آیت الله مرتضی بنی فضل

مصاحبه با حضرت آیت الله مرتضی بنی فضل(دام ظّله العالی)

کد : 173067 | تاریخ : 24/07/1397

حضرت آیت الله مرتضی بنی فضل(دام ظّله العالی)


 س: نقش حضرت امام خمینی(س) در احیای سنتهای مذهبی از قبیل حجّ ابراهیمی، نماز جمعه، جهاد و... چیست؟

نماز جمعه، جهاد و...

 ج: البته احیای سنتهای مذهبی مخصوصاً حج ابراهیمی در زمان ائمه معصومین(علیهم  السلام) هم آنطور که دلخواه امامان معصوم(علیهم السلام) بود، در سرزمین وحی پیاده نشده است. بر حسب تاریخ زندگانی ائمه معصومین(علیهم السلام) اکثراً خلفای جور بر سرزمین وحی مسلط بودند و خیلی کم اتفاق افتاده است که مسلمین در طواف، دور یکی از امامان معصوم(علیهم السلام) را بگیرند و حضرت بتواند منوّیات خود را در آنجا پیاده کند. خلاصه ائمه معصومین(علیهم السلام) موفّق نشده اند به آنچه در پیاده کردن حجّ ابراهیمی دلخواهشان بود، برسند.

در تاریخ اسلام در طول قرنها وضع همینطور بوده است. طرز تفکر مسلمین، حتّی شیعه و برداشتشان از حجّ، عمدتاً این بود که حج یک عمل عبادی دشوار است؛ مخصوصاً با وسایل زمانهای قبل که حجاج وقتی به حج می رفتند سفرشان حداقل یک سال طول می کشید و از یک قافله، نصفشان در راهها می مردند و به رحمت خدا واصل می گشتند. حتّی من یادم نمی رود، مرحوم آیت الله داماد، از آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری(قدس سره) مؤسس حوزه علمیه قم نقل می کرد که قافله ای که آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری(قدس سره) با حدود 90 نفر رفته بودند، نصفشان در راه مرحوم شده بودند. فرض این است که مسلمین و شیعه تفکر و اعتقادش در رابطه با حج این است که حج یک عمل عبادی بسیار دشوار است که ثواب زیادی دارد: «افضل الاعمال َاحْمَزُها» لذا این که «حجّ ابراهیمی» چه بوده و خداوند سبحان از این عبادت چه منظوری دارد، در جامعه مسلمین، حتّی شیعه متروک بوده است.

امام(س) در سال اوّل انقلاب با پیامی که به حجاج بیت الله صادر فرمود، غوغایی در آنجا مخصوصاً در جمع حجاج ایرانی برپا کرد چنانکه در هر جا که ایرانی ها به راه می افتادند، شعارهای الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل آنها در کوههای مکّه و مدینه، طنین انداز بود و آن روزها هم ممانعت چندانی نبود. در آن سال ما از حجّ ابراهیمی یک اثری و در سالهای بعد، بیشتر مشاهده کردیم. حضرت امام(س) توانست به جوامع نشان دهد که می شود از هر نقطه ای از بلاد مسلمین، اشخاص متمکّن مالی در سرزمین وحی تجمّع کنند و به وضع ضعفای مسلمین رسیدگی نمایند، که این امر از نظر اقتصادی، برای مسلمین نفع فراوانی خواهد داشت.

همچنین بررسی امور مسلمین در کشورهای مختلف از بُعد سیاسی، اقتصادی و... نیز در کنگره عظیم حج میسور می شود. این نکته نیز ناگفته نماند که حجّ ابراهیمی چیزی نبود که امام راحل(س) از خود درست کرده باشد و این یکی از ثمرات انقلاب ما محسوب می شود، بلکه ایشان می خواست «حجّ ابراهیمی» و «برائت از مشرکین» را آن طور که قرآن مجید فرموده، بعد از گذشت قرون متمادی پیاده کند. قرآن مجید 114 سوره دارد که همۀ آنها با کلمۀ طیّبۀ «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع می شود، به نام خدا، خدایی که رحمن و رحیم است. یعنی رحمت، فضل و کرمش در این دنیا شامل جمیع انسانها حتی آنها که پای بند به مذهب و قائل به خدا نیستند، بلکه منکر خدا هستند، می شود:

