چهل اندرز اخلاقی ـ تربیتی از امام خمینی(ره)3؛

جرعه ای از دریا - 3

امام خمینی در مناسبت های مختلف دائماً هشدار می دادند که در کنار تحصیل علم باید به انسان سازی هم توجه بشود. طرح مسأله تهذیب نفس، خودسازی، دوری از حبّ جاه و مقام و مسائلی از این دست، به جهت اهمیت فعالیت این دو گروه در جامعه است.

کد : 173221 | تاریخ : 02/08/1397

حجت الاسلام والمسلمین حسن پویا: امام خمینی پیش از آن‌که سیاستمدار، بنیان‌گذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، فقیه، فیلسوف، عارف و استاد اخلاق بود. نوشته حاضر نیز قطره‌ای است از دریای پربار سفارش‌های اخلاقی و تربیتی آن شخصیت فرهیخته و خودساخته که بخش دوم آن در شماره قبلی حریم امام تقدیم خوانندگان گردید و در این شماره بخش سوم پیش‌روی شما خواننده گرامی قرار دارد، امید است اندرزها و آموزه‌های این عالم عامل سودمند افتد. 

 انسان‌سازی وظیفه دانشگاه‌ها

دانشگاه و حوزه دو مرکز مهم علمی و تحقیقاتی در کشور ماست. بسیاری از موفقیت‌ها و بسیاری از عقب‌ماندگی‌ها از این دو مرکز سرچشمه گرفته است. به اعتقاد امام خمینی; اگر این دو مرکز مهم دانش در کشور اصلاح شود همه جامعه اصلاح خواهد شد و اگر در این دو مکان مهم که مقدرات کشور در دست آنها خطایی صورت پذیرد به تمام جامعه سرایت خواهد کرد و افراد بسیاری را که چشم به این مراکز علمی دوخته‌اند ناامید و به آینده بدبین می‌کند.

امام خمینی در مناسبت‌های مختلف و دیدارهایی که با این دو قشر علمی جامعه داشتند، دائماً هشدار می‌دادند که در کنار تحصیل علم باید به انسان‌سازی هم توجه بشود. طرح مسأله تهذیب نفس، خودسازی، دوری از حبّ جاه و مقام و مسائلی از این دست، به جهت اهمیت فعالیت این دو گروه در جامعه است.

از این رو در کلامی فرموده‌ است:

دانشگاه باید مرکز درست کردن انسان باشد. چه دانشگاه روحانی، و چه دانشگاه شما. و این یک امری بوده است که انبیا- علیهم السلام- مأمور بر همین امر بوده‏ اند که انسان درست کنند. کتب آسمانی، همه کتب آسمانی، برای انسان ساختن آمده است. اگر انسان ساخته بشود، همه چیز به صورت معنویت درمی ‏آید؛ یعنی مادیات هم به صورت معنویت در می‏ آید. به عکس، اگر چنانچه قشرها شیطانی باشند و از دانشگاه ما و شما انسان‌های منحرف بیرون بیایند، معنویات هم به صورت مادیات درمی ‏آید؛ فانی در مادیات می ‏شود. (صحیفه امام، ج ‏8، ص 61)

و در جای دیگری به روحانیون هشدار می‌دهند:

شما هادی مردم هستید. شما باید چراغ باشید. شما باید نور باشید. تهذیب کنید نفوس خودتان را. حب دنیا را از نَفْسِتان بیرون کنید، رأس کل خطیئه است. همه خطاها از حب دنیاست، از حب شهرت است. این حب را از دل خودتان بیرون کنید، بمیرانید این حب را؛ زنده بشوید به زندگانی اسلام: زندگانی الهی‏. (صحیفه امام، ج ‏6، ص 284)

 خودسازی در جوانی

از تجربه‌های مهم زندگی انسان‌ها، تجربه دوران جوانی است، دورانی که همه قوای روحی و جسمی انسان در اوج قرار دارد و انسان می‌تواند بیش‌ترین بهره‌ها را از آن ببرد. انسان در جوانی می‌تواند به قله‌های بلند معنوی صعود کند و پلکان ترقی را یکی پس از دیگری بپیماید. شادابی و روحیه پر نشاط جوانی کم کم تمام می‌شود و از دست می‌رود.

از این جهت یکی از سفارش‌های مهم اولیای دین توجه به جوانی و بهره‌بردن از این دوران است. حضرت امام نیز که خود از دوران جوانی‌اش به خوبی استفاده کرده و علاوه بر خودسازی خود، آثار فاخر اخلاقی و عرفانی در سنین 27 تا 40 سالگی تألیف کرده است، در بسیاری موارد به جوانان مسلمان هشدار می‌داد که از این نیروی ارزشمند غافل نباشید.

