان(ع) می بینیم همگی در این راستا بوده است. گاه سکوت، گاه به دست گرفتن حکومت، زمان دیگر نرمش قهرمانانه، در مرحله دیگر مبارزه در پوشش دعا و زمانی تشکیل حوزه علمیه عظیم برای تبیین ابعاد مختلف مکتب و ... و ... روشهایی هستند که امامان(ع) برای زنده نگهداشتن مکتب پیامبر(ص) برگزیدند. از جمله روشهایی که بعد از شهادت سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین(ع) برگزیدند و سخت پایبند به آن بودند «احیای عاشورا و فرهنگ آن» بوده است.

«احیای عاشورا» علم مبارزه همیشه امامان(ع) با ظلم و استکبار و خیره سری بوده است. زنده نگهداشتن خاطره عاشورا هشدار جدی به دستگاههای خلافت جبار بوده است که هنوز خون حسین(ع) در رگها جاری است و نخواهند گذاشت که خودکامگان به کام خود برسند.

«احیای یاد اسوه  های یک مکتب یک شیوه قرآنی است. قرآن کریم برای ماندگاری فرهنگ انبیا فراوان از آنان و قصص آنها یاد کرده و از این راه فرهنگ پیام آوران الهی که فرهنگ توحید و نفی طواغیت است، (و لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدو الله و اجتنبوا الطاغوت) در دلها و جانهای شیفته حق زنده مانده است.»

شیوه های احیای عاشورا در سیره امامان

امامان شیعه برای احیای فرهنگ عاشورا از همین شیوه قرآنی بهره جسته و با شیوه  های مختلف یاد اسوه های عاشورا را گرامی داشتند. ما در این مقاله برخی از عمده ترین این شیوه ها را مورد بحث قرار می دهیم. این شیوه ها عبارتند از:

1 – توصیه و ترغیب به زیارت سالار شهیدان امام حسین(ع).

2 – ترغیب و تشویق دوستانشان به سرودن شعر پیرامون حادثه خونین عاشورا و تشویق شاعران متعهد.

3 – توصیه به بر پا کردن مجالس عزای سید شهیدان امام حسین(ع).

4 – توصیه به گریستن و گریاندن و حالت عزادار به خود گرفتن در عزای امام حسین(ع).

5 – توصیه به سجده بر تربت سالار شهیدان عشق ابی عبدالله(ع).

1- زیارت سیدالشهدا(ع)

از سفارشهای مؤکد امامان به دوستان خود، زیارت سالار شهیدان در فرصت ها و زمانهای گوناگون است از بررسی روایاتی که در این زمینه رسیده است درمی یابیم که امامان اصرار داشتند در هر مقطعی که از جهت زمانی قدرت دارد و شیعه برای آن ارزش ویژه قائل است، زیارت سیدالشهدا(ع) را مطرح کنند تا همه قداست ها مرتبط به قیام خونین سالار شهیدان شود، در روز عرفه، شب میلاد امام دوازدهم حضرت بقیة الله الاعظم، در شبهای قدر و ... و ... تا شیعه بداند اگر نامی از مکتب اهل بیت(ع) باقی مانده است در سایه فداکاریهای حسین عزیز(ع) و یاران وفادار اوست.

تا شیعه بداند که مدیون سیدالشهداء است و باید با تمام توان با تداوم خط خونین او، مراتب قدردانی و سپاس از آن بزرگ شهید به خون غلطیده را به جای آورد.

نقش زیارت

الف – زیارت، تجلیل ارزشهای الهی

زیارت تربت پاک اولیای خدا، تجلیل از ارزشهای والای الهی است فی المثل کسی که به زیارت تربت پاک و مطهر نبی اکرم(ص) می رود، این پیام را با خود دارد که من زائر به صاحب این قبر عشق می ورزم چرا که او با تمام توان ایثارگری کرده و برای ابلاغ پیام مکتب که پیام سعادت دنیا و عقبای بشریت است خود را فدا کرده این پیام، تکریم ارزشهای خدایی است. بر این اساس است که زیارت قبور اولیاء از صدر اسلام پیوسته به عنوان یک سنت حسنه مورد قبول همگان مطرح بوده و خود پیامبر گرامی اسلام(ص) عامل به این سنت و توصیه کننده به آن بوده است.

پیامبر هر سال به زیارت شهدای احد می رفت و با صدای بلند زیارت نامه می خواند و می فرمود:

«السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فنعم عقبی الدّار»[1]

در روایات فراوانی آمده است که حضرت توصیه و تأکید بر زیارت قبر خود بعد از ارتحال فرموده است: بعنوان نمونه: عن رسول الله(ص): «مَنْ حجّ فَزارَ قَبری بَعْدَ وَفاتی کان کَمَن زارَنی فی حیاتی»؛ هر کس پس از زیارت خانه خدا، قبر مرا زیارت کند مثل این است که مرا در حال حیات زیارت کرده است.[2]

این حدیث را بیست و پنج تن از مشاهیر محدثان و حفاظ در کتابهای خود ضبط کرده اند و تقی الدین سبکی در کتاب شفاء السقام ص 16 – 12 در سند حدیث به طور گسترده سخن گفته است.

مشروعیت زیارت قبور اولیاء خدا از امور مسلّمه بین مسلمین است، هر چند فرقه سیاسی و ضاله وهابیت حاضر، به پذیرش این حقیقت مسلّم نیستند، در این زمینه بحث فراوان است ما در اینجا به همین اندازه بسنده می  کنیم.[3]

ب – زیارت اعلام وفاداری

زیارت اعلام وفاداری و بیعت مجدد زائر با آرمان الهی مردان خداست. در بسیاری از زیارتها به صراحت این اعلان وفاداری آمده است «إنّی سِلمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم وَ وَلیٌّ لِمَنْ والاکُم وَ عَدُوٌ لِمَنْ عاداکُمْ»

زبان حال و قال زائر (از راه دور و نزدیک) سالار شهیدان این است که:

هر چند من سعادت حضور در کنارت را در کربلای خونین عشق به خدا نداشتم لیکن با زیارتم اعلام می دارم که تا زنده ام در مسیر آرمان بلندت در حرکت و تلاشم، در همان صراط مستقیم راه می پویم! و همین اعلام وفاداری نهفته در زیارت ائمه(ع) به ویژه سالار شهیدان(ع) بوده است که پیوسته خواب راحت را از چشم دشمنان می ربوده است.

گفتنی است محتوای نیمی از زیارتها (به خصوص زیارتهای سیدالشهداء) تولی است یعنی اعلام دوستی با اولیای خدا و نیمی دیگر تیری است یعنی دشمنی با دشمنان خدا. این محتوا خود تأکیدی است بر این نقش زیارت یعنی اعلام وفاداری با آرمان بلند اولیای خدا.

ج – زیارت زمینه ساز پاکی

زیارت زمینه ساز پاکی دل و جان از آلودگی ها و ناخالصی ها است. زائر تربت پاک امامان به هنگامی که به زیارت آنان مشرف می  شود این بینش را دارد که امامان نظاره گر حال و رفتار او هستند وی را می بینند، گفتارش را می شنوند، پر واضح است این بینش خود عامل باز دارنده از بسیاری از گناهان است.

در ذکری که به عنوان اذن دخول مشاهد مشرفه ائمه(ع) رسیده است می خوانیم:

«اَللهمَّ اِنّی اَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذا الْمَشْهَدِ الشَّرِیفِ فی غَیْبَتِهِ کَما اَعْتَقِدُها فی حَضْرَتِهِ وَ اَعْلَمُ اَنَّ رَسُولَکَ وَ خُلَفائَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اَحیاءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ یَرَوْنَ مَقامی وَ یَسْمَعُونَ کَلامی وَ اَنّکَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعی کَلامهُمْ...».

زائری که با این بینش به زیارت امامش می شتابد، مراقب چشم و زبان و گوش و ... خویش است تا مبادا در محضر آن امام تخلفی از او سر زند.

چه بسیارند کسانی که در لجن زار آلودگی به سر می  بردند و یک زیارت مخلصانه و عاشقانه زندگیشان را دگرگون ساخته، متحول شدند و به دامن گلستان پاکی و عفاف روی آوردند.