ای کریمی که از خزانه غیب               گبر و ترسا وظیفه خور داری

امّا در طلیعۀ سورۀ توبه کلمۀ طیّبۀ «بسم الله الرحمن الرحیم» وجود ندارد، چرا؟ در تفاسیر از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده است که: «بسم الله الرحمن الرحیم َللأمان و الرحمة» در هر سوره از قرآن کریم وقتی به نام خداوند رحمان و رحیم شروع می کنیم، به خاطر، در امان بودن و جلب رحمت پروردگار است. روی این اصل در اول هر سوره تیمناً و تبرکاً «بسم الله الرحمن الرحیم» قرار داده شده است. امّا سورۀ برائت متضمّن برخورد با کفّار و سورۀ شمشیر است. امان را از آنها برداشته: «لدفع الامان و السّیف» لذا برائت از مشرکین که امام(س) بر انجام آن تأکید می فرماید بر همین اساس است و گفته اند: وقتی می خواهید سورۀ برائت را بخوانید به جای بسم الله الرحمن الرحیم این جملات را بگویید: «اعوذ بالله من النّار» پناه می برم به خدا، از آتشی که به مشرکین وعده داده است، «و من شرّ الکفار» پناه می برم به خدا از شر کفار و«و من غضب الجبّار». سورۀ برائت سوره ای است که در آن باید از خداوند سبحان با غضب و جبار بودن یاد کرد، نه با رحمان و رحیم بودن، با این که یکی از اسمای خداوند سبحان «یا من سبقتْ رحمتُه و غضبَه» است ای خدایی که رحمت او سابقه بر غضب اوست».

با آنکه خداوند سبحان دارای رحمت شامله و رأفت عامه است امّا وقتی کُتّاب وحی سورۀ برائت را به امر خداوند سبحان و دستور رسول خدا(صلّی اللهُ علیهِ و اله) تنظیم کردند، در صدر آن کلمۀ مبارکۀ بسم الله را نیاوردند و در همین سوره، این آیات شریفه وارد شده است که: «و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بریءُ من المشرکین و رسوله» خداوند و رسولش از مشرکین بیزار هستند. حجّ ابراهیمی که حضرت امام(س) این همه عنایت داشت که حجاج آن را انجام دهند و به تعبیر امام(س) سیاستش عبادت است، همان دستور خداوند سبحان در قرآن کریم است که: «و اذان من الله و رسوله...» اعلان از خداوند سبحان و رسولش در روز حج اکبر است که خدای متعال و رسولش از مشرکین بیزارند. پس حجّ ابراهیمی یکی از سنتهای مذهبی متروکه بود که امام(س) آن را احیاء کرد، تا در آینده، ان شاءالله مسلمین بیدار شوند و آن را به نحوی که مطلوب امام راحل(س) بود، پیاده کنند.

همچنین «نماز جمعه» یکی از سنتهای مذهبی متروکه بود که امام(س) آن را احیاء کرد. البته شاید هنوز هم عده ای از مؤمنین در ایران، واقعیت و حقیقت نماز جمعه را درک نکرده اند، و جای تأسف و تأثّر است که جمعی ازمقلّدین مرحوم آیت الله العظمی خوئی(ره) که در ایران هستند در نماز جمعه حاضر نمی شوند. حضرت امام(س) می فرمود: نماز واجب تخییری است. لذا مقلد ایشان مخیّر است در نماز جمعه حاضر باشد یا نباشد؛ یعنی اگر روز جمعه، نماز ظهر را در خانه خود بخواند، نمازش صحیح است امّا مرحوم آقای خوئی(ره) می فرمود، در هر کجا نماز جمعه اقامه شود، حضور واجب است، لذا بر مقلدین ایشان واجب است که حاضر باشند. اگر دربارۀ نماز جمعه هیچ عبارتی نباشد همین وصف«دشمن شکن» بس است، و این یک واقعیتی است که مردم هر هفته یک روز تجمّع کنند و در خطبه های نماز جمعه آنچه بر حسب دستور شرع مقدس، مصالح اسلام و مسلمین است، با جامعۀ اسلامی مطرح شود تا با وظایف سنگین خود آشنا و برای انجام آن آماده باشند. حضرت امام(س) چنین مجتمع عظیمی را که به هر نحو به نفع اسلام و مسلمین می توان از آن بهره برداری کرد، احیاء نمود. خداوند بر ما و بر همۀ مسلمین توفیق دهد که آن را درک کنیم.

