شهادت طلبی
از اول تاریخ بشر تا حالا، دولتهای جائر را مقابلشان انبیا ایستاده بودند و علما ایستاده بودند. آنها عقلشان نمی رسید؟! خدای تبارک و تعالی که موسی را می فرستد که این شاهنشاه را از بین ببر، خدای تبارک و تعالی مثل من و شما نمی دانست قضیه را که نباید با شاه مخالفت کرد؟! در روایت است، [از] «طبری» نقل می کنند یا از «ابن اثیر»روایت است که «مَلِکُ الْمُلوک» پیغمبر فرموده است که منفورترین کلمات است پیش من؛ یعنی شاهنشاه. این جزو کلمات منفور است که به کسی از بشر نسبت داده بشود. این مال خداست. از اوّلی که بساط انبیا بوده است تا زمان رسول اکرم، تا بعدها زمان ائمه ـ علیهم السلام ـ مرتب مقابله کردند. تو حبس هم [که] بودند مقابله کردند.(111)
6 / 3 / 50
* * *
این سیرۀ انبیا بوده است که این کارها را می کرده اند. انبیا، اولیا، در مقابل ظَلَمه، در مقابل اشخاصی که ظلم به مردم می کردند، قیام می کردند و کشته می شدند و کشتار می کردند و جوانهایشان را می دادند و اصحابشان را می دادند.(112)
3 / 8 / 57
* * *
انبیا هم دعوت کردند، زحمت کشیدند، اولیا هم دعوت کردند، زحمت کشیدند،
[[page 47]]جنگها کردند برای همین که این انسانهای فاسد را کنار بزنند، و یک جامعۀ انسانی درست بکنند. لکن مع الأسف توفیق حاصل نشد.(113)
2 / 10 / 58
* * *
وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید، می بینید که سرتاسر تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است، لکن آنها خوش بودند به اینکه در خدمت آن هدفی که دارند بودند.(114)
6 / 6 / 59
* * *
اعمالی که انبیا ـ علیهم السلام ـ در تبلیغات خودشان انجام می دادند. این اعمال طوری است که هیچ انگیزه ای ندارد، الاّ خدای تبارک و تعالی. و لهذا انبیای بزرگ در عین حالی که در این تبلیغشان و در این ارشادشان، آنقدر زحمات را متحمل می شدند، هیچ یک از این زحمات، آنها را از آن عملی که داشتند سست نمی کرد. و باید گفت که هیچ یک از آن زحماتی که ما و به حسب انگیزه های بشری به نظر می آید که زحمت است، برای آنها اینطور نبود. برای اینکه روی آن مقصدی که آنها حرکت می کردند و عمل می کردند، آن مقصد به قدری بزرگ بود و به قدری عالی بود که تمام زحماتی که برای آن مقصد متحمل می شدند، به نظرشان زحمت نبود. مقصد نظر بود. و لهذا می بینید که تمام عمرشان را انبیا صرف می کردند در همان مقصدی که داشتند. و یک قدم عقب نمی گذاشتند. و هیچ تزلزلی در روح آنها حاصل نمی شد.(115)
6 / 8 / 59
* * *
انبیا ـ علیهم السلام ـ پیروز بودند، در آن راهی که راه مستقیم انسانیت است پیروز
[[page 48]]بودند. ولو اینکه کشته شده اند، ولو اینکه آتش زدند بعضی شان را، ولو اینکه به زحمت انداختند آنها را، لکن در آن راهی که راه انسان بود همۀ آنها پیروز بودند، در مقابل آنهایی که طاغوت بودند. فرعونها و امثال آنها در این راه شکست خوردند. در راهی که راه انسان است، آنها شکست خوردند. اصلش در این راه نیامدند.
دشمنهای انسانیت و اسلام، اصلش شمّ این معنا را نکردند که یک چیز دیگر غیر از این حیوانیت و غیر از این طبیعت هم هست.(116)
6 / 8 / 59
* * *
انبیا، هر کس به آنها جسارت هم می کرد، هیچ ابداً چیزی به نظرشان نبود، چون که مقصد، مقصد دیگری بود. مطلب یک مطلب دیگری بود. نه مأیوس می شدند و نه دلسرد می شدند و نه گلایه مند می شدند.(117)
6 / 8 / 59
* * *
ما تا آنجا که از تاریخ اطلاع داریم و از انبیا به ما رسیده است می بینیم که تمام انبیا مبتلا بودند به طاغوتهای زمان خودشان و در مشکلات بودند.(118)
4 / 2 / 62
* * *
سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند، ولو اینکه کشته بشوند و لو کشته بدهند.(119)
1 / 10 / 62
* * *
[[page 49]] در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتاری هیچ یک از اینها اشکال ندارد. این چیزی بوده است که اولیای خدا از اولی که خلقت تحقق پیدا کرده است، انبیای عظام در طول تاریخ مبتلا به آن بودند و نترسیدند و جلو رفتند.(120)
30 / 2 / 63
* * *
تمام انبیا که قیام کرده اند در عالم طبیعت ـ حالا معانی شان که، معارف غیبیه شان را خدا می داند ما نمی دانیم، اما در عالم طبیعت ـ وقتی زندگی اینها را می بینیم از اول مقابله با طاغوت بوده است. بنابر این معنا بوده و این باید سرمشق بشود از برای مسلمانها، کسانی که واقعاً مسلمان هستند و واقعاً علاقه مند به اهل بیت عصمت هستند و به پیغمبر اسلام هستند و از هر مذهبی که هستند، علاقه مند به آن مذهبشان هستند، باید ببینند که صاحب مذهب چه کرده است؛ موسی بن عمران چه کرد، در زندگی اش چه کرد، حضرت ابراهیم در زندگی اش چه کرد، تمام اینها قیام کردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه، قیامشان این معنا بود. ما سر مشق باید بگیریم از اینها.(121)
1 / 1 / 67
* * *
[[page 50]]