روایات و زیارات سیدالشهداء

در بین زیارتها، زیارتهای سالار شهیدان که به مناسبتهای مختلف از امامان(ع) رسیده است حال و هوای دیگری دارد.

در زیارتهای آن حضرت، ایمان، عشق، وفاداری و ... موج می  زند و زائر را بی اختیار به سوی آرمانهای بلند الهی سوق می دهد.

بر این اساس است که روایات فراوانی در ترغیب به زیارت آن امام شهید رسیده است.

این روایات را می  توان به چند گروه تقسیم کرد:

گروه اول روایاتی که زیارت را یک فریضۀ حتمی شیعه معرفی می کند، به عنوان نمونه:

«عَنْ ابی عبداللهِ(ع) لَوْ اَنَّ اَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْره و لَمْ یَزُرْ الْحُسَیْنَ بنَ عَلِی(ع) کانَ تارِِکاً«حََقّاً» مِنْ حُقُوقِ الله و حُقُوقِ رَسولِ اللهِ وَ اِنَّ حَقَّ الْحُسَینِ فَریضَةٌ مِنَ الله واجِبَةٌ عَلی کُل مُسْلِمٍ»[4]

گروه دوم روایاتی است که زیارت سالار شهیدان(ع) را برابر با تمامی ارزشهای مقدس دین می داند. ارزشهایی همچون حجّ و عمره خانه خدا، آزادی بردگان و ... و در برخی روایات زیارت حضرت به عنوان «اَفْضَلَ الاَعمالِ» معرفی شده است.[5]

گروه سوم روایاتی است که تشویق به زیارت سالار شهیدان در مناسبتهای مختلف می نماید: مانند، روز عرفه[6]، روز عاشورا[7]، ماه شعبان[8]، ماه رجب[9] و نیز در تمامی روزها[10].

گروه چهارم روایاتی است که به شیعیان توصیه می کند برای گرفتن حاجات و رفع گرفتاریها به زیارت حضرت بشتابند.[11]

گروه پنجم روایاتی است که ثواب و اجر فراوان زیارت سالار شهیدان را متذکر می گردد.[12]

گروه ششم روایاتی است که آداب زائر ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) را متذکر می شوند.[13]

گروه هفتم: روایاتی است که عقوبت تارکین زیارت امام حسین(ع) را ذکر می کند آنان که می توانند به زیارت حضرت بروند و کوتاهی می کنند.[14]

گروه هشتم: روایاتی است که این همه اجر و ثواب را برای آنان می داند که «عارف به حق آن حضرت باشند.»[15]

این بخش را می توان مهمترین گروه از روایات زیارت سیدالشهداء معرفی کرد. زیرا تنها در صورت عرفان حق و مکتب و راه حضرت است که زیارت معنا پیدا می کند.

برخورد دشمنان اهل بیت(ع) با زیارت امام حسین(ع)

از آنجا که زیارت سالار شهیدان فریاد رسای کفرستیزی در طول قرون و اعصار است، پیوسته ستمگران از آن در هراس بودند آنها همیشه از روشن بودن چراغ پر فروغ نهضت عاشورا در وحشت بودند و می کوشیدند با تمامی توان این «مصباح هدایت» و «کشتی نجات» را خاموش سازند غافل از آنکه: «والله متم نوره و لوکره المشرکون». (سوره توبه)

چراغی را که ایزد برفروزد                هر آن کس پف کند ریشش بسوزد

آنان می دیدند عشق سالار شهیدان آنچنان در دل و جان انسانها جا گرفته که حتی حرمسرای آنها را هم در نوردیده است تاریخ می گوید: «از جمله کسانی که برخورد فوق العاده خشنی با تربت و بارگاه سالار شهیدان نموده است متوکل عباسی است. این دژخیم جبار، یهودی تازه مسلمان شده ای به نام «دیزج» را مأمور انهدام تربت حضرت ساخت. او نیز تربت و بارگاه حضرت و تأسیسات حوالی آن را تا حدود 200 جریب منهدم ساخت. او ابتدا مأمورین مسلمان را برای این کار گمارد آنان وقتی به نزدیک تربت مطهر رسیدند دست از کار کشیدند و جرأت خرابی مزار حضرت را نداشتند.

او تعدادی یهودی برای این کار استخدام کرد و آنان با کمال شقاوت به نابودی تربت شریف حضرت پرداخته، آن را به آب بستند.

آنگاه متوکل نگهبانان فراوانی را در مسیر بارگاه ملکوتی حضرت گمارد تا مردم را از زیارت آن حضرت بازدارند. این نگهبانان سنگدل زائران حضرت را دستگیر، شکنجه و اعدام می کردند.

از جمله زمینه های شدت عمل متوکل در این مورد این بود که متوکل مطلع شد یکی از افراد مخصوص حرمسرایش به زیارت سالار شهیدان رفته است.[16] طبری در تاریخ خود در حوادث سال 236 هجری گوید:

«متوکل دستور داد تا قبر حسین بن علی(ع) و منازل اطراف آن را ویران نموده، آنجا را شخم زنند و بذر بپاشند و مؤکداً فرمان صادر کرد که کسی حق زیارت آن حضرت را ندارد.

رئیس شهربانی متوکل اعلان کرد که زائران حضرت تا سه روز دیگر مهلت دارند که حرم را ترک کنند وگرنه آنان را در زندان انفرادی محبوس خواهیم ساخت. به دنبال این اطلاعیه مردم از بارگاه حضرت فرار کرده و از زیارت حضرت بیم داشتند».[17]

بر این اساس است که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) اجر فراوانی برای زائرانی که با وحشت و خوف به زیارت حضرت بشتابند ذکر شده است.

گاه فشار دشمن در این زمینه به حدی می  شد که از ناحیه مقدس امام زمان(ع) دستور صادر می شد که موقتاً زیارت را ترک کنند تا دشمنان نتوانند به کلی نیروهای شیعه را مستهلک سازند.[18]

محتوای زیارت امام حسین(ع)

متون زیارتهای امامان معصوم(ع) که با سند معتبر از آن ذوات مقدسه در دسترس می  باشد از غنی ترین اسناد شناخت اهل بیت(ع) است. در این راستا زیارتهای سالار شهیدان(ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار است به خاطر اهمیتی که امامان شیعه(ع) برای این قیام الهی قائل بودند می کوشیدند تا در ضمن این زیارتها ابعاد مختلف آن را تبیین کرده و تصویری روشن از نهضت آن حضرت، برای تشنگان حقیقت عرضه کنند. در یک نگاه می  توان محتوای زیارتهای سیدالشهدا(ع) را در چند عنوان خلاصه کرد:

الف – معرفی امام حسین(ع) و جایگاه ویژۀ او در پیشگاه حضرت حق.

ب – نقش نهضت سالار شهیدان(ع) در احیای مکتب.

ج – ماهیت نهضت ابی عبدالله(ع).

د – معرفی سیمای ظلمت بار دشمنان حضرت.

هـ - ابراز تنفر از دشمنان، «تبری».

و – تجلیل و تکریم یاران وفادار حضرت.

الف – معرفی امام حسین(ع)

پیشوای شایسته این قیام الهی چهره ای است که آیینه تمام نمای عصارۀ جهان هستی، خاتم انبیا(ص) است.

او حسین(ع) است. حسینی که پیامبر(ص) او را از خود و خود را از او می داند «حسین منی و انا من حسین» آنچه بیش از همه به این قیام الهی قداست بخشیده است وجود چنین رهبری برای آن است. از جمله تعابیری که برای معرفی حضرت در زیارتهای مربوطه آمده است، تعبیر «نور» است.

«اشهد انک کنت نوراً فی الاصلاب الشامخة و الارحام المطهرة...»[19]

«اشهد انک نور الله الذی لم یدفع و لا یدفع و انک وجه الله الذی لم یهلک و لا یهلک ابدا»[20].

از زیباترین واژه ها در مورد حضرت، واژۀ «نور» است.

با توجه به اینکه نور، لطیف ترین موجود جهان ماده است و سرعت سیر آن بالاترین سرعت ها و برکات و آثار آن در جهان ماده بیش از هر چیز دیگر است.