همچنین در حوزه های علمیه، کتاب «جهاد» متروک بود. حتی در شرح لمعه، وقتی استاد کتاب حج و جهاد را مطرح می کرد، می گفتند جهاد باید با حضور امام معصوم(علیه السلام)  باشد. به درد نمی خورد، چرا با بحث از آن عمر خود را تلف کنیم. بحث حدود، دیات، قصاص و... نیز در حوزه های علمیه از علوم متروکه بود که امام(س) همه را احیاء کرد، ایشان جهاد را عملاً احیاء کرد. البته در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله جهاد ما به معنی دفاع بود و اگر جهاد نبود، مثل سابق باید می گفتیم که اگر دشمن سیلی را به این طرف صورتمان زد، آن طرف صورتمان را هم باید بگیریم، که به آن نیز بزند. قبل از انقلاب و نهضت امام(س) این فرهنگ جامعۀ ایرانی بود و امام(س) جهاد را که عزّت اسلام و مسلمین در گرو آن است، احیاء کرد.

 س:حضرتعالی نقش امام(س) در بازگشت مسلمین به هویّت فرهنگ و معارف اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟ 

 ج: البته فرهنگ اسلامی همانا فرهنگ قرآن و سنت رسول خداست و سنت پیامبر(صلی الله علیه و اله) عبارت است از مکتب اهل بیتِ عصمت و طهارت (علیهم السلام). ابتدا در نظر بگیریم که این هویت فرهنگ و معارف اسلامی، در ایران و قبل از انقلاب امام(س) چگونه بود. آیا غیر از صورت کم رنگ از این هویت و معارف اسلامی در کشورهای اسلامی مخصوصاً ایران چیزی به چشم می خورد؟ با وجود سلطۀ استعمارگران و نقش آنها در کشورهای اسلامی که عملاً فرهنگ غرب و تا حدودی هم فرهنگ شرق در کشورهای اسلامی و در جامعه مسلمین مخصوصاً ایران در ابعاد مختلف پیاده شده بود. چنان که بعضی از این لباسهایی که الآن هم در جامعۀ ما رایج است، لباسهای فرنگی است. امام(س) نیز یک وقت در سخنرانی های خود فرمودند که استعمار همزمان در چند کشور اسلامی بسیار مهم، اشخاصی را در رأس حکومتها گذاشت و در ایران هم پهلوی را قرار داد و پهلوی یک سفری به خارج از ایران رفته بود، از آنجا به عنوان سوغاتی آن کلاههای پهلوی(شاپو) را آورد که لبه دار بود.[1] این ها تا این حد در هویت فرهنگ ما نقش داشتند. منتهی نسل امروز ما شاید از این مسائل گذشته چندان اطلاعی ندارد و اگر هم مطرح شود، شاید بگویند، لباس که چیزی نیست، قلب آدم باید صاف و سالم باشد.

غرض اینکه استعمار قبل از انقلاب در پیاده کردن فرهنگ منحط خود بسیار موفق بوده است. از نظر مذهب نیز نزدیک بود بهائیت یک مذهب رسمی در ایران شود. هویدا که بیش از ده سال در ایران نخست وزیر بود، رسماً بهایی بود. وزیر دربار و وزیر آموزش و پرورش نیز همینطور، و اگر موفق می شدند، مهره های خود را در هر وزارتخانه می آوردند. در همین کاشان، در بعضی از دبستانها معلّم تعلیمات دینی بچه ها بهایی بوده است، آن هویت اصیل ما به این هویت ها کم کم تبدیل می شد. 