شما جوانها بهتر می‏توانید این راه را پیدا کنید؛ از ما گذشته؛ ما قدرت‌هایمان رفته است دیگر سراغ کارش. شما جوان‌ها بهتر می‏توانید تهذیب نفس کنید؛ شما به ملکوت نزدیک‌تر هستید از پیرمردها. در شما آن ریشه‏های فساد کمتر است، رشدش کمتر است، آن‌طور رشد نکرده؛ هر روز بماند، رشدش زیادتر می‏شود. (تفسیر سوره حمد، ص 126)

در جای دیگری می‌فرماید:

شما جوان‌ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد. نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود. هر چه قوای جوانی از دست برود ریشه‏ های اخلاقِ فاسد در انسان زیادتر می‏شود و مشکلتر، جهادْ مشکلتر. جوان زود می‏تواند در این جهاد پیروز بشود؛ پیر به این زودی‌ها نمی‏تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد. (صحیفه امام، ج ‏8، ص 300)

قدرشناسی از ایام جوانی حرکت در راه اخلاق و خودسازی است:

برای اصلاح نفس ایام جوانی سزاوارتر است؛ زیرا که هم اراده قوی‌تر است، و هم کدورت و ظلمتِ نفس کمتر است و به فطرت نزدیک‌تریم، و هم بار معصیت زیاد نشده که جبران آن مشکل باشد. جوانان قدر ایام جوانی را بدانند که این نعمت بزرگ را با غفلت نگذرانند که در ایّام پیری اصلاحِ نفس بسیار مشکل است‏. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 345)

اسارت شهوات

انسان‌ها در رفتار و کردارهای خود دو گونه عمل می‌کنند، گاه زمینی هستند و تمام همت آنان صرف دنیای فانی می‌شود و سراسر عمر خویش را در گرو دنیایی بهتر و رفاه تمام و کمال می‌دانند و تلاش شبانه‌روزی آنان برای این موضوع است و دغدغه‌ای جز ساختن جهانی پر زرق و برق ندارند.

بخشی دیگر از انسان‌ها همت خویش را صرف نجات خود و دیگران از اسارت هوا و هوس‌ها و شهوات می‌گذارند. و ارزشی برای جهانی فانی قائل نیستند. انبیای الهی همه انسان‌های بریده از دنیا و متصل به عالم بالا بودند.

امام خمینی; در سخنان خویش هشدارهای فراوانی در این زمینه دارند و انسان‌های گرفتار در دنیا و بریده از آخرت را مذمت می‌کنند. ایشان خویشتن را چنان ساخته بود که هیچ دلبستگی به دنیا نداشت و پیوسته دیگران را به این موضوع سفارش می‌کرد و آنان را از هدر دادن عمر خود در این دنیا بر حذر می‌داشت:

بدان که تا انسان در قید اسارت نفس و شهوات آن است و سلسله‏های طولانی شهوت و غضب در گردن اوست، به هیچیک از مقامات معنوی و روحانی نایل نمی‏شود، و سلطنت باطنیه نفس و اراده نافذه آن بروز و ظهور نمی‏کند و مقام استقلال و عزت نفس، که از بزرگترین مقامات کمال روحانی است، در انسان پیدا نمی‏شود. بلکه این اسارت و رقیت باعث می‏شود که انسان سر پیچ از اطاعت نفس نباشد در هیچ حال.

و چون سلطنت نفس اماره و شیطان در باطن قوی شد و تمام قوا سر به رقیت و طاعت آنها گذاشتند و خضوع در پیشگاه آنها نمودند و تسلیم تام شدند، آنها قانع به معاصی تنها نمی‏شوند کم کم از معصیتهای کوچک انسان را به معاصی بزرگ، و از آنها به سستی عقاید، و از آن به ظلمت افکار، و از آن به تنگنای جحود، و از آن به بغض و دشمنی انبیا و اولیا می‏کشانند. (شرح چهل حدیث، ص 258)

 شیطان باطنی

گویندگان ما، نویسندگان ما هر چند هم بسیار خوب باشند و بسیار متعهد باشند، لکن گمان نکنند که از آن شرور باطنی پاک شدند؛ از آن شیطان باطن پاک شدند. (صحیفه امام، ج ‏14، ص 149) یکی از هشدارهای جدی امام خمینی که بارها بر آن تأکید کرده است توجه به هوای نفس و شیطان درونی و بیرونی است.

حضرت امام خمینی در درس‌های اخلاق و در نوشته‌های اخلاقی خودشان به موضوع شیطان و کید‌ها و مکرهای او اشاره کرده و همگان را بر حذر داشته است.

ایشان در سخنرانی‌های خود به ویژه آنگاه که با برخی مسئولان و صاحبان اندیشه و تأثیرگذاران در جامعه صحبت می‌کردند بر این مسئله تأکید فراوان داشتند که مراقب بیان و قلم و رفتار خود باشید، چنان‌که در این سخنان نقل شده از ایشان به روشنی پیداست که حتی با اشاره به خوب بودن برخی افراد باز هم هشدار می‌دهند که فکر نکنید. شیطان و هوا و هوس شما را رها کرده است. این جملة بسیار دقیق و سرنوشت برای انسان که می‌فرمایند:

توجه کنند که شیطان باطنی انسان تا آخر هم همراه انسان هست. گاهی این شیطان کاری می‏کند که انسان خودش را به هلاکت برساند که رفیقش را به هلاکت برساند. (صحیفه امام، ج ‏14، ص 149) هشداری است برای همه افراد به ویژه آنان که نقش بیشتر و مؤثرتری در جامعه دارند که گول شیطان ظاهری و باطنی را نخورند و مراقب رفتار خویش باشند.