به طوری که می توان گفت سرچشمۀ همۀ مواهب و برکات مادی نور است با توجه به اینها روشن می  شود که واژۀ نور در مورد حضرت چقدر گویا و پر معنی است.

در قرآن کریم بر ذات باری تعالی واژۀ «نور» اطلاق شده است.

«الله نور السموات و الارض»[21]

خداوند نور آسمانها و زمین است.

نیز قرآن تشبیه به نور شده است:

«فالذین آمنوا و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون».[22]

«آنها که ایمان به پیامبر آوردند و او را گرامی داشتند و یاری کردند و از نوری که بر او نازل شده است پیروی کردند آنها رستگارانند».

آرِی، او به حق «نور» است. آنچنانکه ایمان و توحید نور است، او «نور» است. آنچنانکه قرآن و مکتب نورند. چرا که حسین با مکتب گره خورده است و مکتب وامدار اوست.

و این همه برکات و آثار وجودی سالار شهیدان که او را به عنوان «نور خدا» جلوه گر ساخته است از آن رو است که با خدای «نور السموات و الارض» گره خورده است. خود را فانی در او ساخته و جز در راه رضای او گام نزده است. اگر بخواهیم کلمات زیارت های حضرت را که بعنوان معرفی حضرت بیان شده ذکر کنیم سخن به درازا می کشد در این زمینه به همین مقدار بسنده می کنیم.

ب – نقش نهضت ابی عبدالله(ع)

دربارۀ نقش قیام سالار شهیدان(ع) تاکنون کتابها نوشته و سخنان فراوانی گفته شده است. در این زمینه نیز زیباترین کلام را زیارتنامه ها دارند.

در بسیاری از زیارت نامه های حضرت می خوانیم «اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر...»

مضمون این کلام این است که نماز وامدار حسین(ع) است که او نماز را برپا ساخت. اگر قیام خونینش نبود امروز نامی از نماز مطرح نبود. آری او اقامه کننده نماز تا پایان بشریت است.

اگر قیام او نبود مردم به وظائف مالی دینی خود واقف نمی شدند «و اتیت الزکوة» او بود که با قیامش دین را مطرح کرد تا مردم با ابعاد و زوایای مختلف دین آشنائی پیدا کنند اگر قیام او نبود دو واجب بزرگ الهی «امر به معروف و نهی از منکر» برای همیشه فراموش می شد. او با قیام خونینش این دو فریضۀ بزرگ را احیا کرد و به تمام شیفتگان مکتب آموخت که باید غیرت دینی داشت و تا آخرین نفر و آخرین نفس مدافع بی چون و چرای حریم دین بود.

در زیارتنامه دیگری از حضرت می  خوانیم:

«اشهد انک قد بلغت و نصحت و وفیت و اوفیت و جاهدت فی سبیل الله...»

در این متن این نقشها برای حضرت بیان شده است:

1 – رساندن پیام اسلام ناب محمدی«ص» به قرون و اعصار «قد بلغت» او با حماسه خونین عاشورا علم زمین مانده اسلام را بر افراشت و به حق که از مصادیق حقیقی «الذین یبلغون رسالات الله» شد.

آری، هر کجا نامی از خدا و مکتب است، آنجا حسین هست.

2 – نصح و خیرخواهی برای امت اسلام.

او با کمال دلسوزی راه نجات و سعادت را به امتها نشان داد و به آنان آموخت که قانون سعادتشان کتاب خدا و حاکم به حق آنانند که فدای مکتب باشند، او نصح را در بالاترین مراتب انجام داد، خون پاک خویش و یارانش را نثار کرد تا نسل تشنه اسلام، اسلام را بیابد و با عمل به آن سعادتمند گردد.

3 – وفاداری به ایمان

او با قیام خونینش شیوه وفاداری به مکتب را آموخت «وفیت» او با ایثار خون خود و فرزندان و یارانش آموخت که پذیرش مکتب یک تعهد است و باید تا پای جان به آن وفادار ماند و او از وفاداران بود.

«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدو الله علیه...» او هم خود وفاداری کرد و هم شیوه وفاداری را آموخت «اوفیت»

4 – جهاد در راه خدا

او در راه خدا جهاد بی امان خود را آغاز کرد و با شهادت سرخ و خونین به انجام رساند تا به تمامی جهادگران راه حق مجاهدان فی سبیل الله بیاموزد که زندگی یعنی این!

«فانی لااری الموت الا السعادة و لا الحیاة مع الظالمین الا بر ما»

در معبد عشق جان فدا باید کرد                   یعنی به حسین اقتدا باید کرد

بی سر به لقای یار رفتن                            دینی است که اینگونه ادا باید کرد

در زیارت اربعین در مورد نقش قیام الهی سالار شهیدان می خوانیم «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».

قیام سالار شهیدان انسانها را از «جهالت» به در آورد. جهالت در فرهنگ قرآن و معصومین الزاماً به معنای نادانی نیست جهالت به معنای کاری است که بر اساس خرد و عقل نباشد که البته یکی از مصادیق کارهای این چنینی نادانی است.

تن دادن به زندگی اسارت بار در زیر چکمه ستمگران از مصادیق بارز جهالت است او خون خویش را ایثار کرد تا مردم از گرداب ذلت رهایی یابند. دل بستن به دنیا و فریفته شدن به مظاهر آن از نمونه های روشن ضلالت و گمراهی است. او خود و یارانش را فدا کرد تا مردم از این گمراهی به درآمده و دل به معشوق و محبوب واقعی حضرت حق ببندند.

ج – ماهیت نهضت ابی عبدالله(ع)

بخشی از محتوای زیارتهای سالار شهیدان را بیان ماهیت این نهضت الهی تشکیل می دهد.

در بسیاری از زیارتهای حضرت و نیز زیارتهای دیگر ائمه زیارت با سلام و درود بر انبیای بزرگ الهی، آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر بزرگ اسلام(ص) شروع می شود.

به ویژه در زیارت وارث حضرت بعنوان وارث انبیاء خوانده شده است.

السلام علیک یا وارث آدم صفوة الله

السلام علیک یا وارث نوح نبی الله

السلام علیک یا وارث ابراهیم خلیل الله

السلام علیک یا وارث موسی کلیم الله

السلام علیک یا وارث عیسی روح الله

السلام علیک یا وارث محمد حبیب الله

اینگونه زیارتها بیان کننده ماهیت حقیقی نهضت ابی عبدالله(ع) است. این زیارتها می آموزد که برای درست دیدن این نهضت باید از نهضت انبیاء شروع کرد و نهضت سالار شهیدان را در امتداد این سلسه مقدس دید.

انگیزه ها همان انگیزه های انبیاء است، اهداف و روش همان، دوستان و دشمنان هم همان و ... و بالاخره این نهضت همان نهضت است با تفاوت زمان!

این تحلیل افشاگر بطلان تحلیلهایی است که می خواهند این قیام را یک قیام مادی قلمداد کرده و با تحلیل مارکسیستی از آن روح قیام را بی خاصیت سازند و به تعبیر شهید مطهری «روضه مارکسیستی» برای امام حسین(ع) بخوانند.[23]

د – معرفی سیمای ظلمت بار دشمنان حضرت

بخشی از محتوای زیارتهای سالار شهیدان را ترسیم سیمای دشمنان نهضت حضرت است.

دشمنان این نهضت الهی همانها بودند که در برابر انبیای بزرگ ایستادند، ملا، مترفین، عالمان دین فروش و در یک کلمه دنیا پرستان.

اینان در برابر انبیاء ایستادند که محبت دنیا سراسر جانشان را فرا گرفته بود. شما در این آیینه می توانید سیمای دشمنان حضرت را ببینید.

در زیارت اربعین سالار شهیدان می خوانیم:

«و قد توازر علیه من غرته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی و شری آخرته بالثمن الا و کس و تغرطس و تردی فی هواء».

در این سخن «دنیاپرستی» مهمترین ویژگی دشمنان حضرت معرفی شده است.