  آنگاه نقش امام(س) در بازگشت مسلمین به هویت فرهنگ و معارف اسلامی روشن می شود. قشر جوان و تحصیل کرده، از وقتی که امام(س) را شناختند و با مبانی فکری ایشان آشنا شدند دریافتند که از روز اوّل تا آخر هر چه گفت، از اسلام و احکام اسلام گفت. و از وقتی که انقلاب شروع شد، هر روز تلاشش بر این بود که هویت دینی، فرهنگ قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) در جامعه پیاده شود. از آنجا که امام(س) خود در این فرهنگ نمونه بود، لذا در جوامع اسلامی هم در هر کجا که با امام(س) کمی آشنایی پیدا کردند، دنبال همین هویت اند، هویت قرآن و فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام).

س: تأثیر امام(س) در احیای جبهۀ اسلامی نهضتهای آزادی بخش و مبارزات مسلمین چیست؟

 ج: در زمان گذشته در هر کشور اسلامی اگر یک گروهی حتّی اسلامی پیدا شدند و نهضت کردند و تصمیم گرفتند حکومتی را که حاکم در آن منطقه و مملکت بوده، سرنگون کنند و به جای آن بنشینند، اکثراً به خاطر رسیدن به قدرت و سلب قدرت حاکم بوده است. در کشورهای اسلامی کمتر اتفاق افتاده که گروهی نهضتشان را بر پا کنند و هدفشان هم صد در صد «الله» باشد. البته گاهی در کشورهای اسلامی مخصوصاً ایران گروههایی مثل فدائیان اسلام این چنین بوده اند که خداوند آنها را غریق رحمت واسعه خویش بفرماید، اینها جز«الله» هدفی نداشتند. مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی و رفقا و دوستان ایشان نیز نهضت می کردند و هدفشان «الله» بود، ولی اکثر نهضت ها اینطور نبود و فقط در ظاهر صورت اسلامی داشتند. در ایران نیز قبل از انقلاب گروههایی بودند که با حضرت امام(س) هم صدا بوده و همگی مرگ بر شاه و درود بر«خمینی» می گفتند امّا بعد از پیروزی انقلاب هویت خود را بروز دادند و معلوم شد که نهضت آنها به ظاهر اسلامی بود، امّا هدفشان الله نبود بلکه رسیدن به قدرت و در دست گرفتن قدرت بود. منافقین و گروههای دیگر، حتی ملی گراها نیز نظیر جبهۀ ملی و نهضت آزادی اینطور بودند. حتّی اخیراً وقتی از بعضی ملی گراها که می خواهند کاندیدای هفتمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری شوند هدفشان را سؤال کرده اند، گفته اند هدف ما ارتباط با کشورهای دنیاست، سؤال شده است که مگر الآن ایران با همۀ کشورهای دنیا غیر از آمریکا و اسرائیل ارتباط برقرار نمی کند، جز یکی دو تا کشور که آنها هم جلد دوّم آمریکا و اسرائیل اند؟ در اینجا او عاجز مانده است. غرض اینکه در هر کجای دنیا اکثر گروههای اسلامی هدفشان از نهضت این بود که قدرت را تصاحب کنند. امام راحل(س) با نهضت خود یک روش، طریقه، رویه و الگویی برای همۀ نهضتهای آزادی بخش نشان داده که اگر هدف الله باشد، خداوند سبحان هم امدادهای غیبی خود را در هر مرحله ای نازل خواهد کرد و آن گروه موفق خواهد شد، در غیر این صورت در نهضت خود کامیاب نخواهد بود.

پس چون هدف نهضت امام(س) الله بود، برای نهضتهای آزادی بخش و مبارزات مسلمین نیز خط مشی نشان داده و آنها را احیاء کرده است، که به عنوان نمونه الآن در فلسطین جماعتی از مسلمین به حق مشغول مبارزه اند که خداوند سبحان آنها را موفق بدارد.

