16 بهمن 1357

کد : 42432 | تاریخ : 16/11/1357

                                                        ریشه ها و زمینه های انقلاب اسلامی چیست؟

 

1- نادیده گرفتن احکام دین و شعایر اسلامی

* دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد، و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد. نوامیس مسلمین در شُرُفِ هتک است. و دستگاه جابره با تصویبنامه هاى خلاف شرع و قانون اساسى مى خواهد زنهاى عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند.

دستگاه جابره در نظر دارد تساوى حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنى احکام ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد، یعنى دخترهاى هجده ساله را به نظام اجبارى ببرد و به سربازخانه ها بکشد، یعنى با زور سرنیزه دخترهاى جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد.

هدف اجانب قرآن و روحانیت است. دستهاى ناپاک اجانب با دست این قبیل دولتها قصد دارد قرآن را از میان بردارد، و روحانیت را پایمال کند. ما باید به نفع یهود، امریکا، و فلسطین هتک شویم، به زندان برویم، معدوم گردیم، فداى اغراض شُوم اجانب شویم.

آنها اسلام و روحانیت را براى اجراى مقاصد خود مضر و مانع مى دانند. این سد باید به دست دولتهاى مستبد شکسته شود. موجودیت دستگاهْ رهین شکستن این سد است. قرآن و روحانیت باید سرکوب شود. من این عید را براى جامعه مسلمین عزا اعلام مى کنم، تا مسلمین را از خطرهایى که براى قرآن و مملکت قرآن در پیش است آگاه کنم.

من به دستگاه جابره اعلام خطر مى کنم. من به خداى تعالى، از انقلاب سیاه و انقلاب از پایین نگران هستم. دستگاهها با سوء تدبیر و با سوء نیت گویى مقدمات آن را فراهم مى کنند. من چاره در این مى بینم که این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسى کنار برود؛ و دولتى که پایبند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید.

بارالها! من تکلیف فعلى خود را ادا کردم؛ الّلهُمَّ قَد بَلَّغتُ و اگر زنده ماندم تکلیف بعدى خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد. خداوندا! قرآن کریم و ناموس مسلمین را از شرّ اجانب نجات بده.

(صحیفه امام    ج 1 ، ص 153)

 

2- ظلم و تعدی به مردم و استعمارزدگی

* گرفتاریهاى ملت محترم ایران و خصوص طبقه جوان روحانى و دانشگاهى در چنگال رژیم غیرقانونى و سرسپرده ایران موجب کمال تأسف است. سربازى بردن علما و روحانیون به جرم اظهار تأثر از رفتار غیرقانونى و غیرشرعى دستگاه جبار و ابراز تنفر از زجرها، شکنجه ها، اعدامها، تبعیدها و حبسهاى بدون مجوز قانونى و شرعى، انتقامى است که رژیم دست نشانده استعمار از اسلام و هواداران آن مى گیرد.

شما باید به سربازخانه ها بروید، مدارس دینى باید هَتْک شود، و حبس و تبعید و اعدام به مجرد اتهام باید واقع گردد تا راه براى اجانب چپ و راست و اذناب آنها از قبیل اسرائیل هر چه بیشتر باز شود. به اسم پرهیاهو و جار و جنجال «انقلاب سفید»، که در طلیعه آن قتل عام 15 خرداد واقع شد، باید ملت ایران عقب مانده، و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور، و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق این ماتمسرا که اسمش ایران است کشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگرى خود ادامه دهد، و عمّال بى حیثیت آن بر سر این گورستان به عیش و عشرت و جمع ثروت پایکوبى کنند. باید با راه انداختن سر و صداى کشور مترقى و در بوق و کرنا کردن آن، این کشور بى صاحب به عقب رانده شود، و از ضروریات و اولیات یک کشور در حال رشد محروم باشد. باید ملت ایران به اسم ترقى و پیشرفت، از آب و برق و طبیب و دارو و حتى- به اعتراف روزنامه هاى وابسته به دستگاه- بسیارى، از نان و هزینه اولیه زندگى محروم باشند و اگر نَفسى بکشند با سرنیزه صداى آنها را در گلو خفه کنند تا مخازن نفت و سایر معادن ما غارت گردد و براى ملت ایران جز ذلت و خوارى و حبس و زجر نباشد.