واقعیات تاریخی نیز اثبات کنندۀ این حقایق است. در حالی که یاران سیدالشهداء برای لقای دوست از هم پیشی می گرفتند و سراسر جانشان را عشق به حضرت حق پر کرده بود، در اردوگاه دشمنان حضرت صحبت معامله و بده – بستان بود. کشتن سیدالشهدا در برابر ملک ری!!

در حالی که عزیزان خدا در خون غلتیده و در جوار ملکوت حق آرمیده بودند، در اردوگاه دشمن نزاع سر این بود که جایزه از آن کیست؟!! آیا از آن کسی که عزیزان خدا را بر زمین افکنده؟ یا کسی که سر از تنشان جدا ساخته؟!!

زهی پستی و رذالت!!

آری این سیمای همیشه یزیدیان تاریخ است فاعتبروا یا اولی الابصار!

هـ - ابراز نفرت از دشمنان حضرت

دیگر بخش محتوای زیارتهای سالار شهیدان ابراز تنفر از دشمنان حضرت است.

این ابراز تنفر در فرهنگ قرآن و روایات مصداق «تبری» است. تبری یعنی دشمنی با دشمنان خدا! و بی تردید مصداق بارز دشمنان خدا آنان بودند که در ستیز با فرزند رسول خدا(ص) بر آمدند.

مگر او چه می گفت که او را کشتند؟ مگر او فریادی جز فریاد انبیای الهی را داشت؟!

و جایگاه تبری قبل از «تولی» است. چرا که ابتدا نفی است «لا اله» بعد اثبات «الاالله» که دیو چو بیرون رود فرشته در آید!

«تولای» تنها توحید نیست بلکه تبرای توأم با تولاست که توحید است! و زائر سالار شهیدان در زیارت این را می  آموزد که اگر بخواهند حسینی زندگی کنند باید از تبرا شروع کنند، با دشمنان او در هر زمان بجنگند، آنگاه ابراز محبت کنند، که با این دو بال است که می  توانند پرواز کنند و در جوار سالار شهیدان سرفراز گردند.

اینکه در بسیاری از زیارتهای حضرت «لعن و نفرین» بر تمامی دشمنان حضرت می بینیم برای این است که مهمترین جلوه بیزاری از دشمنان حضرت «لعن» است.

در زیارت اربعین می خوانیم:

«... فلعن الله من قتلک و لعن الله من ظلمک و لعن الله امة سمعت بذلک فرضیت به...»

در این ابراز تنفر و امثال آن که در زیارتها فراوان است تنها ابراز تنفر از قاتلان و ظالمان نشده است بلکه تنفری گسترده به گستردگی کل تاریخ از تمامی آنان که همدل و همراه قاتلان و ظالمان به حضرت اند شده است.

و – ابراز محبت به یاران حضرت

بخش دیگر محتوای زیارتهای سالار شهیدان ابراز ارادت به یاران با وفای حضرت است.

بی تردید یارانی که حضرت داشت، یارانی نمونه و ممتاز بودند و این شایستگی را داشتند که امام معصوم از آنها زیباترین تجلیلها را به عمل آورده است و می دانیم آنچنانکه کلام پیامبر تمامی بر اساس واقعیات است «انه لقول فصل و ماهو بالهزل» کلام دیگر معصومین نیز همین ویژگی را دارد. امام حسین(ع) شب عاشورا خطاب به یارانش فرمود:

«اما بعد فانی لااعلم اصحاباً اوفی و لاخیراً من اصحابی لا اهل بیت ابر و لا اوصل من اهل بیتی...»[24]

من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و اهل بیتی را بهتر و حق شناس تر و برتر از اهل بیت خود نمی شناسم... و همان شب یاران حضرت با اعلان وفاداری مجدد به حضرت جلوه ای دیگر از کلمات خود را به اثبات رساندند، یاران حضرت شب عاشورا آنچنان صحنه ای از ایثار و فداکاری را ترسیم کردند که هیچ قلم و بیان و هیچ هنرمندی را یارای ترسیم آن همه شکوه نیست:

شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل     مملوک این جنابم و محتاج این درم

گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر           این مهر بر که افکنم آن دل کجا برم

نامم زکارخانه عشاق محو باد                   گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

وقتی این تجلیل والای سیدالشهدا(ع) را در کنار گله ها، نفرین ها و درد دلهای مولی علی(ع) و امام حسن(ع) از یارانشان می گذاریم، جایگاه والای یاران حضرت بیشتر آشکار می شود.

امام علی(ع) در بسیاری از موارد در نهج البلاغه از برخی یارانش فوق العاده می نالد و می گوید ای کاش شما را ندیده بوده و نمی شناختم شما را![25]

شما خون به دل من کردید! یا اشباه الرجال و لا رجال![26]

اینها نمونۀ اندکی از درد دلهای علی(ع) از یاران سست عنصر است نیز امام حسن(ع) که در این جهت از مولی علی(ع) مظلوم تر بود بیشترین خیانتها را قبل از دشمنان، برخی از دوستان و یاران حضرت به وی روا داشتند.

من از بیگانگان هرگز ننالم         که آنچه کرد با من آشنا کرد

بعضی از فرماندهان رده اول لشگر حضرت به او خیانت کردند و به معاویه پناهنده شدند. از میان همین به ظاهر یاران گروهی به قصد ترور و قتل حضرت به آن امام حمله کردند لیکن امام مجروح شد و از آن ترور جان سالم به در برد. آری این سیمای یاران امام مجتبی(ع) است!

البته ناگفته نماند که در میان یاران مولی علی(ع) انگشت شمار وفاداران و فداکارانی همانند یاران سیدالشهداء بودند مانند مالک اشتر، میثم تمار و ...

نیز در میان یاران امام مجتبی(ع) چهره های وفادار همچون حجربن عدی و ... بودند لیکن تعدادشان بسیار اندک بود.

و این ترکیب از یاران با این کمیت و کیفیت اختصاص به سیدالشهدا(علیه السلام) داشت.

در بسیاری از زیارتهای سالار شهیدان به دنبال عرض ادب به ساحت مقدس حضرت و ابراز تنفر از دشمنان، سلام و درود بر یاران باوفایش آمده است، به عنوان نمونه در زیارت عاشورا می خوانیم:

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع).

از جمله نکاتی که در مورد یاران ابی عبدالله(ع) در زیارتها می بینیم این است که از یاران حضرت به عنوان انصار خدا و رسول اکرم(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و امام حسن(ع) یاد شده است.

«السلام علیکم یا انصارالله، السلام علیکم یا انصار رسول الله، السلام علیکم یا انصار امیرالمؤمنین، السلام علیکم یا انصار فاطمه الزهراء(س)، السلام علیکم یا انصار ابی محمد الحسن بن علی، السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله(ع).

این تعابیر علاوه بر آنکه گویای مقام شامخ یاران حضرت است، نشان دهندۀ ماهیت نهضت حسینی نیز می باشد که این نهضت همان نهضت رسول الله(ص) است و یاران این یاران آنکه:

«الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء»

2 – شعر متعهد و نهضت عاشورا

از شیوه هایی که امامان شیعه برای جاودانگی نهضت خونین سالار شهیدان به کار گرفتند تشویق و ترغیب شاعران متعهد به سرودن شعر دربارۀ امام حسین(ع) و مرثیه سرایی در عزای سالار شهیدان(ع) است.

«شعر از جلوه های بارز و لطیف روح انسانی است که نقش فوق العاده در ابلاغ پیام دارد. شعر از قدیمی ترین آفریده های روح بشری است؛ نه تنها برای بیان، بلکه القای احساس و درک و تلقی. انسان روزی که خواست سخن را به رسالت بفرستد شعر را اختراع کرد. در حقیقت شعر را برای آن گفت تا خود در سخن خود پنهان گردد و به همه جا برود شعر را برای آن گفت تا احساس و فکر و اندیشۀ خویش را منتقل کند نه آنکه درباره آنها چیزی بگوید و چنانکه گفته اند شعر پنهان ترین رابطه را با ضمیر انسانی دارد».[27]

به خاطر نقش ویژه ای که شعر در گسترانیدن پیام دارد امامان شیعه از آنجا که می خواستند پیام انقلاب عاشورا تا ابدیت امتداد یابد تأکید ویژه ای بر سرودن شعر و مرثیه سرایی در عزای سالار شهیدان داشتند. در این باره روایات بسیار است. ما به ذکر دو روایت بسنده می کنیم.