رفتار طاغوتی

انسان‌ها با اوصاف و رفتارهایشان شناخته می‌شوند. خداوند متعال در وجود انسان خصلت‌های مختلف و متفاوتی نهاده است که بتواند از میان آنها با امتحان‌های گوناگون سربلند بیرون بیاید. یکی از این صفات، صفت تکبر و غرور و خودخواهی است و رفتار و منش طاغوتی در سطوح مختلف زندگی می‌باشد. امام خمینی می‌فرماید:

طاغوت فرق نمی‏کند که محمد رضا باشد، یا من و شما، حیطه شعاع عملیات مختلف است؛ یک کسی طاغوت است در خانواده خودش، یک کسی طاغوت است در خودش و همسایه‏ هایش، یک کسی طاغوت است در محله ‏اش، یک کسی در شهر، یک کسی هم در یک استان؛ یک کسی هم در سطح کشور. در طاغوتی [بودن‏] فرقی نیست؛ در شعاع عمل فرق است. همین طاغوتی که در خانواده خودش طاغوت است اگر دستش برسد در محله هم طاغوت است. اگر دستش برسد، در همه سطح کشور طاغوت است‏. (صحیفه امام، ج ‏9، ص 13)

همه ما دائماً در حال امتحان هستیم، گاهی افرادی فکر می‌کنند که انسان‌های بسیار خوب و دارای اوصاف پسندیده‌ای می‌باشند ولکن آنگاه که به آنها مسئولیتی داده می‌شود و یا در مقام مدیر و رئیس قرار می‌گیرند آن‌جاست که خصلت‌های زشت و ناپسند در آنها ظاهر می‌شود. خصوصیت خودخواهی در وجود همه ما هست و باید آن را درمان کرد و به تعبیر حضرت امام، محدوده و گستره آن متفاوت است. آن‌کس که این روحیه در او وجود دارد و خودساخته نیست، باید بداند که در هر جایگاهی که قرار می‌گیرد این صفت متناسب با آن بروز و ظهور می‌یابد و معالجه این کار نیازمند تربیت انسانی و اسلامی است.

این موجود طاغوتی شیطانی اگر تحت سیطره انبیا نرود، تحت تعلیم و تربیت انبیا نرود، هیچ فرقی ما بین این فرد با آن فردی که یک عالم را دارد می‏ چاپد در روحیات نیست، در عمل هست؛ از باب اینکه این دستش نمی‏رسد، او دستش می‏رسد. (صحیفه امام، ج ‏9، ص 13 ـ 14)

تأثیر خودسازی

آن وقتی که نَفْس شما قوی شد و اعتنا نکردید، اعتنا به این زخارف نکردید، آن وقت است که از شما حساب می‏برند. (صحیفه امام، ج ‏6، ص 329) انسان‌های خودساخته و رها شده از قید و بند دنیا، انسان‌های بی‌اعتنا به زخارف دنیا هستند. آنان تنها خداوند و خالق عالم برایشان بزرگ است و عظمت دارد و در مقابل او کرنش می‌کنند و سر تعظیم فرود می‌آورند.

این گونه انسان‌ها می‌توانند در جامعه تأثیرگذار باشند و هرگز کاری که خلاف فرمان الهی باشد مرتکب نمی‌شوند. به تعبیر حضرت امام اگر همه عالم خلاف بکنند، یک آدمی که تربیت‏ شده تحت مکتب انبیاست او خلاف نمی‏ کند. (صحیفه امام، ج ‏9، ص 14)

تا انسان از وابستگی‌های خود ساخته و دنیایی جدا نشود نمی‌تواند ادعای آزادی بکند. آزادی و آزاداندیشی در پرتو رها شدن از هوا و هوس‌ها و خواسته‌های فردی معنی پیدا می‌کند. چنان‌که حضرت امام درباره مدرس و شخصیت بلند او چنین اعتقادی داشت:

یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا می‏کرد و نه به دارایی و امثال ذلک؛ هیچ اعتنا نمی‏کرد؛ نه مقامی او را جذبش می‏ کرد، [نه دارایی‏] ایشان وضعش این طور بود. (صحیفه امام، ج ‏16، ص 452)

در جایی دیگر دربارة وابستگی‌های انسان می‌فرماید: تمام وابستگی ها منشأش وابستگی‏ای است که انسان به خودش دارد. تمام وابستگی ها از خود آدم پیدا می‏شود. (صحیفه امام، ج ‏16، ص 453)

 

انتهای پیام /*