باید به اسم «مأموریت براى وطنم»، این وطن به حال خرابى و عقب افتادگى باقى باشد و اسلام که تنها پناهگاه این ملت و سد راه اجانب است شکسته شود. گویى مأمور است که طبقه جوان روشن را چه روحانى و چه دانشگاهى سرکوب کند؛ مأمور است که مدارس دینى را هتک و علماى اسلام را حبس و زجر کند؛ مأمور است مقدسات کشور را به دست اسرائیل و مربیان آن بدهد؛ مأمور است که سرمایه گذاران خارجى را به باقیمانده ثروت کشور مسلط کند؛ مأمور است که موجبات فحشا را با هر صورت اشاعه دهد و هتک نوامیس قرآن کند؛ مأمور است که مستشاران خارجى و کارمندان آنان را مصونیت دهد و از ملت و روحانیون و دانشمندان و دانشجویان سلب مصونیت نماید؛ مأمور است که به اسم اسلام این چراغ هدایت را خاموش کند؛ مأمور است که فرهنگ استعمار نو را تا آخرین نقاط دور افتاده کشور برساند، و اسلام و فرهنگ اسلام را کنار زند؛ و مأموریتهاى دیگرى که اگر خداى نخواسته فرصت پیدا کند، اجرا نماید.

( صحیفه امام    ج 2    ،ص451   )

 

3- نظام شاهنشاهی و دیکتاتوری

* سبب اصلى قیام مردم کشور، شخص شاه و رژیم اوست. این پدرش و خود اوست که طى پنجاه و پنج سال، اولًا با اسلام با کینه توزى دشمنى کرده اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادى و استقلال کشور کوشیده اند. ثانیاً تمام آزادیها و حقوق ملت مصرح در قانون اساسى را از میان برده اند، و ثالثاً استقلال کشور را بکلى از میان برده اند. تمام بنیادهاى اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و فرهنگى که این ملت طى قرون براى زندگانى مستقل خویش فراهم آورده بود، به وسیله این رژیم از میان برده شده است. بیشتر از این، برنامه هاى اقتصادى که امریکاییان به دست این رژیم، توأم با فساد بسیار اجرا کرده اند، دستگاه اقتصادى را از میان برده و امروز مردم کشور به صدور نفت و ورود کالا، گذران مى کنند.

(صحیفه امام    ج 4    ص : 357)

 

* بن بست کنونى رژیم، نتیجه دیکتاتورى شاه و برنامه هاى استعمارى او متکى به ارتش و سازمانهاى پلیسى است و کودتاى نظامى که قهراً به دست اجانب انجام مى شود، چیزى جز ادامه وضع کنونى نیست. فلذا هیچ مشکلى را حل نمى کند و تا حکومتى به دست خود مردم سرکار نیاید مبارزه آنان ادامه خواهد داشت.

(صحیفه امام    ج 4    ص : 334)

 

4- فساد اجتماعی

* سابقْ نه آموزش بود نه پرورش؛ یعنى نمى گذاشتند، وضع را جورى کرده بودند که هم جلو معلومات جوانهاى ما را مى گرفتند و نمى گذاشتند رشد بکنند، و هم جلو پرورش را که پرورش صحیح نکنند. این همه مراکز فساد که در ایران ایجاد کردند- همه چیزهایى که براى آموزش و پرورش بود، اینها تبدیلش کردند به مرکز فساد! مثلًا فرض کنید سینما؛ سینما یک جایى است که براى آموزش است، براى پرورش است [یا] رادیو- تلویزیون؛ همه اینها تا وقتى که رسید اینجا، به دست اینهایى که مأمور بودند از طرف غیر که وطن را به این حال درآورند و «مأموریت براى وطن» داشتند، اینها را منقلب کردند به یک چیزى که برخلاف بود. حالا از این به بعد باید همه اینها یک دستگاه پرورش باشد، یک دستگاه آموزش باشد. رادیو همین طور، تلویزیون همین طور، تئاتر همین طور، همه اینها.

(صحیفه امام    ج 6    ص : 476)

 

5- غرب زدگی

* به این زودیها ما نمى توانیم این قشرهاى روشنفکر و این قشرهاى «آزادى» طلب را از آن محتوایى که در [مغز] شان پنجاه سال، سى سال، بیست سال تزریق شده است و تهى کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودى، نمى شود اصلاحشان کرد. یک فرهنگ تازه مى خواهد؛ یک فرهنگ متحول مى خواهد؛ که حالا از اول بچه هاى ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانى، اسلامى، استقلالى. یک فرهنگى که مال خودمان باشد. که این بچه از اول بار بیاید به اینطور که من خودم هستم که سرنوشتم را مى توانم دستم بگیرم. هى تو گوشش نخوانند که فرنگ نمى دانم- اروپا، امریکا. هى تو گوشها خواندند این را؛ همه چیز باید از آنجا باشد؛ همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد؛ وقتى هم که آزادى مى خواهیم .