1 - «عن زید الشحام فی حدیث ان اباعبدالله(ع) قال لجعفر بن عفان الطائی: بلغنی انک تقول الشعر فی الحسین(علیه السلام) و تجید قال نعم فانشده فبکی و من حوله حتی سالت الدموع علی وجهه و لحیته ثم قال یا جعفر والله لقد شهدک ملائکة الله المقربون ههنا یسمعون قولک فی الحسین(علیه السلام) و لقد بکوا کما بکینا و اکثر و لقد اوجب الله لک یا جعفر فی ساعتک الجنه باسرها و غفرلک فقال الا ازیدک؟ قال نعم یا سیدی، قال ما من احد قال فی الحسین(علیه السلام) شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنه و غفرله»

زید شحام روایت می کند که امام صادق(ع) به جعفر بن عفان طائی فرمود شنیده ام دربارۀ امام حسین(علیه السلام) شعر خوبی سروده ای؟ او گفت: بله و شعرش را خواند. امام و اطرافیانش گریستند، امام به حدی گریست که اشکها بر گونه و محاسن حضرت جاری شد. سپس فرمود: ای جعفر به خدا فرشتگان خدا شاهد تو بوده گفتارت را درباره امام حسین(ع) شنیدند آنها نیز همانند ما گریستند؛ سپس امام فرمود: می خواهی بیش از این بگویم. او گفت: بله، آقای من! حضرت فرمود:

هیچکس نیست که دربارۀ امام حسین شعری بگوید، بگرید و بگریاند مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب کرده گناهش را می آمرزد.[28]

2 - «عن ابی هرون المکفوف قال: قال لی ابو عبدالله(ع) یا اباهرون انشدنی فی الحسین(علیه السلام) فانشدته فقال انشدنی کما تنشدون (یعنی بالرقه) قال فانشدته: امرر علی... قال فبکی ثم قال زدنی فانشدته القصیدة الاخری قال فبکی فسمعت بکاه من خلف الستر فلما فرغت قال یا اباهرون من انشد فی الحسین شعراً، فبکی و ابکی عترة کتبت لهم الجنة و من انشد فی الحسین شعراً فبکی او ابکی خمسة کتبت لهم الجنة و من انشد فی الحسین شعراً فبکی و ابکی واحداً کتبت لهما الجنة و من ذکر الحسین عنده فخرج من عینه من الدمع مقدار جناح ذباب سحان ثوابه علی الله و لم یرض له بدو الجنته.

«ابی هرون مکفوف گوید، امام صادق(ع) به من فرمود: ای اباهرون برایم شعری درباره امام حسین(ع) بخوان؛ من خواندم (ولی امام دید به سبک سنتی و با حزن نخواندم) فرمود: همانگونه که در جمع خود می خوانید، بخوان (یعنی با حزن و سنتی). من قصیده «امرر علی...» را خواندم. حضرت گریست و سپس فرمود: بیشتر بخوان. من قصیده دیگری را خواندم، حضرت گریست و صدای گریۀ زنان پشت پرده را شنیدم وقتی از خواندن فارغ شدم، حضرت فرمود: هر کس درباره حسین(علیه السلام) شعری بسراید بگرید و ده نفر را بگریاند خداوند برای همگی آنان بهشت را می نویسد (مقرر می دارد). هر کس درباره حسین(ع) شعری بسراید بگرید و پنج نفر را بگریاند خداوند برای همگی آنان بهشت را می نویسد؛ هرکس درباره حسین(ع) شعری بسراید و یک نفر را بگریاند، خداوند برای خواننده و شنونده این شعر بهشت را مقرر می  دارد و کسی که به یاد حسین(ع) قطره اشکی (هر چند به اندازه بال مگس) بریزد ثوابش با خدا خواهد بود و خداوند برای او کمتر از بهشت راضی نخواهد شد.[29]

بر این اساس است که تاکنون شاعران متعهد شیعه هزاران شعر ارزشمند به زبانهای گوناگون، عربی، فارسی، ترکی و ... سروده اند و همین اشعار بوده است که پیوسته نهضت حسینی را در دلها زنده و شاداب نگاهداشته است.

3 – مجالس عزای حسینی

از شیوه هایی که امامان شیعه برای احیای مکتب عاشورا برگزیدند تشویق و ترغیب به برپایی مجالس سوگواری برای سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین(ع) است.

از آنجا که مکتب عاشورا عَلَم بزرگ مکتب و از اعظم شعائر اسلام ناب است برپایی مجالس حسینی مصداق بارز تعظیم شعائر است که در قرآن نشانه تقوای دل معرفی شده است:

«و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» (حج / 32)

و هر کس شعائر الهی را بزرگ بدارد این نشانه تقوی دلهاست.

درست است سیاق این آیات در مورد حج است لیکن آنچه در آیه آمده به عنوان یک قانون کلی است. شعائر جمع شعیره به معنی علامت و نشانه است و شعائر بمعنای نشانه های پروردگار است بر این اساس تمام برنامه هایی که احیای مکتب را در پی داشته باشد شعائر الهی است و تعظیم آن نشانه تقوای دل است و مجالس حسینی از آن جمله است. برپایی مجالس حسینی در حقیقت احیای خط و راه و مکتب اهل بیت است که سمبل اسلام ناب اند.

«فضیل بن یسار گوید: امام صادق(ع) فرمود آیا مجلس گرفته و مذاکره و گفتگو می کنید؟ گفتم: آری، امام(ع) فرمود: من اینگونه مجالس را دوست دارم. راه و مکتب ما را زنده نگهدارید، خدای رحمت کند کسی را که مکتب ما را زنده نگهدارد. ای فضیل! آن کس که مجلسی بپا کند و در آن راه و مکتب ما را احیا کند آن روزی که دلها می میرند قلب و دل او زنده خواهد بود و نخواهد مرد.»[30]

بر این اساس است که می بینیم شخص پیامبر اکرم(ص) بنیانگذار مجالس عزاداری برای سید مظلومان عالم ابی عبدالله الحسین(ع) است. پیامبر بزرگوار اسلام در روز ولادت امام حسین(ع)، در دوره رضاع و شیرخواری حضرت، در اولین و دومین سالگرد ولادت حضرت و نیز مناسبتهای مختلف در مجالس از مصائب آیندۀ سالار شهیدان امام حسین(ع) می گفت[31] و امامان بزرگ شیعه (سلام الله علیهم اجمعین) نیز بر این امر مداومت داشته و گاه خود از مصائب جدشان یاد کرده به شدت می گریستند و می گریاندند.

ابن شبیب گوید روز اول محرم، محضر امام هشتم شرفیاب شدم حضرت فرمود:

«... یابن شبیب ان المحرم هو الشهر الذی کان اهل الجاهلیه فیها مضی یحرّمون فیه الظلم و القتال لحرمته فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبیها(ص) لقد قتلوا فی هذا الشهر ذریته و سَبَو نسائه و انتهبوا ثقله فلا غفر الله لهم ذلک ابداً یابن شبیب ان کنت باکیا لشی فابک للحسین بن علی بن ابی طالب(ع)...»

«ای فرزند شبیب محرم ماهی بود که حتی در جاهلیت حریم آن نگاه داشته شد اما این امت حرمت ماه حرام را و حرمت پیامبر را نگاه نداشتند در این ماه نوادگان او را کشته، زنان را به اسارت گرفته، و زندگی آنها را به غارت بردند خدای نیامرزدشان! ای شبیب اگر می خواهی بر کسی بگریی پس برای حسین بن علی بن ابی طالب(ع) گریه کن...»[32]

در این زمینه روایات فراوانی داریم که امامان ما در ماه محرم محزون بوده و خود مجلس عزا برپا کرده بر سید مظلومان می گریستند.

آری مجالس حسینی نقش فوق العاده بزرگی در احیای نهضت عاشورا را داشته اند. در این مجالس است که از آرمان بلند سالار شهیدان سخن گفته می شود و روح حماسه حسینی در جانها ریشه می دواند. در این مجالس است که معارف اسلام ناب محمدی(ص) مطرح شده مردم با مکتب آشنا می شوند.