 س: بی شک اعتقاد به حکومت اسلامی و رهبری دینی یکی از مبانی احیاگری حضرت امام(س) به شمار می رود، نظر حضرتعالی در این باره چیست؟ 

 ج: امام راحل(س) خیلی زحمت ها متحمل شد و خون دلها خورد تا اندیشۀ اعتقاد به حکومت اسلامی و رهبری دینی را در حوزه های علمیه با آن طرز تفکرهایی که در آنها حاکم بود احیاء کند، بعضی از بزرگان ما، اذعان و اعتقاد داشتند که در زمان غیبت، حکومت اسلامی و رهبری دینی قابل عمل نیست. یک چند صباحی قبل از انقلاب طرز تفکر و اندیشۀ بعضی از معروفین در حوزه این بود که مگر با این عمّامه می توان به جنگ این تانکها رفت؟ روزهای آخر نهضت، چند روز قبل از پیروزی انقلاب جلوی خیابان چهار مردان قم تانک و توپ گذاشته بودند، یکی از معروفین حوزه که مرحوم شده، به ما گفت آدم باید عقل داشته باشد، مگر با عمّامه و قلم و خودنویس می توان جلوی لوله های توپ و تانک رفت؟ این حرف او در اواخر نهضت و در حالی بود که سراسر ایران تعطیل بود و همه «مرگ بر شاه» می گفتند. این طرز تفکر در حوزۀ نجف و بسیاری از جاها بود. حضرت امام(س) خون دلها خورد تا این اندیشه را که می توان به حکومت اسلامی و رهبری دینی اعتقاد پیدا کرد وجازم شد که حکومت اسلامی در زمان غیبت یک امر تحقق پذیر است، در حوزه های علمیه احیاء کرد.

حجة الاسلام و المسلمین آقای حسن صانعی در رابطه با تدریس امام(س) در حوزۀ نجف می گفت که وقتی دید و بازدیدهای امام(س) تمام شد، روزهای اوّل اقامت ایشان در نجف، جماعتی از طلاب جوان که معمولاً ایرانی بودند، از امام(س) تقاضای درس کردند ایشان می گفت: من پیش خود گفتم، که ای کاش امام(س) اینها را رد کند و جواب مثبت ندهند، امّا بر خلاف میل باطنی من، تا آنها موضوع را مطرح کردند، امام(س) فرمود: بسیار خوب! خوشحال شدند و رفتند. سپس ما به حضرت امام(س) عرض کردیم که این جا نجف است، معلوم نیست درس شما رونق بگیرد و بگذارند جماعتی در محضر شما حاضر شوند و بتوانید در حوزه نجف عرض اندام کنید و حوزۀ درستان وسعت پیدا کند.

پس از مدتی حضرت امام(س) درس را شروع کرد، آن هم درس ولایت فقیه و حکومت اسلامی،‌ در جایی که گویا تعدادی(العیاذ بالله) در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) قسم خورده بودند که نسبت به امام(س) کارشکنی بکنند. از جمله سیّد محمد روحانیِ معلوم الحال به بعضی از فضلای حوزۀ علمیۀ نجف که در درس امام(س) شرکت می کردند می گفت که تو هم درس این سیّد رفته ای؟ تو با این کار به حوزه نجف توهین کرده ای. آقای صانعی به خاطر وجود این عنصرهای کارشکن می گفت: ای کاش امام(س) اینجا درس را شروع نکند امّا «اذا اراد الله خیراً لعبده هیأ اسبابه» هنگامی که خداوند متعال برای بنده اش خیری را بخواهد، اسباب رسیدن به آن را فراهم می کند. امام درس را شروع کرد امّا چه درسی! بعضی از اعاظم حوزه علمیه نجف که در درس امام(س) شرکت می کردند، به سید محمد روحانی گفته بودند ما هم مثل تو گاهی فکر می کردیم که در نجف بالاتر از مطالب مرحوم نائینی(ره) مطالب دیگری نیست، امّا دیدیم نه! دست بالای دست بسیار است. بنابراین امام(س) در مرحلۀ اول اندیشۀ اعتقاد به حکومت اسلامی و رهبری دینی را در حوزه های علمیه احیاء کرد سپس در سایر اقشار جامعه احیاء نمود.