یک آزادى غربى مى خواهیم؛ ما باید غربى باشیم؛ یک آزادى مى خواهیم که همان شبیه آزادى غرب باشد. این معنا به این زودى از توى مغزهایى که شستشو شده است، چهل- پنجاه سال، بیست- سى سال و به جاى مغز ایرانى مغز اروپایى آمده است، به جاى فکر ایرانى فکر غربى جانشین آن شده است- این- به این زودى نمى شود رفعش کرد. این محتاج به یک طول مدتى است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه یک فرهنگ استعمارى که آنها براى ما دیکته کردند. آنها براى ما دیکته کردند. فرهنگ ما را طورى کردند که ما همه چیزمان الآن عوض شده؛ غربى شده، وقتى هم حرف مى زنیم حرفمان غربى است. وقتى اسم خیابان مى گذاریم اسم خیابانهاى غرب را مى گذاریم؛ اسم اشخاص غربى را مى گذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان «کندى»! خیابان کذا. اینها غربزدگى است. در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمدرضا» پیدا نمى کنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا نمى کنید. خیابانهایمان هم خیابان غربى است! تعارفهایمان هم با هم تعارف غربى است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربى است. همه چیز. ما یک وابستگى روحى پیدا کردیم. این وابستگى روحى از همه چیزها براى ما بدتر است.

(صحیفه امام    ج 8    ص : 24)

 

6- وابستگی فکری

* همان طور که کراراً تذکر داده ام بزرگترین وابستگى ملتهاى مستضعف به ابَرقدرتها و مستکبرین؛ وابستگى فکرى و درونى است، که سایر وابستگیها از آن سرچشمه مى گیرد. و تا استقلال فکرى براى ملتى حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد. و براى به دست آوردن استقلال فکرى و بیرون رفتن از زندان وابستگى به غیر، باید از خواب مصنوعى که بر بعضى از قشرهاى ملت و خصوصاً طبقه دانشمند و متفکر و روشنفکر تحمیل شده است، برخیزید و خود را و مفاخر و مَآثر ملّى و فرهنگى خود را دریابید. بزرگترین فاجعه براى ملت ما این وابستگى فکرى است که گمان مى کنند همه چیز از غرب [است ]، و ما در همه ابعاد فقیر هستیم، و باید از خارج وارد کنیم...

(صحیفه امام    ج 10    ص : 79)

 

7- وابستگی های سیاسی اجتماعی

*  ... و تا محمدرضا و دودمان پهلوى هست، ما نمى توانیم یک روى آزادى و یک روى استقلال براى مملکتمان ببینیم. این یک نوکرى هست که گذاشته اند او را اینجا و «مأمور» براى وطنش هست! خودش هم مى گوید «مأموریت براى وطنم»! راست مى گوید اما مأموریت از امریکا! مأمور است از جانب امریکا براى وطنش که این وطن را، وطن بیچاره را، نه بگذارد رشد معنوى بکند و نه مالشان را خودشان بخورند. مالشان باید نصیب امریکا بشود.

(صحیفه امام    ج 3    ص : 508)

 

8- وابستگی اقتصادی و نظامی

* جنایات شاه بیشمار است ...و از سال 24 تاکنون جنایات شاه به حدى است که روى تاریخ را سیاه کرده است. شاه در طول سلطنتش ما را از حیث اقتصادى وابسته به اجانب بخصوص امریکا کرده است. و ایران را به صورت یک کشور ورشکسته درآورده است. و براى ابقاى خود بر سلطنت، نفت را رایگان به امریکا و گاز را به شوروى مى داده است. صنعت ما یک صنعت وابسته به غرب است. و ایران را به صورت یک کشور مونتاژ کننده درآورده است. کشاورزى ما را نابود کرده است. تمام معادن زیرزمینى و روزمینى ما، یعنى جوانان عزیزمان را در اختیار غرب قرار داده است. شاه، ایران را از نظر سیاسى در موضع امریکا قرار داده است و همیشه ایران را طرفدار ظالمان و مستکبران قرار داده است. موضعگیریهاى ایران در سازمانهاى بین الملل نشان دهنده این واقعیت است. و اگر شاه از ترس ملت موضعى برخلاف امریکا گرفته است، در باطن با امریکا بوده است، مثل قضیه فلسطین و اسرائیل. شاه گرچه در بعضى از محافل از فلسطین دفاع کرد، ولى نفت ما را به دشمن اسلام و مسلمین، اسرائیل غاصب مى داد. از نظر نظامى اسرائیل را تغذیه مى کرد و بالاخره با تمام وجود به اسرائیل کمک مى کرد. شاه از نظر نظامى ما را کاملًا به امریکا وابسته کرده است که رهایى از آن خود مشکلى بزرگ است. او نفت ما را به امریکا مى داد و در عوض پایگاه نظامى براى خود امریکا در ایران مى ساخت. از همه اینها مهمتر او کمر به هدم اسلام و مسلمین بسته بود. نوشتن جنایات او محتاج کتابى است بزرگ. از نظر فرهنگى فرزندان این کشور را چنان به غرب گرایش داده است که دردآور است. مغزها را با تبلیغات غرب شستشو داده است که اگر ما بخواهیم مغزها را از غرب زدگى نجات دهیم خود مشکلى است بسیار بزرگ.

(صحیفه امام    ج 11    ص : 155)

انتهای پیام /*