در این مجالس است که توطئه های  دشمنان اسلام بررسی شده و راههای مقابله با آنها مورد بررسی قرار می گیرد.

در این مجالس است که حسینیان پیمان وفاداری با سالار شهیدان می بندند.

انقلاب شکوهمند اسلامی ما یکی از گلهای معطر اینگونه مجالس است انقلاب الهی ما در مجالس عاشورا و محرم به بار نشست. مقاوت افتخار آمیز 8 ساله امت ما در جنگ تحمیلی از میوه های پرثمر همین مجالس بود.

در سایه این مجالس بود که جوانان عزیز ما مردانه به جبهه هجوم می آوردند و لرزه بر اندام دشمنان می انداختند. در سایه این مجالس بود که بازماندگان شهیدان درس صلابت، استواری، استقامت در راه هدف را از بازماندگان سید شهیدان می آموختند و در صحنه عمل آن را به اجرا می گذاشتند.[33]

نکته گفتنی در اینجا این است که همه باید تلاش کنیم که مجالس حسینی را آنگونه بر پا کنیم که حسین پسند باشد. برگزار کنندگان مجلس بیش از آنکه به زرق و برق و تدارکات مادی مجلس امام حسین(ع) بیندیشند به محتوا و کیفیت آن فکر کنند. بکوشند با دعوت از عالمان برجسته دین و اسلام شناسان آگاه، متعهد و انقلابی از مجالس حسینی به عنوان کلاس درسی برای ترویج فرهنگ اسلام ناب که روح نهضت حسینی است استفاده کنند.

گویندگان و وعاظ نیز بکوشند با مطرح کردن معارف اسلام شنوندگان خود به ویژه جوانان عزیز را با مکتب آشنا سازند عزاداران عزیز نیز در پی فهم دین و معارف آن باشند. سینه زنی، حال و شور از اعظم قربات است، لیکن قطعاً باید این شور با شعور همراه شود که اگر خدای ناکرده بین این دو فاصله افتاد، آنگاه است که راهزنان فکر و اندیشه و اخلاق وارد میدان شده و این سرمایه های ارزشمند انسانی را به غارت می برند.

امام خمینی(ره) و مجالس عزای حسینی

امام راحل(ره) تأکید ویژه ای بر برپایی باشکوه مجالس عزای حسینی داشتند و بر این باور بودند که انقلاب شکوهمند اسلامی ما وامدار این مجالس است و تداوم آن از همین راه می باشد و حساسیت فوق العاده دشمنان مکتب با مجالس امام حسین(ع) را گواه، حیاتبخش بودن این مجالس می دانستند در اینجا توجه شما را به بخشهایی از سخنان امام(ره) در این زمینه جلب می کنم:

«... ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه می دارد ملتها را، در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر از این ایام متبرکه، هفته هاست و جنبشها اینطوری هست. اگر بعد سیاسی اینها را اینها بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس بپا می  کنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هر چه بیشتر و هر چه بهتر این مجالس برپا باشد...»[34]

«... ملت ما را این مجالس حفظ کرده، بی خود نبود که رضاخان، مأمورین ساواک رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن کردند... می دیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحه سرایی های بر مظلوم هست و تا آن افشاگری ظالم هست نمی توانند برسند به مقاصد خودشان...»[35]

«... شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود 15 خرداد پیش می آمد، هیچ قدرتی نمی توانست 15 خرداد را آن طور کند مگر قدرت خون سیدالشهداء و هیچ قدرتی نمی تواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیده اند، این توطئه ها را خنثی کند الا همین مجالس عزا...»[36]

«... مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبۀ سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است هر چه باشکوه تر و فشرده تر برپا شود و بیرق های خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم هر چه بیشتر افراشته شود...»[37]

«... مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام می گرفت و بیشتر از او حفظ کنید...»[38]

«... مجالس سوگواری ائمه اطهار(علیهم السلام) باید حفظ شود، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ شود اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ شود...»[39]

امام راحل(ره) ضمن آنکه تأکید فراوان بر روضه خواندن در مجالس حسینی داشتند، توصیه می  کردند که در این مجالس مسائل اسلامی و مسائل روز بیان شود:

«... اهل منبر ایدهم الله تعالی کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی – اسلامی، مسائل اجتماعی – اسلامی و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم...»[40]

«... گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند روضه را همانطور که سابق می  خواندند و مرثیه را همانطور که سابق می خواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری...»[41]

نیز آن حضرت تأکید بر جلوگیری از کارهای ناروا در مجالس عزای حسینی داشتند:

«... اینجا باید یک سخن هم در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام حسین بن علی(ع) به پا می شود بگوییم، ما و هیچیک از دینداران نمی گوییم که با این اسم، هر کس هر کاری می کند، خوب است؛ چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگیری کردند. چنانچه همه می دانیم که در بیست و چند سال پیش از این عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شیخ عبدالکریم که از بزرگترین روحانیون شیعه بود در قم شبیه خوانی را منع کرد و یکی از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خوانی کرد و روحانیون و دانشمندان دیگر هم چیزهایی که بر خلاف دستور دین بوده، منع کرده و می کنند...»[42]

در همین راستاست که امام راحل(ره) در پاسخ به سؤالی پیرامون نظر آن حضرت در رابطه با قمه زنی، شبیه سازی و عزاداری و دستجات سینه زنی، فرمودند:

«در شرایط کنونی قمه نزنید و اما شبیه سازی اگر مشتمل بر محرمات نبوده و سبب تضعیف مذهب نباشد بلا مانع است ولی در عین حال عزاداری افضل است و برپایی مجلس عزا بر سید مظلومان از افضل قربات است»[43]

4 – گریه و اشک در عزای امام حسین(ع)

از شیوه هایی که امامان برای جاودانگی نهضت سالار شهیدان به کار گرفتند، دعوت به گریه، گریاندن و حالت گریه کننده به خود گرفتن (تباکی) در عزای اوست. اشک حاصل مقدس ترین و معنوی ترین پیامی است که چیزی دیگر جایگزین آن نیست، آن کس که در عزای سید مظلومان جهان اشک می ریزد با اشکش این پیام را دارد که من عاشق و شیفته بی قرار آن عزیز در خون تپیده ام و این خود بیعتی جاوید و استوار با امام حسین(ع) است. گریه و اشک در عزای سالار شهیدان، اعلان وفاداری به اهداف مقدس او و یاران وفاداراش می باشد. این اشکها اعلان جنگ با هرگونه مظاهر ظلم و ستم در هر عصر و زمان است. قطره های اشک پیام آور هدفهاست. آنها که می خواهند بگویند با مرام امام حسین(ع) همراه و با هدف او هماهنگ و پیرو مکتب او هستند ممکن است این کار را با دادن شعارهای آتشین، با سرودن اشعار و حماسه ها ابراز دارند. اما گاهی ممکن است آنها ساختگی باشد ولی آن کس که با شنیدن مصائب جانسوز عاشورا قطره اشکی از درون دل بیرون می فرستد، صادقانه تر این حقیقت را بیان می کند.

بر این اساس است که گریه و اشک از عناصر ثابت ابلاغ پیام خونین عاشورا بوده و پیوسته امامان بر آن تأکید و تشویق داشتند. در این باره روایات بسیار است ما به ذکر سه حدیث در این زمینه بسنده می کنیم:

1- در حدیثی از امام باقر(ع) می خوانیم: «کان علی بن الحسین(ع) یقول ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین بن علی(ع) دمعه حتی تسیل علی خده بواه الله بها فی الجنه غرفاً...»