س: به نظر حضرتعالی تأکید بر اصل وحدت امت اسلامی چه نقشی در احیای تفکر دینی توسط حضرت امام خمینی(س) داشته است؟

 ج: خداوند سبحان قرآن کریم در آیات متعدد به حفظ وحدت و نهی از تفرقه و تشتّت امر فرموده است: (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله جَمیعَاً وَ لا تَفَرَّقُوا) (آل عمران/103) از نظر علما و مفسّران شیعه، حبل الله حقیقی ولایت حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، امّا طبق ظاهر آیه خطاب حفظ وحدت و دوری از تفرقه متوجّه همۀ انسانهاست. در سورۀ مبارکۀ انفال آیه 46 نیز می فرماید: (وَ اَطیعُوا الله وَ رَسوله وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلوا وَ تَذْهب ریحکُم). در این آیه بعد از امر به اطاعت خداوند سبحان و رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) می فرماید با هم اختلاف و منازعه نداشته باشید:

(وَلا تَنازَعوا)، زیرا نتیجۀ آن، تشتّت و سستی است و همچنین نیرو و قدرتی که در جمع و وحدت وجود دارد، از بین خواهد رفت: (فَتَفشلوا وَ تَذْهب ریحُکُم). البته این دو آیۀ شریفه نمونه ای است از آیاتی که در قرآن کریم در ارتباط با وحدت مخصوصاً در بین مؤمنین و نهی از تفرّق ذکر شده است.

حضرت امام خمینی(س) از روزهای اول نهضت تا روز رحلت به طور مکرّر نه تنها ملّت ایران بلکه تمامی مسلمین جهان و سران کشورهای اسلامی را به وحدت و همبستگی دعوت کرده است، آنجا که ایشان در مسجد اعظم قم در اوایل نهضت در رابطه با ریشه کن کردن اسرائیل خطاب به سران کشورهای اسلامی فرمودند: «من از اینجا دست اخوّت و برادری به سوی شما دراز می کنم». حضرت امام(س) برای تحقّق وحدت امّت اسلامی تمام تلاش خود را به کار گرفته و با کمال تواضع علما و مراجع را به وحدت دعوت می نمود و می فرمود: «من دست تمام مراجع را می بوسم» این کلام حضرت امام(س) از کمال تواضع و بزرگواری ایشان و همّت والا در جهت ایجاد وحدت حقیقی بین علما و مراجع حوزه های علمیّه حکایت می کند. حتی ایشان در زمینه ایجاد وحدت بین تمام اقشار جامعه زمانی فرمودند: «اگر یک روز دست مراجع را می بوسیدم، امروز دست بقال را می بوسم».

در اهتمام حضرت امام(س) بر وحدت بین علما همین بس که ایشان در ملاقاتی که با حضرت آیت الله العظمی حکیم(قدس سره) در جماران داشتند بر وحدت بین علمای حوزه علمیه نجف و قم در آن شرایط حساس تأکید زیادی کردند. نتیجه این که امام(س) بر اصل وحدت امّت اسلامی عنایت زیادی داشتند و در ایجاد آن کمال کوشش را می کردند.

 س: تأکید بر مشی بیدارگری و افزایش آگاهی مردم را در احیای تفکر دینی چگونه ارزیابی می کنید؟

ج: حضرت امام(س) از ابتدای نهضت در بیدارگری و افزایش آگاهی مردم می کوشید و با اعلامیه ها و سخنرانی های مکرّر مخصوصاً در دوران تبعید و در اواخر اقامت در نجف اشرف و همچنین در پاریس مردم را آگاه می نمود. من هیچگاه فراموش نمی کنم که در یک روز، حضرت امام(س) سه اعلامیه مهّم صادر فرمودند، در حالی که در آن اوضاع اشخاص مختلفی با دلایل واهی از این کار طفره می رفتند، امّا حضرت امام(س) در هر فرصت مناسبی اعلامیه می داد و بدین وسیله حوزه های علمیه، دانشگاهها، اساتید، دانش آموزان و همه را آگاه و بیدار می کرد.

