امام در تبعید

فعالیتها در نجف

حضرت امام یکی از مهاجران واقعی بود. هم هجرت درونی، هم هجرت بیرونی، هم سفر بر روی خاک و هم سفر در اعماق روح، هم مهاجرت از زادگاه خویش و هم مهاجرت در خویشتن خویش. یکی برای کسب علم و معرفت، دیگری جهت مبارزه با ظلم و جور و بسط عدالت.

کد : 173191 | تاریخ : 29/07/1397

هدف و فلسفه انقلابهای دنیا - چه با اهداف الهی و معنوی و چه با اهداف مادی و  بشری-  همه به انسان بر می گردد و برای نجات انسان و به وسیله انسان ظهور و بروز پیدا کرده و می کند. اما شرط اساسی در ایجاد و پیروزی این انقلابها و تحولات، آگاهی است. انسان وقتی به آگاهی رسید و  خود را تغییر داد، می تواند محیط و اجتماع و مسیر را تغییر دهد. کار انبیاء الهی نیز همین بوده است. اگر ریشه حوادث اجتماعی، تغییرات و تحولات و انقلابها بررسی شود معلوم می شود که ریشه و منشأ همه آنها بر می گردد به رشد و آگاهی انسانها و جوامع بشری و البته پیش از آن، به آگاهی رهبران و عالمان و نخبگان آن جوامع.‏

‏‏از طرفی یکی از مهمترین و بارزترین راهها جهت رشد و تعالی و پیشرفت، به ویژه در ادوار پیشین، هجرت بوده است. به نوعی می توان گفت هجرت از رموز تکامل فکر و شخصیت انسان است. زیرا فرد حصارهای خود ساخته فردی و اجتماعی را می شکند و با جهانی وسیع تر پیوند می خورد و بدین طریق جهان بینی اش توسعه می یابد و او دیگر وابسته به محل سکونت خود نیست که رکود و ساکنیت در جانش بیفتد. هجرت عامل گسیختگی فرد از فردیّت خود است و در نتیجه جهان بینی اش متحول و گسترده می شود. هر مدنیتی پس از هجرت پدید آمده است. چرا که مهاجرت زمینه رویارویی با فرهنگها و انسانهای دیگر را بوجود آورده و از دل این برخوردها فرزند متکامل تری زاده می شود. بی جهت نیست که مبدأ تاریخ اسلام را نه ولادت پیامبر(ص) و نه بعثت او، که هجرت او قرار داده اند. هجرت و جابجایی جغرافیایی بشر در درازنای تاریخ، یکی از علل تحولات سیاسی و اجتماعی بوده است. این جابجایی ها حتی گاه موجب تشکیل حکومتها و امپراطوریها شده و در پی آن تمدنهای با شکوه و مؤثری به وجود آمده و نقش بسزایی در پیشرفت مادی و معنوی جوامع داشته است.‏

‏‏در تاریخ اسلام نیز از این نمونه ها دیده می شود؛ هجرت جمعی از مسلمانان به حبشه، هجرت پیامبر اسلام(ص) به همراه مسلمانان از مکه به مدینه که منجر به تشکیل حکومت اسلامی در مدینه شد.‏

‏‏ترک دیار و هجرت، حال به اجبار یا به دلخواه و به مصلحت، در انقلاب اسلامی ایران نیز نقش بارزی داشته است. با مطالعه و دقت در سیر تاریخی زندگی امام خمینی، و با بررسی تاریخ انقلاب می بینیم که هجرت (و تبعید) نقش اساسی و محوری در بستر سازی و پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی داشته است. تبعید و هجرت بنیانگذار و رهبر کبیر انقلاب، و دیگر رهبران و یاران امام و انقلابیون به اقصی نقاط کشور و خارج از کشور نقش مهمی در زمینه سازی و تئوری سازی انقلاب اسلامی داشت.‏

‏‏حضرت امام یکی از مهاجران واقعی بود. هم هجرت درونی، هم هجرت بیرونی، هم سفر بر روی خاک و هم سفر در اعماق روح، هم مهاجرت از زادگاه خویش و هم مهاجرت در خویشتن خویش. یکی برای کسب علم و معرفت، دیگری جهت مبارزه با ظلم و جور و بسط عدالت.