«هر مؤمنی که در عزای سالار شهیدان چشمش پر اشک شده بر گونه اش سرازیر گردد، خداوند او را در غرفه های بهشت جای خواهد داد.»[44]

2- در روایتی از امام صادق(ع) می خوانیم: «ان البکاء و الجزع مکروه للعبد فی کل ما جزع ما خلا البکاء و الجزع علی الحسین بن علی(ع) فانه فیه مأجور»

«همانا گریه و ناله برای بنده ناپسند است برای هر چه که باشد، غیر از گریه و ناله بر سالار شهیدان که اجر دارد»[45]

البته در اینجا گریه بر سالار شهیدان در برابر گریه بر مسائل مادی است که گریه در مسائل مادی ناپسند است ولی گریه در عزای سالار شهیدان مطلوب و پسندیده است نیز گریه از خوف خداوند و مانند آن.[46]

3- در حدیثی از حضرت امام رضا(ع) می خوانیم: «فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام»

«پس بر مانند حسین(ع) باید گریه کنندگان بگریند که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین می برد.»[47]

از آنجا که نهضت خونین حضرت و شهادت جانگدازش از پیش، حتی قبل از ولادت حضرت مطرح بود، پیامبر بزرگوار اسلام(ع) و امام علی(ع) در هر مناسبتی که یادی از کربلا و مصائب امام حسین(ع) می کردند می گریستند و با ذکر مصائبش دیگران را نیز می  گریاندند.

مرحوم شرف الدین گوید: «احادیث صحیح ما در مورد گریه پیامبر(ص) بر امام حسین(ع) متواتر است. حضرت در جایهای مختلف بر امام حسین(ع) گریسته است، در روز ولادت و قبل از آن، روز هفتم ولادت، در خانه فاطمه(ع) وقتی حسین(ع) در دامن فاطمه(ع) بود، به هنگامی که حسین(ع) را بر منبر خویش دید، در بعضی از سفرهایش گاه وقتی امام حسین(ع) را به تنهایی می دید می گریست، گلویش را می بوسید و اشک می ریخت، وقتی حسین(ع) را شاد می دید می گریست و به هنگامی هم که او را محزون می  یافت گریه می کرد حتی در روایت صحیح آمده است که آدم، نوح، ابراهیم، اسمعیل، موسی، عیسی، زکریا، یحیی، خضر و سلیمان نیز بر او گریسته اند تفصیل این مطلب را باید در جایگاه خود در کتابهای حدیثی دید».[48]

امام خمینی(ره) و گریه بر سالار شهیدان

امام راحل برای گریه بر سالار شهیدان امام حسین(ع) ارج بسیار زیادی قائل بودند و آن را عامل بقاء نهضت می دانستند:

«... گریه کردن بر شهید، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اینکه در روایت هست که کسی که گریه کند یا بگریاند یا به صورت گریه دار خودش را بکند این جزایش بهشت است این برای این است که حتی آنی که با صورت گریه دار خودش را چیز می کند، صورتش را یک حالت حزن به خودش می دهد و صورت گریه دار به خودش می دهد، این نهضت را دارد حفظ می کند، این نهضت امام حسین سلام الله علیه را حفظ می کند، ما تا ابد هم اگر برای سید الشهداء گریه بکنیم، برای سید الشهدا نفعی ندارد. برای ما نفع دارد همین نفع دنیایی اش را حساب کنید، آخرتش سر جای خودش. همین نفع دنیایی اش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل می کند...»[49]

«... مسأله، مسأله گریه نیست؛ مسأله، مسألۀ تباکی نیست؛ مسأله، مسألۀ سیاسی است که ائمه با همان دید الهی که داشتند، می خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یک پارچه کنند از راههای مختلف، اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند...»[50]

امام راحل نمونه ای از مبارزه با ستمگران در قالب اشک را چنین بیان می کنند:

«حضرت باقر سلام الله علیه وقتی که می خواستند فوت کنند وصیت کردند که ده سال ظاهراً که در منا اجیر کنند کسی را، کسانی را که برای من گریه کنند. این چه مبارزه ای است، حضرت باقر(ع) احتیاج به گریه داشت؟ حضرت باقر می خواست چه کند گریه را، آن وقت هم در منا چرا؟ ایام حج و منا این همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که ده سال در آنجا گریه کنند. خوب مردم می آیند، می گویند چه خبر است، چیست؟ می گویند این اینطور بود این توجه می دهد، نفوس مردم را به این مکتب و ظالم را منهدم می کند و مظلوم را قوی می کند...»[51]

5- سجده بر تربت حسین(ع)

دیگر شیوه ای که امامان شیعه(ع) برای احیاء نهضت عاشورا برگزیدند دعوت و توصیه به سجده بر تربت سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین(ع) است.

سجده بر تربت امام حسین(ع) سجده بر تربت آزادگی، عشق به خدا، ایثار و فداکاری در راه دین است. سجده بر تربت سالار شهیدان یادآور خاطرات فداکاران راه حق و تجدید عهد با آن شهیدان است.

تربت پاک تو کآزادگی آموزد و عشق          سرمه دیده صاحب نظرانست هنوز

این تربت به پاس فداکاری سید مظلومان و آزادگان حسین(ع) از آغاز مورد تکریم ویژه نبی اکرم(ص) و مولی علی(ع) بوده است بارها پیامبر این تربت را بوییده و بوسیده است.

در روایتی آمده است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از بوییدن خاک کربلا بر آن تربت مقدس اشک ریخت و فرمود «طوبی لک من تربة» خوش به حال این تربت.[52]

در روایات ما آمده است که امامان شیعه عنایت داشتند که بر تربت امام حسین(ع) سجده کنند.

در روایتی که معاویة بن عمار روایت می کند آمده است:

«کان لابی عبدالله(ع) خریطه دیباج صفراء فیها تربة ابی عبدالله(ع) فکان اذا حضرته الصلاة صبه علی سجادته و سجد علیه ثم قال(ع) ان السجود علی تربة ابی عبدالله(ع) یخرق الحجب السبع»؛

امام صادق(ع) کیسه ای زرد رنگ داشت که مقداری از تربت امام حسین(ع) در آن بود، به هنگام نماز آن را بر روی سجاده می نهاد و بر آن سجده می کرد و می فرمود سجده بر تربت امام حسین حجابهای هفتگانه را می  درد و سبب قبولی نماز در پیشگاه حضرت حق می گردد.[53]

در روایت دیگری می خوانیم: «کان الصادق(ع) لا یسجد الا علی تربة الحسین(ع) تذللاً و استکانة الیه»؛ امام صادق(ع) بر چیزی جز تربت امام حسین(ع) سجده نمی نمود و این به خاطر ابراز تذلل و فروتنی در مقابل خداوند بزرگ بود.[54]

بر اساس این روایات است که فقهای بزرگ شیعه فتوی به استحباب سجده بر تربت سالار شهیدان داده اند.

دانشمند بزرگ شیعه مرحوم کاشف الغطاء در این زمینه گوید: «شاید رمز اینکه شیعه سجود بر تربت امام حسین(ع) را مستحب و افضل می داند این باشد که علاوه بر دلایل مذکور و روایاتی که در مورد فضیلت تربت کربلا رسیده است و علاوه بر اینکه تربت کربلا از نظر نظافت و پاکیزگی نسبت به سایر زمینها و فرش هایی که غالباً به غبار و انواع میکروبها آلوده اند؛ علاوه بر آن، از جهت اهداف عالیه و مقاصد والا، بهتر است بر تربت کربلا سجده نمود، زیرا وقتی نمازگزار پیشانی خود را به هنگام نماز بر روی چنین تربت مقدسی قرار دهد فداکاریهای آن پیشوای بزرگ و اهل بیت آن حضرت و اصحاب ایشان را در مسیر عقیده و اصول اسلام و سرکوبی ستم و فساد و استبداد، به خاطر می  آورد».[55]

سخن در این زمینه را با گفتاری از علامه بزرگوار امینی به پایان می بریم:

«آیا سجده نمودن بر تربت (حسین(ع)) که در برگیرندۀ درس دفاع و حمایت از دین خدا و مقدسات آن و ناموس اسلام است، در مسیر تقرب به خدای بزرگ و جلب رضای وی و مقام خضوع و بندگی در مقابل آفریدگار جهان مناسب تر نیست؟

آیا سجده بر سرزمینی که رمز عظمت و بزرگواری و کبریای الهی و اسرار بندگی و فروتنی در برابر خدای بزرگ در بالاترین مرتبه ای را در بردارد، از سجده بر زمین سازگار نیست؟

آیا سزاوار نیست بر تربتی که نشانه های توحید و فداکاری در آن راه می باشد سجده نماییم؟

تربتی که ما را به سوی مهربانی، ترحم ضمیر، شفقت و عطوفت فرا می خواند.»[56]

 این بود عمده ترین شیوه هایی که امامان شیعه برای احیای عاشورا، و فرهنگ آن که فرهنگ ذلت ناپذیری، ایثار، فداکاری در راه دین است.