در اواخر نهضت امام(س) که تعطیلات عمومی و اعتصاب سراسری بود، ایشان تأکید می کردند که همۀ علما و فقها در تمام ایران، مسائل روز را به اطّلاع مردم برسانند و اقشار ملّت را آگاه و بیدار نمایند. در اطاعت از دستور حضرت امام(س) در آخرین ماه مبارک رمضان پیش از انقلاب اکثریت علما به تبلیغ منوّیات امام(س) پرداختند. بر این اساس حضرت امام(س) در بیدارگری و افزایش آگاهی مردم نقش به سزایی داشتند.

در جریان«مثلث شوم» که بحث اطاعت از قانون اساسی غیر اسلامی مطرح بود و شخص شاه، آمریکا و افرادی در حوزه از آن طرفداری کرده و بر اساس آن، عملکرد طرفداران امام(س) را زیر سؤال می بردند، حضرت امام(س) با هشیاری فوق العاده ای این توطئه را بر ملا ساختند و در آن موقع اعلام فرمودند که تعقیب قانون اساسی غیر اسلامی خیانت به اسلام و ملّت ایران است.

از دیگر روشهای احیاگری از نظر امام(س) توجّه به نقش محرومان و یافتن پشتیبان اصلی حرکت های نهضت اسلامی بود. پیروزی در نهضت ها، معمولاً توأم با لمس ناملایمات و بذل مال، جان و عزیزان است، لذا قشر مرفّه بی درد و راحت طلب خود را در معرکه و معرض تهاجمات قرار نمی دهند و در طول تاریخ پشتیبان اصلی نهضت ها غالباً قشر محروم جامعه بودند. حضرت امام(س) همیشه به مسئولین نظام جمهوری اسلامی تذکّر می دادند که از محرومین حمایت کنند، ایشان خدمت به محرومین، مستضعفین و زاغه نشینان را از افضل طاعات شمرده و می فرمودند همین محرومین هستند که شما(مسئولین و متصدّیان امور کشور) را در مسند نشانده اند و همچنین ایشان همیشه کوخ نشینان را بر کاخ نشینان ترجیح می دادند و مشاهده می کنیم که در دوران انقلاب، در تمامی صحنه ها اکثریت قشر مستضعف و محروم شرکت داشتند.

 س: انتساب نتایج عمل به امداد خداوند و حمایت و استقامت مردم هم یکی از روشهای احیاگری حضرت امام خمینی(س) می باشد نظر حضرتعالی در این باره چیست؟

 ج: باید توجه داشت که رهبری نقش مهّمی در نیل به پیروزی دارد و در تاریخ جهان در هر پیروزی دو عامل مؤثر است:

اوّل: رهبر واجد شرایط.

دوّم: اتحاد و همبستگی و استقامت اقشار مردم و حمایت آنان از رهبر.

پس رهبری به تنهایی «علت تامّه» برای پیروزی نیست. در طول تاریخ اگر نگاه کنیم بسیاری از رهبران واجد شرایط پیروز نشدند، مثلاً تعدادی از انبیاء و ائمه معصومین(علیهم  السلام) مخصوصاً حضرت علی(علیه  السلام) با اینکه رهبری به تمام معنا بودند ولی در اثر حمایت نکردن امّت از آنها پیروز نشدند.

در نهضت های اسلامی پیروزی ها مستند به امدادهای غیبی از جانب خداوند سبحان و حمایت ملّت ها از رهبران دینی و استقامت آنان در صحنه ها بوده است.

در قرآن کریم هم به این موضوع اشاره شده، آنجا که می فرماید: (وَ ما رمَیتَ اِذْ رَمَیْت و لکنّ الله رَمی). بر حسب ظاهر، پیروزی توسّط رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) انجام گرفت ولی خداوند سبحان آن را از امدادهای غیبی شمرده و همچنین در آیه 17 و 62 سوره مبارکۀ انفال خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله)  می فرماید: (هُو الذی ایّدک بِنَصره و بالمؤمِنین). خداوند سبحان وسیلۀ پیروزی حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) را دو عامل ذکر می فرماید:

اوّل: نصر خداوند سبحان

دوّم: یاری مؤمنین.