‏‏هجرتهای خود خواسته یا ناخواسته و اجباری حضرت امام را که هر کدام با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، به نوعی نقش محوری در تحولات روحی و فکری و شخصیتی ایشان داشتند، می توان به چند دوره  تقسیم نمود:‏

‏الف ـ مهاجرت مبتنی بر هجرت درونی‏

‏‏1ـ هجرت (خود خواسته) از خمین زادگاهشان به شهرستان اراک، جهت ادامه تحصیلات حوزوی در عنفوان جوانی.‏

‏‏2ـ هجرت (خود خواسته) از اراک به قم، به دنبال زعامت مرحوم آیت الله حائری یزدی در حوزه علمیه قم، جهت خوشه چینی علمی از محضر ایشان و دیگر اساتید.‏

‏ب ـ مهاجرت مبتنی بر هجرت بیرونی‏

‏‏1ـ هجرت (ناخواسته، تبعید) از قم به کشور ترکیه، و تألیف اثر ماندگار تحریرالوسیله.‏

‏‏2ـ هجرت (خود خواسته، البته از روی اجبار) از ترکیه به کشور عراق (نجف)، و ارائه نظریه ولایت فقیه.‏

‏‏3ـ هجرت (خود خواسته، از روی اضطرار) از عراق به کشور فرانسه (پاریس، نوفل لوشاتو)، و ارائه ایده نظام جمهوری اسلامی.‏

‏‏‏‏این دوره ها هر کدام مدت زمان خاصی از زندگی امام خمینی را شامل شده و از جهات مختلف قابل اهمیت و مطالعه است. که در اینجا به تبعید ایشان به عراق اشاره می کنیم.‏

پس از یازده ماه حضور اجباری امام در ترکیه، بنا بر دلایلی رژیم شاه تصمیم می گیرد محل تبعید امام را تغییر دهد. در این مورد، نخست از حضرت امام سؤال می شود که می خواهید به ایران بروید یا عراق؟ اما باز نمی گذارند خود امام تصمیم بگیرد، به ایشان اعلام می کنند که باید به عراق بروید. ‏‏(مجله ندا، پای صحبتها و خاطرات یار آفتاب)‏‏ باز هجرت ناخواسته تکرار می شود. این بار به سوی عراق، شهر تاریخی و مرکز حوزه علمیه کهن جهان تشیع، با طلابی از سراسر جهان، با فرهنگ و وضعیت سیاسی و اجتماعی و علمی خاص خود، با مراجع تقلید معظم.

نزدیک به 14 سال از حیات پر برکت خویش را در آنجا سپری می کنند. در این مدت اقدامات و فعالیتهای زیادی در زمینه های مختلف انجام می دهند از جمله؛ ایشان از همان بدو ورود به نجف، ضمن نخستین سخنرانی فعالیتهای سیاسی و روشنگرانه اش را آغاز نمود. از طرفی با حضور امام و با توجه به فضای باز سیاسی عراق نسبت به ترکیه و وجود حالت رقابتی بین رژیم عراق با رژیم شاه، مبارزین و انقلابیون ایران از نقاط مختلف به عراق عزیمت کردند. نجف کانونی برای مبارزات ضد رژیم گردید.‏

‏‏یک سال پس از ورود حضرت امام به نجف اشرف و پرداخت غیر منظم شهریه به طلاب، شهریه ماهانه ایشان به صورت منظم درآمده و به طور مساوی و بدون تبعیض به همه ی طلاب اعم از ایرانی، عراقی، افغانی و غیره پرداخت می شود.‏‏ (هفت هزار روز، ج 1، ص 275)‏