به امید آن که عاشورایی زندگی کنیم و حسینی بمیریم.

 

 

 منبع: اولین کنگره عاشورا، دفتر سوم، ص 173.

 

پای نوشتها:

 منابع و مدارک

اسم منابعی که پس از قرآن کریم در این مورد استفاده قرار گرفته عبارتند از:

1- الارض و التربة الحسینیه تألیف کاشف الغطاء

2- احقاق الحق تألیف قاضی نور الله شوشتری

3- اعیان الشیعه تألیف سید محسن امین

4- الامالی تألیف سید شیخ صدوق

5- بحارالانوار تألیف علامه مجلسی

6- تاریخ طبری تألیف طبری

7- تفسیر الدرالمنثور تألیف سیوطی

8- تفسیر المیزان تألیف علامه طباطبائی

9- تفسیر مجمع البیان تألیف طبرسی

10- تفسیر نورالثقلین تألیف عبدعلی حویزی

11- حماسه حسینی تألیف شهید مطهری

12- دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام تألیف علامه مرتضی

13- رجال نجاشی تألیف نجاشی

14- سیر اعلام النبلاء

15- سیرتنا و سنتنا تألیف علامه امینی

16- السجود علی الارض تألیف احمدی میانجی

17- شرح نهج البلاغه تألیف ابن ابی الحدید معتزلی

18- صحیفه امام، دوره 22 جلدی، تألیف امام خمینی(ره)

19- عبرات المصطفین تألیف محمودی

20- عیون اخبار الرضا تألیف شیخ صدوق

21- عوالم العلوم و المعارف تألیف بحرانی

22- الغدیر تألیف علامه امینی

23- کامل الزیارات تألیف ابن قولویه

24- کشف الدرثیاب تأْلیف سید محسن امین

25- کنز العمال تألیف متقی هندی

26- میزان الحکمة تألیف محمدی ری شهری

27- المقدمة الزاهرة تألیف شرف الدین

28- مغازی تألیف واقدی

29- نهج البلاغه تألیف سیدرضی

30- وسائل الشیعه تألیف حر عاملی

31- وفاء الوفاء تألیف سمهودی

نیز برخی از کتابهای دیگر که نام آنها را در پای نوشتها آورده ایم.

 

[1] - مغازی، واقدی ج 1 ص 312.

[2] - وفاءالوفاء، سمهودی ج 4 ص 1340.

[3] - ما در سلسله بحثهای مربوط به وهابیت (که امیدوارم تنظیم و منتشر شود) دربارۀ زیارت به تفصیل سخن گفته ایم، طالبان بسط در این بحث می توانند به کتابهای ذیل مراجعه کنند: 1- کشف الارتیاب جناب علامه سید محسن امین و یا ترجمه آن 2- آیین وهابیت از ص 106 تا 130  3- نقدی بر اندیشه وهابیان از ص 117 تا ص 139.

[4] - کامل الزیارات، ص 122.

[5] - همان، باب 58 – 60- 63- 66- 67.

[6] - همان، باب 70.

[7] - همان، باب 71.

[8] - همان، باب 72.

[9] - همان، باب 73.

[10] - همان، باب 74.

[11] - همان، باب 69 -61.

[12] - همان، باب 45- 46- 53- 54- 56- 57- 59- 62.

[13] - همان، باب 70- 75- 76- 47- 48.

[14] - همان، باب 78.

[15] - همان، باب 77.

[16] - مقاتل الطالبیین، ابی الفرج اصفهانی ص 597.

[17] - تاریخ طبری، چاپ لیدن ج 11 ص 1407.

[18] - غیبت شیخ طوسی ص 172 «چاپ مکتبه النینوی».

[19] - مفتاح الجنان، ص 449 «چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی».

[20] -مفتاح الجنان، ص 443 «چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی».

[21] -قرآن کریم – سورۀ اعراف آیه 157.

[22] -قرآن کریم – سورۀ نور آیه 35.

[23] - حماسه حسینی، ج 3، ص 307.

[24] - العیون العبری، ص 88.

[25] - نهج البلاغه، خطبه 27.

[26] - نهج البلاغه، خطبه  27.

[27] - ادبیات و تعهد در اسلام، ص 22.

[28] - وسائل الشیعه، چاپ آل البیت 14 / 593 و 594 (باب 104 ابواب المزار حدیث 1).

[29] - همان، 14 / 594 و 595 (ابواب المزار باب 104 حدیث سوم).

[30] - همان، 14 / 500 (ابواب المزار باب 66 حدیث دوم).

[31] - علامه بزرگوار شیخ عبدالحسین امینی در کتاب «سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته» از ص 34 تا ص 137، اسناد و مدارک مطالب فوق را به استناد کتابهای اهل سنت آورده و تحقیقی شایسته در زمینه سند و دلالت روایات عرضه کرده است.

[32] - عوالم بحرانی، ج 17 ص 538 – عیون اخبار الرضا ج 1 ص 111 حدیث 2 – بحارالانوار ج 44 ص 283 ح17.

[33] - در زمینه نقش مجالس حسینی رجوع کنید به «المقدمة الزاهرة لکتاب المجالس الفاخرة» تألیف مرحوم سید شرف الدین از صفحه 46 تا 68 (از انتشارات سعید بن جبیر قم).

[34] - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 346-347.

[35] - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 314-315.

[36] - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 367-368.

[37] - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 76-77.

[38] - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 329-331.

[39] - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 315-317.

[40] - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 399-401.

[41] - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 329-331.

[42] - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 332-333.

[43] - الشعائر الحسینیه بین الوعی و الخرافه ص 136.

[44] - بحارالانوار، جلد 44 ص 281 – عوالم بحرانی ج 17 ص 532 وسائل الشیعه چاپ آل البیت ج 14 ص 508 (ابواب المزار باب 66 حدیث 18).

[45] - بحارالانوار، جلد 44 ص 291 حدیث 33 – عوالم بحرانی ج 17 ص 533.

[46] - پر واضح است این اجرها و پاداشها از آن کسانی است که به راه و مکتب حسین(ع) هم وفادار بوده عامل به مکتب باشند، و عشق به سالار شهیدان آدمی را به این راه می کشاند.

[47] - امالی شیخ صدوق 111 / 2 ؛ وسائل الشیعه چاپ آل البیت ج 14 ص 504 (ابواب المزار باب 66 حدیث 8).

[48] - المقدمة الزاهرة لکتاب المجالس الفاخرة ص 30.

[49] - ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 99-100.

[50] - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 321-323.

[51] - ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 97-99.

[52] - تعلیقات احقاق الحق جلد 11 ص 347 به نقل ذرالمعجم الکبیر، تهذیب التهذیب، کفایه الطالب(گنجی شافعی) و مقتل الحسین خوارزمی و...

[53] - وسائل الشیعه چاپ آل البیت 5 / 366 (ابواب مایسجد علیه باب 16 حدیث 3 به نقل از مصباح المتهجد 667).

[54] - وسائل الشیعه چاپ آل البیت ج 5 ص 366 ( ابواب مایسجد علیه باب 16 حدیث 4) به نقل از ارشادالقلوب.

[55] - الارض و التربة الحسینیه ص 24.

[56] - سیرتنا و سنتنا ص 141. برای تحقیق بیشتر در زمینه سجده بر تربت امام حسین(ع) به کتابهای زیر مراجعه کنید:

1- الارض و التربة الحسینیه از مرحوم کاشف الغطاء.

2- سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته از ص 158 تا ص 167.

3- السجود علی الارض از آقای احمدی میانجی از ص 107 تا ص 121.

4- سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خدا از ص 62 تا ص 75.

انتهای پیام /*