خداوند در آیۀ 64 همین سوره می فرماید: (یا ایها النبّی حسبک و مَن اتّبعک من المؤمنین)، ای پیامبر(صلی الله علیه و اله) خدا برای تو کافی است و مؤمنانی که از تو تبعیت می کنند و استقامت می ورزند، برای تو کافی هستند. با این اوصاف، مبانی اعتقادی حضرت امام(س) مشخص می شود که همواره ابتدا بر خداوند و بعد بر امّت اسلامی تکیه می کردند و لذا مکرراً می فرمودند که ما کاری نکردیم، هر چه کرد ملّت کرد.

س: تأثیر حکم امام(س) دربارۀ ارتداد سلمان رشدی را چگونه ارزیابی می کنید؟

ج: پیرامون تأثیر حکم حضرت امام(س) دربارۀ سلمان رشدی در حمیّت دینی دین باوران باید عرض کنم در دین مقدّس اسلام کیفر بعضی از گناهان کبیره، اعدام است، حتّی اگر گناهکار توبه هم بکند، توبه او مقبول نیست، بر فرض قبولی توبه هم باید اعدام شود و پذیرش توبه به این است که عقوبت آخرت برطرف شود، اما مجازات دنیوی، اعدام است. دربارۀ مرتّد فطری، فقها بر این عقیده اند و این یک اصل مسلّم در اسلام است.

جنایت سلمان رشدی(لعنت الله علیه) حتّی بالاتر از این است که بگوییم اگر توبه هم بکند باید اعدام شود. او در کتاب آیات شیطانی، خدا، پیامبران الهی، مقدسات اسلام و قرآن مجید را به استهزاء گرفته است. در موقعیتی که ارزشهای اسلامی انقلاب در آستانۀ صدور به دانشگاههای اروپا، آمریکا و آسیا بود و ملت ها مخصوصاً قشر جوان تحصیل کرده در سراسر دنیا را متوجه جمهوری اسلامی ایران کرده بود، این کتاب شوم را با کمک صهیونیستها و حمایت های قدرتهای بزرگ نظیر آمریکا و انگلیس منتشر نمود. در حالی که ایران در جریان جنگ تحمیلی قرار داشت و همۀ دنیا متوجّه ایران اسلامی بودند، چه اینکه بسیاری از افراد سراسر جهان تشنۀ حقایق اسلام و قرآن بوده و به ایران چشم دوخته بودند. در آن وقت سلمان رشدی با انتشار کتاب آیات شیطانی قسمتی از سرنوشت زندگی انبیاء را با طرز خاص و شیوۀ فریبنده ای مطرح کرد و در افرادی که به فلسفۀ جریانات زندگی انبیاء و رموز معجزه آسای قرآن کریم آشنایی کافی نداشته باشند، طبعاً اثر سوئی گذاشته و مانع پی گیری واقعیات اسلام می شود. در این کتاب با ذکر ظاهر داستانهای قرآنی، مثلاً داستان حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل(علیهما السلام) شبهاتی را برای ضربه زدن به قرآن و آیین اسلام مطرح می نماید و یا از بحث زوجات پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) بدون اینکه در انجام این کار وجود دارد، حرفی زده باشد به طرز خاصّی جهت تمسخر مقدسات اسلامی بهره می برد.

بنابراین حمیّت دینی اقتضای این را دارد که انسان باور کند اگر سلمان رشدی را صد بار اعدام کنند و بدن منحوسش را بسوزانند و خاکسترش باز خلق شود و سلمان رشدی گردد، باز باید او را کشت و سوزاند که در جهنّم نیز همانگونه خواهد شد.

 *       *       *

 

[1] ر.ک: صحیفه امام، ،ج 3، ص 299.

منبع: تأملی بر احیای تفکر دینی (مجموعه مصاحبه ها و میزگردها)، ص 35.

انتهای پیام /*