‏‏حضور امام در عراق این امکان را به ایشان داد، که ارتباط وسیع تر و بهتر و راحت تری با قشر تحصیل کرده، به خصوص دانشجویان خارج از کشور بر قرار نماید. همچنین برقراری ارتباط با مبارزان مسلمان دیگر کشورها، از جمله فلسطینیان و حمایت از آنها از دیگر اقدامات امام بود که موجب مطرح شدن ایشان گردید. در جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل در خرداد سال 1346 ش، امام بلافاصله پیامی منتشر کرده و در آن کمک و معامله با اسرائیل را حرام و مخالف با اسلام دانستند. ‏‏(صحیفه امام، ج 2، ص 139) با گذشت چند ماه از این پیام، در شهریور همان سال، مجدداً در پاسخ به نامه عده ای از مجاهدان و دوستداران فلسطین درباره جایز بودن استفاده از زکات و سایر صدقات در جهت مسلح نمودن مسلمانان، به ویژه فلسطینی ها علیه رژیم اسرائیل نوشتند:‏

‏‏«لازم است بر دُول اسلامی – بخصوص- و سایر مسلمین – عموماً- که دفع این ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند و جایز است از محل زکوات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند.». (صحیفه امام؛ ج2 ص 194)

‏‏در جنگ چهارم و سه روزه اعراب و اسرائیل ـ 14مهر 1352ش ـ که به نام «جنگ رمضان» موسوم شد حضرت امام، طی اعلامیه ای از دول و ملل اسلامی، خصوصاً دول عربی خواستند که با توکل به خدای متعال و تکیه بر قدرت لایزال الهی، همه قوا و نیروی خویش را بسیج کرده و در این جهاد مقدس شرکت کنند و دولتهای نفت خیز از حربه نفت علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده نمایند. ‏‏(ر.ک. صحیفه امام؛ ج3، ص1).

امام در تبعید می فرماید:

شروع مبارزات پانزده ساله اخیر بدین صورت بود که شاه بر خلاف مصلحت ملت کارهایی انجام داد. ابتدا علمای اسلام مخالفت کردند و این مخالفت به گرفتاری شبانه من انجامید. در 15 خرداد 42 از قراری که می‏ گویند، پانزده هزار نفر کشته شدند. قریب یک سال در زندان و حصر بودم. پس از آزادی به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنایات شاه را افشا نمودم، تا اینکه یکی از خیانتهای بزرگ شاه یعنی قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد و شاه، مستشاران امریکایی را مصونیت داد. از این جهت که این قضیه مخالف مصالح اسلام و کشور بود، من با آن شدیداً مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگیر شدم و مستقیماً به ترکیه تبعید شدم‏. یک سال در ترکیه بودیم. پس از آن ما را تحویل عراق دادند و قریب چهارده سال در عراق بودیم. در طول این مدت من در مواقع‏ مختلف، جنایات شاه را چه در اعلامیه و چه در خطابه اعلام می‏ کردم و هر فاجعه‏ ای را گوشزد می ‏نمودم و هر گز ساکت ننشستم و بعد هم که به اینجا آمدم. و اما سازمان دادن نهضت اسلامی همگانی ملت ایران، این نهضت جنبشی است که همه مردم را شامل می‏شود و از آنها و مردم سرچشمه می‏گیرد، و اعتقادش به این است که این نهضت را تا به ثمر رسیدن باید ادامه داد. ... یک تحول فکری برای جامعه ایران به وجود آمد، به طوری که همه با هم یکصدا به دنبال یک راه و مقصد در حرکتند، و آن نابودی این دودمان و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی است و این هدف در سراسر ایران حکمفرماست. در مرکز، همین مطلب را می‏خواهند، در شمال و جنوب و شرق و غرب هم همین موضوع را طالبند. همه فریاد استقلال، آزادی، حکومت اسلامی را سر داده‏اند و می‏خواهند.5 (صحیفه امام؛ ج5،ص183)

برگرفته از حضور شماره 81

انتهای پیام /*